پرش به محتوا

آراء حول مبحث الألفاظ في علم الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که Mahmadian@noornet.net انجام داده بود وا...
جز (جایگزینی متن - 'آية الله العظمى' به 'آية الله العظمى')
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که Mahmadian@noornet.net انجام داده بود وا...)
خط ۳۳: خط ۳۳:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE13316AUTOMATIONCODE
|data-type='automationCode'|13316
|}
|}
</div>
</div>
خط ۴۱: خط ۴۱:




'''آراء سماحة [[آيت الله|آية الله العظمى]] الامام السيد على العلامة الفانى الاصفهانى دام ظله العالى حول مباحث الالفاظ فى علم الاصول'''، به زبان عربى، توسط آية الله [[سيد على فانى اصفهانی]] نگاشته شده است.
'''آراء سماحة آية الله العظمى الامام السيد على العلامة الفانى الاصفهانى دام ظله العالى حول مباحث الالفاظ فى علم الاصول'''، به زبان عربى، توسط آية الله [[سيد على فانى اصفهانی]] نگاشته شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۳: خط ۵۳:
پاره‌اى از آراء مؤلف:
پاره‌اى از آراء مؤلف:


#در تعريف علم اصول، حق با مشهور است و اشكالات آخوند بر تعريف مشهور وارد نيست.
1. در تعريف علم اصول، حق با مشهور است و اشكالات آخوند بر تعريف مشهور وارد نيست.
#موضوع علم اصول، ذوات ادله اربعه است و براى آن عنوان خاصّى وجود دارد.
 
#وضع، از مقولات واقعى و حيثيّات آن نمى‌باشد، بلكه امرى اعتبارى است كه موطن آن اذهان عامِ‌ّ عرف است.
2. موضوع علم اصول، ذوات ادله اربعه است و براى آن عنوان خاصّى وجود دارد.
#مؤلّف، اقسام وضع را بر اساس تثليث تصوير كرده و استحاله تربيع را بيان مى‌كند.
 
#معانى حرفى، معانى تعلّقى است و كلام آخوند قابل قبول نيست.
3. وضع، از مقولات واقعى و حيثيّات آن نمى‌باشد، بلكه امرى اعتبارى است كه موطن آن اذهان عامِ‌ّ عرف است.
#وضع موادّ، مطلقاً شخصى و وضع هيئات، مطلقاً نوعى است.
 
#معانى افعال، از قبيل مركّبات اتّحادى است نه انضمامى.
4. مؤلّف، اقسام وضع را بر اساس تثليث تصوير كرده و استحاله تربيع را بيان مى‌كند.
#استعمال لفظ و اراده نوع يا صنف يا شخص آن، جايز است.
 
#صحّت حمل با دو قسم ذاتى و شايع صناعى فى الجمله، علامت حقيقت است.
5. معانى حرفى، معانى تعلّقى است و كلام آخوند قابل قبول نيست.
#حمل كلى بر فرد علامت حقيقت است.
 
#مورد احراز نقل و جهل به زمان حدوث با صورت‌هاى مختلف، خارج از تعارض احوال است.
6. وضع موادّ، مطلقاً شخصى و وضع هيئات، مطلقاً نوعى است.
#محل نزاع در حقيقت شرعيه، ثبوت ماهيات مخترعه است، نه مجرد تسميه.
 
#حقّ، عدم ثبوت حقيقت شرعيّه در هيچ‌يك از شرايع است مطلقاً.
7. معانى افعال، از قبيل مركّبات اتّحادى است نه انضمامى.
#مصداق بودن شىء، براى عبوديت و تعظيم، امرى است جعلى و غير مستند به خصوصيّات كامنه.
 
#در صورت عدم ثبوت حقيقت شرعيه، نزاعى بين صحيح و اعمّ قابل تصور نيست.
8. استعمال لفظ و اراده نوع يا صنف يا شخص آن، جايز است.
#بر اساس قول مختار، حتى در صورت عدم ثبوت حقيقت شرعيه، جامع، موجود است.
 
#در نزاع صحيح و اعمّ، اصلاً ثمره‌اى وجود ندارد و جواز تمسّك به اطلاق براى نفىِ زايد مشكوك و عدم آن، ثمره نزاع محسوب نمى‌شود.
9. صحّت حمل با دو قسم ذاتى و شايع صناعى فى الجمله، علامت حقيقت است.
#قول حق آن است كه ثمره‌اى در نزاع در معاملات، مانند عبادات وجود ندارد و اين قول، موافق قول اعاظم علماست.
 
#زمان، در مشتقّات وصفيه، مدخليّت ندارد.
10. حمل كلى بر فرد علامت حقيقت است.
#ثمره نزاع در مشتق، در كبريات شرعيّه كه همان قضاياى حقيقى مى‌باشند، ظاهر مى‌شود.
 
#حق آن است كه مشتق، در خصوص متلبّس به مبدأ حقيقت است.
11. مورد احراز نقل و جهل به زمان حدوث با صورت‌هاى مختلف، خارج از تعارض احوال است.
#تغاير سنخى، بين مفهوم مبدأ و مشتق لازم است.
 
#مفهوم امر، نفس بعث است بدون دخالت وجوب و ندب در آن.
12. محل نزاع در حقيقت شرعيه، ثبوت ماهيات مخترعه است، نه مجرد تسميه.
#اختيار، واسطه بين اراده و فعل نيست، بلكه آن، سلطه نفس بر اعمال اراده است.
 
#صيغه امر از لحاظ ماده و هيئت، هيچ‌گونه دلالتى بر مره و تكرار و فور و تراخى ندارد.
13. حقّ، عدم ثبوت حقيقت شرعيّه در هيچ‌يك از شرايع است مطلقاً.
#مسئله مقدّمه واجب، يك مسئله عقلى و اصولى است كه نتيجه آن در طريق استنباط احكام شرعى واقع مى‌شود.
 
#مجزى بودن عمل بر طبق امر ظاهرى، ربطى به تصويب باطل ندارد.
14. مصداق بودن شىء، براى عبوديت و تعظيم، امرى است جعلى و غير مستند به خصوصيّات كامنه.
#در امور شرعى، چه تكليفى و چه وضعى، مصداقى براى شرط متأخر وجود ندارد.
 
#قدرت همچون علم، شرط امتثال است، نه شرط تكليف.
15. در صورت عدم ثبوت حقيقت شرعيه، نزاعى بين صحيح و اعمّ قابل تصور نيست.
#اطلاق و تقييد، در حقيقت دو وصف براى خود وجوب مى‌باشند هم در مقام اثبات و هم در مقام ثبوت.
 
#دفع اشكال طهارات سه‌گانه، منحصر است به ملتزم شدن به حصول تعبد به آنها از ناحيه رجحان نفسى آنها.
16. بر اساس قول مختار، حتى در صورت عدم ثبوت حقيقت شرعيه، جامع، موجود است.
 
17. در نزاع صحيح و اعمّ، اصلاً ثمره‌اى وجود ندارد و جواز تمسّك به اطلاق براى نفىِ زايد مشكوك و عدم آن، ثمره نزاع محسوب نمى‌شود.
 
18. قول حق آن است كه ثمره‌اى در نزاع در معاملات، مانند عبادات وجود ندارد و اين قول، موافق قول اعاظم علماست.
 
19. زمان، در مشتقّات وصفيه، مدخليّت ندارد.
 
20. ثمره نزاع در مشتق، در كبريات شرعيّه كه همان قضاياى حقيقى مى‌باشند، ظاهر مى‌شود.
 
21. حق آن است كه مشتق، در خصوص متلبّس به مبدأ حقيقت است.
 
22. تغاير سنخى، بين مفهوم مبدأ و مشتق لازم است.
 
23. مفهوم امر، نفس بعث است بدون دخالت وجوب و ندب در آن.
 
24. اختيار، واسطه بين اراده و فعل نيست، بلكه آن، سلطه نفس بر اعمال اراده است.
 
25. صيغه امر از لحاظ ماده و هيئت، هيچ‌گونه دلالتى بر مره و تكرار و فور و تراخى ندارد.
 
26. مسئله مقدّمه واجب، يك مسئله عقلى و اصولى است كه نتيجه آن در طريق استنباط احكام شرعى واقع مى‌شود.
 
27. مجزى بودن عمل بر طبق امر ظاهرى، ربطى به تصويب باطل ندارد.
 
28. در امور شرعى، چه تكليفى و چه وضعى، مصداقى براى شرط متأخر وجود ندارد.
 
29. قدرت همچون علم، شرط امتثال است، نه شرط تكليف.
 
30. اطلاق و تقييد، در حقيقت دو وصف براى خود وجوب مى‌باشند هم در مقام اثبات و هم در مقام ثبوت.
 
31. دفع اشكال طهارات سه‌گانه، منحصر است به ملتزم شدن به حصول تعبد به آنها از ناحيه رجحان نفسى آنها.


== منابع ==
== منابع ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش