پرش به محتوا

هدیه غدیریه: دو نامه سیاه و سپید: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'لـ' به 'ل'
جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'لـ' به 'ل')
خط ۴۲: خط ۴۲:
امیر معصوم‌بیک بن امیر دانیال در نامه‌اش برای سران قبائل شیعه و عشایر و...، خودش را امیرالمسلمین و خراسان را دارالکفر می‌نامد و از آن با خربها الله تعالی همراهی می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/30 ر.ک: متن کتاب، ص30]</ref> او در کلماتش ضمن بیان مقدار کارگر و مخارج بلاد خراسان می‌نویسد: «و محرابهاى مسجدها را بطریق حنفیة ایدها اللَه سازند و در مدح و ستایش شیخین و ذى‌النّورین که سراج امّت و هادى ملّتند کوشند و هرزه روا ندارند اى بیخبران! شجاعت على و محبّت آل رسول بیدوستى ایشان بچه کار آید»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/31 همان، ص31]</ref> او از رسم لعن آل مروان و ابوسفیان در عزای حسین بن علی(ع) و عقیده شیعیان درباره عایشه انتفاد می‌کند و کار ابوسفیان با آل پیامبر(ص) در کربلا را امری خانوادگی و قومی می‌شمارد و قضاوت دراین‌باره را به خدا حواله می‌دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/31 ر.ک: همان]</ref> معصوم‌بیک در نامه‌اش، به شاه اسماعیل صفوی، ملا مهدی، [[مجلسی، محمدباقر|علامه (محمدباقر) مجلسی]] و محمدخان عرب اهانت کرده و قتل و سوزاندن کتاب‌های مجلسی را واجب و دارای اجر می‌داند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/32 ر.ک: همان، ص32]</ref> او پیشنهاد می‌کند که مردمان این بلاد زن‌های خود را که به عهد سابق گرفته‌اند رها ساخته و دوباره نزد عالمان آن‌ها عقد بخوانند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/33 ر.ک: همان، ص33]</ref>
امیر معصوم‌بیک بن امیر دانیال در نامه‌اش برای سران قبائل شیعه و عشایر و...، خودش را امیرالمسلمین و خراسان را دارالکفر می‌نامد و از آن با خربها الله تعالی همراهی می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/30 ر.ک: متن کتاب، ص30]</ref> او در کلماتش ضمن بیان مقدار کارگر و مخارج بلاد خراسان می‌نویسد: «و محرابهاى مسجدها را بطریق حنفیة ایدها اللَه سازند و در مدح و ستایش شیخین و ذى‌النّورین که سراج امّت و هادى ملّتند کوشند و هرزه روا ندارند اى بیخبران! شجاعت على و محبّت آل رسول بیدوستى ایشان بچه کار آید»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/31 همان، ص31]</ref> او از رسم لعن آل مروان و ابوسفیان در عزای حسین بن علی(ع) و عقیده شیعیان درباره عایشه انتفاد می‌کند و کار ابوسفیان با آل پیامبر(ص) در کربلا را امری خانوادگی و قومی می‌شمارد و قضاوت دراین‌باره را به خدا حواله می‌دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/31 ر.ک: همان]</ref> معصوم‌بیک در نامه‌اش، به شاه اسماعیل صفوی، ملا مهدی، [[مجلسی، محمدباقر|علامه (محمدباقر) مجلسی]] و محمدخان عرب اهانت کرده و قتل و سوزاندن کتاب‌های مجلسی را واجب و دارای اجر می‌داند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/32 ر.ک: همان، ص32]</ref> او پیشنهاد می‌کند که مردمان این بلاد زن‌های خود را که به عهد سابق گرفته‌اند رها ساخته و دوباره نزد عالمان آن‌ها عقد بخوانند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/33 ر.ک: همان، ص33]</ref>


کلمات سجیع و موزون ابتدایی پاسخ امیرمحمد خان به نامه معصوم‌بیک که به قلم حاج عبدالواحد طبسی (محمد رفیع) نوشته شده، به هماورد طلبی در جنگ می‌ماند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/34 برای دریافتن سبک نامه ص34 – 40 را مطالعه کن]</ref> او در قسمتی از پاسخ به وی می‌نویسد «هجو و لعن و ملایم طبع خباثت مآلش حنظل شتم و لعن مینمود که خون فاسد طغیان از عروق آن مخنّث بیدین و ایمان ریخته و زهر تلخگوئى نشانۀ تریاق در دماغش آمیخته بحقنه قلم مرض سبات و سدر را علاج سازد»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/40 همان، ص40]</ref> او استفاده از کلمه امیرالمسلمین در نامه معصوم‌بیک را به‌نقد می‌کشد و می‌گوید در قواعد عربی جمع محلی به «الـ» مفید عموم است و چگونه او خود را حاکم جمیع فرق اسلامی از ترک و تاجیک و عرب و عجم و هندی و رومی می‌داند و خروج ایشان از حکم خودش را کفر!!!؟؟؟ وی این سخن میرمعصوم را با تبعیت خودِ وی از ابوالغانی محمدخان (که از نوادگان چنگیز است) و خطبه خانی او به نام ابوالغانی در منافات می‌بیند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/41 ر.ک: همان، ص41]</ref>  
کلمات سجیع و موزون ابتدایی پاسخ امیرمحمد خان به نامه معصوم‌بیک که به قلم حاج عبدالواحد طبسی (محمد رفیع) نوشته شده، به هماورد طلبی در جنگ می‌ماند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/34 برای دریافتن سبک نامه ص34 – 40 را مطالعه کن]</ref> او در قسمتی از پاسخ به وی می‌نویسد «هجو و لعن و ملایم طبع خباثت مآلش حنظل شتم و لعن مینمود که خون فاسد طغیان از عروق آن مخنّث بیدین و ایمان ریخته و زهر تلخگوئى نشانۀ تریاق در دماغش آمیخته بحقنه قلم مرض سبات و سدر را علاج سازد»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/40 همان، ص40]</ref> او استفاده از کلمه امیرالمسلمین در نامه معصوم‌بیک را به‌نقد می‌کشد و می‌گوید در قواعد عربی جمع محلی به «ال» مفید عموم است و چگونه او خود را حاکم جمیع فرق اسلامی از ترک و تاجیک و عرب و عجم و هندی و رومی می‌داند و خروج ایشان از حکم خودش را کفر!!!؟؟؟ وی این سخن میرمعصوم را با تبعیت خودِ وی از ابوالغانی محمدخان (که از نوادگان چنگیز است) و خطبه خانی او به نام ابوالغانی در منافات می‌بیند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/41 ر.ک: همان، ص41]</ref>  


امیرمحمد خان نوشیدن شراب در نزد معصوم‌بیک و طرفدارانش را موجب تباهی عقل آنان دانسته و می‌نویسد: «سهل است ارتکاب ایشان بشرب شراب باعث ویرانی و خرابی حالشان گردد و بعذاب صحبت اهل نفاق گرفتار»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/43 ر.ک: همان، ص43]</ref> سپس سخن او بر اعتقاد به شیخین را به باد تمسخر می‌گیرد، از قسیم النار و الجنة بودن [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] سخن می‌گوید، این‌که معصوم‌بیک یزید و معاویه را از اقارب رسول‌الله(ص) می‌شمارد را مصادره به مطلوب می‌داند و می‌نویسد به‌موجب عبارت «أنفسنا و أنفسکم» در آیه مباهله و حدیث «حسین منی و أنا من حسین» جسارت و بی‌ادبی به ساحت آن دو امام، اهانت به پیامبر اسلام(ص) حساب می‌شود. وی عقیده شیعه درباره عایشه را به دلیل خروج او در جمل بر امام زمانش می‌داند و می‌گوید نص صریح قرآن بر خیانت زن لوط و نوح به شوهرانشان که پیامبر بودند دلالت دارد پس نمی‌توان به بهانه ام‌المؤمنین و همسر پیامبر بودن، عایشه را از این خطا تبرئه کرد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/45 ر.ک: همان، ص45 - 53]</ref> وی سپس به ماجرای غدیر و سکه زدن شاه‌اسماعیل به نام اهل‌بیت اشاره می‌کند و سگ‌بچه (توله‌سگ) خواندن نسل شاه اسماعیل را از زبان معصوم‌بیک قیاس به نفس می‌داند. وی با تمجید از عالمانی که در نامه معصوم‌بیک به آنان اهانت شده بود، متذکر می‌شود که ملاک برتری آدمیان نزد خدا، تقوی است و به فرستادن سه مبلّغ برای شیعیان و عدم محرمیت زنان شیعیان به زنانشان در نامه معصوم‌بیک پاسخ می‌دهد. وی می‌نویسد «انشاء الله بلطف سبحانى و بى قضاى آسمانى زنهاى اهل بخارا و سمرقند را بصیغۀ متعه بر مردان اهل خراسان عقد و پیوند خواهیم بست و تجدید این سنّت سنیة در آن مرز و بوم بر کرسى خواهد نشست»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/54 ر.ک: همان، ص54 - 76]</ref>
امیرمحمد خان نوشیدن شراب در نزد معصوم‌بیک و طرفدارانش را موجب تباهی عقل آنان دانسته و می‌نویسد: «سهل است ارتکاب ایشان بشرب شراب باعث ویرانی و خرابی حالشان گردد و بعذاب صحبت اهل نفاق گرفتار»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/43 ر.ک: همان، ص43]</ref> سپس سخن او بر اعتقاد به شیخین را به باد تمسخر می‌گیرد، از قسیم النار و الجنة بودن [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] سخن می‌گوید، این‌که معصوم‌بیک یزید و معاویه را از اقارب رسول‌الله(ص) می‌شمارد را مصادره به مطلوب می‌داند و می‌نویسد به‌موجب عبارت «أنفسنا و أنفسکم» در آیه مباهله و حدیث «حسین منی و أنا من حسین» جسارت و بی‌ادبی به ساحت آن دو امام، اهانت به پیامبر اسلام(ص) حساب می‌شود. وی عقیده شیعه درباره عایشه را به دلیل خروج او در جمل بر امام زمانش می‌داند و می‌گوید نص صریح قرآن بر خیانت زن لوط و نوح به شوهرانشان که پیامبر بودند دلالت دارد پس نمی‌توان به بهانه ام‌المؤمنین و همسر پیامبر بودن، عایشه را از این خطا تبرئه کرد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/45 ر.ک: همان، ص45 - 53]</ref> وی سپس به ماجرای غدیر و سکه زدن شاه‌اسماعیل به نام اهل‌بیت اشاره می‌کند و سگ‌بچه (توله‌سگ) خواندن نسل شاه اسماعیل را از زبان معصوم‌بیک قیاس به نفس می‌داند. وی با تمجید از عالمانی که در نامه معصوم‌بیک به آنان اهانت شده بود، متذکر می‌شود که ملاک برتری آدمیان نزد خدا، تقوی است و به فرستادن سه مبلّغ برای شیعیان و عدم محرمیت زنان شیعیان به زنانشان در نامه معصوم‌بیک پاسخ می‌دهد. وی می‌نویسد «انشاء الله بلطف سبحانى و بى قضاى آسمانى زنهاى اهل بخارا و سمرقند را بصیغۀ متعه بر مردان اهل خراسان عقد و پیوند خواهیم بست و تجدید این سنّت سنیة در آن مرز و بوم بر کرسى خواهد نشست»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5930/1/54 ر.ک: همان، ص54 - 76]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش