۶٬۵۹۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
#عدم مشورت [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) با طلحه و زبير در رتق و فتق امور؛ و... | #عدم مشورت [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) با طلحه و زبير در رتق و فتق امور؛ و... | ||
[[سید ضامن بن شدقم|ابن شدقم،]] در فصل ديگر كتاب، به ملحق شدن جبهه نفاق(بيعتشكنان)، به معاويه و نامهنگارىهاى صورت گرفته بين آنان و پسر ابوسفيان اشاره مىنمايد؛ به عنوان مثال، وقتى كه [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، بعد از بيعت مردم مدينه، به معاويه نامهاى نوشتند و در آن، ماجراى بيعت مردم مدينه و مهاجر و انصار را با خويش خاطرنشان كردند و خواستار بيعت وى و اهل شام شدند، معاويه بدون اينكه پاسخ نامه امام(ع) را بدهد، نامهاى را به زبير بن العوام نوشت و در آن ادعا كرد كه از اهل شام براى حكومت او(زبير) بيعت گرفته است، پس از وى خواست كه به سمت كوفه و بصره حركت نموده و مردم را به خونخواهى عثمان تحريك نمايد و در پايان اين نامه نيز يادآور شد كه بعد از او، طلحه، امير خواهد و بيعت براى او را نيز از اهل شام گرفته است. | [[سید ضامن بن شدقم|ابن شدقم،]] در فصل ديگر كتاب، به ملحق شدن جبهه نفاق(بيعتشكنان)، به معاويه و نامهنگارىهاى صورت گرفته بين آنان و پسر ابوسفيان اشاره مىنمايد؛ به عنوان مثال، وقتى كه [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، بعد از بيعت مردم مدينه، به معاويه نامهاى نوشتند و در آن، ماجراى بيعت مردم مدينه و مهاجر و انصار را با خويش خاطرنشان كردند و خواستار بيعت وى و اهل شام شدند، معاويه بدون اينكه پاسخ نامه امام(ع) را بدهد، نامهاى را به زبير بن العوام نوشت و در آن ادعا كرد كه از اهل شام براى حكومت او(زبير) بيعت گرفته است، پس از وى خواست كه به سمت كوفه و بصره حركت نموده و مردم را به خونخواهى عثمان تحريك نمايد و در پايان اين نامه نيز يادآور شد كه بعد از او، طلحه، امير خواهد بود و بيعت براى او را نيز از اهل شام گرفته است. | ||
نامهنگارىهاى معاويه، به اينجا ختم نشد، بلكه او با تهييج احساسات بنى اميه و ترساندن آنها از حكمرانى [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، آنها را براى نبرد با حضرت ابوالحسن(ع) مهيا كرد. نامههاى پسر هند، به مروان بن الحكم، سعيد بن العاص، عبدالله بن عمر، يعلى بن امية، وليد بن عقبة بن ابى معيط و پاسخ اين افراد به او، در اين كتاب آمده است. | نامهنگارىهاى معاويه، به اينجا ختم نشد، بلكه او با تهييج احساسات بنى اميه و ترساندن آنها از حكمرانى [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، آنها را براى نبرد با حضرت ابوالحسن(ع) مهيا كرد. نامههاى پسر هند، به مروان بن الحكم، سعيد بن العاص، عبدالله بن عمر، يعلى بن امية، وليد بن عقبة بن ابى معيط و پاسخ اين افراد به او، در اين كتاب آمده است. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
[[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، همراه با سپاهى بيست هزار نفرى(كه در رأس آنها مهاجرين و انصار بودند)، بعد از چهار ماه، روانه بصره شدند و بعد از واقعهاى خونين كه طى آن، هزاران نفر از هر دو گروه كشته شدند، دستور دادند كه تعداد زيادى از بانوان شيردل كه به هيئت مردان در آمده بودند، ام المؤمنين، عايشه را به مدينه بازگردانند. | [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، همراه با سپاهى بيست هزار نفرى(كه در رأس آنها مهاجرين و انصار بودند)، بعد از چهار ماه، روانه بصره شدند و بعد از واقعهاى خونين كه طى آن، هزاران نفر از هر دو گروه كشته شدند، دستور دادند كه تعداد زيادى از بانوان شيردل كه به هيئت مردان در آمده بودند، ام المؤمنين، عايشه را به مدينه بازگردانند. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
ویرایش