پرش به محتوا

الرواشح السماوية في شرح الأحادیث الإمامية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' مى گ' به ' می‌گ'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' مى گ' به ' می‌گ')
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۹: خط ۳۹:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''الرواشح السماوية في شرح الأحاديث الإمامية''' اثر [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|محمدباقر بن محمدحسینى استرآبادى]] مشهور به [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] شهرت وى كه در حكمت و فلسفه است و نوشته‌هاى فلسفى او، مدار مباحث عالى عقلى در حوزه‌هاى علمى؛ امّا تصدّى كرسى درس حكمت، او را از علوم نقلى غافل نساخته، بلكه بخش وسيعى از تأليفات وى در زمينه فقه و حديث و... است.
'''الرواشح السماوية في شرح الأحاديث الإمامية''' اثر [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|محمدباقر بن محمدحسینى استرآبادى]] مشهور به [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] شهرت وى كه در حكمت و فلسفه است و نوشته‌هاى فلسفى او، مدار مباحث عالى عقلى در حوزه‌هاى علمى؛ امّا تصدّى كرسى درس حكمت، او را از علوم نقلى غافل نساخته، بلكه بخش وسيعى از تأليفات وى در زمينه فقه و حديث و... است.


خط ۴۷: خط ۴۵:
يكى از نوشته‌هاى [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] كه در زمينه علوم نقلى به رشته تحرير درآمده، كتاب «الرواشح السماوية في شرح الأحاديث الامامية»<ref>راشح و راشحة: ما یجری من الماء خلال الحجارة</ref>است كه يك دوره مباحث حديث شناسى در آن مطرح شده است.
يكى از نوشته‌هاى [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] كه در زمينه علوم نقلى به رشته تحرير درآمده، كتاب «الرواشح السماوية في شرح الأحاديث الامامية»<ref>راشح و راشحة: ما یجری من الماء خلال الحجارة</ref>است كه يك دوره مباحث حديث شناسى در آن مطرح شده است.


در اين نوشتار برآنيم كه كتاب مزبور را به علاقه مندان و محققان حوزه حديث بشناسانيم. باشد كه معرفى اين كتاب، زمينه نشر آن را به طرزى بديع و شكلى زيبا<ref>ظاهرا آخرین چاپ این کتاب، افست از روی چاپ سنگی است: قم، انتشارات کتابخانه آیة الله مرعشی، ۱۴۰۵ ق</ref>، همراه با تحقيقى عالمانه فراهم آورد!
در اين نوشتار برآنيم كه كتاب مزبور را به علاقه‌مندان و محققان حوزه حديث بشناسانيم. باشد كه معرفى اين كتاب، زمينه نشر آن را به طرزى بديع و شكلى زيبا<ref>ظاهرا آخرین چاپ این کتاب، افست از روی چاپ سنگی است: قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله  مرعشی، ۱۴۰۵ ق</ref>، همراه با تحقيقى عالمانه فراهم آورد!


== ساختار==
== ساختار==
خط ۱۰۱: خط ۹۹:
راشحه بيست و يكم: در اين راشحه، سخن درباره محمد بن احمد علوى است كه از ابى هاشم جعفرى روايت كرده است.
راشحه بيست و يكم: در اين راشحه، سخن درباره محمد بن احمد علوى است كه از ابى هاشم جعفرى روايت كرده است.


راشحه بيست و دوم: در اين راشحه به بحث از اعمش كوفى (كسى كه شيعه و سنى او را به عنوان يك فرد ثقه مى شناسند) پرداخته‌اند؛ ولى در كتب رجال، بحث درباره او مسكوت گذاشته شده است.
راشحه بيست و دوم: در اين راشحه به بحث از اعمش كوفى (كسى كه شيعه و سنى او را به عنوان يك فرد ثقه می‌شناسند) پرداخته‌اند؛ ولى در كتب رجال، بحث درباره او مسكوت گذاشته شده است.


راشحه بيست و سوم: بحث درباره حسین بن على بن سفيان بن خالد بن سفيان (معروف به ابوعبداللّه البزوفرى) است.
راشحه بيست و سوم: بحث درباره حسین بن على بن سفيان بن خالد بن سفيان (معروف به ابوعبداللّه البزوفرى) است.
خط ۱۴۰: خط ۱۳۸:




[[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] درباره اخبار تحريف شده می‌فرمايد كه تحريفها دو دسته هستند: يا تحريف در اثر زياد شدن است و يا كم شدن و يا جايگزين كردن چيزى به جاى چيز ديگر و هر سه قسم هم يا در متن صورت می‌پذيرد و يا در سند. وى احاديث متعددى را ذكر مى‌كند كه يا از جهت سند و يا متن، تحريف شده‌اند و از جمله، حديث منقول از امام باقر(ع) است در بحث توحيد كه حضرت در ضمن حديث می‌فرمايد: «لعل النمل الصغار يتوهّم أن للّه تعالى زبانيين». زبانى، شاخك مورچه را مى گويند؛ ولى اين كلمه تحريف شده است به زبانيتين[ كه اين تحريف، همچنان در روايت «بحار» هست<ref>بحارالانوار، مجلسی، ج۶۹، ص293</ref>) (و زبانيه به فرشتگان عذاب مى گويند).<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/169/195 جوادی، قاسم؛ ص 195-196]</ref>  
[[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] درباره اخبار تحريف شده می‌فرمايد كه تحريفها دو دسته هستند: يا تحريف در اثر زياد شدن است و يا كم شدن و يا جايگزين كردن چيزى به جاى چيز ديگر و هر سه قسم هم يا در متن صورت می‌پذيرد و يا در سند. وى احاديث متعددى را ذكر مى‌كند كه يا از جهت سند و يا متن، تحريف شده‌اند و از جمله، حديث منقول از امام باقر(ع) است در بحث توحيد كه حضرت در ضمن حديث می‌فرمايد: «لعل النمل الصغار يتوهّم أن للّه تعالى زبانيين». زبانى، شاخك مورچه را می‌گويند؛ ولى اين كلمه تحريف شده است به زبانيتين[ كه اين تحريف، همچنان در روايت «بحار» هست<ref>بحارالانوار، مجلسی، ج۶۹، ص293</ref>) (و زبانيه به فرشتگان عذاب می‌گويند).<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/169/195 جوادی، قاسم؛ ص 195-196]</ref>  


== احاديث مصحّف ==
== احاديث مصحّف ==
خط ۱۶۷: خط ۱۶۵:


#احاديثى كه توسط منسوبان به زهد و راستى ساخته شده است كه بيش از بقيه اقسام احاديث ساختگى، ضرر داشته است. آنها اين احاديث را قربة الى اللّه و (به گمان باطل خويش) براى آنكه دل‍ مردم را متوجّه خداوند متعال كنند ساختند؛ سخنان زيادى از آنها مورد پذيرش واقع شد؛ چون مردم به اين افراد اعتماد داشتند. احاديث آنها در باب موعظه، فضيلت ذكر، ورد، مستحبات، عبادات، مناقب و كمالات گروه‌ها و اقوام و نسبت دادن كار خارق العاده به اولیاست (به نحوى كه انسان آگاه، يقين مى‌كند كه اينها ساختگى هستند؛ اگرچه كرامت اولیا في حد نفسه ممكن است).
#احاديثى كه توسط منسوبان به زهد و راستى ساخته شده است كه بيش از بقيه اقسام احاديث ساختگى، ضرر داشته است. آنها اين احاديث را قربة الى اللّه و (به گمان باطل خويش) براى آنكه دل‍ مردم را متوجّه خداوند متعال كنند ساختند؛ سخنان زيادى از آنها مورد پذيرش واقع شد؛ چون مردم به اين افراد اعتماد داشتند. احاديث آنها در باب موعظه، فضيلت ذكر، ورد، مستحبات، عبادات، مناقب و كمالات گروه‌ها و اقوام و نسبت دادن كار خارق العاده به اولیاست (به نحوى كه انسان آگاه، يقين مى‌كند كه اينها ساختگى هستند؛ اگرچه كرامت اولیا في حد نفسه ممكن است).
#: مؤلف، در ادامه اين بخش، ديدگاه عده‌اى از متفكران اهل سنّت را در اين باب يادآور می‌شود؛ از بيضاوى شارح كتاب «منهاج الأصول» نقل مى‌كند كه حديث «اقتدوا بالذين من بعدى أبوبكر و عمر» ساختگى است و همچنين از طيبى نقل مى‌كند كه به نوح بن ابى مريم گفته شد «اين احاديثى كه درباره فضائل سوره‌ها به [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نسبت مى‌دهى، در بين خود اصحاب [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] وجود ندارد». او جواب داد: «چون ديدم مردم از قرآن روى گردانده‌اند و به فقه [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] روى آورده‌اند، اين احاديث را ساختم».
#: مؤلف، در ادامه اين بخش، ديدگاه عده‌اى از متفكران اهل سنّت را در اين باب يادآور می‌شود؛ از بيضاوى شارح كتاب «منهاج الأصول» نقل مى‌كند كه حديث «اقتدوا بالذين من بعدى أبوبكر و عمر» ساختگى است و همچنين از طيبى نقل مى‌كند كه به نوح بن ابى مريم گفته شد «اين احاديثى كه درباره فضائل سوره‌ها به [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نسبت مى‌دهى، در بين خود اصحاب [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] وجود ندارد». او جواب داد: «چون ديدم مردم از قرآن روى گردانده‌اند و به فقه [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] روى آورده‌اند، اين احاديث را ساختم».
#:ابن حيان درباره ابوعصمه می‌گوید كه «جمع كل شىء الا الصدق» و همچنين از ابومهدى نقل مى‌كند كه به مسيرة بن عبدربه گفت «اين احاديث را از كجا آورده‌اى كه هر كسى فلان سوره را بخواند، اين مقدار ثواب می‌برد؟». او پاسخ داد: «آنها را جعل كردم تا مردم را بدان سوره‌ها ترغيب كنم».
#:ابن حيان درباره ابوعصمه می‌گوید كه «جمع كل شىء الا الصدق» و همچنين از ابومهدى نقل مى‌كند كه به مسيرة بن عبدربه گفت «اين احاديث را از كجا آورده‌اى كه هر كسى فلان سوره را بخواند، اين مقدار ثواب می‌برد؟». او پاسخ داد: «آنها را جعل كردم تا مردم را بدان سوره‌ها ترغيب كنم».
#:وهمچنين، كسى از مؤمل بن اسماعيل پرسيد ‎كه فلان روايت را از چه كسى نقل مى‌كند. پاسخ داد كه از فلان شيخ. سائل، از آن شيخ پرسيد ‎كه از چه كسى نقل مى‌كند... و به همين ترتيب ادامه داد تا به آخرين شيخ. از او پرسيد ‎كه از چه كسى نقل مى‌كند. او دست سائل را گرفت و به درون منزلى برد كه عده‌اى از متصوفه در آنجا بودند و اشاره كرد كه از اين شيخ نقل مى كنم. سائل، از شيخ صوفى پرسيد ‎كه وى از كجا اين روايت را نقل مى‌كند؛ پاسخ داد كه «ما ديديم مردم از قرآن روى گردان شده‌اند؛ لذا احاديثى را ساختيم تا دل‍ مردم را متوجه قرآن كنيم».
#:وهمچنين، كسى از مؤمل بن اسماعيل پرسيد ‎كه فلان روايت را از چه كسى نقل مى‌كند. پاسخ داد كه از فلان شيخ. سائل، از آن شيخ پرسيد ‎كه از چه كسى نقل مى‌كند... و به همين ترتيب ادامه داد تا به آخرين شيخ. از او پرسيد ‎كه از چه كسى نقل مى‌كند. او دست سائل را گرفت و به درون منزلى برد كه عده‌اى از متصوفه در آنجا بودند و اشاره كرد كه از اين شيخ نقل مى كنم. سائل، از شيخ صوفى پرسيد ‎كه وى از كجا اين روايت را نقل مى‌كند؛ پاسخ داد كه «ما ديديم مردم از قرآن روى گردان شده‌اند؛ لذا احاديثى را ساختيم تا دل‍ مردم را متوجه قرآن كنيم».
خط ۱۷۷: خط ۱۷۵:
[[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، سپس جريانى را كه بين عايشه و ابوهريره اتفاق افتاده را نقل مى‌كند كه ابوهريره روايتى از پيامبر نقل كرد. عايشه به او گفت: كى پيامبر چنين چيزى فرمود؟ گفت: هنگامى كه پدرت را به خلافت نصب كرد!
[[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، سپس جريانى را كه بين عايشه و ابوهريره اتفاق افتاده را نقل مى‌كند كه ابوهريره روايتى از پيامبر نقل كرد. عايشه به او گفت: كى پيامبر چنين چيزى فرمود؟ گفت: هنگامى كه پدرت را به خلافت نصب كرد!


مؤلف، بعد از شرح اقسام چند گانه، می‌پردازد به تصحيف‍ ديگرى كه اتفاق افتاده است، چه عمدا و چه سهوا. راوى، گاه كلام خود را مسندا نقل مى‌كند و گا كلمات حكما را به پيامبر نسبت می‌دهد<ref>آقاى مونتگمرى وات در كتاب «فلسفه و كلام اسلامى» (ص87)، همين نظر را اظهار مى دارد: بيشتر اقوال حكيمانه موروثى خاورميانه نيز به [حضرت] محمد(ص) نسبت داده مى شد</ref> گاه كلامى را مى شنود و در آنها يك جمله (كه ربطى به حديث ندارد)، خيال مى‌كند كه جزو حديث است؛ بعد آن را به عنوان حديث نقل مى‌كند. نكته‌اى كه در اين بخش قابل تأمل است، اين است كه [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] در اين بخش، بيان مى‌كند كه يكى از كار جاعلان حديث، اين بوده كه حديث ضعيف السند را با سند صحيح نقل می‎كردند كه اگر چنين كارى صورت پذيرفته باشد، براى سند صحيح هم مشكل ايجاد می‌شود و بايد به سراغ راه ديگرى جهت پذيرش روايات رفت.(ربما وجد حديثا ضعيف الاسناد، فركب له اسنادا صحيحا للترويج).<ref>همان، ص198</ref>
مؤلف، بعد از شرح اقسام چند گانه، می‌پردازد به تصحيف‍ ديگرى كه اتفاق افتاده است، چه عمدا و چه سهوا. راوى، گاه كلام خود را مسندا نقل مى‌كند و گا كلمات حكما را به پيامبر نسبت می‌دهد<ref>آقاى مونتگمرى وات در كتاب «فلسفه و كلام اسلامى» (ص87)، همين نظر را اظهار مى دارد: بيشتر اقوال حكيمانه موروثى خاورميانه نيز به [حضرت] محمد(ص) نسبت داده می‌شد</ref> گاه كلامى را می‌شنود و در آنها يك جمله (كه ربطى به حديث ندارد)، خيال مى‌كند كه جزو حديث است؛ بعد آن را به عنوان حديث نقل مى‌كند. نكته‌اى كه در اين بخش قابل تأمل است، اين است كه [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] در اين بخش، بيان مى‌كند كه يكى از كار جاعلان حديث، اين بوده كه حديث ضعيف السند را با سند صحيح نقل می‎كردند كه اگر چنين كارى صورت پذيرفته باشد، براى سند صحيح هم مشكل ايجاد می‌شود و بايد به سراغ راه ديگرى جهت پذيرش روايات رفت.(ربما وجد حديثا ضعيف الاسناد، فركب له اسنادا صحيحا للترويج).<ref>همان، ص198</ref>


در ادامه كتاب، مؤلف به نقل نظريه‌اى می‌پردازد كه عده‌اى معتقدند كه اصلا جعل حديث، هنگامى كه نفعى بر آن مترتب شود، جايز است (مثلاًمردم ترغيب به دين شوند يا باعث پرهيز مردم از گناه شود) و استدلالشان هم به اين روايت پيامبر است كه فرمود: «من كذب علىّ متعمدا ليضلّ به الناس، فليتبوّأ مقعده من النار» و تحليلشان اين است كه پيامبر فرموده است: «من كذب علىّ»؛ امّا ما كه دروغ عليه پيامبر نمى سازیم؛ بلكه حديث براى عزت پيامبر و رونق دين او مى سازیم.
در ادامه كتاب، مؤلف به نقل نظريه‌اى می‌پردازد كه عده‌اى معتقدند كه اصلا جعل حديث، هنگامى كه نفعى بر آن مترتب شود، جايز است (مثلاًمردم ترغيب به دين شوند يا باعث پرهيز مردم از گناه شود) و استدلالشان هم به اين روايت پيامبر است كه فرمود: «من كذب علىّ متعمدا ليضلّ به الناس، فليتبوّأ مقعده من النار» و تحليلشان اين است كه پيامبر فرموده است: «من كذب علىّ»؛ امّا ما كه دروغ عليه پيامبر نمى سازیم؛ بلكه حديث براى عزت پيامبر و رونق دين او مى سازیم.
خط ۱۹۶: خط ۱۹۴:
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}


[[ البداية في علم الدراية]]
[[البداية في علم الدراية]]


[[فتح المغيث، شرح ألفية الحديث]]
[[فتح المغيث، شرح ألفية الحديث]]