مجمل ‌الحكمة: ترجمه‌گونه‌ای کهن از رسائل اخوان الصفا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'طه حسین' به 'طه حسین'
جز (جایگزینی متن - 'اسلامي' به 'اسلامى')
جز (جایگزینی متن - 'طه حسین' به 'طه حسین')
خط ۳۵: خط ۳۵:
در سده چهارم هجرى تنى چند از دانشمندان آزاداندیش و بیداردل، انجمنى در بصره بنیاد گذاردند. اینان مانند «چلیپائیان گل سرخ» سده پانزدهم مسیحى نهانى در آن انجمن گرد مى‌آمدند و درباره فرهنگ و دانش روزگار خویش مى‌اندیشیدند. آنها مى‌خواستند میان دین و فلسفه که بر اثر جنگ و ستیز پیروان سنت با فیلسوفان شکافى میان آن دو پیدا شده بود، سازش دهند. پس پنجاه‌ودو دفتر به نگارش درآوردند. به‌گواهى مورخان و از روى نشانه‌هاى تاریخى که در آن دفترها دیده مى‌شود، بایست از سال 334 که رهبر اشعریان ابوالحسن على بن اسماعیل اشعرى (260-356) در آن سال درگذشت و معزالدوله احمد بویه‌اى دیلمى (320-356) در روزگار مستکفى عباسى (333-334) بغداد را بگرفت و آسیبى سخت به پیکر فرمانروایى تازیان زده تا رجب سال 374 که ابوحیان توحیدى «الإمتاع و المؤانسة» را نوشت، این دفترها به نگارش درآمده باشد. گردآیندگان این انجمن نهائى نام خویش را در آن دفترها که شماره آنها به پنجاه‌ودو و گاهى سه یا چهار مى‌رسید، یاد نکرده‌اند. آنها را «رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء» و «الرسالة الجامعة» نام نهادند<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، صفحه یک - دو</ref>.
در سده چهارم هجرى تنى چند از دانشمندان آزاداندیش و بیداردل، انجمنى در بصره بنیاد گذاردند. اینان مانند «چلیپائیان گل سرخ» سده پانزدهم مسیحى نهانى در آن انجمن گرد مى‌آمدند و درباره فرهنگ و دانش روزگار خویش مى‌اندیشیدند. آنها مى‌خواستند میان دین و فلسفه که بر اثر جنگ و ستیز پیروان سنت با فیلسوفان شکافى میان آن دو پیدا شده بود، سازش دهند. پس پنجاه‌ودو دفتر به نگارش درآوردند. به‌گواهى مورخان و از روى نشانه‌هاى تاریخى که در آن دفترها دیده مى‌شود، بایست از سال 334 که رهبر اشعریان ابوالحسن على بن اسماعیل اشعرى (260-356) در آن سال درگذشت و معزالدوله احمد بویه‌اى دیلمى (320-356) در روزگار مستکفى عباسى (333-334) بغداد را بگرفت و آسیبى سخت به پیکر فرمانروایى تازیان زده تا رجب سال 374 که ابوحیان توحیدى «الإمتاع و المؤانسة» را نوشت، این دفترها به نگارش درآمده باشد. گردآیندگان این انجمن نهائى نام خویش را در آن دفترها که شماره آنها به پنجاه‌ودو و گاهى سه یا چهار مى‌رسید، یاد نکرده‌اند. آنها را «رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء» و «الرسالة الجامعة» نام نهادند<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، صفحه یک - دو</ref>.


[[افشار، ایرج|ایرج افشار]] در مقدمه‌ای که بر کتاب نگاشته، می‌نویسد: متن رسائل اخوان الصّفاء و خلاّن الوفاء که به‌ زبان عربى در پنجاه‌ویک یا دو رساله  تصنیف شده، چند بار به کوشش [[زرکلی، خیرالدین|خیرالدین زرکلى]] و با مقدمه دکتر [[طه حسین]] در قاهره (1928) در چهار جلد انتشار یافت. پژوهش‌هاى زیاد و متوالى درباره آن، هم به زبان‌هاى اروپایى به توسط‍‌ شرق‌شناسان و هم در زبان عربى منتشر شده است. زبده و چکیده همه سخن‌ها درباره این جریان فکرى را در مقاله Y.Marquet مندرج در دایرةالمعارف اسلامى (به زبان‌هاى انگلیسى و فرانسوى) مى‌توان دید. پیش از آن هم پژوهش‌هاى T.J.de Boer نامورى داشت. آن مقاله همراه است با کتاب‌شناسى گزیده‌اى که مراجع عمده و اساسى به زبان‌هاى مختلف، از جمله مقاله محمدتقى دانش‌پژوه، در آن معرفى شده است. مقاله [[دانش‌پژوه، محمدتقی|دانش‌پژوه]] که در مجله مهر، سال هشتم (1332) به چاپ رسیده، همان است که جستار پژوهشى کتاب حاضر شده است تا خوانندگان پرسشگر بتوانند بر تاریخچه «برادران روشن» و روزگار و کار آنان آگاه شوند. دانش‌پژوه از روزگارى که به نگارش جستار خود پرداخت، هماره در اندیشه مى‌پرورد تا ترجمه کهن رسائل به فارسى را که یادگارى از بینش علمى و دائرةالمعارفى پیشینیان ماست چاپ کند و در دسترس فارسى‌زبانان و جویندگان راه دانش بگذارد. به همین انگیزه هرجا نسخه‌اى از ترجمه مى‌یافت از آن عکس مى‌گرفت و در هر مجموعه که بخشى یا بندى از رسائل مى‌جست از آن یادداشت‌بردارى مى‌کرد. تا اینکه چند سال پیش عکس همه نسخه‌هایى را که گرد آورده بود به من سپرد که با همکارى متن را آماده چاپ سازیم. خوشبختانه آرزوى بلند او سرانجام یافت و اینک جلد اول که حاوى متن رسائل است، پیشکش مى‌شود. جلد دیگر که دربرگیرنده نسخه‌بدل‌ها و عبارات متفاوت و مختلف التحریر نسخه‌هاى معتبر خواهد بود، به یارى پروردگار چندى دیگر بازدید خواهد شد<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-2</ref>.
[[افشار، ایرج|ایرج افشار]] در مقدمه‌ای که بر کتاب نگاشته، می‌نویسد: متن رسائل اخوان الصّفاء و خلاّن الوفاء که به‌ زبان عربى در پنجاه‌ویک یا دو رساله  تصنیف شده، چند بار به کوشش [[زرکلی، خیرالدین|خیرالدین زرکلى]] و با مقدمه دکتر [[حسین، طه|طه حسین]] در قاهره (1928) در چهار جلد انتشار یافت. پژوهش‌هاى زیاد و متوالى درباره آن، هم به زبان‌هاى اروپایى به توسط‍‌ شرق‌شناسان و هم در زبان عربى منتشر شده است. زبده و چکیده همه سخن‌ها درباره این جریان فکرى را در مقاله Y.Marquet مندرج در دایرةالمعارف اسلامى (به زبان‌هاى انگلیسى و فرانسوى) مى‌توان دید. پیش از آن هم پژوهش‌هاى T.J.de Boer نامورى داشت. آن مقاله همراه است با کتاب‌شناسى گزیده‌اى که مراجع عمده و اساسى به زبان‌هاى مختلف، از جمله مقاله محمدتقى دانش‌پژوه، در آن معرفى شده است. مقاله [[دانش‌پژوه، محمدتقی|دانش‌پژوه]] که در مجله مهر، سال هشتم (1332) به چاپ رسیده، همان است که جستار پژوهشى کتاب حاضر شده است تا خوانندگان پرسشگر بتوانند بر تاریخچه «برادران روشن» و روزگار و کار آنان آگاه شوند. دانش‌پژوه از روزگارى که به نگارش جستار خود پرداخت، هماره در اندیشه مى‌پرورد تا ترجمه کهن رسائل به فارسى را که یادگارى از بینش علمى و دائرةالمعارفى پیشینیان ماست چاپ کند و در دسترس فارسى‌زبانان و جویندگان راه دانش بگذارد. به همین انگیزه هرجا نسخه‌اى از ترجمه مى‌یافت از آن عکس مى‌گرفت و در هر مجموعه که بخشى یا بندى از رسائل مى‌جست از آن یادداشت‌بردارى مى‌کرد. تا اینکه چند سال پیش عکس همه نسخه‌هایى را که گرد آورده بود به من سپرد که با همکارى متن را آماده چاپ سازیم. خوشبختانه آرزوى بلند او سرانجام یافت و اینک جلد اول که حاوى متن رسائل است، پیشکش مى‌شود. جلد دیگر که دربرگیرنده نسخه‌بدل‌ها و عبارات متفاوت و مختلف التحریر نسخه‌هاى معتبر خواهد بود، به یارى پروردگار چندى دیگر بازدید خواهد شد<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-2</ref>.


[[افشار، ایرج|ایرج افشار]] در جای دیگری در مقدمه‌اش بر کتاب می‌گوید: «مجمل ‌الحكمة، کتابى است به فارسى و ترجمه [(حاجى خلیفه هم این کتاب را اسم برده است، ولى ابدا نگفته است که در عهد امیر تیمور یا به نام او تألیف شده است) با تلخیصى است اغلب، ‌ولى در بعضى جاها نیز با زوائدى بر اصل، چنان‌که صریح خود کتاب در بعضى مواضع آن، از جمله ص] رسائل اخوان الصفاى معروف است و مؤلفش معلوم نیست کیست و حاجى خلیفه گوید: «لرجل من الخراسانيين» و اللّه أعلم بصحّة ما قال و نمى‌دانم از کجا این اطلاع را به ‌دست آورده است که از اهل خراسان بوده است. در دیباچه بعضى از این نسخ از جمله نسخه آقاى اقبال در دیباچه این عبارت را دارد: «پس رأى مجلس سامى اجل سید بهاءالدین، سیف‌الملوک، شجاع‌الملک، شمس‌الخواص، تیمور گورکان - أدام اللّه علوه - چنین اتفاق افتاد که این ضعیف را فرمودند که این کتاب را به پارسى درى نقل کند، إلخ»»<ref>ر.ک: همان، ص9</ref> و سپس در اینکه نگارنده امیر تیمور باشد، یا این ترجمه در زمان او اتفاق افتاده باشد، تشکیک و این امر را رد می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص9-12</ref>.
[[افشار، ایرج|ایرج افشار]] در جای دیگری در مقدمه‌اش بر کتاب می‌گوید: «مجمل ‌الحكمة، کتابى است به فارسى و ترجمه [(حاجى خلیفه هم این کتاب را اسم برده است، ولى ابدا نگفته است که در عهد امیر تیمور یا به نام او تألیف شده است) با تلخیصى است اغلب، ‌ولى در بعضى جاها نیز با زوائدى بر اصل، چنان‌که صریح خود کتاب در بعضى مواضع آن، از جمله ص] رسائل اخوان الصفاى معروف است و مؤلفش معلوم نیست کیست و حاجى خلیفه گوید: «لرجل من الخراسانيين» و اللّه أعلم بصحّة ما قال و نمى‌دانم از کجا این اطلاع را به ‌دست آورده است که از اهل خراسان بوده است. در دیباچه بعضى از این نسخ از جمله نسخه آقاى اقبال در دیباچه این عبارت را دارد: «پس رأى مجلس سامى اجل سید بهاءالدین، سیف‌الملوک، شجاع‌الملک، شمس‌الخواص، تیمور گورکان - أدام اللّه علوه - چنین اتفاق افتاد که این ضعیف را فرمودند که این کتاب را به پارسى درى نقل کند، إلخ»»<ref>ر.ک: همان، ص9</ref> و سپس در اینکه نگارنده امیر تیمور باشد، یا این ترجمه در زمان او اتفاق افتاده باشد، تشکیک و این امر را رد می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص9-12</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش