۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'طـ' به 'ط') |
جز (جایگزینی متن - 'شـ' به 'ش') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
بخشهایی از کتاب به حکومت طولونیان اختصاص یافته است. دولت طولونیان (254-292ق)، از جمله دولتهای کوچکی بود که در دوران ضعف و تجزیه خلافت عباسی در سرزمین باستانی مصر پا گرفت<ref>ر.ک: عالمزاده، هادی؛ پنجه، معصومعلی، ص21</ref>. امارت طولونیان را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: | بخشهایی از کتاب به حکومت طولونیان اختصاص یافته است. دولت طولونیان (254-292ق)، از جمله دولتهای کوچکی بود که در دوران ضعف و تجزیه خلافت عباسی در سرزمین باستانی مصر پا گرفت<ref>ر.ک: عالمزاده، هادی؛ پنجه، معصومعلی، ص21</ref>. امارت طولونیان را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: | ||
# دوره اول (از ٢٥٤ تا ٢٥٨ق): در این دوره احمد بن طولون تنها نایب بایکباک و سپس یارجوخ بود که از طرف خلیفه به امارت مصر گماشته شده بودند. در زمان بایکباک تنها حکومت بر فسطاط و امامت نماز به احمد سپرده شده بود، اما در زمان یارجوخ سرتاسر مصر به زیر فرمان وی درآمد. | # دوره اول (از ٢٥٤ تا ٢٥٨ق): در این دوره احمد بن طولون تنها نایب بایکباک و سپس یارجوخ بود که از طرف خلیفه به امارت مصر گماشته شده بودند. در زمان بایکباک تنها حکومت بر فسطاط و امامت نماز به احمد سپرده شده بود، اما در زمان یارجوخ سرتاسر مصر به زیر فرمان وی درآمد. | ||
# دوره دوم (از٢٥٨ تا ٢٦٣ق): در این دوره امارت احمد نوعی امارت استکفاء بود؛ زیرا علاوه بر حکومت مصر، ولایت خراج و امارت ثغور شام نیز به وی سپرده | # دوره دوم (از٢٥٨ تا ٢٦٣ق): در این دوره امارت احمد نوعی امارت استکفاء بود؛ زیرا علاوه بر حکومت مصر، ولایت خراج و امارت ثغور شام نیز به وی سپرده شده بود. | ||
# دوره سوم (از ٢٦٣ تا ٢٩٢ق): در این دوره، امارت طولونی بدل به نوعی امارت استیلاء | # دوره سوم (از ٢٦٣ تا ٢٩٢ق): در این دوره، امارت طولونی بدل به نوعی امارت استیلاء شد. در هـمین دوره بود که احمد ابتدا از فرمان عزل دستگاه خلافت سر پیچید (٢٦٣ق) و سپس با حمله به شام، آنجا را به قلمرو خویش افزود<ref>ر.ک: همان، ص23-22</ref>. | ||
نویسنده، معتقد است روح طولونیان هم همان روح عباسیان بود که با تغییر مناطقی که بر آنها استیلا یافتند تغییر کرد، اما به هر وسیلهای خواستند به خلفای بغداد تقرب یابند، عباسیان از آنها راضی نشده و چون قدرت یافتند آنها را در هم شکسته و رهبرانشان را به قتل رساندند<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص179</ref>. | نویسنده، معتقد است روح طولونیان هم همان روح عباسیان بود که با تغییر مناطقی که بر آنها استیلا یافتند تغییر کرد، اما به هر وسیلهای خواستند به خلفای بغداد تقرب یابند، عباسیان از آنها راضی نشده و چون قدرت یافتند آنها را در هم شکسته و رهبرانشان را به قتل رساندند<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص179</ref>. |
ویرایش