۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عـ' به 'ع') |
جز (جایگزینی متن - 'مـ' به 'م') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
این اثر حاوی شرح حال مؤلف، مقدمه [[محمود حکمی یزدی]] (فرزند مؤلف)، سه رساله فلسفی (با نامهای: «بديعة إلهية في بيان مفهوم الماهية و الوجود»، «شرح فارسی مؤلف بر رساله | این اثر حاوی شرح حال مؤلف، مقدمه [[محمود حکمی یزدی]] (فرزند مؤلف)، سه رساله فلسفی (با نامهای: «بديعة إلهية في بيان مفهوم الماهية و الوجود»، «شرح فارسی مؤلف بر رساله مسئله وجود ملا عبدالرحمن جامی» و «رساله معرفة النفس و معرفة الرّب») و یک نوشته کوتاه در موضوع هندسه به خط مؤلف است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
بدیعالملک که ظاهراً پاسخهای کوتاه [[علیاکبر مدرس یزدی|میرزا علیاکبر]]، وی را خرسند نساخته، پس از دریافت جوابیه اول [[علیاکبر مدرس یزدی|حکیم یزدی]]، یک سؤال دیگر (یعنی همان سؤالی که در آن نام حکمای فرنگ را آورده است)، بر سؤالات قبلی خود افزوده و برای دومین بار از [[علیاکبر مدرس یزدی|حکیم یزدی]] تقاضای پاسخ به آن سؤالات را میکند. [[علیاکبر مدرس یزدی|میرزا علیاکبر]] این بار پاسخی مفصلتر به سؤالات وی میدهد<ref>ر.ک: همان، ص132</ref>. | بدیعالملک که ظاهراً پاسخهای کوتاه [[علیاکبر مدرس یزدی|میرزا علیاکبر]]، وی را خرسند نساخته، پس از دریافت جوابیه اول [[علیاکبر مدرس یزدی|حکیم یزدی]]، یک سؤال دیگر (یعنی همان سؤالی که در آن نام حکمای فرنگ را آورده است)، بر سؤالات قبلی خود افزوده و برای دومین بار از [[علیاکبر مدرس یزدی|حکیم یزدی]] تقاضای پاسخ به آن سؤالات را میکند. [[علیاکبر مدرس یزدی|میرزا علیاکبر]] این بار پاسخی مفصلتر به سؤالات وی میدهد<ref>ر.ک: همان، ص132</ref>. | ||
مدرس، در ضمن پاسخ به سؤالات مطرحشده در رساله بدیعه موضوعات مختلفی را مطرح کرده که از آن جمله است: تقسیم | مدرس، در ضمن پاسخ به سؤالات مطرحشده در رساله بدیعه موضوعات مختلفی را مطرح کرده که از آن جمله است: تقسیم ماهیت، تقسیم برهان، وحدت نوعیه، احدیت ذات و اسماء و صفات، بیان عرفا در باب چگونگی علم، بیان مراتب وجود و شبهه ابن کمونه، مسئله اشراق و مشاء، فرق وجود ذهنی و خارجی، توحید واجب الوجود و شـبهه ابن کمونه، بحث در علم باری تعالی، اخـتیار عباد در افعال و توضیح در باب دور و تسلسل. | ||
وی در پاسخ به سؤال دوم که آیا یک وجود و یک حقیقت در وجود باید قائل شد؟ مینویسد: «بعد از آنکه دانسته شد که ذات بارى تعالى، صرف حقیقت هستى است و صرف هر حقیقتى، قابل تثنّى و تکرّر نیست و مستلزم وحدت است، البتّه باید یک حقیقت از براى وجود قائل شد و سایر وجودات را، نه موجودات را باید پرتو و عکوس و ظهور و اطوار و ظلال و وجوه و انوار آن حقیقت دانست»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص92</ref>. | وی در پاسخ به سؤال دوم که آیا یک وجود و یک حقیقت در وجود باید قائل شد؟ مینویسد: «بعد از آنکه دانسته شد که ذات بارى تعالى، صرف حقیقت هستى است و صرف هر حقیقتى، قابل تثنّى و تکرّر نیست و مستلزم وحدت است، البتّه باید یک حقیقت از براى وجود قائل شد و سایر وجودات را، نه موجودات را باید پرتو و عکوس و ظهور و اطوار و ظلال و وجوه و انوار آن حقیقت دانست»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص92</ref>. | ||
«شرح فارسی رساله | «شرح فارسی رساله مسئله وجود [[جامی، عبدالرحمن|ملا عبدالرحمن جامی]]»: بدیعالملکمیرزا خود از شاگردان مدرس یزدی بوده است. او برخی از آثار [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، از جمله «رساله مسئله وجود» را ترجمه و با درج مطالب استاد شرح کرده است.<ref>ر.ک: محقق داماد، سید مصطفی، ص126-124</ref>. | ||
این رساله با این استدلال آغاز شده است: «وجود، موجود است؛ چراکه اگر وجود موجود نباشد، لازم میآید که هیچ چیز موجود نباشد و چون تالى باطل است، مقدّم نیز باطل است؛ پس لازم میآید وجود موجود باشد»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص153</ref>. سپس قاعده فرعیه که عبارت است از «ثبوت شيء لشيء فرع على ثبوت المثبت له» را در ثبوت وجود از براى ماهیت جاری ندانسته است. او با رد دیدگاه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] که مسئله وجود را از این قاعده فرعیه مستثنی دانسته، قواعد عقلیه را تخصیصبردار نمیداند<ref>ر.ک: همان، ص154-153</ref>. این رساله با پاسخ به شبهات و سؤالات مختلف در موضوع مورد بحث ادامه یافته و با مبحثی تحت عنوان تحصیل و تکمیل پایان یافته است. | این رساله با این استدلال آغاز شده است: «وجود، موجود است؛ چراکه اگر وجود موجود نباشد، لازم میآید که هیچ چیز موجود نباشد و چون تالى باطل است، مقدّم نیز باطل است؛ پس لازم میآید وجود موجود باشد»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص153</ref>. سپس قاعده فرعیه که عبارت است از «ثبوت شيء لشيء فرع على ثبوت المثبت له» را در ثبوت وجود از براى ماهیت جاری ندانسته است. او با رد دیدگاه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] که مسئله وجود را از این قاعده فرعیه مستثنی دانسته، قواعد عقلیه را تخصیصبردار نمیداند<ref>ر.ک: همان، ص154-153</ref>. این رساله با پاسخ به شبهات و سؤالات مختلف در موضوع مورد بحث ادامه یافته و با مبحثی تحت عنوان تحصیل و تکمیل پایان یافته است. |
ویرایش