۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نسیمی، عمادالدين' به 'نسیمی، سید عمادالدین') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
{{ب|''یا رب به حق ذات تو و بینیازیات''|2=''از خلق ای تو باقی و عالم همه فنا''}} | {{ب|''یا رب به حق ذات تو و بینیازیات''|2=''از خلق ای تو باقی و عالم همه فنا''}} | ||
{{ب|''یا رب به انبیا و رسولان حضرتت''|2='' یا رب به عز و منزلت و فخر مصطفی''}} | {{ب|''یا رب به انبیا و رسولان حضرتت''|2='' یا رب به عز و منزلت و فخر مصطفی''}} | ||
{{ب|''یا رب به حق ذکر نسیمی و سوز او ''|2=''من بنده را ببخش گنهم لطف کن عطا'' | {{ب|''یا رب به حق ذکر نسیمی و سوز او ''|2=''من بنده را ببخش گنهم لطف کن عطا''<ref>ر.ک: همان، ص26-27</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
نکته آخر آنکه در اشعار [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] بهخاطر حروفی بودنش اشاراتی به حروف ابجد و وجه آدم و خط استوا و عدد ٣٢ وجود دارد. [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] نیز مانند بسیاری از عارفان به وحدت وجود و مقام فنا قائل است و اشعار او مشحون از مضامین توحیدی است. از نظر [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] انسان مظهر تام خداوند و حتی مظهر وحدت او در جهان است. تعبیر از وحدت وجود در عبارات عارفان مسلمان کمی متفاوت است و علت آن هم به مشکل بودن بیان شهود وحدت حاکم بر عالم و توحید الهی مربوط است. معمولا عارفان برای بیان حالات و مشهودات خود در این رابطه از زبان نظم و قالب غزل و اصطلاحات خاص شعری استفاده کردهاند. انتساب انسانخدایی به [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] غیر قابل توجیه است. وی انسان را بزرگترین مظهر الهی در خلقت میداند که کون و مکان گنجایی عظمت او را ندارد. بیان وحدت وجود معمولا به کلمات شبههانگیزی میانجامد که شطح نامیده میشود و برخی تعبیرات نسیمی را باید از همین سنخ دانست و اصولا زبان عرفا با سایر زبانها متفاوت است و همین امر موجب عدم درک تعبیرات آنها شده و از این جهت است که برخی آنها را متهم به کفر و الحاد میکنند<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | نکته آخر آنکه در اشعار [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] بهخاطر حروفی بودنش اشاراتی به حروف ابجد و وجه آدم و خط استوا و عدد ٣٢ وجود دارد. [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] نیز مانند بسیاری از عارفان به وحدت وجود و مقام فنا قائل است و اشعار او مشحون از مضامین توحیدی است. از نظر [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] انسان مظهر تام خداوند و حتی مظهر وحدت او در جهان است. تعبیر از وحدت وجود در عبارات عارفان مسلمان کمی متفاوت است و علت آن هم به مشکل بودن بیان شهود وحدت حاکم بر عالم و توحید الهی مربوط است. معمولا عارفان برای بیان حالات و مشهودات خود در این رابطه از زبان نظم و قالب غزل و اصطلاحات خاص شعری استفاده کردهاند. انتساب انسانخدایی به [[نسیمی، سید عمادالدین|نسیمی]] غیر قابل توجیه است. وی انسان را بزرگترین مظهر الهی در خلقت میداند که کون و مکان گنجایی عظمت او را ندارد. بیان وحدت وجود معمولا به کلمات شبههانگیزی میانجامد که شطح نامیده میشود و برخی تعبیرات نسیمی را باید از همین سنخ دانست و اصولا زبان عرفا با سایر زبانها متفاوت است و همین امر موجب عدم درک تعبیرات آنها شده و از این جهت است که برخی آنها را متهم به کفر و الحاد میکنند<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. |
ویرایش