پرش به محتوا

تفسير القرآن العزيز: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خـ' به 'خ'
جز (جایگزینی متن - 'عـ' به 'ع')
جز (جایگزینی متن - 'خـ' به 'خ')
خط ۴۵: خط ۴۵:
پس از آن روایتی را می‌آورد که بیانگر شیوه معمول تفسیر قرآن‎ در‎ عصر خودش است؛ چـراکه شیوه معمول در روزگار عبدالرزاق، اعتماد‎ بر‎ نقل‎ مأثور بوده است. سپس، به نقل روایات تفسیری ذیل هر آیه‎ از‎ سور‎ قرآن می‌پردازد. وی در این‌باره، ترتیب سور و آیات را به‌صورت‎ ‎غـالب رعایت می‌کند. وی در بیان روایات تفسیری، ابتدا به نام سوره اشاره می‌کند‎ و آنگاه‎ مکی یا مدنی بودن سور را ذکر می‌کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/19 ر.ک: همان]</ref>.  
پس از آن روایتی را می‌آورد که بیانگر شیوه معمول تفسیر قرآن‎ در‎ عصر خودش است؛ چـراکه شیوه معمول در روزگار عبدالرزاق، اعتماد‎ بر‎ نقل‎ مأثور بوده است. سپس، به نقل روایات تفسیری ذیل هر آیه‎ از‎ سور‎ قرآن می‌پردازد. وی در این‌باره، ترتیب سور و آیات را به‌صورت‎ ‎غـالب رعایت می‌کند. وی در بیان روایات تفسیری، ابتدا به نام سوره اشاره می‌کند‎ و آنگاه‎ مکی یا مدنی بودن سور را ذکر می‌کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/19 ر.ک: همان]</ref>.  


شیوه عبدالرزاق آن است که سند روایات را به‌طور دقیق بیان کند؛ ازاین‌رو، از الفاظ‎ و عباراتی‎ در ذکر سند استفاده می‌کند که از چگونگی تحمل روایت از سوی خـودش یا راوی نشان دارد. این امر، افزون بر بیان چگونگی تحمل روایت، نشانه دقت و اهـتمام عبدالرزاق‎ بر‎ بیان سند و ویژگی آن است. برای مثال، وی در این روایات خود از الفاظ قال، أخبرني، أخـبرنا، أنبأنا، سمعت، سمع، يحدث، عمن سمع و… استفاده می‌کند. این الفاظ چگونگی‎ طرق‎ تحمل حدیث‎ را از سوی راویان می‌رساند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>.  
شیوه عبدالرزاق آن است که سند روایات را به‌طور دقیق بیان کند؛ ازاین‌رو، از الفاظ‎ و عباراتی‎ در ذکر سند استفاده می‌کند که از چگونگی تحمل روایت از سوی خودش یا راوی نشان دارد. این امر، افزون بر بیان چگونگی تحمل روایت، نشانه دقت و اهـتمام عبدالرزاق‎ بر‎ بیان سند و ویژگی آن است. برای مثال، وی در این روایات خود از الفاظ قال، أخبرني، أخبرنا، أنبأنا، سمعت، سمع، يحدث، عمن سمع و… استفاده می‌کند. این الفاظ چگونگی‎ طرق‎ تحمل حدیث‎ را از سوی راویان می‌رساند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>.  


عبدالرزاق در تفسیر هر سوره، ابتدا نام سوره را یادآور می‌شود، سپس به مکی و مدنی بودن سوره‌ها می‌پردازد و غالباً ً مدنی بودن آنها را بیان می‌کند. بعد از آن، در مواردی، فضایل قرآن و سوره‌ها را‎ به‎ شکل‎ مقبولی ذکر می‌کند یا در اواخر سوره‌ها می‌آورد. عبدالرزاق در بیان و ذکر روایات تفسیری، روش ترتیبی را در پیش گرفته است و گاهی نیز به‌تناسب‎، به‎ تفسیر‎ آیات در غیر از ترتیب قرآن می‌پردازد. روش عبدالرزاق در‎ تفسیر‎ آیات قرآن، بدین‌گـونه است که وی، ذیل کلمات یا عباراتی از آیات قرآن یک روایت‎ یا‎ بیشتر‎، در بیان معنا و تفسیر آنها می‌آورد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>.  
عبدالرزاق در تفسیر هر سوره، ابتدا نام سوره را یادآور می‌شود، سپس به مکی و مدنی بودن سوره‌ها می‌پردازد و غالباً ً مدنی بودن آنها را بیان می‌کند. بعد از آن، در مواردی، فضایل قرآن و سوره‌ها را‎ به‎ شکل‎ مقبولی ذکر می‌کند یا در اواخر سوره‌ها می‌آورد. عبدالرزاق در بیان و ذکر روایات تفسیری، روش ترتیبی را در پیش گرفته است و گاهی نیز به‌تناسب‎، به‎ تفسیر‎ آیات در غیر از ترتیب قرآن می‌پردازد. روش عبدالرزاق در‎ تفسیر‎ آیات قرآن، بدین‌گـونه است که وی، ذیل کلمات یا عباراتی از آیات قرآن یک روایت‎ یا‎ بیشتر‎، در بیان معنا و تفسیر آنها می‌آورد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>.  


به‌هـرحال، گـزارش اسباب نزول از سوی عبدالرزاق مستند است و به نظر می‌رسد‎ که اسباب‎ نزول در نزد وی اهمیت شایانی داشته است؛ هرچند در آیاتی که انتظار می‌رود سبب نزول‎ آنها را ذکر کند، سکوت اخـتیار کرده است. این امر از‎ ضعف‌های‎ تفسیر‎ عبدالرزاق بشـمار می‌رود. عبدالرزاق برای آیاتی که در تاریخ اسلام در پی حوادثی مهم و سرنوشت‎‎ساز‎ نازل شده‌اند، هـیچ گـزارشی از سبب نزول یا شأن نزول آنها به‎ دست‎ نمی‌دهـد. برای نمونه، آیه 207 بقره که به «ليلة المبيت» و خوابیدن [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] در بستر‎ پیامبر(ص) مربوط می‌باشد، آیه تطهیر، آیه بلاغ، آیه اکمال دین، آیه اهل‎ ذکر و... آیاتی هستند‎ که‎ در این تفسیر هـیچ سبب نزول یا شأن نزولی برای آنها به چشم نمی‌خورد؛ درحالی‌که این آیات و اسباب نزول آنها از طریق شیعه و سنی بسیار فراوان نقل شده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/26 ر.ک: همان، ص26] </ref>.  
به‌هـرحال، گـزارش اسباب نزول از سوی عبدالرزاق مستند است و به نظر می‌رسد‎ که اسباب‎ نزول در نزد وی اهمیت شایانی داشته است؛ هرچند در آیاتی که انتظار می‌رود سبب نزول‎ آنها را ذکر کند، سکوت اختیار کرده است. این امر از‎ ضعف‌های‎ تفسیر‎ عبدالرزاق بشـمار می‌رود. عبدالرزاق برای آیاتی که در تاریخ اسلام در پی حوادثی مهم و سرنوشت‎‎ساز‎ نازل شده‌اند، هـیچ گـزارشی از سبب نزول یا شأن نزول آنها به‎ دست‎ نمی‌دهـد. برای نمونه، آیه 207 بقره که به «ليلة المبيت» و خوابیدن [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] در بستر‎ پیامبر(ص) مربوط می‌باشد، آیه تطهیر، آیه بلاغ، آیه اکمال دین، آیه اهل‎ ذکر و... آیاتی هستند‎ که‎ در این تفسیر هـیچ سبب نزول یا شأن نزولی برای آنها به چشم نمی‌خورد؛ درحالی‌که این آیات و اسباب نزول آنها از طریق شیعه و سنی بسیار فراوان نقل شده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/26 ر.ک: همان، ص26] </ref>.  


آنچه عبدالرزاق از مدنی بودن سوره‌ها نقل کرده، با قول مشهور اخـتلاف‎ دارد؛ به‌گونه‌ای که وی سوره‌های نحل و قدر را مدنی می‌شمارد که بنا به نقل‎ مشهور‎ از سوره‌های مکی است. تعداد سوره‌های مکی در تفسیر عبدالرزاق، 32 عدد می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص29 </ref>.  
آنچه عبدالرزاق از مدنی بودن سوره‌ها نقل کرده، با قول مشهور اختلاف‎ دارد؛ به‌گونه‌ای که وی سوره‌های نحل و قدر را مدنی می‌شمارد که بنا به نقل‎ مشهور‎ از سوره‌های مکی است. تعداد سوره‌های مکی در تفسیر عبدالرزاق، 32 عدد می‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص29 </ref>.  


عبدالرزاق در بیان معنای حروف مقطعه و مراد از آن‌هـا‎، مراد اختصار را در پیش گرفته است. وی ذیل این حروف از سوره‌های بقره، اعراف‎، مریم‎، شعراء‎، نمل، قصص، یس، غافر، شورا و ق، نظر خـود را چنین اعلام می‌کند‎ که‎ این‎ حروف، اسمی از اسمای قرآن است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/30 ر.ک: همان، ص30]</ref>.  
عبدالرزاق در بیان معنای حروف مقطعه و مراد از آن‌هـا‎، مراد اختصار را در پیش گرفته است. وی ذیل این حروف از سوره‌های بقره، اعراف‎، مریم‎، شعراء‎، نمل، قصص، یس، غافر، شورا و ق، نظر خود را چنین اعلام می‌کند‎ که‎ این‎ حروف، اسمی از اسمای قرآن است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/30 ر.ک: همان، ص30]</ref>.  


مهم‎ترین منبع تفسیر عبدالرزاق، معمر است که وی نیز‎ از‎ قتاده‎ روایت می‌کند. غالب روایات تفسیر عبدالرزاق با این سند‎ روایت شده است. عبدالرزاق همچنین از ثوری، حسن بصری، ابن عیینه، اسرائیل بن یونسی، ابن التیمی، جعفر بن‎ سلیمان‎، فضیل‎، ابن جریح، ابن طاووس و... روایت می‌کند که شمار کمی‎ از‎ روایات تفسیری او را تشکیل می‌دهـند. بیشترین منبع عبدالرزاق در نقل روایات اسرائیلی، کعب‌الاحبار‎، وهب‎ بن‎ منبه و عبداللّه بن سلام می‌باشد و در مواردی نیز ابوهریره در این‎ زمینه‎، از‎ منابع وی می‌باشد. از جمله در قصه ذبیح روایاتی را می‌آورد که‎ منظور‎ اسحاق‎ است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/31 ر.ک: همان، ص31] </ref>.  
مهم‎ترین منبع تفسیر عبدالرزاق، معمر است که وی نیز‎ از‎ قتاده‎ روایت می‌کند. غالب روایات تفسیر عبدالرزاق با این سند‎ روایت شده است. عبدالرزاق همچنین از ثوری، حسن بصری، ابن عیینه، اسرائیل بن یونسی، ابن التیمی، جعفر بن‎ سلیمان‎، فضیل‎، ابن جریح، ابن طاووس و... روایت می‌کند که شمار کمی‎ از‎ روایات تفسیری او را تشکیل می‌دهـند. بیشترین منبع عبدالرزاق در نقل روایات اسرائیلی، کعب‌الاحبار‎، وهب‎ بن‎ منبه و عبداللّه بن سلام می‌باشد و در مواردی نیز ابوهریره در این‎ زمینه‎، از‎ منابع وی می‌باشد. از جمله در قصه ذبیح روایاتی را می‌آورد که‎ منظور‎ اسحاق‎ است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/31 ر.ک: همان، ص31] </ref>.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش