پرش به محتوا

محك النظر: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'چـ' به 'چ'
جز (جایگزینی متن - 'عـ' به 'ع')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'چـ' به 'چ')
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۶: خط ۳۶:
== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==
محقق اثر مقدمه‌اش را در پنج عنوان مطرح کرده است. ابتدا محیط فرهنگی و فکری، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را در سه بخش بررسی کرده است. در ادامه، از زندگی نویسنده و شخصیت او سخن گفته و در آخرین بخش از مقدمه، کتاب و موضوعات آن را مورد مداقه قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص 61-5</ref>
محقق اثر مقدمه‌اش را در پنج عنوان مطرح کرده است. ابتدا محیط فرهنگی و فکری، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را در سه بخش بررسی کرده است. در ادامه، از زندگی نویسنده و شخصیت او سخن گفته و در آخرین بخش از مقدمه، کتاب و موضوعات آن را مورد مداقه قرار داده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص 61-5</ref>
وی در مقدمه، ترتیب زمانی آثار غزالی را متذکر شده و جایگاه محك النظر را پس از مقاصد الفلاسفة و معيار العلم، سومین اثر دانسته است<ref>همان، ص 22</ref>لازم به توضیح است که «معيار العلم» مهم‌ترین و مبسوط‌ترین اثر منطقی‌ غـزّالی‌ است که از شـاهکارهای کتب‌ منطقی‌ و کتابی‌ آموزشی و جامع و ساده و روان‌ و پر از ابتکار و نوآوری است. غزّالی در این کتاب سعی داشته است که‌ علاوه‌ بر مثال‌های متداول منطقی، مسائل‌ فقهی‌ را به‌‌عنوان‌ مثال‌ شـاهد آورد و ازاین‌رو‌ کتاب‌ او در بین دیگر کتب منطقی امتیازی خاصّ دارد. این کتاب به تصریح غزالی پس از کتاب تهافت و قبل از ميزان العمل تألیف یافته است و به موازات آن «محك النّظر» را مختصرتر‌ در منطق نوشته است. در ميزان العمل مکرر از معيار العلم نام می‌برد و در محك النّظر که پیش از‌ معيار‌ العلم به پایان رسیده مکرر‌ به‌ معيار العلم که در دست تألیف دارد، اشاره می‌کند و خصوصاً در آخر محك النّظر به خـواننده چـنین خطاب می‌کند: «من تفصیل این مطالب را‌ در‌ معيار العلم آورده‌ام، اما نسخه‌ معيار‌ العلم را هنوز به کسی ننموده‌ام و به دست کسی نداده‌ام؛ زیراکه هنوز احتیاج به اصلاح و تهذیب دارد. برخی مطالب را باید بدان بیفزایم و برخی دیگر را از آن بپیرایم. اما‌ موانع‌ مرا از آن باز داشته است...»<ref>خوانساری، محمد، ص30-29</ref>
وی در مقدمه، ترتیب زمانی آثار غزالی را متذکر شده و جایگاه محك النظر را پس از مقاصد الفلاسفة و معيار العلم، سومین اثر دانسته است<ref>همان، ص 22</ref>لازم به توضیح است که «معيار العلم» مهم‌ترین و مبسوط‌ترین اثر منطقی‌ غزّالی‌ است که از شاهکارهای کتب‌ منطقی‌ و کتابی‌ آموزشی و جامع و ساده و روان‌ و پر از ابتکار و نوآوری است. [[غزالی، محمد بن محمد|غزّالی]] در این کتاب سعی داشته است که‌ علاوه‌ بر مثال‌های متداول منطقی، مسائل‌ فقهی‌ را به‌‌عنوان‌ مثال‌ شاهد آورد و ازاین‌رو‌ کتاب‌ او در بین دیگر کتب منطقی امتیازی خاصّ دارد. این کتاب به تصریح غزالی پس از کتاب تهافت و قبل از ميزان العمل تألیف یافته است و به موازات آن «محك النّظر» را مختصرتر‌ در منطق نوشته است. در ميزان العمل مکرر از معيار العلم نام می‌برد و در محك النّظر که پیش از‌ معيار‌ العلم به پایان رسیده مکرر‌ به‌ معيار العلم که در دست تألیف دارد، اشاره می‌کند و خصوصاً در آخر محك النّظر به خواننده چنین خطاب می‌کند: «من تفصیل این مطالب را‌ در‌ معيار العلم آورده‌ام، اما نسخه‌ معيار‌ العلم را هنوز به کسی ننموده‌ام و به دست کسی نداده‌ام؛ زیراکه هنوز احتیاج به اصلاح و تهذیب دارد. برخی مطالب را باید بدان بیفزایم و برخی دیگر را از آن بپیرایم. اما‌ موانع‌ مرا از آن باز داشته است...»<ref>خوانساری، محمد، ص30-29</ref>
در حقیقت غزالی در کتاب معيار العلم، منطق را از مباحث فلسفی جدا و آن را تبدیل به یک علم معیار ممزوج با برخی ویژگی‌‌ها و اصطلاحات فقهی و کلامی نمود. پس از آن کار اختلاط را با کتاب «محك النظر» ادامه داد و به منطق جامه اسلامی کاملی پوشانید؛ به‌گونه‌ای که کار پیوند زدن کامل گردید<ref>مقدمه مصحح، ص24-23</ref>محقق کتاب، سیر تحول و تغییر اصطلاحات منطقی در سه کتاب مقاصد الفلاسفة، معيار العلم و محك النظر را در ضمن جدولی ارائه کرده است<ref>همان، ص28-26</ref>
در حقیقت غزالی در کتاب معيار العلم، منطق را از مباحث فلسفی جدا و آن را تبدیل به یک علم معیار ممزوج با برخی ویژگی‌‌ها و اصطلاحات فقهی و کلامی نمود. پس از آن کار اختلاط را با کتاب «محك النظر» ادامه داد و به منطق جامه اسلامی کاملی پوشانید؛ به‌گونه‌ای که کار پیوند زدن کامل گردید<ref>مقدمه مصحح، ص24-23</ref>محقق کتاب، سیر تحول و تغییر اصطلاحات منطقی در سه کتاب مقاصد الفلاسفة، معيار العلم و محك النظر را در ضمن جدولی ارائه کرده است<ref>همان، ص28-26</ref>