۶٬۵۹۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'نهجالبلاغه' به 'نهجالبلاغة') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
اين نكات و آنچه به صورت استطرادى ارائه مىكند، ممكن است دربارۀ قرائت آيه، شأن نزول آن يا بحثى كلامى، فقهى، تاريخى و امثال آن باشد. | اين نكات و آنچه به صورت استطرادى ارائه مىكند، ممكن است دربارۀ قرائت آيه، شأن نزول آن يا بحثى كلامى، فقهى، تاريخى و امثال آن باشد. | ||
براى نمونه در تفسير آيۀ ''' «مالك يوم الدّين» ''' توضيح مىدهد كه فرق بين قرائت «مالك» و «ملك» در چيست و از نظر فقهى در قرائت نماز بهتر است هر دو صورت خوانده شود. آنگاه به مناسبت توضيح كلمۀ ''' «يوم» ''' نظريۀ فقها را در خصوص تعيين نيمه شب شرعى مطرح مىكند؛ بحث مفصّل او دربارۀ «آيه» قرآن و ملاك تشخيص و تعيين آن بحثى دلنشين است، به عقيدۀ ايشان، هر آيه معرّف يك «واحد خطاب» است كه فرشتۀ وحى بر رسول خدا القا كرده و آن حضرت نيز بىكم و كاست و حتّى با حفظ فاصلۀ بين دو واحد، آن را بر مؤمنان و مخاطبان تلاوت مىكردهاند. از اين رو چه بسا روى مىدهد كه يك مطلب در چند آيه تمام مىشود و اين بدان معناست كه آن مطلب در چند «واحد خطاب» القا شده است؛ بحثهاى كلامى و استدلالى مؤلّف دربارۀ چگونگى اثبات معاد جسمانى و گزارش وى از برخى كوششهاى اهل حكمت در تبيين استدلالى و عقلانى اين معاد و انتقاد او از برخى توضيحات حكما، با اين عبارت كه اين توضيحات «با ظواهر آيات و اخبار و كيفيّت مغروسه در اذهان متشرّعه كاملا وفق ندارد، اگر چه انصاف آن است كه خيلى زحمت كشيده و مجاهدت نموده و تمام مشکوک و شبهات را دفع نمودهاند»، از نمونههايى است كه هم از آگاهى وافر مؤلّف در مباحث فلسفى حكايت دارد و هم روش و ديدگاه او را باز مىشناساند؛ همچنين است بحثى مبسوط دربارۀ عذاب دوزخ و خلود در آتش و نقد وى از نظريۀ [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در اين خصوص؛ در يك جا به مناسبت آيۀ ''' «و لا تلقوا بايديكم الى التّهلكة» ''' بحثى تذكارى دربارۀ «تقيّه» و لزوم رعايت اين قاعدۀ عقلايى-دينى پيش مىكشد و تأكيد مىكند كه «بر حسب فرمودۀ [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) در | براى نمونه در تفسير آيۀ ''' «مالك يوم الدّين» ''' توضيح مىدهد كه فرق بين قرائت «مالك» و «ملك» در چيست و از نظر فقهى در قرائت نماز بهتر است هر دو صورت خوانده شود. آنگاه به مناسبت توضيح كلمۀ ''' «يوم» ''' نظريۀ فقها را در خصوص تعيين نيمه شب شرعى مطرح مىكند؛ بحث مفصّل او دربارۀ «آيه» قرآن و ملاك تشخيص و تعيين آن بحثى دلنشين است، به عقيدۀ ايشان، هر آيه معرّف يك «واحد خطاب» است كه فرشتۀ وحى بر رسول خدا القا كرده و آن حضرت نيز بىكم و كاست و حتّى با حفظ فاصلۀ بين دو واحد، آن را بر مؤمنان و مخاطبان تلاوت مىكردهاند. از اين رو چه بسا روى مىدهد كه يك مطلب در چند آيه تمام مىشود و اين بدان معناست كه آن مطلب در چند «واحد خطاب» القا شده است؛ بحثهاى كلامى و استدلالى مؤلّف دربارۀ چگونگى اثبات معاد جسمانى و گزارش وى از برخى كوششهاى اهل حكمت در تبيين استدلالى و عقلانى اين معاد و انتقاد او از برخى توضيحات حكما، با اين عبارت كه اين توضيحات «با ظواهر آيات و اخبار و كيفيّت مغروسه در اذهان متشرّعه كاملا وفق ندارد، اگر چه انصاف آن است كه خيلى زحمت كشيده و مجاهدت نموده و تمام مشکوک و شبهات را دفع نمودهاند»، از نمونههايى است كه هم از آگاهى وافر مؤلّف در مباحث فلسفى حكايت دارد و هم روش و ديدگاه او را باز مىشناساند؛ همچنين است بحثى مبسوط دربارۀ عذاب دوزخ و خلود در آتش و نقد وى از نظريۀ [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در اين خصوص؛ در يك جا به مناسبت آيۀ ''' «و لا تلقوا بايديكم الى التّهلكة» ''' بحثى تذكارى دربارۀ «تقيّه» و لزوم رعايت اين قاعدۀ عقلايى-دينى پيش مىكشد و تأكيد مىكند كه «بر حسب فرمودۀ [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) در نهجالبلاغة، خداوند از علما اخذ ميثاق نموده است كه با ظلمه به هيچ وجه توافق ننمايند، چه رسد به تبعيّت و معاونت كه موجب سلب توفيق و انحراف از طريق هدايت و ترويج شرع خواهد بود». در همين بحث است كه از مجاهدتهاى استادش مرحوم آيتاللّه حايرى يزدى ياد مىكند كه تحمّل ناملايمات نمود و در موقع هتك حرمت از خودش و حرم ائمۀ اطهار چه صبر و بردبارى بروز داد كه ما مبهوت و متحيّر شديم تا در ظرف چند سال ايران را از علم پر كرد». | ||
ذكر اين نمونه از بحث مؤلف نيز بىوجه نيست كه ايشان به مناسبت بحث معاد بر تخصصى بودن شاخههاى مختلف علوم دينى تأكيد مىكند و اينكه ورود به هر يك از اين شاخهها نيازمند آگاهى از مباحث آنهاست و «هر علمى اهل و متخصّص و خبره دارد» و وظيفۀ فقها بيان احكام شرعيّه فرعیّه است و اين منصب را امام به آنها مرحمت فرموده است و مورد تقليد نيز، چنانكه علماى اعلام و فقهاى اسلام بيان فرمودهاند، احكام فرعیۀ عملّيه است و در اصول دين و اصول فقه و نحو و صرف و لغت و موضوعات مستنبطۀ عرفى يا لغوى و موضوعات صرفه تقليد راه ندارد». آنگاه نتيجه مىگيرد كه پرداختن به مسائل عقلى و پاسخگويى به پرسشهاى كلامى براى علما مستلزم وقوف بر اين مباحث است و آن «علاوه بر استعداد و عقل كامل، يك عمر زحمت و مجاهدت مىخواهد». | ذكر اين نمونه از بحث مؤلف نيز بىوجه نيست كه ايشان به مناسبت بحث معاد بر تخصصى بودن شاخههاى مختلف علوم دينى تأكيد مىكند و اينكه ورود به هر يك از اين شاخهها نيازمند آگاهى از مباحث آنهاست و «هر علمى اهل و متخصّص و خبره دارد» و وظيفۀ فقها بيان احكام شرعيّه فرعیّه است و اين منصب را امام به آنها مرحمت فرموده است و مورد تقليد نيز، چنانكه علماى اعلام و فقهاى اسلام بيان فرمودهاند، احكام فرعیۀ عملّيه است و در اصول دين و اصول فقه و نحو و صرف و لغت و موضوعات مستنبطۀ عرفى يا لغوى و موضوعات صرفه تقليد راه ندارد». آنگاه نتيجه مىگيرد كه پرداختن به مسائل عقلى و پاسخگويى به پرسشهاى كلامى براى علما مستلزم وقوف بر اين مباحث است و آن «علاوه بر استعداد و عقل كامل، يك عمر زحمت و مجاهدت مىخواهد». |
ویرایش