۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:25 خرداد الی 24 تیر' به '') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
نویسنده در گفتار اول به بحث درباره فسق و فاسق و آثار شوم و جلوههاى دروغين آن پرداخته است، سپس درمان و راهكارىهايى را براى سعادت ارائه كرده است. وى به مناسبت، سلسله مباحثى را كه برگرفته از مايههاى اساسى و بكر انديشه اجتهاد اخلاقى، بر اساس كتاب و سنت است، دنبال مىكند<ref>متن كتاب، صفحه 15</ref> | نویسنده در گفتار اول به بحث درباره فسق و فاسق و آثار شوم و جلوههاى دروغين آن پرداخته است، سپس درمان و راهكارىهايى را براى سعادت ارائه كرده است. وى به مناسبت، سلسله مباحثى را كه برگرفته از مايههاى اساسى و بكر انديشه اجتهاد اخلاقى، بر اساس كتاب و سنت است، دنبال مىكند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/18420?pageNumber=15&viewType=html متن كتاب، صفحه 15]</ref> | ||
در ادامه در مورد فسق و فاسق، معانى آن از نظر فقها، علماى علم اخلاق و از نظر قرآن بحث كرده است. | در ادامه در مورد فسق و فاسق، معانى آن از نظر فقها، علماى علم اخلاق و از نظر قرآن بحث كرده است. | ||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
آثار شوم فسق از نظر قرآن، مطلبى است كه وى آن را در چند بخش ارائه مىدهد: | آثار شوم فسق از نظر قرآن، مطلبى است كه وى آن را در چند بخش ارائه مىدهد: | ||
الف)- اطلاق كفر بر انسان فاسق: از نظر اهل دل بالاترين آثار شوم فسق، اطلاق كفر بر فاسق است. در آغاز سوره بقره بعد از آنكه صفات متقى را ذكر مىكند، اولا مىفرمايد: قرآن براى متقين آمده است، سپس صفاتى را براى متقى مىآورد و مىفرمايد: ''' «أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ''' (البقره: 5) و در ادامه، مقابل متقى مىفرمايد: «الذين كفروا»؛ اين كفر، بايد كفر عملى (مانند فسق) باشد، مانند آيه ''' «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» ''' (البقره: 6).<ref>متن كتاب، صفحه 18 الى 19</ref> | الف)- اطلاق كفر بر انسان فاسق: از نظر اهل دل بالاترين آثار شوم فسق، اطلاق كفر بر فاسق است. در آغاز سوره بقره بعد از آنكه صفات متقى را ذكر مىكند، اولا مىفرمايد: قرآن براى متقين آمده است، سپس صفاتى را براى متقى مىآورد و مىفرمايد: ''' «أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ''' (البقره: 5) و در ادامه، مقابل متقى مىفرمايد: «الذين كفروا»؛ اين كفر، بايد كفر عملى (مانند فسق) باشد، مانند آيه ''' «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» ''' (البقره: 6).<ref>[https://noorlib.ir/book/view/18420?pageNumber=18&viewType=html متن كتاب، صفحه 18 الى 19]</ref> | ||
ب)- شقاوت و عدم رستگارى، دومين اثر شوم فسق است كه مورد بررسى قرار گرفته است.<ref>متن كتاب، صفحه 27</ref> | ب)- شقاوت و عدم رستگارى، دومين اثر شوم فسق است كه مورد بررسى قرار گرفته است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/18420?pageNumber=27&viewType=html متن كتاب، صفحه 27]</ref> | ||
مؤلف در گفتار دوم، يكى از آثار فسق را قساوت مىداند و مورد نقد و بررسى قرار مىدهد و براى آن اقسامى را ذكر مىكند كه عبارتند از: | مؤلف در گفتار دوم، يكى از آثار فسق را قساوت مىداند و مورد نقد و بررسى قرار مىدهد و براى آن اقسامى را ذكر مىكند كه عبارتند از: | ||
ناخشنودى از عبادت؛ سنگينى عبادت؛ بىتفاوتى در برابر گناه؛ تكذيب دين خدا؛ غفلت.<ref>متن كتاب، صفحه 32 الى 35</ref> | ناخشنودى از عبادت؛ سنگينى عبادت؛ بىتفاوتى در برابر گناه؛ تكذيب دين خدا؛ غفلت.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/18420?pageNumber=32&viewType=html متن كتاب، صفحه 32 الى 35]</ref> | ||
نویسنده در گفتار سوم، تنزل انسان از انسانيت را از آثار شوم فسق، مىداند و در ادامه بحث، به موضوع آفرينش انسان پرداخته و آفرينش انسان را دو بعدى مىداند؛ يك بعد، بعد ملكوتى و بعد ديگر، بعد حيوانى. اگر انسان رياضتهاى دينى را كنار گذاشت و به دنبال لهو و لعب رفت، آن بعد ملكوتى - كه عالم خلقت براى اوست - تنزل پيدا كرده و به بعد حيوانى مىرسد كه به تعبير قرآن در آيه ''' «الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاة ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا» ''' (الجمعة: 5)، تنزل به مرحله حمارى است.<ref>متن كتاب، صفحه 45 الى 59</ref> | نویسنده در گفتار سوم، تنزل انسان از انسانيت را از آثار شوم فسق، مىداند و در ادامه بحث، به موضوع آفرينش انسان پرداخته و آفرينش انسان را دو بعدى مىداند؛ يك بعد، بعد ملكوتى و بعد ديگر، بعد حيوانى. اگر انسان رياضتهاى دينى را كنار گذاشت و به دنبال لهو و لعب رفت، آن بعد ملكوتى - كه عالم خلقت براى اوست - تنزل پيدا كرده و به بعد حيوانى مىرسد كه به تعبير قرآن در آيه ''' «الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاة ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا» ''' (الجمعة: 5)، تنزل به مرحله حمارى است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/18420?pageNumber=45&viewType=html متن كتاب، صفحه 45 الى 59]</ref> | ||
در گفتار چهارم، به بحث در مورد تجسم عينى عمل در اثر گناه پرداخته شده است. از نظر قرآن و روايات، تجسم عينى گناه، در سه نوع، دستهبندى شده است: | در گفتار چهارم، به بحث در مورد تجسم عينى عمل در اثر گناه پرداخته شده است. از نظر قرآن و روايات، تجسم عينى گناه، در سه نوع، دستهبندى شده است: | ||
| خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
#كيفر عمل. | #كيفر عمل. | ||
تأثير گناه بر خويش و خويشان، احساس پوچى در زندگانى مجلل و يا زندگانى پاک و با صفا، از ديگر مباحثى است كه مورد بررسى قرار گرفته است.<ref>متن كتاب، صفحه 61 الى 75</ref> | تأثير گناه بر خويش و خويشان، احساس پوچى در زندگانى مجلل و يا زندگانى پاک و با صفا، از ديگر مباحثى است كه مورد بررسى قرار گرفته است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/18420?pageNumber=61&viewType=html متن كتاب، صفحه 61 الى 75]</ref> | ||
در گفتار پنجم، مباحثى چون توبه كه اولين ركن سير الى الله است، مورد نقد و بررسى قرار گرفته است و شاهد مثالهايى از قرآن بيان شده است. | در گفتار پنجم، مباحثى چون توبه كه اولين ركن سير الى الله است، مورد نقد و بررسى قرار گرفته است و شاهد مثالهايى از قرآن بيان شده است. | ||
| خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
اينكه توبه موجب لعان يا محو گناه است، موضوع ديگرى است كه در اين خصوص به دو قول اشاره شده است: يكى قول مرحوم آيتالله كمپانى كه ايشان توبه را لعان مىداند؛ يعنى اين توبه فاصله مىشود بين اين گناهانى كه به وجود آمده است و ديگر گناهان گناهكار؛ قول دومى كه ذكر شده قول [[خمینی، سید روحالله|حضرت امام]](ره) است كه ايشان قائل بودند كه توبه لعان نيست، بلكه توبه نابودى گناهان به وجود آمده است و به آيه ''' «إِلَّا مَن تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» ''' (الفرقان: 69)، استدلال كرده است. | اينكه توبه موجب لعان يا محو گناه است، موضوع ديگرى است كه در اين خصوص به دو قول اشاره شده است: يكى قول مرحوم آيتالله كمپانى كه ايشان توبه را لعان مىداند؛ يعنى اين توبه فاصله مىشود بين اين گناهانى كه به وجود آمده است و ديگر گناهان گناهكار؛ قول دومى كه ذكر شده قول [[خمینی، سید روحالله|حضرت امام]](ره) است كه ايشان قائل بودند كه توبه لعان نيست، بلكه توبه نابودى گناهان به وجود آمده است و به آيه ''' «إِلَّا مَن تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» ''' (الفرقان: 69)، استدلال كرده است. | ||
همچنين، توجه، دومين ابزار سير الى الله و قانون مراقبه و همچنين تخليه مقدمه توبه، موضوعات ديگرى است كه مورد بحث قرار گرفته است.<ref>متن كتاب، صفحه 77 الى 94</ref> | همچنين، توجه، دومين ابزار سير الى الله و قانون مراقبه و همچنين تخليه مقدمه توبه، موضوعات ديگرى است كه مورد بحث قرار گرفته است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/18420?pageNumber=77&viewType=html متن كتاب، صفحه 77 الى 94]</ref> | ||
در گفتار ششم، موضوعاتى مثل شرايط توبه كه از جمله اين شرايط، رفع مانع، توجه، رفع صفات رذيله، راهنما، توسل، زاد و توشه، تمسك به قرآن و براق است، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>متن كتاب، صفحه 95 الى 111</ref> | در گفتار ششم، موضوعاتى مثل شرايط توبه كه از جمله اين شرايط، رفع مانع، توجه، رفع صفات رذيله، راهنما، توسل، زاد و توشه، تمسك به قرآن و براق است، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/18420?pageNumber=95&viewType=html متن كتاب، صفحه 95 الى 111]</ref> | ||
در گفتار هفتم، به مباحثى چون اخلاص، اخلاص در توصليات، وعده خداوند درباره مخلص، اقسام خلوص، خلوص از نظر گفتار و كردار، خلوص در اعتقاد و خلوص در قلب و همچنين اثر خلوص در زندگى دنيوى و مقام مخلص، پرداخته شده است و همچنين به اقسام توحيد، همچون توحيد ذاتى، توحيد صفاتى، توحيد عبادى، توحيد افعالى، اشاره شده است.<ref>متن كتاب، صفحه 113 الى 127</ref> | در گفتار هفتم، به مباحثى چون اخلاص، اخلاص در توصليات، وعده خداوند درباره مخلص، اقسام خلوص، خلوص از نظر گفتار و كردار، خلوص در اعتقاد و خلوص در قلب و همچنين اثر خلوص در زندگى دنيوى و مقام مخلص، پرداخته شده است و همچنين به اقسام توحيد، همچون توحيد ذاتى، توحيد صفاتى، توحيد عبادى، توحيد افعالى، اشاره شده است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/18420?pageNumber=113&viewType=html متن كتاب، صفحه 113 الى 127]</ref> | ||
در گفتار هشتم، موضوعاتى از قبيل نيت در كارها و انگيزه انسان در انجام كارها و منازل هفتگانه بررسى شده است. اولين منزل، دنياست كه در اين منزل هدف از آفرينش انسان مورد بحث قرار گرفته است. | در گفتار هشتم، موضوعاتى از قبيل نيت در كارها و انگيزه انسان در انجام كارها و منازل هفتگانه بررسى شده است. اولين منزل، دنياست كه در اين منزل هدف از آفرينش انسان مورد بحث قرار گرفته است. | ||
| خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
منزل چهارم، استحيا (حيا كردن از خداوند) است؛ يعنى انسان از خداوند حيا مىكند و گناه نمىكند؛ به اين معنى كه انسان خود را در خلوت و جلوت در محضر خدا مىبيند و حيا مىكند و مرتكب گناه نمىشود؛ نه اينكه اين گناه نكردن به دليل وجود عذاب جهنم باشد. اينها موضوعاتى هست كه مورد بحث قرار گرفته است. | منزل چهارم، استحيا (حيا كردن از خداوند) است؛ يعنى انسان از خداوند حيا مىكند و گناه نمىكند؛ به اين معنى كه انسان خود را در خلوت و جلوت در محضر خدا مىبيند و حيا مىكند و مرتكب گناه نمىشود؛ نه اينكه اين گناه نكردن به دليل وجود عذاب جهنم باشد. اينها موضوعاتى هست كه مورد بحث قرار گرفته است. | ||
منزل پنجم، شكر، منزل ششم، محبت و منزل هفتم، خدا، است كه مورد بررسى قرار گرفته است.<ref>متن كتاب، صفحه 129 الى 147</ref> | منزل پنجم، شكر، منزل ششم، محبت و منزل هفتم، خدا، است كه مورد بررسى قرار گرفته است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/18420?pageNumber=129&viewType=html متن كتاب، صفحه 129 الى 147]</ref> | ||
در گفتار نهم، در مورد خلوص و اينكه خلوص، رمز درخشندگى و ماندگارى است، مورد بحث قرار گرفته است و براى اين بحث حكايتهاى آموزندهاى نيز آمده است. در كمين بودن شيطان براى مخلصين، موضوع ديگرى است كه اينجا مورد بحث قرار گرفته است.<ref>متن كتاب، صفحه 149 الى 165</ref> | در گفتار نهم، در مورد خلوص و اينكه خلوص، رمز درخشندگى و ماندگارى است، مورد بحث قرار گرفته است و براى اين بحث حكايتهاى آموزندهاى نيز آمده است. در كمين بودن شيطان براى مخلصين، موضوع ديگرى است كه اينجا مورد بحث قرار گرفته است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/18420?pageNumber=149&viewType=html متن كتاب، صفحه 149 الى 165]</ref> | ||
آخرين گفتار، منازل خلوص است كه مختصرى از آن را در گفتار هفتم متذكر شدهايم. | آخرين گفتار، منازل خلوص است كه مختصرى از آن را در گفتار هفتم متذكر شدهايم. | ||
| خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:بهمن (1400)]] | |||
ویرایش