پرش به محتوا

رسائل فلسفی فارابی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عـ' به 'ع'
جز (جایگزینی متن - 'نـ' به 'ن')
جز (جایگزینی متن - 'عـ' به 'ع')
خط ۴۳: خط ۴۳:
رساله بعدی «فلسفة أفلاطون و أجـزائها‎ و أجزاء‎ أجزائها» (فلسفه افلاطون، بخش‌ها و ترتیب مباحث آن) نام دارد. ایـن رسـاله یکی از رسائلی است که احاطه‎ شگفت‌انگیز [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به فلسفه یونان را نشان می‌دهد. وی در شناخت آثار افلاطون چنان متبحر بود که به‌راحتی‎‎ توانسته‎ کلیت اندیشه افلاطون را بی‌آنکه‎ نکته قابل توجهی را از نظر دور کند، طی صفحات کوتاهی با مراجع‎ متعددی، از جمله نامه‌های وی سامان دهد. نکته بسیار‎ جالب‎ در‎ این رساله تبیین طرح‎وارگی اندیشه افلاطون در قالبی‎ بسیار‎ منطقی است. این روند منطقی از بحث کمال انسان از دیـدگاه افـلاطون شروع می‌شود و پس از سیر در سعادت‎ و روش‎ تحصیل‎ آن و برنامه‌ریزی برای آن ادامه می‌یابد؛ تا اینکه چنان‌که مشی‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است به آرایی در باب‎ مدینه فاضله می‌انجامد. سیری که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] برای اندیشه افلاطون ترتیب داده در‎ ابـتدا‎ بـا‎ مباحث مابعدالطبیعی و انسان‎‎شناسه‌گانه آغاز می‌شود و در انتها به‎ فلسفه‎ سیاسی می‌رسد. هرچند این اثر نیز چون تلخيص النواميس سرانجام به‎ نظریه‎ افلاطون‎ در‎ باب مدینه فاضله ختم می‌شود، اما بدون شک فلسفه افلاطون به‌مراتب از تلخیص‎‎ فلسفی‌تر‎، پخته‌تر‎ و پرمایه‌تر است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68</ref>‎.  
رساله بعدی «فلسفة أفلاطون و أجـزائها‎ و أجزاء‎ أجزائها» (فلسفه افلاطون، بخش‌ها و ترتیب مباحث آن) نام دارد. ایـن رسـاله یکی از رسائلی است که احاطه‎ شگفت‌انگیز [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به فلسفه یونان را نشان می‌دهد. وی در شناخت آثار افلاطون چنان متبحر بود که به‌راحتی‎‎ توانسته‎ کلیت اندیشه افلاطون را بی‌آنکه‎ نکته قابل توجهی را از نظر دور کند، طی صفحات کوتاهی با مراجع‎ متعددی، از جمله نامه‌های وی سامان دهد. نکته بسیار‎ جالب‎ در‎ این رساله تبیین طرح‎وارگی اندیشه افلاطون در قالبی‎ بسیار‎ منطقی است. این روند منطقی از بحث کمال انسان از دیـدگاه افـلاطون شروع می‌شود و پس از سیر در سعادت‎ و روش‎ تحصیل‎ آن و برنامه‌ریزی برای آن ادامه می‌یابد؛ تا اینکه چنان‌که مشی‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است به آرایی در باب‎ مدینه فاضله می‌انجامد. سیری که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] برای اندیشه افلاطون ترتیب داده در‎ ابـتدا‎ بـا‎ مباحث مابعدالطبیعی و انسان‎‎شناسه‌گانه آغاز می‌شود و در انتها به‎ فلسفه‎ سیاسی می‌رسد. هرچند این اثر نیز چون تلخيص النواميس سرانجام به‎ نظریه‎ افلاطون‎ در‎ باب مدینه فاضله ختم می‌شود، اما بدون شک فلسفه افلاطون به‌مراتب از تلخیص‎‎ فلسفی‌تر‎، پخته‌تر‎ و پرمایه‌تر است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68</ref>‎.  


رساله سوم، کتابی است که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شـیخ‌الرئیـس]] را بـا‎ مقاصد‎ آثار [[ارسطو]] آشنا ساخت. این اثر همچنین ابن رشـد را در نگارش‎ تلخیص‎ ما‎بعدالطبیعه یاری کرد. انگیزه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش أغراض مابعدالطبيعة، مشکلاتی‎ بود که معاصران‎ وی‎ در‎ فـهم فـلسفه داشتند و به‌درستی میان موضوع، مسائل و روش و اهداف فلسفه و علومی‎ چون‎ کـلام و تـصوف تمایز نمی‌گذاشتند. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] ضمن ابراز نارضایتی از شروح ترجمه‌شده به زبان‎ عربی که‎ یا‎ ناقص بـوده‌اند یـا ناکافی، هدف خود را زمینه‌سازی برای آشنایی خواننده‎ با‎ مقصود علم کلی و کـتاب ارسـطو (مـتافیزیک) معرفی‎ می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>‎. به نظر می‌رسد مقصود اصلی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش این رساله، تعریف و تبیین حد و مرز موضوع فلسفه بوده که به گفته او برای برخی معاصران او دشوار می‌نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص8</ref>‎. وی‎ با توضیح تقسیم علوم به جزئی و کلی‎ آغاز‎ می‌کند و ضمن‎ ارائه مـثال‎هایی از عـلوم جـزئی که تنها در مورد برخی موجودات‎ یا‎ حیثیاتی از موجودات بحث می‌کنند‎، وجه‎‎ اشتراک آنها‎ را‎ در‎ ایـن مـی‌داند که هیچ‎یک از‎ این‎ علوم چیزی را که دربرگیرنده همه موجودات باشد موضوع بـحث خـود قـرار‎ نداده‌اند. به اعتقاد وی این تنها در‎ فلسفه کلی است که‎ تحقق‎ می‌پذیرد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در ادامه رسـاله‎ بـحث‎ از «عدم» و «کثرت» را در علم کلی استطرادی و تبعی می‌داند. وی در این‎‎ رساله‎ همچنین به معرفی اجـمالی عـناوین‎ مـطرح‎ در‎ هریک از فصول‎ مقالات‎ مابعدالطبیعه می‌پردازد‎. مترجم‎ در ترجمه این اثر نیز کوشیده که مـستندات فـارابی را از آثار [[ارسطو]] استخراج‎ نماید<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68-67</ref>‎. ‎
رساله سوم، کتابی است که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شـیخ‌الرئیـس]] را بـا‎ مقاصد‎ آثار [[ارسطو]] آشنا ساخت. این اثر همچنین ابن رشـد را در نگارش‎ تلخیص‎ ما‎بعدالطبیعه یاری کرد. انگیزه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش أغراض مابعدالطبيعة، مشکلاتی‎ بود که معاصران‎ وی‎ در‎ فـهم فـلسفه داشتند و به‌درستی میان موضوع، مسائل و روش و اهداف فلسفه و علومی‎ چون‎ کـلام و تـصوف تمایز نمی‌گذاشتند. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] ضمن ابراز نارضایتی از شروح ترجمه‌شده به زبان‎ عربی که‎ یا‎ ناقص بـوده‌اند یـا ناکافی، هدف خود را زمینه‌سازی برای آشنایی خواننده‎ با‎ مقصود علم کلی و کـتاب ارسـطو (مـتافیزیک) معرفی‎ می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>‎. به نظر می‌رسد مقصود اصلی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش این رساله، تعریف و تبیین حد و مرز موضوع فلسفه بوده که به گفته او برای برخی معاصران او دشوار می‌نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص8</ref>‎. وی‎ با توضیح تقسیم علوم به جزئی و کلی‎ آغاز‎ می‌کند و ضمن‎ ارائه مـثال‎هایی از علوم جـزئی که تنها در مورد برخی موجودات‎ یا‎ حیثیاتی از موجودات بحث می‌کنند‎، وجه‎‎ اشتراک آنها‎ را‎ در‎ ایـن مـی‌داند که هیچ‎یک از‎ این‎ علوم چیزی را که دربرگیرنده همه موجودات باشد موضوع بـحث خـود قـرار‎ نداده‌اند. به اعتقاد وی این تنها در‎ فلسفه کلی است که‎ تحقق‎ می‌پذیرد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در ادامه رسـاله‎ بـحث‎ از «عدم» و «کثرت» را در علم کلی استطرادی و تبعی می‌داند. وی در این‎‎ رساله‎ همچنین به معرفی اجـمالی عناوین‎ مـطرح‎ در‎ هریک از فصول‎ مقالات‎ مابعدالطبیعه می‌پردازد‎. مترجم‎ در ترجمه این اثر نیز کوشیده که مـستندات فـارابی را از آثار [[ارسطو]] استخراج‎ نماید<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68-67</ref>‎. ‎


رساله بعدی «الجمع بين رأيي الحكيمين» (جمع‌بندی اندیشه‌های دو حکیم)‎ می‌باشد‎. در ایـن‎ رسـاله‎ مـیزان‎ اطلاع [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از ترجمه‌های‎ عربی برخی‎ کتب فلسفی یونانی - به‌ویژه آثار افلاطون و [[ارسطو]] - ‎روشن می‌شود. در ایـن اثـر انتصاب‎ اثولوجیا‎ - ‎که تلخیصی‎ از انشادهای فلوطین است ‎- مفروض‎ گرفته‎ شده‎ و افلاطون‎ با ارسـطوی نو‎افلاطونی‎ مورد مقایسه قرار می‌گیرد. موضوعاتی که در زمان [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] محل اختلاف میان دو حکیم یونانی دانسته‎ مـی‌شد‎ و وی‎ کوشید تا اختلافات را بر اساس ائولوجیا توجیه‎ نماید‎، عبارت‎ است‎ از‎ حدوث‎ و قدم عـالم؛ اثـبات مبدع اول و وجود سبب‌ها از او؛ مسئله نفس‎ و عقل؛ کـیفر اعـمال و بـسیاری از امور مدنی، اخلاقی و منطقی.
رساله بعدی «الجمع بين رأيي الحكيمين» (جمع‌بندی اندیشه‌های دو حکیم)‎ می‌باشد‎. در ایـن‎ رسـاله‎ مـیزان‎ اطلاع [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از ترجمه‌های‎ عربی برخی‎ کتب فلسفی یونانی - به‌ویژه آثار افلاطون و [[ارسطو]] - ‎روشن می‌شود. در ایـن اثـر انتصاب‎ اثولوجیا‎ - ‎که تلخیصی‎ از انشادهای فلوطین است ‎- مفروض‎ گرفته‎ شده‎ و افلاطون‎ با ارسـطوی نو‎افلاطونی‎ مورد مقایسه قرار می‌گیرد. موضوعاتی که در زمان [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] محل اختلاف میان دو حکیم یونانی دانسته‎ مـی‌شد‎ و وی‎ کوشید تا اختلافات را بر اساس ائولوجیا توجیه‎ نماید‎، عبارت‎ است‎ از‎ حدوث‎ و قدم عالم؛ اثـبات مبدع اول و وجود سبب‌ها از او؛ مسئله نفس‎ و عقل؛ کـیفر اعمال و بـسیاری از امور مدنی، اخلاقی و منطقی.
البته بیش از مـحورهای پیـش‎گفته از ناحیه‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، میان آرای آن دو حکیم داوری شده که مترجم نیز کوشیده هر مسئله را با عنوانی روشـنگر مـتمایز سازد و این در سهولت‎ یافتن مـسائل اخـتلافی مددرسـاننده اسـت<ref>ر.ک: همان، ص68</ref>‎.  
البته بیش از مـحورهای پیـش‎گفته از ناحیه‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، میان آرای آن دو حکیم داوری شده که مترجم نیز کوشیده هر مسئله را با عنوانی روشـنگر مـتمایز سازد و این در سهولت‎ یافتن مـسائل اخـتلافی مددرسـاننده اسـت<ref>ر.ک: همان، ص68</ref>‎.  


رسـاله پنجم،‎ شرح رساله زینون کبیر یونانی مـی‌باشد. در ایـن رساله، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] یافته‌های خود را یکی از نوافلاطونیان‎ تلخیص، شرح و جمع‌بندی نموده است. فـارابی وی را زنون -شاگرد [[ارسطو]] و فلوطین - ‎می‌نامد، ولی با‎ تـوجه‎ به‎ اختلاف زمانی‌ای کـه مـیان [[ارسطو]] و فلوطین وجود دارد، اساساً شـاگردی ایـن دو باهم برای یک فرد امکان ندارد. نحوه بیان مطالب دست‎کم‎ برای خـواننده روشـن می‌سازد که‎ این‎ رساله عـیناً شـرحی از رسـاله زینون نیست و آنچه‎ فـارابی مورد بررسی قرار داده، تـقریر خـود از آن است. به‌هرحال مباحث در این رساله در‎ شش‎ عنوان اصلی وجود مبدأ‎ نخست‎، صفات وی، نسبت اشـیا بـا او، نبوت، دین و شریعت و معاد تدوین و شـرح شـده است.<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص17</ref>‎.  
رسـاله پنجم،‎ شرح رساله زینون کبیر یونانی مـی‌باشد. در ایـن رساله، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] یافته‌های خود را یکی از نوافلاطونیان‎ تلخیص، شرح و جمع‌بندی نموده است. فـارابی وی را زنون -شاگرد [[ارسطو]] و فلوطین - ‎می‌نامد، ولی با‎ تـوجه‎ به‎ اختلاف زمانی‌ای کـه مـیان [[ارسطو]] و فلوطین وجود دارد، اساساً شـاگردی ایـن دو باهم برای یک فرد امکان ندارد. نحوه بیان مطالب دست‎کم‎ برای خـواننده روشـن می‌سازد که‎ این‎ رساله عیناً شـرحی از رسـاله زینون نیست و آنچه‎ فـارابی مورد بررسی قرار داده، تـقریر خـود از آن است. به‌هرحال مباحث در این رساله در‎ شش‎ عنوان اصلی وجود مبدأ‎ نخست‎، صفات وی، نسبت اشـیا بـا او، نبوت، دین و شریعت و معاد تدوین و شـرح شـده است.<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص17</ref>‎.  


رسـاله شـشم، «الدعـاوي القلبية» (باورهای قلبی) نام دارد و اثری است از حیث ساختار جالب توجه و در‎ میان‎‎ فیلسوفان اسلامی کسی چون صدرالمتألهین شیرازی در رسـاله وجـیزه شواهد الربوبیه - کتاب مفصل الشواهد الربـوبية - ‎از حـیث روش از آن تـبعیت نموده اسـت. در این رساله قـضایای فـلسفی (129‎ قضیه‎) بدون ذکر‎ استدلال‎های‎ مربوط به آن فهرست‌وار در ذیل عناوین کلی‌تری بیان می‌شود. عناوینی که به اجـتهاد مـترجم تـمام‎ این قضایا را در ذیل خود جا می‌دهند، عـبارت اسـت از‎ بـداهت‎ مـفاهیم‎ فـلسفی؛ تـقسیم موجود به ممکن و واجب؛ وحدت واجب الوجود و معانی آن؛ عوالم وجود و ترتیب صدور عقول از ‎‎حق‎؛ پیدایش افلاک، اجرام آسمانی و حرکت آنها؛ اجسام، عناصر و مرکبات؛ مبادی حرکت در اجسام‎؛ بـرخی‎ احکام‎ اجسام عالم کون و فساد؛ نفس نباتی و حیوانی؛ نفس انسانی، قوا و احکام آن؛ نفی مثل؛ خیر‎ و شر؛ نبوات و منامات و سعادت انسان.
رسـاله شـشم، «الدعاوي القلبية» (باورهای قلبی) نام دارد و اثری است از حیث ساختار جالب توجه و در‎ میان‎‎ فیلسوفان اسلامی کسی چون صدرالمتألهین شیرازی در رسـاله وجـیزه شواهد الربوبیه - کتاب مفصل الشواهد الربـوبية - ‎از حـیث روش از آن تـبعیت نموده اسـت. در این رساله قـضایای فـلسفی (129‎ قضیه‎) بدون ذکر‎ استدلال‎های‎ مربوط به آن فهرست‌وار در ذیل عناوین کلی‌تری بیان می‌شود. عناوینی که به اجـتهاد مـترجم تـمام‎ این قضایا را در ذیل خود جا می‌دهند، عبارت اسـت از‎ بـداهت‎ مـفاهیم‎ فـلسفی؛ تـقسیم موجود به ممکن و واجب؛ وحدت واجب الوجود و معانی آن؛ عوالم وجود و ترتیب صدور عقول از ‎‎حق‎؛ پیدایش افلاک، اجرام آسمانی و حرکت آنها؛ اجسام، عناصر و مرکبات؛ مبادی حرکت در اجسام‎؛ بـرخی‎ احکام‎ اجسام عالم کون و فساد؛ نفس نباتی و حیوانی؛ نفس انسانی، قوا و احکام آن؛ نفی مثل؛ خیر‎ و شر؛ نبوات و منامات و سعادت انسان.
هرچند در عنوان رساله قضایا به [[ارسطو]] منسوب‎‎ شده، اما بـرخی قـضایا‎ از‎ جمله قضایای 121 تا 127 که مربوط به معجزات، شرایع و اخبار انبیا از امور غیبی است‎ پیشینه‌ای در آثار [[ارسطو]] ندارند و برخی از قضایا نیز بیشتر جنبه نوافلاطونی دارند تا مشایی‎ - ارسطویی<ref>ر.ک: همان، ص69-68؛ همان، ص19</ref>‎.  
هرچند در عنوان رساله قضایا به [[ارسطو]] منسوب‎‎ شده، اما بـرخی قـضایا‎ از‎ جمله قضایای 121 تا 127 که مربوط به معجزات، شرایع و اخبار انبیا از امور غیبی است‎ پیشینه‌ای در آثار [[ارسطو]] ندارند و برخی از قضایا نیز بیشتر جنبه نوافلاطونی دارند تا مشایی‎ - ارسطویی<ref>ر.ک: همان، ص69-68؛ همان، ص19</ref>‎.  


خط ۶۱: خط ۶۱:
دهمین رساله با نام «فصول مبادي آراء أهل المدينة الفاضلة»، به فصل‎بندی کتاب اندیشه‌های اهل آرمان‌شهر می‌پردازد‎. طبق‎ گزارش عيون الأنباء، پس از تألیف‎ آراء أهل المدينة الفاضلة، برخی از‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ خواستند که فصل‎بندی‌های آن را که بـر تـقسیمات مباحث آن دلالت کند در رساله‌ای گرد آورد و وی‎ خواسته‎ ایشان را در شش فصل به‌اختصار بیان کرد<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص27</ref>‎.  
دهمین رساله با نام «فصول مبادي آراء أهل المدينة الفاضلة»، به فصل‎بندی کتاب اندیشه‌های اهل آرمان‌شهر می‌پردازد‎. طبق‎ گزارش عيون الأنباء، پس از تألیف‎ آراء أهل المدينة الفاضلة، برخی از‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ خواستند که فصل‎بندی‌های آن را که بـر تـقسیمات مباحث آن دلالت کند در رساله‌ای گرد آورد و وی‎ خواسته‎ ایشان را در شش فصل به‌اختصار بیان کرد<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص27</ref>‎.  


یازدهمین رساله به‎ عکس‎ دیگر رساله‌ها فلسفی نیست و تحت عنوان «الأسئلة‎ اللامعة‎ و الأجوبة‎ الجامعة» (پرسش‌های درخشان و پاسخ‎های کامل) به‎ اخـبار پیـامبران گـذشته از آدم‎ تا‎ خاتم می‌پردازد و مـرجع نقل عـموم آن نیز کتب اخبار و قصص است. در انتساب‎ آن‎‎ به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] تردید جدی وجود‎ دارد؛‎ به‌ویژه‎ اینکه‎ در‎ فهرست‎های قدیمی آثار وی نامی از‎ این‎ رسـاله مـوجود نمی‌باشد و محتوا و قلم آن با نوشته‌های دیگر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] همخوانی ندارد<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69</ref>‎.  
یازدهمین رساله به‎ عکس‎ دیگر رساله‌ها فلسفی نیست و تحت عنوان «الأسئلة‎ اللامعة‎ و الأجوبة‎ الجامعة» (پرسش‌های درخشان و پاسخ‎های کامل) به‎ اخـبار پیـامبران گـذشته از آدم‎ تا‎ خاتم می‌پردازد و مـرجع نقل عموم آن نیز کتب اخبار و قصص است. در انتساب‎ آن‎‎ به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] تردید جدی وجود‎ دارد؛‎ به‌ویژه‎ اینکه‎ در‎ فهرست‎های قدیمی آثار وی نامی از‎ این‎ رسـاله مـوجود نمی‌باشد و محتوا و قلم آن با نوشته‌های دیگر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] همخوانی ندارد<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69</ref>‎.  


آخـرین‎ رساله‌ای که در این مجموعه، ترجمه‎ شده، رساله «دعاء عظيم» (نیایشی بزرگ) می‌باشد‎. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در باب افعال اهل‎ مدینه‎‎ فاضله بر آن است کـه افـعال ضـروری در آرمان‌شهر در درجه نخست، افعال‎ و سخنانی‎ است که خدا را بدان‎ بـزرگ‎ شمرد‎ و پس از آن‎ موجودات‎ روحانی و فرشتگان را. وی‎ نمونه‌ای‎ از تعظیم و اعزاز را در ناحیه افعال زبانی در قالب دعاهایی‎ کوتاه در مجموعه‌ای‎ گردآوری‎ نموده و نیایشی فـیلسوفانه را رقم زده‎ است‎. البته برخی‎ از‎ این‎ دعاها درخواست چیزی‎ از‎ حق مـتعال نیست و تنها تسبیح و تحمید الهی است یا عرض حال بنده‌ای گرفتار<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  
آخـرین‎ رساله‌ای که در این مجموعه، ترجمه‎ شده، رساله «دعاء عظيم» (نیایشی بزرگ) می‌باشد‎. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در باب افعال اهل‎ مدینه‎‎ فاضله بر آن است کـه افـعال ضـروری در آرمان‌شهر در درجه نخست، افعال‎ و سخنانی‎ است که خدا را بدان‎ بـزرگ‎ شمرد‎ و پس از آن‎ موجودات‎ روحانی و فرشتگان را. وی‎ نمونه‌ای‎ از تعظیم و اعزاز را در ناحیه افعال زبانی در قالب دعاهایی‎ کوتاه در مجموعه‌ای‎ گردآوری‎ نموده و نیایشی فـیلسوفانه را رقم زده‎ است‎. البته برخی‎ از‎ این‎ دعاها درخواست چیزی‎ از‎ حق مـتعال نیست و تنها تسبیح و تحمید الهی است یا عرض حال بنده‌ای گرفتار<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش