۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''') |
جز (جایگزینی متن - 'نجاشى' به 'نجاشى') |
||
| خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
1. در مقدمه بخش احياء التراث در مركز تحقيقات دارالحديث كه در تاريخ 12 تير 1380ش در قم نوشته شده، با اشاره به اهميت شناسايى و فهم روايات معصومين(ع) و پيروى از آن و اهتمام دانشمندان شيعه و سنى به علوم حديث، افزوده شده است: «... يكى از عالمان شيعه كه خداوند او را در زمينه تأليف در موضوع علم درايه و رجال موفق كرده، شيخ حافظ مهذبالدين احمد بن عبدالرضا بصرى، از شاگردان محدّث بزرگ شيخ حرّ صاحب وسائل الشيعة است كه كتاب حاضر را فراهم آورده است (ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-6). | 1. در مقدمه بخش احياء التراث در مركز تحقيقات دارالحديث كه در تاريخ 12 تير 1380ش در قم نوشته شده، با اشاره به اهميت شناسايى و فهم روايات معصومين(ع) و پيروى از آن و اهتمام دانشمندان شيعه و سنى به علوم حديث، افزوده شده است: «... يكى از عالمان شيعه كه خداوند او را در زمينه تأليف در موضوع علم درايه و رجال موفق كرده، شيخ حافظ مهذبالدين احمد بن عبدالرضا بصرى، از شاگردان محدّث بزرگ شيخ حرّ صاحب وسائل الشيعة است كه كتاب حاضر را فراهم آورده است (ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-6). | ||
2. در مقدمه مصحح كه آن را در 23 بهمن 1379ش نوشته، نويسنده و آثارش را بهصورت اختصار شناسانده و بعد تأكيد كرده است: «... كتاب حاضر يكى از مهمترين تأليفات نويسنده در دو علم درايه و رجال است كه نخست در چند فصل درباره درايه و مسائل مرتبط به آن سخن گفته و بعد بر اساس رجال كشّى و نجاشى و رجال شيخ طوسى و فهرست و خلاصة الأقوال، رجال ثقه را ذكر كرده و بعد از آن، مشهوران با كنيه و... را آورده است. | 2. در مقدمه مصحح كه آن را در 23 بهمن 1379ش نوشته، نويسنده و آثارش را بهصورت اختصار شناسانده و بعد تأكيد كرده است: «... كتاب حاضر يكى از مهمترين تأليفات نويسنده در دو علم درايه و رجال است كه نخست در چند فصل درباره درايه و مسائل مرتبط به آن سخن گفته و بعد بر اساس رجال كشّى و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و رجال شيخ طوسى و فهرست و خلاصة الأقوال، رجال ثقه را ذكر كرده و بعد از آن، مشهوران با كنيه و... را آورده است. | ||
نويسنده در اين اثر از كتاب جامع المقال في ما يتعلّق بأحوال الحديث و الرجال، تأليف شيخ فخرالدين طريحى، تأثير پذيرفته و از آن بسيار بهره برده است و به نظر مىرسد كه در زمان تأليف اين كتاب، كتاب طريحى در نزد نويسنده بوده چون طريحى در سال 1053ق، نگارش كتابش را به پايان برده و نويسنده اين كتاب، در سال 1085ق. سپس مصحح كتاب، نسخههاى خطى كتاب حاضر را معرفى كرده و روش تصحيح خودش را توضيح داده است (ر.ك: مقدمه كتاب، ص7-11). | نويسنده در اين اثر از كتاب جامع المقال في ما يتعلّق بأحوال الحديث و الرجال، تأليف شيخ فخرالدين طريحى، تأثير پذيرفته و از آن بسيار بهره برده است و به نظر مىرسد كه در زمان تأليف اين كتاب، كتاب طريحى در نزد نويسنده بوده چون طريحى در سال 1053ق، نگارش كتابش را به پايان برده و نويسنده اين كتاب، در سال 1085ق. سپس مصحح كتاب، نسخههاى خطى كتاب حاضر را معرفى كرده و روش تصحيح خودش را توضيح داده است (ر.ك: مقدمه كتاب، ص7-11). | ||
| خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
4. صحابى بنا بر نظر صحيحتر عبارت است از: كسى كه با پيامبر(ص) مصاحبت كرده درحالىكه ايمان آورده و با ايمان از دنيا رفته است و راه شناختش عبارت است از تواتر، شهرت، استفاضه و خبر دادن افراد ثقه. شماره آنان محصور نيست. گفته شده كه پيامبر اكرم(ص) در حالى از دنيا رفت كه 114 هزار صحابى داشت. | 4. صحابى بنا بر نظر صحيحتر عبارت است از: كسى كه با پيامبر(ص) مصاحبت كرده درحالىكه ايمان آورده و با ايمان از دنيا رفته است و راه شناختش عبارت است از تواتر، شهرت، استفاضه و خبر دادن افراد ثقه. شماره آنان محصور نيست. گفته شده كه پيامبر اكرم(ص) در حالى از دنيا رفت كه 114 هزار صحابى داشت. | ||
تابعى، كسى است كه صحابى را ادراك كرده، ولى پيامبر(ص) را نديده است. نجاشى پادشاه حبشه و سويد بن عطيّه و ابومسلم خولانى و ربيعة بن زراره و احنف بن قيس و... از جمله تابعيان شمرده شدهاند. اينان كسانى هستند كه زمان جاهليت و اسلام را ادراك كردند، ولى با پيامبر(ص) ديدارى نداشتند و گاه به آنها مُخَضرَمين هم گفته مىشود؛ يعنى كسانى كه محروم شدند و نتوانستند به شرف مصاحبت با پيامبر(ص) نايل شوند... (ر.ك: همان، ص43). | تابعى، كسى است كه صحابى را ادراك كرده، ولى پيامبر(ص) را نديده است. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] پادشاه حبشه و سويد بن عطيّه و ابومسلم خولانى و ربيعة بن زراره و احنف بن قيس و... از جمله تابعيان شمرده شدهاند. اينان كسانى هستند كه زمان جاهليت و اسلام را ادراك كردند، ولى با پيامبر(ص) ديدارى نداشتند و گاه به آنها مُخَضرَمين هم گفته مىشود؛ يعنى كسانى كه محروم شدند و نتوانستند به شرف مصاحبت با پيامبر(ص) نايل شوند... (ر.ك: همان، ص43). | ||
5. بدان كه [[شيخ صدوق]] در موارد بسيارى، «محمّد بن يعقوب الكليني عن محمّد بن إسماعيل عن الفضل بن شاذان» را استعمال مىكند؛ پس ظاهرش آن است كه بر عكس پندار برخى، منظورش «محمّد بن اسماعيل بندقى نيشابورى» است؛ نه «محمّد بن اسماعيل بن بزيع» و نه «محمّد بن اسماعيل بن احمد بن بشير برمكى» و نه «محمّد بن اسماعيل بن ميمون زعفرانى». همچنين برخلاف پندار بعضى، آنجا كه [[شيخ صدوق]] «محمّد بن الحسن»، مىگويد، ظاهرش محمّد بن حسن صفّار است، نه ابن الوليد (همان، ص206). | 5. بدان كه [[شيخ صدوق]] در موارد بسيارى، «محمّد بن يعقوب الكليني عن محمّد بن إسماعيل عن الفضل بن شاذان» را استعمال مىكند؛ پس ظاهرش آن است كه بر عكس پندار برخى، منظورش «محمّد بن اسماعيل بندقى نيشابورى» است؛ نه «محمّد بن اسماعيل بن بزيع» و نه «محمّد بن اسماعيل بن احمد بن بشير برمكى» و نه «محمّد بن اسماعيل بن ميمون زعفرانى». همچنين برخلاف پندار بعضى، آنجا كه [[شيخ صدوق]] «محمّد بن الحسن»، مىگويد، ظاهرش محمّد بن حسن صفّار است، نه ابن الوليد (همان، ص206). | ||
ویرایش