۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
'''سيد محمدسرور واعظ حسينى بهسودى''' (1295-1357ش)، مشهور به واعظ بهسودی، | '''سيد محمدسرور واعظ حسينى بهسودى''' (1295-1357ش)، مشهور به واعظ بهسودی، مجتهد، محقق، واعظ، از چهرههاى درخشان فقهاى شيعه در افغانستان | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
او فرزند سيد حسنرضا، در حدود سال ۱۲۹۵ش در خانوادهاى از سلالۀ پاک اهلبيت پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم در | او فرزند سيد حسنرضا، در حدود سال ۱۲۹۵ش در خانوادهاى از سلالۀ پاک اهلبيت پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم در روستای کجاب بهسود ديده به جهان گشود. روستای کجاب از نواحی حصه دوم بهسود مربوط به ولایت وردک است. این ولایت تقریبا در ۲۰ کیلومتری غرب کابل واقع شده است. بهسود منطقهای نسبتا وسیع، کوهستانی و خوش آب و هوا است که به دو حصه اول و دوم تقسیم میگردد. بیشتر ساکنان این نواحی را شیعیان هزاره، سادات حسینی، و افغانهای پشتو زبان زبان تشکیل میدهند. | ||
خاندان سید محمد سرور واعظ از دیرباز مدافع مظلومان در منطقه بودهاند. هراز چندی با ارباب ده، خوانین منطقه و حکام سلطه به جنگ و ستیز میپرداختند و گاهی این مخالفتها به حبس و اسارت ، مهاجرت و غارت اموال و غصب اراضی و قتل سادات میانجامید. چند ماهی از تولد نورسیده سپری نشده بود که سید حسن رضا و برخی دیگر از این خاندان بر اثر فشارهای برخی زورمداران زادگاه نیاکان خود را ترک گفتند و به یکی از روستاهای هم جوار به نام قرقلجو پناهنده شدند. این خاندان رفته رفته از نظر اقتصادی ضعیف تر شد. سید حسن رضا که سرپرست و بزرگ خانواده بود، به سختی امرار معاش میکرد. در حدی که مجبور شد کودک هفت هشت ساله اش (محمد) را به چوپانی دیگران وا دارد. | خاندان سید محمد سرور واعظ از دیرباز مدافع مظلومان در منطقه بودهاند. هراز چندی با ارباب ده، خوانین منطقه و حکام سلطه به جنگ و ستیز میپرداختند و گاهی این مخالفتها به حبس و اسارت ، مهاجرت و غارت اموال و غصب اراضی و قتل سادات میانجامید. چند ماهی از تولد نورسیده سپری نشده بود که سید حسن رضا و برخی دیگر از این خاندان بر اثر فشارهای برخی زورمداران زادگاه نیاکان خود را ترک گفتند و به یکی از روستاهای هم جوار به نام قرقلجو پناهنده شدند. این خاندان رفته رفته از نظر اقتصادی ضعیف تر شد. سید حسن رضا که سرپرست و بزرگ خانواده بود، به سختی امرار معاش میکرد. در حدی که مجبور شد کودک هفت هشت ساله اش (محمد) را به چوپانی دیگران وا دارد. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
==شخصيت علمى و اجتماعى== | ==شخصيت علمى و اجتماعى== | ||
آیتالله بهسودى از معاصران و هم رتبههاى علمى آیتالله [[صدر، محمدباقر|سيد محمدباقرصدر]]، آیتالله [[سیستانی، سید علی|سيد على سيستانى]]، آیتالله شيخ [[على غروى]] و ديگر | آیتالله بهسودى از معاصران و هم رتبههاى علمى آیتالله [[صدر، محمدباقر|سيد محمدباقرصدر]]، آیتالله [[سیستانی، سید علی|سيد على سيستانى]]، آیتالله شيخ [[على غروى]] و ديگر برجستگان علمى حوزۀ علميّۀ نجف اشرف بود. | ||
او عالمى فاضل و دانشمندى بزرگ و مجتهدى آگاه و انديشمند و محققى توانا بود. وى تقريرات درس خارج اصول حضرت [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خويى]] را با نام «مصباح الأصول» به نگارش در آورده است. حضرت [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خويى]] در تقريظى كه بر اين كتاب نگاشته دربارۀ ايشان مىفرمايد: | او عالمى فاضل و دانشمندى بزرگ و مجتهدى آگاه و انديشمند و محققى توانا بود. وى تقريرات درس خارج اصول حضرت [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خويى]] را با نام «مصباح الأصول» به نگارش در آورده است. حضرت [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خويى]] در تقريظى كه بر اين كتاب نگاشته دربارۀ ايشان مىفرمايد: | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
==بازگشت به وطن== | ==بازگشت به وطن== | ||
اين عالم انديشمند پس از بهرههاى فراوان از محضر علماى بزرگ حوزۀ علميّۀ نجف اشرف به درخواست حضرت آیتالله حكيم تصميم به بازگشت به وطن خود افغانستان گرفت تا همچون شمعى درخشان به نور افشانى در آن سامان پردازد. | اين عالم انديشمند پس از بهرههاى فراوان از محضر علماى بزرگ حوزۀ علميّۀ نجف اشرف به درخواست [[حکیم، سید محسن|حضرت آیتالله حكيم]] تصميم به بازگشت به وطن خود افغانستان گرفت تا همچون شمعى درخشان به نور افشانى در آن سامان پردازد. | ||
مردم علاقهمند به اهلبيت رسول خدا صلواتاللهعليهم همچون پروانه به دور شمع وجود او گرد آمدند و به فراگيرى معارف دين خود از آن عالم فرهيخته پرداختند. | مردم علاقهمند به اهلبيت رسول خدا صلواتاللهعليهم همچون پروانه به دور شمع وجود او گرد آمدند و به فراگيرى معارف دين خود از آن عالم فرهيخته پرداختند. در جلسات سخنرانى ايشان جمعيت فراوانى شركت میكردند به حدى كه در كوچه و بازار و خيابانها راه بندان مىشد. | ||
حكومت افغانستان كه در آن زمان ظاهر شاه پادشاه و داود خان نخست وزير آن بود در سال 1339ش دستور به زندانى كردن آن عالم بزرگ و دانشمند نامآور داد. آن عالم فرزانه سه سال و دو ماه در زندان بود تا در زمان نخست وزيرى دكتر يوسف از زندان آزاد شد. | |||
حكومت افغانستان كه در آن زمان ظاهر شاه پادشاه و داود خان نخست وزير آن بود در سال 1339ش دستور به زندانى كردن آن عالم بزرگ و دانشمند نامآور داد. | |||
آن عالم فرزانه سه سال و دو ماه در زندان بود تا در زمان نخست وزيرى دكتر يوسف از زندان آزاد شد. | |||
==خاطرات زندان== | ==خاطرات زندان== | ||
حضرت آیتالله سيد | حضرت آیتالله سيد محمدسرور بهسودى در خاطرات خود زندان را چنين وصف كرده است: | ||
در آن زمان كاغذ براى نگارش، در اختيار من نمىگذاشتند و من با استفاده از كاغذ چايى كه برایم مىآوردند مطالب خود را يادداشت مىكردم. | در آن زمان كاغذ براى نگارش، در اختيار من نمىگذاشتند و من با استفاده از كاغذ چايى كه برایم مىآوردند مطالب خود را يادداشت مىكردم. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۵: | ||
وى تدريس بعضى از سطوح عاليه و درس خارج اصول و فقه را عهدهدار بود و شاگردان و علماى فراوانى را تربيت نمود. | وى تدريس بعضى از سطوح عاليه و درس خارج اصول و فقه را عهدهدار بود و شاگردان و علماى فراوانى را تربيت نمود. | ||
آیتالله سيد | آیتالله سيد محمدسرور بهسودى خدمات فراوانى براى مردم داشت، از جمله: قضاوت و فصل خصومت و رسيدگى به فقرا و نجات گرفتاران. وى روزهاى جمعه، صبح و عصر مجلس خطابه و منبر داشت كه چندين هزار نفر در مجلس ايشان شركت میكردند و گاهى كه مناظرۀ دينى و مذهبى پيش مىآمد با كمال اطمينان و شهامت و با مهربانى و منطقى قوى حاضر مىشد و مناظره مىكرد. | ||
==سفر به نجف== | ==سفر به نجف== | ||
حضرت آیتالله سيد | حضرت آیتالله سيد محمدسرور بهسودى براى دومين بار عازم زيارت عتبات عاليات و ديدار با علماى نجف اشرف شد. علماى حوزۀ علميّۀ نجف اشرف به خصوص حضرت [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خويى]] احترام و تجليل خاصى از ايشان به عمل آوردند. وى در بازگشت به شهر قم رفت و علماى حوزۀ علميّۀ قم مانند حضرت [[مرعشی، سید شهابالدین|آیتالله نجفى مرعشى]] نيز از ايشان تجليل كرد و به ايشان احترام نمود. | ||
وى پس از آن براى زيارت امام رضا عليهالسلام به مشهد مقدس رفت و در آنجا نيز مورد تجليل و احترام حضرت آیتالله ميلانى و ديگر علماى آن حوزۀ شريف قرار گرفت. | وى پس از آن براى زيارت امام رضا عليهالسلام به مشهد مقدس رفت و در آنجا نيز مورد تجليل و احترام حضرت آیتالله ميلانى و ديگر علماى آن حوزۀ شريف قرار گرفت. |
ویرایش