۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} [[' به '}} [[') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
موضوع این نوشتار بررسی برخی از انواع معاملات حرام است. نویسنده ادله این معاملات را برای رسیدن به احکام آنها مورد مطالعه قرار داده است؛ لذا این اثر بحثی استدلالی در یکی از ابواب فقه با نام «مکاسب محرمه» به شمار میرود<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص3</ref>. | موضوع این نوشتار بررسی برخی از انواع معاملات حرام است. نویسنده ادله این معاملات را برای رسیدن به احکام آنها مورد مطالعه قرار داده است؛ لذا این اثر بحثی استدلالی در یکی از ابواب فقه با نام «مکاسب محرمه» به شمار میرود<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=3&viewType=html ر.ک: مقدمه مصحح، ص3]</ref>. | ||
محقق اثر در رابطه با نام کتاب مینویسد: با خواندن مقدمه مصنف دانستم که نویسنده برای این نوشتار عنوانی قرار نداده است اما من از عبارتی که در مقدمه ذکر شده عنوانی برای آن انتخاب کردم تا ذهنیت مصنف خارج نشوم. عنوان «احکام المتاجر المحرمة» تنها نشان از عبارت «احکام المتاجر» و کلمه «المحرمة» اضافه شده که دلالت بر حصر موضوع دارد؛ چراکه ظاهراً مصنف قصد داشته که در ابواب دیگری از معاملات بنویسد که عمرش یاری نکرده است. او این کتاب را در اواخر عمر شریفش نوشته است؛ چراکه در جاهایی از کتاب با عبارت «سلمه الله» از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] یاد میکند و این ظهور در این دارد که [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] در آن زمان زنده بوده است. در جاهایی دیگری از کتاب نیز میگوید: «رحمه الله» که حکایت از وفات شیخ در آن زمان دارد. شیخ در سال 1281ق و مصنف هشت سال پسازآن در سال 1289ق وفات کرده است<ref>ر.ک: همان، ص4-3</ref>. | محقق اثر در رابطه با نام کتاب مینویسد: با خواندن مقدمه مصنف دانستم که نویسنده برای این نوشتار عنوانی قرار نداده است اما من از عبارتی که در مقدمه ذکر شده عنوانی برای آن انتخاب کردم تا ذهنیت مصنف خارج نشوم. عنوان «احکام المتاجر المحرمة» تنها نشان از عبارت «احکام المتاجر» و کلمه «المحرمة» اضافه شده که دلالت بر حصر موضوع دارد؛ چراکه ظاهراً مصنف قصد داشته که در ابواب دیگری از معاملات بنویسد که عمرش یاری نکرده است. او این کتاب را در اواخر عمر شریفش نوشته است؛ چراکه در جاهایی از کتاب با عبارت «سلمه الله» از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] یاد میکند و این ظهور در این دارد که [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] در آن زمان زنده بوده است. در جاهایی دیگری از کتاب نیز میگوید: «رحمه الله» که حکایت از وفات شیخ در آن زمان دارد. شیخ در سال 1281ق و مصنف هشت سال پسازآن در سال 1289ق وفات کرده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=3&viewType=html ر.ک: همان، ص4-3]</ref>. | ||
در رابطه با شیوه نگارش کتاب، نویسنده از شیوههای رایج عموم فقها در کتب استدلالی زمانش خارج نشده است. او معاصر با [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] بوده است و این شیوه بهجهت فراگیری موضوع از همه جوانبش معروف به استطراد در بحث بوده است<ref>ر.ک: همان، | در رابطه با شیوه نگارش کتاب، نویسنده از شیوههای رایج عموم فقها در کتب استدلالی زمانش خارج نشده است. او معاصر با [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] بوده است و این شیوه بهجهت فراگیری موضوع از همه جوانبش معروف به استطراد در بحث بوده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=3&viewType=html ر.ک: همان، ص3]</ref>. | ||
وی سپس سبب پرداختن به این موضوع را اینگونه تشریح میکند: اکثر مردم در زندگی روزمره به موضوع عملی این نوشتار محتاجند. این یکی از اسبابی بوده که من را بهسوی اهتمام به تحقیق این موضوع کشاند پسازآنکه آن را شیخ عباس کاشفالغطاء اعطا کرد... من با شتاب از امکان وجود نسخه دیگری که نسخه حاضر را با آن مقابله و تصحیح و نواقصش را برطرف کنم تحقیق کردم، اما نسخه دیگری نیافتم. ظاهراً از این نسخه در زمان حیات مصنف نسخهبرداری شده اما اسم ناسخ و سال نسخ مجهول است. ناسخ، فراوان کلمات و عبارات را از قلم انداخته است؛ بلکه جملهها و احیاناً سطری را از قلم انداخته است. در اغلب موارد از سیاق عبارت یا مصادری که مصنف به آنها مراجعه کرده کلمه افتاده را بهدست آورده و برحسب نیاز معنی کلمه افتاده را جبران کردهام. این اضافات در بین [] برای اشاره به اضافه شدنش به نسخه، محصور شده است<ref>ر.ک: همان، ص5-4</ref>. | وی سپس سبب پرداختن به این موضوع را اینگونه تشریح میکند: اکثر مردم در زندگی روزمره به موضوع عملی این نوشتار محتاجند. این یکی از اسبابی بوده که من را بهسوی اهتمام به تحقیق این موضوع کشاند پسازآنکه آن را شیخ عباس کاشفالغطاء اعطا کرد... من با شتاب از امکان وجود نسخه دیگری که نسخه حاضر را با آن مقابله و تصحیح و نواقصش را برطرف کنم تحقیق کردم، اما نسخه دیگری نیافتم. ظاهراً از این نسخه در زمان حیات مصنف نسخهبرداری شده اما اسم ناسخ و سال نسخ مجهول است. ناسخ، فراوان کلمات و عبارات را از قلم انداخته است؛ بلکه جملهها و احیاناً سطری را از قلم انداخته است. در اغلب موارد از سیاق عبارت یا مصادری که مصنف به آنها مراجعه کرده کلمه افتاده را بهدست آورده و برحسب نیاز معنی کلمه افتاده را جبران کردهام. این اضافات در بین [] برای اشاره به اضافه شدنش به نسخه، محصور شده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=4&viewType=html ر.ک: همان، ص5-4]</ref>. | ||
مصحح پس از مقدمهاش در معرفی کتاب، شرححال مختصری از [[کاشفالغطاء، مهدی|شیخ مهدی کاشفالغطاء]] و اساتید و شاگردان و تألیفاتش ارائه کرده است<ref>ر.ک: همان، ص12-9</ref>. | مصحح پس از مقدمهاش در معرفی کتاب، شرححال مختصری از [[کاشفالغطاء، مهدی|شیخ مهدی کاشفالغطاء]] و اساتید و شاگردان و تألیفاتش ارائه کرده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=9&viewType=html ر.ک: همان، ص12-9]</ref>. | ||
نویسنده در مقدمهاش سبب نگارش این کتاب را پاسخی به درخواست عدهای از علمای عامل و فضلای محقق دانسته که به هنگام قرائت بعضی احکام متاجر بر وی درخواست نگارش رسالهای کردند که تمام آنچه را که در رابطه با احکام متاجر به ذهن خطور میکند و بر آینه خیال نمایان میشود را در آن بنویسد<ref>ر.ک: مقدمه مصنف، ص13</ref>. | نویسنده در مقدمهاش سبب نگارش این کتاب را پاسخی به درخواست عدهای از علمای عامل و فضلای محقق دانسته که به هنگام قرائت بعضی احکام متاجر بر وی درخواست نگارش رسالهای کردند که تمام آنچه را که در رابطه با احکام متاجر به ذهن خطور میکند و بر آینه خیال نمایان میشود را در آن بنویسد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=13&viewType=html ر.ک: مقدمه مصنف، ص13]</ref>. | ||
نویسنده مباحث کتاب را با ذکر معانی چهارگانه برای تجارت آغاز کرده است: # ملکه معاوضه و معامله به قصد اکتساب؛ | نویسنده مباحث کتاب را با ذکر معانی چهارگانه برای تجارت آغاز کرده است: | ||
# ملکه معاوضه و معامله به قصد اکتساب؛ | |||
# عقد معاوضه به قصد اکتساب؛ | # عقد معاوضه به قصد اکتساب؛ | ||
# عقد معاوضه بیع باشد یا غیر آن، به قصد اکتساب باشد یا بدون آن؛ | # عقد معاوضه بیع باشد یا غیر آن، به قصد اکتساب باشد یا بدون آن؛ | ||
# خصوص بیع. | # خصوص بیع. | ||
سپس سه مورد اول را با ذکر ادله رد کرده است. سپس در بررسی مورد چهارم به این نکته اشاره کرده که یکی از متأخرین تجارت را حمل بر بیع کرده و گفته: مراد از کتاب تجارت کتاب بیع است. سپس شاهد آورده که وقتی میگویند: فلانی تجارت کرد یعنی خرید و فروش کرد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=14&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ص15-14]</ref>. | |||
تجارت به معنی اکتساب به احکام پنجگانه حرمت، کراهت، وجوب، اباحه و استحباب تقسیم میشود؛ اما اگر به شیء مورد اکتساب برگردد به سه قسم محرم، مکروه و مباح تقسیم میشود<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=16&viewType=html ر.ک: همان، ص16]</ref>. | |||
اکتساب به اعیان نجسه از جمله اقسام تجارت حرام است. بهطور خلاصه هر آنچه عقلا به هنگام معاوضه منفعت مقصوده آن را حرام بدانند خرید و فروش آن حرام است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=25&viewType=html ر.ک: همان، ص25]</ref>. | |||
در ادامه مباحث، حرمت کاسبی به مردار، خون، منی، بول، سگ و خوک خشکی، مرتد فطری، عصیر عنبی و آلات لهو بررسی شده است. از جمله مکاسب محرمه بیع سلاح به دشمنان دین است که یا به قصد کمک به آنها انجام میشود و یا در زمانی است که با مسلمانان در حال جنگ هستند. در هر دو حال با استناد به آیات و روایات حرام است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=99&viewType=html ر.ک: همان، ص100-99]</ref>. | |||
در | هجو مؤمنین به هر نحو در شعر باشد یا نثر از جمله مکاسب محرمه است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=175&viewType=html ر.ک: همان، ص175]</ref>. برخی از معاصرین کاشفالغطاء به نقل از [[جامع المقاصد في شرح القواعد|جامع المقاصد]] [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق کرکی]] آن را مختص به شعر دانستهاند که نویسنده این دیدگاه را عجیب و مخالف با لغت و عرف دانسته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=176&viewType=html ر.ک: همان، ص176]</ref>. | ||
اگرچه اکتساب به غیبت، دروغ و مانند آن متعارف نیست، اما در آثار علمای پیشین این محرمات در این باب ذکر شده است؛ لذا نویسنده نیز از شیوه آنها پیروی کرده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=180&viewType=html ر.ک: همان، ص180]</ref>. | |||
بررسی موضوعاتی چون سحر، کهانه، قیافه، شعبده، قمار و غش پایانبخش مباحث کتاب است. نویسنده در رابطه با تحریم غش در معامله به اجماع محصل و منقول اشاره کرده و معتقد است روایات در این رابطه مستفیض بلکه متواتر است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=246&viewType=html ر.ک: همان، ص246]</ref>. | |||
بررسی موضوعاتی چون سحر، کهانه، قیافه، شعبده، قمار و غش پایانبخش مباحث کتاب است. نویسنده در رابطه با تحریم غش در معامله به اجماع محصل و منقول اشاره کرده و معتقد است روایات در این رابطه مستفیض بلکه متواتر است<ref>ر.ک: همان، ص246</ref>. | |||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
محقق اثر در پاورقی به مستندات روایات و مطالب اشاره کرده است. مواردی را نیز که مستند روایت یا نویسنده را نیافته و یا اسقاطی در متن صورت گرفته را تذکر داده است<ref>ر.ک: پاورقی ص88، شماره | محقق اثر در پاورقی به مستندات روایات و مطالب اشاره کرده است. مواردی را نیز که مستند روایت یا نویسنده را نیافته و یا اسقاطی در متن صورت گرفته را تذکر داده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=88&viewType=html ر.ک: پاورقی ص88، شماره 3]، [https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=189&viewType=html ص189، شماره 2]</ref>. او علاوه بر این به تصحیح اشتباهات نیز اشاره کرده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/736?pageNumber=63&viewType=html ر.ک: همان، ص63 پاورقی 1]</ref>. | ||
فهرست مصادر و مطالب در آخر کتاب ذکر شده است. | فهرست مصادر و مطالب در آخر کتاب ذکر شده است. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش