۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'نـ' به 'ن') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
نویسنده در مقدمه اثر پس از حمد و ثنای الهی و صلوات بر محمد و خاندان طاهرینش چنین مینویسد: در یکی از شمارههای «رسالة الإسلام» که در دارالتقریب قاهره منتشر میشود، بخشی را در موضوع تفسیر قرآن کریم به استاد شهیر «شیخ محمود شلتوت» اختصاص داده است. در آن بر آنچه وی پیرامون تفسیر آیه کریمه '''وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ''' نوشته بود و نظر خودش در رابطه با این آیه برخوردم. وی استخاره به قرآن و دانههای تسبیح مأثوره از ائمه(ع) را ملحق به استقسام بالازلام با حصی و رمل شمرده که نوعی سحر بهحساب میآمده است. وی گمان کرده که استخاره به قرآن و تسبیح با حفظ عقل منافات دارد و قرآن با این کار وسیله سحر و چشمبندی میشود<ref>ر.ک: مقدمه، ص1</ref>. | نویسنده در مقدمه اثر پس از حمد و ثنای الهی و صلوات بر محمد و خاندان طاهرینش چنین مینویسد: در یکی از شمارههای «رسالة الإسلام» که در دارالتقریب قاهره منتشر میشود، بخشی را در موضوع تفسیر قرآن کریم به استاد شهیر «شیخ محمود شلتوت» اختصاص داده است. در آن بر آنچه وی پیرامون تفسیر آیه کریمه '''وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ''' نوشته بود و نظر خودش در رابطه با این آیه برخوردم. وی استخاره به قرآن و دانههای تسبیح مأثوره از ائمه(ع) را ملحق به استقسام بالازلام با حصی و رمل شمرده که نوعی سحر بهحساب میآمده است. وی گمان کرده که استخاره به قرآن و تسبیح با حفظ عقل منافات دارد و قرآن با این کار وسیله سحر و چشمبندی میشود<ref>ر.ک: مقدمه، ص1</ref>. | ||
ازلام جمع «زلم» بر وزن شرف به معنی چوبههای تیر است که بهوسیله آنها «گوشت شـتر خریداری شده» تقسیم میشود، و تقسیم گوشت به حکم آیه یاد شده، به آن طریق در اسلام ممنوع گردید. توضیح اینکه: در عصر جاهلی ده نفر شتری را خریداری میکردند و ذبح مینمودند، و گوشت آن را میان هفت | ازلام جمع «زلم» بر وزن شرف به معنی چوبههای تیر است که بهوسیله آنها «گوشت شـتر خریداری شده» تقسیم میشود، و تقسیم گوشت به حکم آیه یاد شده، به آن طریق در اسلام ممنوع گردید. توضیح اینکه: در عصر جاهلی ده نفر شتری را خریداری میکردند و ذبح مینمودند، و گوشت آن را میان هفت نفر بـه سهام مختلف تقسیم میکردند، درحالیکه هفت نفر از آنها، از طریق «قرعهکشی» سهم و یا سهام مختلفی میبردند، ولی سه نفر از آنان فاقد سهم بودند و چیزی نمیبردند و علاوه بر آن هرکدام یکسوم بهاء شتر را میپرداختند. تقسیم گوشت بهوسیله ازلام که یک نوع قمار است حرام میباشد. این تفسیر در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمعالبیان]] از امام محمدباقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]] نقل شده است<ref>ر.ک: بینام، ص68-67؛ متن کتاب، صفحه 5</ref>. | ||
سپس در رد انتساب استخاره به سحر بر این نکته تأکید میکند که شیخ شلتوت اولاً معنی استقسام بالازلام را نفهمیده و سپس حقیقت استخاره را درک نکرده است. توضیح مطلب اینکه استخاره در مواردی که عقل مستقلاً میتواند حسن فعل و ترک آن را یا حکم شرع به رجحان فعل و ترکش را درک کند و منافات با کرامت قرآن مجید و اینکه کتاب هدایت و ارشاد است ندارد. همچنانکه منافات با تبرک جستن به آیاتش و قرائتش برای ثواب بردن و برخی مقاصد دیگر مانند شفای امراض که مجرب است و در احادیث فراوان متواتری نقل شده است. البته فرهنگ مادی حاکم بر افهام و مشاعر نمیخواهد تأثیر عالم غیب بر عالم دنیا را بپذیرد و اثر توکل و تفویض و دعا و صدقه را انکار میکند. لذا میبینیم که معجزات انبیا و خرق عادات در عالم ماده مانند تبدیل عصا به اژدها، معجزه صالح، زنده ماندن یونس در دهان ماهی بزرگ، احیا مردگان، شفا دادن کور مادرزاد و مبتلای به پیسی و یاری پیامبر اکرم(ص) بهوسیله ملائکه را انکار میکنند<ref>ر.ک: مقدمه، ص2</ref>. | سپس در رد انتساب استخاره به سحر بر این نکته تأکید میکند که شیخ شلتوت اولاً معنی استقسام بالازلام را نفهمیده و سپس حقیقت استخاره را درک نکرده است. توضیح مطلب اینکه استخاره در مواردی که عقل مستقلاً میتواند حسن فعل و ترک آن را یا حکم شرع به رجحان فعل و ترکش را درک کند و منافات با کرامت قرآن مجید و اینکه کتاب هدایت و ارشاد است ندارد. همچنانکه منافات با تبرک جستن به آیاتش و قرائتش برای ثواب بردن و برخی مقاصد دیگر مانند شفای امراض که مجرب است و در احادیث فراوان متواتری نقل شده است. البته فرهنگ مادی حاکم بر افهام و مشاعر نمیخواهد تأثیر عالم غیب بر عالم دنیا را بپذیرد و اثر توکل و تفویض و دعا و صدقه را انکار میکند. لذا میبینیم که معجزات انبیا و خرق عادات در عالم ماده مانند تبدیل عصا به اژدها، معجزه صالح، زنده ماندن یونس در دهان ماهی بزرگ، احیا مردگان، شفا دادن کور مادرزاد و مبتلای به پیسی و یاری پیامبر اکرم(ص) بهوسیله ملائکه را انکار میکنند<ref>ر.ک: مقدمه، ص2</ref>. |
ویرایش