پرش به محتوا

رویکرد «الغدير» به تحریف: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ذهبى' به 'ذهبى'
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''')
جز (جایگزینی متن - 'ذهبى' به 'ذهبى')
خط ۶۷: خط ۶۷:
5. نويسنده در فصل چهارم به روايت زيارت حضرت رسول اكرم(ص) پرداخته و نوشته است در اين فصل، در مورد تحريف دو روايت در زيارت رسول اكرم(ص)، كه علامه آن را در بخش زيارت رسول اكرم در بحث «الحث على زيارة النبي(ص)» مطرح نموده است، و يك تحريف در روايت شناخت امام معصوم(ع)، كه علامه آن را در بحث «معاوية في ميزان القضاء» آورده است، توضيح مى‌دهيم. اين تحريفات عبارتند از: 1- تحريف روايت زيارت پيامبر (ص) از كتاب ابن‌عساكر، 2- تحريف روايت خواب ديدن بلال و 3- تحريف روايت شناخت امام(ع) (همان، ص 231 و 233- 241).
5. نويسنده در فصل چهارم به روايت زيارت حضرت رسول اكرم(ص) پرداخته و نوشته است در اين فصل، در مورد تحريف دو روايت در زيارت رسول اكرم(ص)، كه علامه آن را در بخش زيارت رسول اكرم در بحث «الحث على زيارة النبي(ص)» مطرح نموده است، و يك تحريف در روايت شناخت امام معصوم(ع)، كه علامه آن را در بحث «معاوية في ميزان القضاء» آورده است، توضيح مى‌دهيم. اين تحريفات عبارتند از: 1- تحريف روايت زيارت پيامبر (ص) از كتاب ابن‌عساكر، 2- تحريف روايت خواب ديدن بلال و 3- تحريف روايت شناخت امام(ع) (همان، ص 231 و 233- 241).


6. نويسنده در فصل پنجم به خلفاى چندگانه پرداخته و چنين نوشته است كه اين فصل بحثى است راجع به ابوبكر، عمر، عثمان و معاويه، و تحريفاتى كه درباره آنها توسط علماى اهل سنّت صورت گرفته است. تحريفات ذكر شده در اين فصل عموماً بيانگر اشتباهات خلفاى ثلاثه و معاويه در صدور حكم‌ها و فتواهايشان مى‌باشد، كه مربوط به ظلم آنها به سيره و سنّت پيامبر(ص)، اهل‌بيت(ع) و صحابى پيامبر(ص) مى‌باشد. تحريف‌گران اين احاديث براى حفظ آبروى آنها دست به تحريف اين احاديث زده‌اند، به گمان آن‌كه آبرويى براى ايشان كسب كرده باشند. غافل از اين‌كه كه روزى خواهد رسيد، كه انسان‌هاى جستجوگرى چون علامه امينى(ره) پرده از تحريفات و خيانت‌هاى آنها برخواهند برداشت و آنها را رسوا خواهند كرد. از جمله اين تحريفات است: 1- تحريف اعتراف ابوبكر در مورد هجوم به خانه حضرت زهرا(ع)، 2- تحريف حديث سيره اخلاقى ابوبكر توسط ابن‌حجر و سيوطى، 3- عمر فقيه‌ترين و داناترين اصحاب پيامبر، 4- تحريف داستان تيمّم و حكم عمر توسط بخارى، نسائى، بغوى و ذهبى، 5- تحريف حكم عمر درباره سوزاندن كتابها توسط چاپخانه آباء اليسوعيين، 7- تحريف حكم اشتباه عثمان در عدّه مختلعه، 9- تحريف سيره عثمان در ترك‌كردن تكبير در نماز (همان، ص 245- 246 و ص 247- 316).
6. نويسنده در فصل پنجم به خلفاى چندگانه پرداخته و چنين نوشته است كه اين فصل بحثى است راجع به ابوبكر، عمر، عثمان و معاويه، و تحريفاتى كه درباره آنها توسط علماى اهل سنّت صورت گرفته است. تحريفات ذكر شده در اين فصل عموماً بيانگر اشتباهات خلفاى ثلاثه و معاويه در صدور حكم‌ها و فتواهايشان مى‌باشد، كه مربوط به ظلم آنها به سيره و سنّت پيامبر(ص)، اهل‌بيت(ع) و صحابى پيامبر(ص) مى‌باشد. تحريف‌گران اين احاديث براى حفظ آبروى آنها دست به تحريف اين احاديث زده‌اند، به گمان آن‌كه آبرويى براى ايشان كسب كرده باشند. غافل از اين‌كه كه روزى خواهد رسيد، كه انسان‌هاى جستجوگرى چون علامه امينى(ره) پرده از تحريفات و خيانت‌هاى آنها برخواهند برداشت و آنها را رسوا خواهند كرد. از جمله اين تحريفات است: 1- تحريف اعتراف ابوبكر در مورد هجوم به خانه حضرت زهرا(ع)، 2- تحريف حديث سيره اخلاقى ابوبكر توسط ابن‌حجر و سيوطى، 3- عمر فقيه‌ترين و داناترين اصحاب پيامبر، 4- تحريف داستان تيمّم و حكم عمر توسط بخارى، نسائى، بغوى و [[ذهبى]]، 5- تحريف حكم عمر درباره سوزاندن كتابها توسط چاپخانه آباء اليسوعيين، 7- تحريف حكم اشتباه عثمان در عدّه مختلعه، 9- تحريف سيره عثمان در ترك‌كردن تكبير در نماز (همان، ص 245- 246 و ص 247- 316).


7. نويسنده درباره فصل ششم مى‌نويسد: اين فصل در مورد دو بحث است: الف: جعل حديث، ب: تحريف احاديث جعلى. بخش اول، كه در واقع مقدمه‌اى براى بخش دوم مى‌باشد، بحثى است راجع به پاسخ تهمت و تحريف «قصيمى» در حق شيعه و رجال آن، كه گفته است: «شيعه رجال دروغگو و حديث‌ساز بسيار دارد»، كه علامه امينى در اين بخش- كه با نام «رجال دروغگو و حديث ساز شيعه!؟» نامگذارى شده است- ضمن پاسخگويى به اين سخن وى فهرستى از رجال حديث‌ساز اهل سنت و فهرستى از احاديث جعل شده توسط آنها را ذكر مى‌كند. بخش دوم مربوط به احاديثى است، كه با وجود جعلى بودنشان، بوسيله برخى از تحريف‌گران، تحريف شده و بخش‌هايى از آن مورد حذف و اسقاط قرار گرفته است. علامه در اين قسمت، سه روايت را ذكر مى‌كند، كه با وجود جعلى بودنشان مورد تحريف قرار گرفته‌اند (همان، ص 319 و ص 321- 347).
7. نويسنده درباره فصل ششم مى‌نويسد: اين فصل در مورد دو بحث است: الف: جعل حديث، ب: تحريف احاديث جعلى. بخش اول، كه در واقع مقدمه‌اى براى بخش دوم مى‌باشد، بحثى است راجع به پاسخ تهمت و تحريف «قصيمى» در حق شيعه و رجال آن، كه گفته است: «شيعه رجال دروغگو و حديث‌ساز بسيار دارد»، كه علامه امينى در اين بخش- كه با نام «رجال دروغگو و حديث ساز شيعه!؟» نامگذارى شده است- ضمن پاسخگويى به اين سخن وى فهرستى از رجال حديث‌ساز اهل سنت و فهرستى از احاديث جعل شده توسط آنها را ذكر مى‌كند. بخش دوم مربوط به احاديثى است، كه با وجود جعلى بودنشان، بوسيله برخى از تحريف‌گران، تحريف شده و بخش‌هايى از آن مورد حذف و اسقاط قرار گرفته است. علامه در اين قسمت، سه روايت را ذكر مى‌كند، كه با وجود جعلى بودنشان مورد تحريف قرار گرفته‌اند (همان، ص 319 و ص 321- 347).
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش