۶٬۵۹۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهجالبلاغة') |
جز (جایگزینی متن - 'شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)' به 'شرح نهجالبلاغة (ابن ابیالحديد)') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
چنانکه ذکر شد پرتو ساقی دارای شش مقدّمهی کوتاه و بلند است که د رهر جلد برای خود به استقلال وجود دارد، ضمن اینکه در طول متن در هر صفحه ای با پاورقیهای بسیاری مواجه میشویم که نشان از اسناد متعدّد از منابع گوناگون برای حدیثی واحد است که عملاً نویسنده برای یافت و ثبت و هماهنگ کردن آن رنج بسیاری را متحمّل شده است. در نهایت این کتاب [[پرتو ساقی]] خود کتابی حدیثی و مرجعی خاص و عالی برای تمام عرفان پژوهان و به ویژه مشتاقان [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و مثنوی پژوهان است. | چنانکه ذکر شد پرتو ساقی دارای شش مقدّمهی کوتاه و بلند است که د رهر جلد برای خود به استقلال وجود دارد، ضمن اینکه در طول متن در هر صفحه ای با پاورقیهای بسیاری مواجه میشویم که نشان از اسناد متعدّد از منابع گوناگون برای حدیثی واحد است که عملاً نویسنده برای یافت و ثبت و هماهنگ کردن آن رنج بسیاری را متحمّل شده است. در نهایت این کتاب [[پرتو ساقی]] خود کتابی حدیثی و مرجعی خاص و عالی برای تمام عرفان پژوهان و به ویژه مشتاقان [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و مثنوی پژوهان است. | ||
نویسنده در این اثر ابتدا بیت یا ابیاتی که مستقیماً و یا به اشاره و یا در معنا حدیثی را بیان میکند را به شکل برجسته یا بُلد شده نقل میکند و در زیر آن شماره دفتر و بیت مورد نظر را میآورد. مثلاً نخستین شاهد در جلد اوّل چنین است: ابر بر ناید پی منع زکات / وز زنا افتد وبا اندر جهات (مثنوی معنوی، د1، ب 88). بعد از ذکر شاهد چنانچه توضیحی باشد آن توضیح را بیان کرده سپس به ذکر اصل روایت میپردازد. مثلاً در همین مورد نخستین حدیثی که قید میشود عبارت است از: «ما حبس قوم الزّکاة الاّ حبس الله عنهم القطر». سند آن نیز در پاورقی ذکر شده، در همین مورد خاص به پنج سند اشاره شده که عبارتند از [[شرح نهجالبلاغة (ابن | نویسنده در این اثر ابتدا بیت یا ابیاتی که مستقیماً و یا به اشاره و یا در معنا حدیثی را بیان میکند را به شکل برجسته یا بُلد شده نقل میکند و در زیر آن شماره دفتر و بیت مورد نظر را میآورد. مثلاً نخستین شاهد در جلد اوّل چنین است: ابر بر ناید پی منع زکات / وز زنا افتد وبا اندر جهات (مثنوی معنوی، د1، ب 88). بعد از ذکر شاهد چنانچه توضیحی باشد آن توضیح را بیان کرده سپس به ذکر اصل روایت میپردازد. مثلاً در همین مورد نخستین حدیثی که قید میشود عبارت است از: «ما حبس قوم الزّکاة الاّ حبس الله عنهم القطر». سند آن نیز در پاورقی ذکر شده، در همین مورد خاص به پنج سند اشاره شده که عبارتند از [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابیالحديد)|شرح نهج البلاعه ابن ابیالحدید]]، [[كشف الأسرار و عدة الأبرار|تفسیر کشف الاسرار میبدی]]، [[ربيع الأبرار و نصوص الأخبار|ربیع الابرار زمخشری]]، [[نهج الفصاحة|نهج الفصاحه]] و نیز [[الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي|الکشف و البیان عن تفسیر القرآن]] اشاره شده است. این کثرت اسناد در اکثر پاورقیها وجود دارد و کار پژوهش را برای دیگران نیز سهل و آسان میسازد. تا انتهای حدیث اوّل با بیش از بیست مورد دیگر مواجه میشویم که اختلافی صوری و لفظی در بیان آن معنا در آن وجود دارد و این نیز تا انتهای جلد ششم به طور گسترده دیده میشود. | ||
نویسنده در انتهای مقدّمه در جلد اوّل توضیح میدهد: در خصوص احادیثی که در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] هست بخش عمده ای از آنرا در کتاب [[معارف]] [[سلطانولد، محمد بن محمد|بهاء ولد]] و [[معارف]] سیّد برهان میتوان دید. با توجّه به علاقهی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] به بزرگانی چون [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] و [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطّار]] و انسی که با آثار این دو داشته بسیاری از احادیث مندرج در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] را میتوان در آثار این دو بزرگ یافت، ضمن اینکه مولانا با مشاهیر و مشایخ بزرگ پیش از خود هم آشنا بوده و به مطالعهی آثار ایشان نیز بی علاقه نبوده است. بی تردید آن آثار میتوانسته در زمرهی مآخذ نقل حدیث در مثنوی قرار گرفته باشد مثل: [[قوت القلوب]] [[ابوطالب مکی، محمد بن علی|ابوطالب مکّی]]، [[رساله قشیریه]]، [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب هجویری]] و برخی رسالههای سلمی، آثار [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمّد غزّالی]] به ویژه کتاب [[إحياء علوم الدين|احیاء علوم الدّین]]. ما در این پژوهش با دیدن دهها کتاب حدیث از اهل سنّت و شیعیان و در عین حال سیر در آثار عمیق و گستردهی صوفیان و عارفان بزرگ سعی نمودیم تا آنچه که از مثنوی اشارتی به سخنان پیامبر(ص) و یا امام معصوم(ع) دارد و در قالب حدیث و روایت میگنجد را اسنادی معتبر به دست دهیم. و لذا برای هر مورد چندین شاهد قید کردیم و اختلاف برخی روایات را نیز برشمردیم. و آنقدر شواهد قابل توجّه ارائه نمودیم که این کتاب را به تنهایی اثری حدیثی و مرجع برای اهل حدیث و معرفت قرار میدهد. با توجّه به سابقهی مولانا در تصوّف آنچه که در آثار صوفیان در این خصوص وجود داشته و نقل و تحلیل شده را به عنوان شاهد صوفیانه برای ثبت حدیث نقل کردیم. گذشته از این در خود مثنوی برای هر بیتی که اشاره به یک حدیث داشته دیگر شواهدِ اشعار مولانا را نیز نقل نمودیم تا برای محقّق و پژوهشگری که میل به تعمّق بیشتر و یا علاقه به تدریس و تعلیم داشته باشد از این بابت نیز منبعی قابل توجّه به حساب بیاید <ref>مقدمه، ج1، صص 41-40</ref>. | نویسنده در انتهای مقدّمه در جلد اوّل توضیح میدهد: در خصوص احادیثی که در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] هست بخش عمده ای از آنرا در کتاب [[معارف]] [[سلطانولد، محمد بن محمد|بهاء ولد]] و [[معارف]] سیّد برهان میتوان دید. با توجّه به علاقهی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] به بزرگانی چون [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]] و [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطّار]] و انسی که با آثار این دو داشته بسیاری از احادیث مندرج در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] را میتوان در آثار این دو بزرگ یافت، ضمن اینکه مولانا با مشاهیر و مشایخ بزرگ پیش از خود هم آشنا بوده و به مطالعهی آثار ایشان نیز بی علاقه نبوده است. بی تردید آن آثار میتوانسته در زمرهی مآخذ نقل حدیث در مثنوی قرار گرفته باشد مثل: [[قوت القلوب]] [[ابوطالب مکی، محمد بن علی|ابوطالب مکّی]]، [[رساله قشیریه]]، [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب هجویری]] و برخی رسالههای سلمی، آثار [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمّد غزّالی]] به ویژه کتاب [[إحياء علوم الدين|احیاء علوم الدّین]]. ما در این پژوهش با دیدن دهها کتاب حدیث از اهل سنّت و شیعیان و در عین حال سیر در آثار عمیق و گستردهی صوفیان و عارفان بزرگ سعی نمودیم تا آنچه که از مثنوی اشارتی به سخنان پیامبر(ص) و یا امام معصوم(ع) دارد و در قالب حدیث و روایت میگنجد را اسنادی معتبر به دست دهیم. و لذا برای هر مورد چندین شاهد قید کردیم و اختلاف برخی روایات را نیز برشمردیم. و آنقدر شواهد قابل توجّه ارائه نمودیم که این کتاب را به تنهایی اثری حدیثی و مرجع برای اهل حدیث و معرفت قرار میدهد. با توجّه به سابقهی مولانا در تصوّف آنچه که در آثار صوفیان در این خصوص وجود داشته و نقل و تحلیل شده را به عنوان شاهد صوفیانه برای ثبت حدیث نقل کردیم. گذشته از این در خود مثنوی برای هر بیتی که اشاره به یک حدیث داشته دیگر شواهدِ اشعار مولانا را نیز نقل نمودیم تا برای محقّق و پژوهشگری که میل به تعمّق بیشتر و یا علاقه به تدریس و تعلیم داشته باشد از این بابت نیز منبعی قابل توجّه به حساب بیاید <ref>مقدمه، ج1، صص 41-40</ref>. |
ویرایش