۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تـ' به 'ت') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'فـ' به 'ف') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
نویسنده در مقدّمهی کتاب در بخشی مینویسد: یکی از این موجها که بسیاری را پس میزند و برخی را در خود غرقه میسازد، موج «عقل» و «اندیشه» است، که مولانا آنرا نه تنها اوّلین موجود روحانی، بلکه شاخص آدمیّت تلقّی میکند و هرکس را که از آن عنصر تهی و عاری باشد خارج از آدمیّت و وارد در جهان حیوانیّت میپندارد. امّا این اندیشه درست دربارهی عقلی است که به دست خلّاق وجود به زیور خلقت آراسته شده است نه آنچه که در باطن بشرِ ناقص قرار گرفته و عقل جزئی و خِرد کمسو پنداشته شده است. عقلی به دور از هوا و مطیع امر مولا، خاصّه آنکه «نبوّت» را به عنوان عقلِ تمام یاد میکند و عقلِ عام را «محتاج» بدین عقلِ خاص میداند. بدین خاطر است که اندیشه در نظر مولانا گونههایی خاص دارد و عقل نیز هم تنّوع و گوناگونی دارد و هم تشکیک پذیر و مرتبهدار است. برای اینکه کسی در این خصوص دچار خطا و تردید نشود از خوض کردن و سبّاحی نمودن در این ژرفا ناگزیر است و هرکس که از این سبّاحیِ خطرناک گریزی داشته باشد، بدیهی است که هیچگاه نمیتواند به فهم آنچه که مولانا بیان داشته است راه بیابد<ref>مقدّمه، ص 8</ref>. | نویسنده در مقدّمهی کتاب در بخشی مینویسد: یکی از این موجها که بسیاری را پس میزند و برخی را در خود غرقه میسازد، موج «عقل» و «اندیشه» است، که مولانا آنرا نه تنها اوّلین موجود روحانی، بلکه شاخص آدمیّت تلقّی میکند و هرکس را که از آن عنصر تهی و عاری باشد خارج از آدمیّت و وارد در جهان حیوانیّت میپندارد. امّا این اندیشه درست دربارهی عقلی است که به دست خلّاق وجود به زیور خلقت آراسته شده است نه آنچه که در باطن بشرِ ناقص قرار گرفته و عقل جزئی و خِرد کمسو پنداشته شده است. عقلی به دور از هوا و مطیع امر مولا، خاصّه آنکه «نبوّت» را به عنوان عقلِ تمام یاد میکند و عقلِ عام را «محتاج» بدین عقلِ خاص میداند. بدین خاطر است که اندیشه در نظر مولانا گونههایی خاص دارد و عقل نیز هم تنّوع و گوناگونی دارد و هم تشکیک پذیر و مرتبهدار است. برای اینکه کسی در این خصوص دچار خطا و تردید نشود از خوض کردن و سبّاحی نمودن در این ژرفا ناگزیر است و هرکس که از این سبّاحیِ خطرناک گریزی داشته باشد، بدیهی است که هیچگاه نمیتواند به فهم آنچه که مولانا بیان داشته است راه بیابد<ref>مقدّمه، ص 8</ref>. | ||
نگرش کلّی مولانا در خصوص عقل از منظر نویسندهی کتاب در همین عبارت مختصر نیز قابل فهم است، امّا وی در بخش دیگری از همین مقدّمه متذکّر میشود: این اثر نه تنها دفاع از عقلِ صحیح و سلیم است، بلکه به منزلهی تبرئهی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلال الدین]] نسبت به تهمتِ «ضدِّ» عقل نیز هست. و در عین حال نوعی نقّادی از آن دست افرادی است که خامی خود را به حساب عقل میگذارند و بی -محکِ عقلِ سلیم به داوری دربارهی | نگرش کلّی مولانا در خصوص عقل از منظر نویسندهی کتاب در همین عبارت مختصر نیز قابل فهم است، امّا وی در بخش دیگری از همین مقدّمه متذکّر میشود: این اثر نه تنها دفاع از عقلِ صحیح و سلیم است، بلکه به منزلهی تبرئهی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلال الدین]] نسبت به تهمتِ «ضدِّ» عقل نیز هست. و در عین حال نوعی نقّادی از آن دست افرادی است که خامی خود را به حساب عقل میگذارند و بی -محکِ عقلِ سلیم به داوری دربارهی افرادی مینشینند که از عقل و خِرد سخن می گویند. گرچه آنچه که در این اثرِ مختصر آمده است تمامیّتِ اندیشههای [[مولانا]] را در این باره ثبت نکرده ولی لُبّ لُباب اندیشههای [[مولانا]] را در این خصوص با استناد به آثار منظوم وی گِرد آورده است<ref>مقدّمه، ص 9</ref>. قابل ذکر است که امضای مقدّمه مربوط به سال 1373 خورشیدی است، یعنی نزدیک به سی سال پیش و هنوز در آن زمان شور و اشتیاق و بازار مولوی پژوهی گرم نبوده است. سالها قبل از آن نیز در کتاب [[جدال تاریخی عقل و عشق]] از دیدگاه مولانا در این خصوص صحبت کرده بود، یعنی در سال 1369 خورشیدی. | ||
استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در انتهای مقدّمه بر چاپ سوّم همین کتاب اشاره میکند که در این خصوص پژوهشی دیگر دارد که چندین برابر حجم کتاب فعلی است تحت عنوان [[مولانا و عقل]] که در سال 1385 که تاریخ امضای مقدّمه است به انتشار زود هنگام آن اشاره نموده است ولی متأسّفانه این اثر تا کنون به انتشار نرسیده است. | استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در انتهای مقدّمه بر چاپ سوّم همین کتاب اشاره میکند که در این خصوص پژوهشی دیگر دارد که چندین برابر حجم کتاب فعلی است تحت عنوان [[مولانا و عقل]] که در سال 1385 که تاریخ امضای مقدّمه است به انتشار زود هنگام آن اشاره نموده است ولی متأسّفانه این اثر تا کنون به انتشار نرسیده است. |
ویرایش