۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
| data-type="authorfatherName" | | | data-type="authorfatherName" |محمد | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
| data-type="authorbirthDate" | | | data-type="authorbirthDate" |573ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
| data-type="authorBirthPlace" | | | data-type="authorBirthPlace" |شهر رى | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
</div> | </div> | ||
''' | '''نجمالدين عبدالله بن محمد اسدى رازی''' (۵۷۳ ـ ۶۵۴ق)،، معروف به نجمالدین دایه، از عارفان بزرگ قرن هفتم هجرى، از اصحاب و مریدان شیخ نجمالدین کبری | ||
== ولادت == | |||
نجمالدين ابوبكر عبدالله بن محمد بن شاهاوَرْ بن أنوشروان بن أَبِیالنجیب اسدى رازی زادگاهش شهر رى به سال 573ق است. | |||
== | == تحصیلات == | ||
وى از مريدان شيخ نجمالدين كبرى بود و پس از بروز فتنهى مغول، از خوارزم به ديار روم رفت و در قونيه با [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] و جلالالدين بلخى ملاقات كرد و هنگام نماز، مقتدا و امام ايشان شد و در هر دو ركعت بعد از حمد، سورهى '''«قل يا ايها الكافرون»''' خواند، چون از نماز فارغ شد، ملاى روم به صدرالدين گفت: سوره را يك بار براى شما خواند و يك بار هم براى ما. | |||
مدّت سير و سفر نجمالدين، نامعلوم است. مردى كه روز نخست، بعد از تحقيق و تفحص با عزم و اردهى راسخ به اقامت دائم در روم وارد آن ديار شده بود، كى و چرا آن سرزمين را ترك گفت به مطابق نوشتهاش در مقدّمهى مرموزات، در آن سه سال، متاع دين و معرفت را در آن ديار خريدارى نيافت و به «ارزنجان» واقع در 35 فرسنگى غرب از روم رفت. مسلمانان ارزنجان هم «رو نياورده سوى قبلهى او» دل آزردهاش كردند و او ناچار شد، از همان راه به پايتخت ممالك اسلامى بغداد رود. آن جا كه ساليان درازى از واپسين دوران عمر را گذرانيد و هم در آن جا آرميد (سال 654 ق) و در بيرون شهر بغداد در كنار مزار شيخ سرى سقطى و جنيد بغدادى پيكر او را به خاک سپردند. آثار نجمالدين، روشنگر اين حقيقت است كه او مردى زيرك و موقع شناس بود و استعداد اين را داشت كه جامعهاى متناسب با محيط و پيكر انديشههاى خود بيارايد. او كه ابتدا رسالهى عقل و عشق و نظائر آن را در ايران نوشته بود، بعدها مطالب آنها را به صورت مرصادالعباد براى برخوردارى مريدان و شاگردان خود نوشت و در فصل دوم از باب اول آن تصريح كرد كه پارسى زبانان را آن چه به زبان تازى است، فايدهاى نيست. وقتى كه آهنگ اقامت در روم داشت، همان كتاب فارسى را تحفهى كىقباد دوم داشت. زيرا در آن ديار، عربى را نمىفهميدند و زبان مفهوم و مرغوب پارسى بود. آن زمان كه به ارزنجان رسيد، خلاصهى همهى مطالب را باز به پارسى به نام مرموزات به داوود پسر بهرام شاه هديه كرد. در سالهاى آخر عمر، همان مطالب، را براى سومين يا چهارمين بار به صورت كتاب؛ ولى به عربى به نام «منارات السائرين» بازنوشته است و اين كار، بىترديد در بغداد انجام گرفته است. | |||
== وفات == | |||
پیکر او در بیرون شهر بغداد (شونیزیه نام مقبرهای است در سمت مغرب بغداد که جمع زیادی از صلحا در این مکان دفن شدهاند.) در کنار مزار شیخ سَریّ سَقَطی و جنید بغدادی (نهاوندی) به خاک سپرده شد | |||
==آثار == | |||
# مرصاد العباد من المبدء الى معاد، كه مهمترين تأليف او به شمار مىرود و جلالالدين بلخى و حافظ شيرازى از آن برخوردارى يافتهاند. | |||
# بحر الحقايق و المعانى فى تفسر سبعالمثانى. | |||
# منارات السائرين الى الله مقامات الطائرين بالله، كه همان مطالب مرصاد العباد به زبان عربى است. | |||
# مرموزات اسدى. | |||
# رسال الطّيور. | |||
# رسالهى عقل و عشق. | |||
# سراج القلوب، رسالهى كوچكى است به فارسى به شيوهى سؤال و جواب شامل سى و سه سؤال فقهى و جواب آنها. | |||
# حسرت الملوك و تحفه الحبيب. | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
ویرایش