۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==منابع مقاله== مقدمه و متن کتاب. رده:کتابشناسی' به '==منابع مقاله== مقدمه و متن کتاب. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''ابجد العلوم'''، تأليف [[صديق بن حسن خان قنوجى]](متوفى 1307ق)، از علماى سنى هند است. این اثر، موسوعهاى به زبان عربى، مشتمل بر معرفى علوم و فنون مختلف و شرح حال بزرگان و علماى هر رشته است. مطالب در سه جزء تدوین شده است كه هر جزء در یک مجلد به چاپ رسيده است. | '''ابجد العلوم'''، تأليف [[صديق بن حسن خان قنوجى]](متوفى 1307ق)، از علماى سنى هند است. این اثر، موسوعهاى به زبان عربى، مشتمل بر معرفى علوم و فنون مختلف و شرح حال بزرگان و علماى هر رشته است. مطالب در سه جزء تدوین شده است كه هر جزء در یک مجلد به چاپ رسيده است. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
جزء اول | جزء اول<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?pageNumber=3&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ج1ص3]</ref> | ||
اين جزء، به نام «الوشى المرقوم»، نامگذارى شده است. در قسم | اين جزء، به نام «الوشى المرقوم»، نامگذارى شده است. در قسم اول<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?pageNumber=19&viewType=html ر.ک: همان، ص19]</ref>، به مباحثى مانند ماهيت علم، تقسيم علم، مسائل، غايت، اجزاء، مراتب و شرف علوم و نيز آداب متعلم و معلم و حالت علماء پرداخته شده است. شيوه نگارش نویسنده، بدينگونه است كه نظرات مختلف لغویون، حكما و حتى متصوفه را پيرامون مطالب ذكر مىكند. | ||
او در ماهيت علم، به 17 قول، در مسئله اشاره كرده و تأكيد مىكند كه نظرات ديگرى نيز وجود دارد كه ذكر آنها كلام را به درازا مىكشاند. او، معتقد است كه فراگيرى علم لذاته و لغيره داراى ارزش است؛ لذتى روحانى است كه لذتى فوق آن وجود ندارد و خود وسيلهاى برای دستيابى به لذات اخروى و سعادت ابدى است. از مطالب خواندنى این بخش، شيوههاى آموزش قرآن كريم در بلاد مختلف مغرب، اندلس و آفريقاست كه در برخى تنها بر تعليم قرآن تأكيد مىشود و در بعضى، قرآن و حديث را با هم آموزش مىدهند. | او در ماهيت علم، به 17 قول، در مسئله اشاره كرده و تأكيد مىكند كه نظرات ديگرى نيز وجود دارد كه ذكر آنها كلام را به درازا مىكشاند. او، معتقد است كه فراگيرى علم لذاته و لغيره داراى ارزش است؛ لذتى روحانى است كه لذتى فوق آن وجود ندارد و خود وسيلهاى برای دستيابى به لذات اخروى و سعادت ابدى است. از مطالب خواندنى این بخش، شيوههاى آموزش قرآن كريم در بلاد مختلف مغرب، اندلس و آفريقاست كه در برخى تنها بر تعليم قرآن تأكيد مىشود و در بعضى، قرآن و حديث را با هم آموزش مىدهند. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۲: | ||
قابل ذكر است كه بسيارى از مطالب این جزء، مانند تقسيمات علوم عقلى و انقسام كلام به نظم و نثر از مقدمه [[ابن خلدون]] نقل شده است و بهعنوان یک منبع اصلى به شمار مىرود. | قابل ذكر است كه بسيارى از مطالب این جزء، مانند تقسيمات علوم عقلى و انقسام كلام به نظم و نثر از مقدمه [[ابن خلدون]] نقل شده است و بهعنوان یک منبع اصلى به شمار مىرود. | ||
جزء دوم | جزء دوم<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=2&pageNumber=3&viewType=html ر.ک: همان، ج2، ص3]</ref> | ||
اين جزء، «السحاب المركوم الممطر»، به معناى ابرهاى متراكم بارنده، نامیده شده است. در این جزء، از علوم و فنون مختلف به اجمال و يا تفصيل سخن رفته است. اولین علمى كه از آن سخن به میان آمده است، علم أبعاد است. در این علم، از ابعاد ستارگان نسبت به مركز عالم و مقدار جرم آنها بحث شده است. گزارشى كه قنوجى از ديدگاه و نحوه برخورد مردم نسبت با اينگونه علوم مىدهد، قابل توجه است؛ مردم، دانشمندان این علوم را دروغگو خطاب میكردند و این به دليل عدم اطلاع از علوم رياضى و هندسى بوده است. در این بخش، علاوه بر علوم معروفى مانند اخلاق، اصول فقه، اعراب قرآن، انساب، تاريخ، دراية الحديث، بلاغت، صرف، نحو، طب، | اين جزء، «السحاب المركوم الممطر»، به معناى ابرهاى متراكم بارنده، نامیده شده است. در این جزء، از علوم و فنون مختلف به اجمال و يا تفصيل سخن رفته است. اولین علمى كه از آن سخن به میان آمده است، علم أبعاد است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=2&pageNumber=21&viewType=html&query=%D9%82%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%89 ر.ک: همان، ص21]</ref>. در این علم، از ابعاد ستارگان نسبت به مركز عالم و مقدار جرم آنها بحث شده است. گزارشى كه قنوجى از ديدگاه و نحوه برخورد مردم نسبت با اينگونه علوم مىدهد، قابل توجه است؛ مردم، دانشمندان این علوم را دروغگو خطاب میكردند و این به دليل عدم اطلاع از علوم رياضى و هندسى بوده است. در این بخش، علاوه بر علوم معروفى مانند اخلاق، اصول فقه، اعراب قرآن، انساب، تاريخ، دراية الحديث، بلاغت، صرف، نحو، طب، موسيقى<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=2&pageNumber=438&viewType=html&query=%D9%82%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%89 ر.ک: همان، ص438]</ref>، كلام، رجال، هندسه<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=2&pageNumber=472&viewType=html&query=%D9%82%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%89 ر.ک: همان، ص472]</ref>، هيئت<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=2&pageNumber=474&viewType=html&query=%D9%82%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%89 ر.ک: همان، ص474]</ref> و... به علوم فراوانى اشاره شده است كه اكنون بهعنوان علم و يا فن، شناخته نمىشوند و كمتر كسى در صدد فراگيرى آنها برمىآيد. از جمله این علوم، «الاخفاء» يا «الخفاء» است كه شخص، خود را با ادعيه و عزائم، نزد حاضرين مخفى كند، بهگونهاى كه او آنها را ببيند، اما آنها او را نبينند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=2&pageNumber=28&viewType=html&query=%D9%82%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%89 ر.ک: همان، ص28]</ref>. اصطرلاب از ديگر علوم نجومى است كه نظرات مختلف پيرامون آن ذكر شده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=2&pageNumber=58&viewType=html&query=%D9%82%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%89 ر.ک: همان، ص58]</ref>. | ||
برخى از علوم، داراى اسامى متعدد بوده است كه یکى از آنها در خاطرهها مانده است؛ مثلاً«منطق» به «میزان» نيز نامیده مىشده است. | برخى از علوم، داراى اسامى متعدد بوده است كه یکى از آنها در خاطرهها مانده است؛ مثلاً«منطق» به «میزان» نيز نامیده مىشده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=2&pageNumber=443&viewType=html&query=%D9%82%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%89 ر.ک: همان، ص443]</ref>. | ||
لازم به ذكر است كه برخى از علوم غير شرعى، مانند رقص و سحر نيز ذكر شده است. | لازم به ذكر است كه برخى از علوم غير شرعى، مانند رقص<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=2&pageNumber=254&viewType=html&query=%D9%82%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%89 ر.ک: همان، ص254]</ref> و سحر<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=2&pageNumber=264&viewType=html&query=%D9%82%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%89 ر.ک: همان، ص264]</ref> نيز ذكر شده است. | ||
آخرين مطلب این جزء، علم روز و شب با موضوع زمان است. | آخرين مطلب این جزء، علم روز و شب با موضوع زمان است. | ||
جزء سوم | جزء سوم<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=3&pageNumber=3&viewType=html ر.ک: همان، ج3، ص3]</ref> | ||
نامى كه نویسنده برای این جزء برگزيده، «الرحيق المختوم» است كه در آن، شرح حال بزرگان علوم ادبى، تاريخ، حكمت، منطق، جدل، طب، فقه، نجوم و... را ذكر كرده است. | نامى كه نویسنده برای این جزء برگزيده، «الرحيق المختوم» است كه در آن، شرح حال بزرگان علوم ادبى، تاريخ، حكمت، منطق، جدل، طب، فقه، نجوم و... را ذكر كرده است. | ||
اولین علمى كه مادر ساير علوم به شمار مىرود و همه به آن نيازمندند، علم لغت است. خليل بن احمد بصرى، صاحب کتاب «[[العين]]» و استاد [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]]، اولین كسى است كه علم عروض را پايهگذارى كرد و پانزده بحر را استخراج نمود. پس از او، علماى بسيارى در صدد تكمیل این علم برآمدند كه در میان اسامى ذكر شده، نام ابوالحسين رازى | اولین علمى كه مادر ساير علوم به شمار مىرود و همه به آن نيازمندند، علم لغت است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=3&pageNumber=5&viewType=html&query=%D9%82%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%89 ر.ک: همان، ص5]</ref>. خليل بن احمد بصرى، صاحب کتاب «[[العين]]» و استاد [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]]، اولین كسى است كه علم عروض را پايهگذارى كرد و پانزده بحر را استخراج نمود. پس از او، علماى بسيارى در صدد تكمیل این علم برآمدند كه در میان اسامى ذكر شده، نام ابوالحسين رازى قزوینى<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=3&pageNumber=6&viewType=html ر.ک: همان، ص6]</ref>، ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] جزرى مىدرخشد. [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، اولین فردى است كه در ذكر علماى انشاء و ادب نيز از او به نیکى ياد شده است. [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، از ديگر دانشمندانى است كه از وى، بهعنوان امام در علم و ادب و شعر ياد شده است. | ||
قنوجى، معتقد است كه علما بر این مطلب اجماع دارند كه در شعراى مسلمان، مثل این سه نفر: جرير، فرزدق و أخطل، نيامده است. زمانى كه خبر مرگ فرزدق به جرير رسيد، گريست و گفت به خدا سوگند مىدانم كه پس از او زياد زنده نمىمانم. در این بخش، در ذيل شرح حال برخى از شعراء، به ابياتى از آنها نيز اشاره شده است. | قنوجى، معتقد است كه علما بر این مطلب اجماع دارند كه در شعراى مسلمان، مثل این سه نفر: جرير، فرزدق و أخطل، نيامده است. زمانى كه خبر مرگ فرزدق به جرير رسيد، گريست و گفت به خدا سوگند مىدانم كه پس از او زياد زنده نمىمانم. در این بخش، در ذيل شرح حال برخى از شعراء، به ابياتى از آنها نيز اشاره شده است. | ||
بر خلاف برخى از ابواب، مانند تاريخ كه مفصل به آن پرداخته شده است، درباره علماى حكمت، به چند سطر بسنده شده است و از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير طوسى]] بهعنوان طلايهداران این عرصه ياد شده است. | بر خلاف برخى از ابواب، مانند تاريخ كه مفصل به آن پرداخته شده است، درباره علماى حكمت، به چند سطر بسنده شده است و از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير طوسى]] بهعنوان طلايهداران این عرصه ياد شده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=3&pageNumber=87&viewType=html&query=%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%A1%20%D8%A7%D9%84%D8%AD%DA%A9%D9%85%D9%87 ر.ک: همان، ص 87]</ref>. | ||
انصاف آن است كه قنوجى در ذكر علماى علوم مختلف، به انصاف برخورد كرده، اما در مورد علماى فقه، به ذكر علماى مذاهب چهارگانه اهل سنت اكتفا كرده و ذكرى از علماى فقه شيعى كه آثار عظيم و گرانسنگى را تأليف كردهاند، نشده است و این شيوه، با روحيه تحقيق سازگار نيست. | انصاف آن است كه قنوجى در ذكر علماى علوم مختلف، به انصاف برخورد كرده، اما در مورد علماى فقه، به ذكر علماى مذاهب چهارگانه اهل سنت اكتفا كرده و ذكرى از علماى فقه شيعى كه آثار عظيم و گرانسنگى را تأليف كردهاند، نشده است و این شيوه، با روحيه تحقيق سازگار نيست. | ||
آنچه در انتهاى این نوشتار آمده است، ذكر علماى | آنچه در انتهاى این نوشتار آمده است، ذكر علماى يمن<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=3&pageNumber=140&viewType=html ر.ک: همان، ص140]</ref>، هند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=3&pageNumber=170&viewType=pdf ر.ک: همان، ص170]</ref> و قنوج<ref>[https://noorlib.ir/book/view/10142?volumeNumber=3&pageNumber=208&viewType=pdf ر.ک: همان، ص208]</ref> و شرح حال قنوجى به قلم خودش و نيز یک خاتمه است كه عمده مطالبش درباره تصحيح کتاب مىباشد. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== | ||
پاورقى و فهارس کتاب، توسط احمد شمسالدين به انجام رسيده است. بيشتر پاورقىها در معرفى منابع و اعلام است. فهرست مطالب، در انتهاى هر یک از مجلدات و فهارس زير در پایان جلد سوم ذكر شده است: | پاورقى و فهارس کتاب، توسط احمد شمسالدين به انجام رسيده است. بيشتر پاورقىها در معرفى منابع و اعلام است. فهرست مطالب، در انتهاى هر یک از مجلدات و فهارس زير در پایان جلد سوم ذكر شده است: | ||
# آيات قرآنى؛ | |||
# احاديث نبوى؛ | |||
# اشعار؛ | |||
# اعلام؛ | |||
# كتب و مصنفات. | |||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش