کتاب غرر السیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR10318J1.jpg | عنوان =کتاب غرر السیر | عنوان‌های دیگر = |...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
}}
}}


'''کتاب غرر السیر''' تألیف حسین بن محمد مرعشی (متوفی 421ق) اثری است یک جلدی به زبان عربی با موضوع تاریخ و به‌ویژه تاریخ خلفای اسلامی. این اثر که آمیزه‌ای از اخبار، معانی سیاسی، ادب و حکمت است با تحقیق سهیل زکار منتشر شده است.  
'''کتاب غرر السیر''' تألیف [[ثعالبي‌ مرغني‌، حسين‌ بن‌ محمد|حسین بن محمد مرعشی]] (متوفی 421ق) اثری است یک جلدی به زبان عربی با موضوع تاریخ و به‌ویژه تاریخ خلفای اسلامی. این اثر که آمیزه‌ای از اخبار، معانی سیاسی، ادب و حکمت است با تحقیق [[زکار، سهیل|سهیل زکار]] منتشر شده است.  


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۸: خط ۳۸:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
علم تاریخ در میان اعراب مسلمان خود به خود و ریشه‌دار ظهور نمود. سپس فنون این علم توسعه و تنوع یافت. از جمله جالب‌ترین و جذاب‌ترینِ آن‌ها، آن بود که به ارائه اخبار منتخب و دوری از روش‌های سالشماری متعهد بود؛ چنان که ابوحنیفه دینوری در کتاب «الاخبار الطوال» این کار را کرده است. جالب‌تر و غنی‌تراز این کتاب، کتاب «غرر السیر» است که آمیزه‌ای از اخبار، معانی سیاسی، ادب و حکمت است<ref>ر.ک: مقدمه محقق کتاب، صفحه أ</ref>.  
علم تاریخ در میان اعراب مسلمان خود به خود و ریشه‌دار ظهور نمود. سپس فنون این علم توسعه و تنوع یافت. از جمله جالب‌ترین و جذاب‌ترینِ آن‌ها، آن بود که به ارائه اخبار منتخب و دوری از روش‌های سالشماری متعهد بود؛ چنان که [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنیفه دینوری]] در کتاب «[[الأخبار الطوال|الاخبار الطوال]]» این کار را کرده است. جالب‌تر و غنی‌تراز این کتاب، کتاب «غرر السیر» است که آمیزه‌ای از اخبار، معانی سیاسی، ادب و حکمت است<ref>ر.ک: مقدمه محقق کتاب، صفحه أ</ref>.  
سهیل زکار در مقدمه متذکر می‌شود که نویسنده این اثر یعنی حسین بن محمد مرعشی، قطعاً از مردم مرعش، شهر کوچک بین بیزانس و شام، نبوده است. او همچنین می‌نویسد: من به دنبال شرح‌حالی از این مرعشی گشتم، اما موفق نشدم<ref>ر.ک: همان</ref>. درهرحال از مطالب کتاب چنین استنباط می‌شود که او احتمالاً از مردم نیشابور بوده و در ربع اول قرن پنجم هجری قمری حضور داشته و ممکن است در سال 421ق فوت کرده باشد. در تأیید سکونتش در نیشابور، مطالبی در کتاب می‌یابیم که در مورد برخی از برنامه‌های این شهر توضیح می‌دهد؛ مانند: زمانی که درباره ابومسلم خراسانی پس از آمدنش به نیشابور در جریان عملیات‌های انقلاب عباسی صحبت می‌کند. او در صفحات 271 و 272 کتاب در این ارتباط می‌نویسد:  
 
[[زکار، سهیل|سهیل زکار]] در مقدمه متذکر می‌شود که نویسنده این اثر یعنی [[ثعالبي‌ مرغني‌، حسين‌ بن‌ محمد|حسین بن محمد مرعشی]]، قطعاً از مردم مرعش، شهر کوچک بین بیزانس و شام، نبوده است. او همچنین می‌نویسد: من به دنبال شرح‌حالی از این [[ثعالبي‌ مرغني‌، حسين‌ بن‌ محمد|مرعشی]] گشتم، اما موفق نشدم<ref>ر.ک: همان</ref>. درهرحال از مطالب کتاب چنین استنباط می‌شود که او احتمالاً از مردم نیشابور بوده و در ربع اول قرن پنجم هجری قمری حضور داشته و ممکن است در سال 421ق فوت کرده باشد. در تأیید سکونتش در نیشابور، مطالبی در کتاب می‌یابیم که در مورد برخی از برنامه‌های این شهر توضیح می‌دهد؛ مانند: زمانی که درباره ابومسلم خراسانی پس از آمدنش به نیشابور در جریان عملیات‌های انقلاب عباسی صحبت می‌کند. او در صفحات 271 و 272 کتاب در این ارتباط می‌نویسد:  
 
و زمینِ طاق، مال فادوستان دهقان نیشابور بود و او آن را  به ابومسلم بخشید. ابومسلم خانه خود را در آنجا ساخت. او طاق را بنا کرد که آن را باب الطاق می‌گویند و در کنار خانه خود مسجدی ساخت که تا امروز پابرجاست. وی از آن خانه خودش دری به «مقصوره» آن مسجد گشود. در آن مسجد درخت توتی  کاشت که تا امروز باقی است و بسیار بزرگ و پرشاخه است. این درخت محل استراحت چوپانان و گوسفندان  بود که در سایه آنها پناه می‌گرفتند. مسجد نیشابور در زمان امویان در قوندوز بود. آنجا پیش از اسلام،  بیت النار  (خانه آتش) بود که سابور، صاحب نیشابور آن را ساخت و آتش را در آن نهاد و این آتش خاموش نشد تا اینکه خداوند اسلام را آورد. چون ابومسلم مسجد جدید را بنا کرد مردم بر آن اقبال کردند و مسجد قندوز را ترک کردند؛ چون شخصی علی بن ابیطالب و پسرش را بر منبر آن مسجد نفرین کرده بود. آنجا نیز تا امروز باقی است. سپس فادوستان، قناتی را که آب آن بر در باغ ابومسلم ظاهر می‌شد، پوشاند و آن را با زمینی که آب قنات بر آن جاری بود به وی داد. ابومسلم باغ منسوب به خود را گرفت و آن را تفرجگاه خود قرار داد. اکنون آن محل در نیشابور به او منسوب است و در اسناد و قباله‌ها در اشاره به آنجا می‌نویسند: محله درب باغ ابومسلم<ref>ر.ک: همان، صفحه ب</ref>.
و زمینِ طاق، مال فادوستان دهقان نیشابور بود و او آن را  به ابومسلم بخشید. ابومسلم خانه خود را در آنجا ساخت. او طاق را بنا کرد که آن را باب الطاق می‌گویند و در کنار خانه خود مسجدی ساخت که تا امروز پابرجاست. وی از آن خانه خودش دری به «مقصوره» آن مسجد گشود. در آن مسجد درخت توتی  کاشت که تا امروز باقی است و بسیار بزرگ و پرشاخه است. این درخت محل استراحت چوپانان و گوسفندان  بود که در سایه آنها پناه می‌گرفتند. مسجد نیشابور در زمان امویان در قوندوز بود. آنجا پیش از اسلام،  بیت النار  (خانه آتش) بود که سابور، صاحب نیشابور آن را ساخت و آتش را در آن نهاد و این آتش خاموش نشد تا اینکه خداوند اسلام را آورد. چون ابومسلم مسجد جدید را بنا کرد مردم بر آن اقبال کردند و مسجد قندوز را ترک کردند؛ چون شخصی علی بن ابیطالب و پسرش را بر منبر آن مسجد نفرین کرده بود. آنجا نیز تا امروز باقی است. سپس فادوستان، قناتی را که آب آن بر در باغ ابومسلم ظاهر می‌شد، پوشاند و آن را با زمینی که آب قنات بر آن جاری بود به وی داد. ابومسلم باغ منسوب به خود را گرفت و آن را تفرجگاه خود قرار داد. اکنون آن محل در نیشابور به او منسوب است و در اسناد و قباله‌ها در اشاره به آنجا می‌نویسند: محله درب باغ ابومسلم<ref>ر.ک: همان، صفحه ب</ref>.
غالباً در ربع اول قرن پنجم، نیشابور و بلاد خراسان تحت فرمان دولت غزنوی بود که محمود غزنوی مشهورترین شخصیت آن بود. سلطان محمود در سال 421ق/1030م درگذشت. غزنویان با دولتهای بنی بویه دیلمیان، درگیری نیمه مستمری داشتند. بدین‌ترتیب دیلم و غزنویان گاه به تناوب بر برخی از شهرهای خراسان فرمانروایی می کردند. در سال 420ق علاءالدوله بویهی صاحب همدان با همراهی وزیر معروف خود ابن سینا به نیشابور پناه برد. مرسوم بود که آل بویه به برخی از وزیران خود لقب صاحب می‌دادند<ref>ر.ک: همان، صفحات ب و ج</ref>.
غالباً در ربع اول قرن پنجم، نیشابور و بلاد خراسان تحت فرمان دولت غزنوی بود که محمود غزنوی مشهورترین شخصیت آن بود. سلطان محمود در سال 421ق/1030م درگذشت. غزنویان با دولتهای بنی بویه دیلمیان، درگیری نیمه مستمری داشتند. بدین‌ترتیب دیلم و غزنویان گاه به تناوب بر برخی از شهرهای خراسان فرمانروایی می کردند. در سال 420ق علاءالدوله بویهی صاحب همدان با همراهی وزیر معروف خود [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] به نیشابور پناه برد. مرسوم بود که آل بویه به برخی از وزیران خود لقب صاحب می‌دادند<ref>ر.ک: همان، صفحات ب و ج</ref>.
 
مؤلف غرر السیر ضمن بیان برخی از القاب، به لقب «صاحب» اشاره کرده است؛ ولی ذکری از نام این شخص نکرده است. مثلاً در  صفحه  155 می‌گوید: «اگر عالی امر، مولای ما صاحب، ولی نعمت که خدا انشاءالله عمرش را زیاد کند بیرون بیاید به زودی کتابی در عناوین مذموم و ممدوح و قدیم و جدید خواهم نوشت و در آن به داستانها و دلایل آنها اشاره خواهم کرد<ref>ر.ک: همان، صفحه ج</ref>.
مؤلف غرر السیر ضمن بیان برخی از القاب، به لقب «صاحب» اشاره کرده است؛ ولی ذکری از نام این شخص نکرده است. مثلاً در  صفحه  155 می‌گوید: «اگر عالی امر، مولای ما صاحب، ولی نعمت که خدا انشاءالله عمرش را زیاد کند بیرون بیاید به زودی کتابی در عناوین مذموم و ممدوح و قدیم و جدید خواهم نوشت و در آن به داستانها و دلایل آنها اشاره خواهم کرد<ref>ر.ک: همان، صفحه ج</ref>.
آیا این «صاحب» ابن سینا است یا سایر وزیران دولت آل بویه؟ زیرا جزم به این‌که صاحب الغرر این اثر را در نیشابور نگاشته باشد صحيح نيست، هر چند او اصالتاً نيشابوری باشد. به احتمال زیاد این شخص (یعنی صاحب) از نویسندگان دولتی و دارای فرهنگ وسیع و صاحب عربی صحیح بوده و نویسنده به حکم منصب وی و در اثنای خدمت برای او به نیت تقرب به این شخص  به تصنیف این کتاب دست زده است<ref>ر.ک: همان</ref>.  
 
آیا این «صاحب» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] است یا سایر وزیران دولت آل بویه؟ زیرا جزم به این‌که صاحب الغرر این اثر را در نیشابور نگاشته باشد صحيح نيست، هر چند او اصالتاً نيشابوری باشد. به احتمال زیاد این شخص (یعنی صاحب) از نویسندگان دولتی و دارای فرهنگ وسیع و صاحب عربی صحیح بوده و نویسنده به حکم منصب وی و در اثنای خدمت برای او به نیت تقرب به این شخص  به تصنیف این کتاب دست زده است<ref>ر.ک: همان</ref>.  
 
درهرحال، مؤلف در 204 صفحه تاریخ عرب و اسلام را از خلافت عبدالملک بن مروان تا مرگ ابوجعفر منصور در بغداد ارائه کرده است. وی به خلفای این عصر طولانی و مردان برجسته حکومت و مهمترین انقلاب‌ها اهتمام دارد و مطالب او در این زمینه، گسترده و دارای جزئیات فراوان و تازگی بسیار است. این چیزی است که هر خواننده و محققی لمس خواهد کرد. بر این اساس، تحقیق این کتاب و چاپش، کتابخانه تاریخی مسلمانان را غنا می بخشد؛ اما فقط در ناحیه موارد مرتبط با شرق اسلامی، و شرق در اینجا محدود به شام و شبه جزیره و عراق و خراسان است<ref>ر.ک: همان، صفحات ج و د</ref>.
درهرحال، مؤلف در 204 صفحه تاریخ عرب و اسلام را از خلافت عبدالملک بن مروان تا مرگ ابوجعفر منصور در بغداد ارائه کرده است. وی به خلفای این عصر طولانی و مردان برجسته حکومت و مهمترین انقلاب‌ها اهتمام دارد و مطالب او در این زمینه، گسترده و دارای جزئیات فراوان و تازگی بسیار است. این چیزی است که هر خواننده و محققی لمس خواهد کرد. بر این اساس، تحقیق این کتاب و چاپش، کتابخانه تاریخی مسلمانان را غنا می بخشد؛ اما فقط در ناحیه موارد مرتبط با شرق اسلامی، و شرق در اینجا محدود به شام و شبه جزیره و عراق و خراسان است<ref>ر.ک: همان، صفحات ج و د</ref>.


==وضعیت  کتاب==
==وضعیت  کتاب==
در انتهای کتاب فهرست‌های أعلام، جماعات، أماکن، آیات قرآنی، اشعار و مطالب ذکر شده است.
در انتهای کتاب فهرست‌های أعلام، جماعات، أماکن، آیات قرآنی، اشعار و مطالب ذکر شده است.  
 
محقق درباره نسخه خطی کتاب می‌نویسد: من سی سال پیش با نسخه خطی این کتاب آشنا شدم و کپی آن را از کتابخانه Bodleian در آکسفورد به شماره 542 D.oville به دست آوردم و این نسخه نزدیک به چهارصد سال قدمت دارد<ref>ر.ک: همان، صفحه أ</ref>.  
محقق درباره نسخه خطی کتاب می‌نویسد: من سی سال پیش با نسخه خطی این کتاب آشنا شدم و کپی آن را از کتابخانه Bodleian در آکسفورد به شماره 542 D.oville به دست آوردم و این نسخه نزدیک به چهارصد سال قدمت دارد<ref>ر.ک: همان، صفحه أ</ref>.  


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش