۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تـ' به 'ت') |
جز (جایگزینی متن - 'مـ' به 'م') |
||
| خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در زمان ناصرالدین شاه، اداره دولتی روزنامهجات، دارالطباعه و | در زمان ناصرالدین شاه، اداره دولتی روزنامهجات، دارالطباعه و دارالترجمه خاصه همایونی به ریاست محمدحسن خان صنیعالدوله، ملقب به اعتمادالسلطنه، مرکز رسـمی ترجمه و انتشـار روزنامهجات و کتب خـارجی و ترجمه مراسـلات و مکاتبـات دولـت و دربـار ایران بـا کشـورهای خارجی بود. اما کـار انتشار، نه عمومی کـه عمدتاً خصوصی بـه انجام میرسـیده و حاصل کـار بیشتر برای مطالعه شـخص سـلطان ناصرالدین شاه، میرزا علیاصغر خان اتابـک امینالسـلطان و یا مسعودمیرزا ظلالسلطان و معتمدان دربـار و رجال و نزدیکانی از این دست بوده است. مترجمان این مرکز بـه اشـکال گوناگون به کـار ترجمه میپرداختند. بـعضـی «مترجم دفتری» و بعضی دیگر «مترجم ملتزم رکاب مبارک» بودهاند. گروه نخسـت در دفتر اداره، زیر نظر عزب دفتر [محرر و نویسنده دفتر] به کار ترجمه اشـتغال داشـتند. مترجمانی مسلط بـه زبـانهای گوناگون در اســتخدام دارالترجمـه بودند و اخـبــار و مقـالات روزنامـههای خــارجی را از زبانهــای گوناگون، پس از گـزینش، بـه فارسـی ترجمه و بـه خــط خــود یادداشـت میکردند. این یادداشتها در اوراقی مرغوب و اغلب فرنگی بـه قلم خوشنویسـانی ممتاز بـه خـط خــوش نوشته و پس از صحافی در قالب دفترهایی مرتب برای مطالعه به شاه و درباریان طـراز اول تقدیم میشـده است. نسخی هم در دست اسـت کـه مترجم خود ترجمه را پاکنویس کــرده، که در این نسخ خط بـه ممتازی نسخ قبلی نیست. گروه دوم در سفرهای شاه، متناسب با زبان کشور مقصد و کشورهای مسـیر، هـمراه و ملتزم رکاب بودند و به ترجمه همزمان میپرداخـتند. مشـاغل اعضـای این اداره در دوران قاجار، گــاه موروثی بود که در دورههـای بعد در نام، لقب و شهرت خود و خاندانشان بازتاب مییافت<ref>ر.ک: شهیدی، علی، ص117</ref>. | ||
اما یکی از مترجمان پرکار | اما یکی از مترجمان پرکار دارالترجمه خاصه همایونی «آقا سـید حسـین شـیرازی»، مشهور بـه «مترجم هندی» بـود کـه اخبـار و مقالات روزنامههـای هندی را گـزینش و از زبانهای هندی و احتمالاً اردو به فارسی ترجمه میکرد. پرکاری «آسـید حسـین» در کـار ترجمه، از نسخ متعددی که از او در کتابخانههای خطی کـشور بـه یادگار مانده، پیداست. او بخشی از مطالب روزنامههای هند را برای مطالعه شخص مسعودمیرزا ظلالسلطان ترجمه میکرده است. چند دفتر از این مجموعه از کتابخانه ظلالسـلطان بـه کتابخانه فرزندش اکبـرمیرزا صارمالدوله (اکـبـر مسـعود) رسـیده و اکنون در بخـش نسـخ خـطـی کتابخانه ابن مسکویه اصفهان نگهداری میشود. چهارده دسـتنویس از این مجموعه بـهمناسـبت همایش ایران و هند، در قم، به چاپ عکسی رسیده است. اما مقدمه مشـترک و کوتاه این مجلدات، نشـان از آن دارد کـه دسـتاندرکاران چــاپ آن نسـخ، از وجود دیگـر نسـخههای مجموعه ترجمههای آسید حسین در کتابخانه مجلس و ملـی بـاخبر نبـوده یا بـدان نظـر نداشـتهاند. در پاسـخ بـه این پرسـش کـه چـرا این دفترهـا پراکنده شـدهاند، احتمالات گوناگونی را میتوان در نظر گـرفت. بههرحال این دفترها میان رجال طراز اول آن روزگـار برای مطالعه دستبهدست میشده است.<ref>ر.ک: همان، ص118</ref>. | ||
کتاب با این عبارات از روزنامه کوه نور چاپ لاهور آغاز شده است: «چندی قبل یک ارتیکلی در خصوص واقعات و آفات حالیه مصر درج اخبار نمودیم که جهت اینهمه انقلاب و مفسده آن خطه، بهواسطه این است که دولت انگلیس مداخله خود را در مصر زیاد کرد و جهت دیگری که در تصور ما میآید این است که توفیق پاشای خدیو پس از اینکه شعله فساد و یاغیگری عرابی پاشا فرونشست، به حکام انگلیس اصرار نکرد که لشکر و سپاه خود را از مصر مراجعت دهند و بالمره خود را از بعضی اوامر و نواهی آنجا بیدخل نمایند که در واقع این یک خبط عظیمی بود از خدیو که آخرالامر باعث خروج متمهدی شد...»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>. | کتاب با این عبارات از روزنامه کوه نور چاپ لاهور آغاز شده است: «چندی قبل یک ارتیکلی در خصوص واقعات و آفات حالیه مصر درج اخبار نمودیم که جهت اینهمه انقلاب و مفسده آن خطه، بهواسطه این است که دولت انگلیس مداخله خود را در مصر زیاد کرد و جهت دیگری که در تصور ما میآید این است که توفیق پاشای خدیو پس از اینکه شعله فساد و یاغیگری عرابی پاشا فرونشست، به حکام انگلیس اصرار نکرد که لشکر و سپاه خود را از مصر مراجعت دهند و بالمره خود را از بعضی اوامر و نواهی آنجا بیدخل نمایند که در واقع این یک خبط عظیمی بود از خدیو که آخرالامر باعث خروج متمهدی شد...»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>. | ||
| خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در انتهای عبارت مذکور از متمهدی یاد شده است. در اصطلاح لغت «مُتمهْدی» کسی را گویند که ادّعای مهدویت کند. در دوره غیبت صغری و غیبت کبری کسانی بودهاند که با توجّه به شرایط خاص، خود را مهدی موعود(عج) معرّفی کرده و آنها را «مُتمهْدی» خواندهاند. | در انتهای عبارت مذکور از متمهدی یاد شده است. در اصطلاح لغت «مُتمهْدی» کسی را گویند که ادّعای مهدویت کند. در دوره غیبت صغری و غیبت کبری کسانی بودهاند که با توجّه به شرایط خاص، خود را مهدی موعود(عج) معرّفی کرده و آنها را «مُتمهْدی» خواندهاند. | ||
در خلال سده 18 و 19 | در خلال سده 18 و 19 میلادی شرایط اجتماعی در بسیاری از جوامع مسلمان بهگونهای رقم خورد کـه پیدایش مدعیان مهدویت با انگیزه اصلاح جامعه و مبارزه علیه استعمار رو به تزاید گذاشت. مهدی سـودانی را بهترین نمونه از چنین مدعیانی دانستهاند<ref>ر.ک: مقری، احمد؛ کاظمیراد، رضا، ص14</ref>؛ لذا نویسنده اشاره میکند که مردم، متمهدی را اگرچه امام و خلیفه زمان ندانند، اما حامی ملت و خیرخواه مملکت خود میدانند؛ بنابراین وجه مبارزه انگلیس با او آشکار میشود: «در ابتدا دولت انگلیس را لازم بود که یک تدبیری بهکار برد که نایره بغی و طغیان متمهدی در خطه سودان خاموش شود و نگذارند که قوه و قدرت مشارالیه به این پایه برسد»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12</ref>. | ||
اگرچه موضوع اصلی کتاب، اخبار مصر و اوضاع آن است، اما همانند آثاری از این دست، از احوال استعمار روس و ترس انگلیس از سیطره آن نیز سخن به میان آمده است؛ بهعنوان مثال به نقل از روزنامه کشف الاخبار چنین میخوانیم: «تازهترین خبری که درباره درآمدن مرو به تصرف دولت روس برای ما رسیده، هرگاه این مطلب راست و صدق است، هرآینه جای شک و شبهه باقی نمیماند که دولت روس به اسم راستی و نیکنیتی با سرعت تمام مقصد و مرام خود را در آسیای مرکزی به عمل آورده است. وزرای انگلستان در این باب شک کرده و بدان واسطه انواع و اقسام خوف و واهمه برای ایشان پیدا شده است»<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>. | اگرچه موضوع اصلی کتاب، اخبار مصر و اوضاع آن است، اما همانند آثاری از این دست، از احوال استعمار روس و ترس انگلیس از سیطره آن نیز سخن به میان آمده است؛ بهعنوان مثال به نقل از روزنامه کشف الاخبار چنین میخوانیم: «تازهترین خبری که درباره درآمدن مرو به تصرف دولت روس برای ما رسیده، هرگاه این مطلب راست و صدق است، هرآینه جای شک و شبهه باقی نمیماند که دولت روس به اسم راستی و نیکنیتی با سرعت تمام مقصد و مرام خود را در آسیای مرکزی به عمل آورده است. وزرای انگلستان در این باب شک کرده و بدان واسطه انواع و اقسام خوف و واهمه برای ایشان پیدا شده است»<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>. | ||
ویرایش