۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== [[' به '==وابستهها== {{وابستهها}} [[') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR00678.jpg|بندانگشتی|نثاری بخاری، حسن]] | [[پرونده:NUR00678.jpg|بندانگشتی|نثاری بخاری، حسن]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |نثاری بخاری، حسن | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | بخاری، سیدحسن | ||
بخاری، حسن خواجه نقیبالاشراف | بخاری، حسن خواجه نقیبالاشراف | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |سيد پادشاه خواجه | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" | | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |بخارا | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |1005 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |[[سلطانعلى اوبهى]] | ||
[[صفىالدين مصطفى رومى]] | |||
[[معصوم خواجه عشقى]] | |||
[[مولانا شيدا]] | |||
[[امير مهدى الحسينى]] | |||
[[محمد طبيب]] | |||
[[ميرمحمود بچقى]] | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[مذکر احباب (ادب و فرهنگ فارسی در قرن دهم هجری)]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00678AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''سيد حسن خواجه نقيب الاشراف بخارى'''، متخلص به '''نثارى'''، صاحب كتاب «مذكر احباب»، از اهالى بخارا در سده دهم هجرى مىزيسته است. با همه فضل و دانشى كه داشته، نام و نشانش از حوزه زندگىاش فراتر نرفته و بيرون از قلمرو ماوراءالنهر سده دهم، نامى از وى در عرصه فرهنگ و ادب ديده نمىشود. با وجود اين، نثارى خود در خاتمه «مذكر احباب»، سرگذشت خاندانش را مطرح كرده است. او جدّ اعلاى خود را ارسلان باب ناميده است و او را از جمله اصحاب رسول اكرم(ص) برشمرده است. پدربزرگ وى، سيد عبدالوهاب، نام داشته و از صوفيان سدههاى 8 و 9ق، بوده است، اما پدر نثارى از برجستگان سده 10ق، محسوب مىشده و به نام سيد پادشاه خواجه، شهرت داشته است. وى در زمره پيروان نقشبندیه نيز به شمار مىرفته است. | '''سيد حسن خواجه نقيب الاشراف بخارى'''، متخلص به '''نثارى'''، صاحب كتاب «مذكر احباب»، از اهالى بخارا در سده دهم هجرى مىزيسته است. با همه فضل و دانشى كه داشته، نام و نشانش از حوزه زندگىاش فراتر نرفته و بيرون از قلمرو ماوراءالنهر سده دهم، نامى از وى در عرصه فرهنگ و ادب ديده نمىشود. | ||
== خاندان == | |||
با وجود اين، نثارى خود در خاتمه «مذكر احباب»، سرگذشت خاندانش را مطرح كرده است. او جدّ اعلاى خود را ارسلان باب ناميده است و او را از جمله اصحاب رسول اكرم(ص) برشمرده است. پدربزرگ وى، سيد عبدالوهاب، نام داشته و از صوفيان سدههاى 8 و 9ق، بوده است، اما پدر نثارى از برجستگان سده 10ق، محسوب مىشده و به نام سيد پادشاه خواجه، شهرت داشته است. وى در زمره پيروان نقشبندیه نيز به شمار مىرفته است. | |||
چنانكه ذكر شد نام و نشان نثارى در تذكرههايى كه پس از سده 10ق، در بيرون از حوزه زندگى او تأليف كردهاند، جز بهندرت ديده نمىشود. فقط همشهرى او، محمد عارف بقايى | چنانكه ذكر شد نام و نشان نثارى در تذكرههايى كه پس از سده 10ق، در بيرون از حوزه زندگى او تأليف كردهاند، جز بهندرت ديده نمىشود. فقط همشهرى او، [[محمد عارف بقايى اندجانى]]، هنگام تأليف «[[تذكره مجمع الفضلاء]]» در شبه قاره هند، نام و نشان او را ثبت كرده است. گزارشى كه بقايى از احوال نثارى ارائه مىكند، بسيار دقيق و سنجيده است و ظاهرا بقايى اندجانى، ترجمه مذكور را بر مبناى «مذكر احباب»، استخراج و استنباط كرده است، زيرا نثارى، اولا خاتمه تذكرهاش را بهصورت تذكره خانوادگى فراهم آورده و در آن از عموها، اجداد، بستگان و پيوستگان خويش ياد كرده است كه به لحاظ شناخت وى بسيار مفيد و ارزشمند مىنمايد و ثانيا در لابهلاى تراجم احوال سخنوران در «مذكر احباب»، به مناسبتهايى از تحصيلات، پسندها و علايق ادبى خويش سخن گفته است. او در نزد حافظ، [[سلطانعلى اوبهى]] و [[صفىالدين مصطفى رومى]]، حديث آموخته و از همين صفىالدين رومى، اجازه روايت حديث دريافت نموده است. در سفرى كه به شهر كَش داشته، مدتى مانده و نزد [[معصوم خواجه عشقى]]، قرائت قرآن را فراگرفته و از [[مولانا شيدا]]، نجوم و هيئت آموخته و بر استخراج تقويم مسلط شده است. | ||
ظاهرا نزد امير مهدى | ظاهرا نزد [[امير مهدى الحسينى]]، رياضى را فراگرفته و از جغرافى و طب و طبابت هم آگاهى داشته و نزد مولانا [[محمد طبيب]]، قواعد و مبادى طب را مطالعه كرده بوده است. نزد [[ميرمحمود بچقى]] نيز موسيقى را فراگرفته است. | ||
نثارى با همه اندوختهها و فضيلتهاى مذكور، يكى از سرسپردگان سلسله نقشبندیه بود. با فراگير شدن طريقه نقشبندیه در سده 9ق، در ماوراءالنهر و كوچيدن بسيارى از طريقههاى ديگر از آن نواحى، صرفا نقشبندیه از اعتبار اجتماعى و سياسى برخوردار بودند و اهل فضل و دانش هم اگر اعتبار اجتماعى و سياسى مىطلبيدند، بههرحال، مىبايست به طريقه مذكور مىپيوستند. نثارى نيز همانند پدر خود به اين طريقه پيوست و خود را نقشبندى مىخواند. البته خلق و خوى درويشانه و اديبانه نثارى، او را به سلطنت معنوى نرساند؛ او چونان پدر، پيوسته و وابسته دربار ازبكان شيبانى بوده و در اين موقعيت، سخت سرسپرده و حتى متملق بوده است. همچنين او از ستايشگران عبدالقدوس سلطان بوده است و او را به لحاظ سلوك درويشانهاش مدح مىگفته است. سواى سلاطين شيبانى، رابطه نثارى با دربارهاى هند نيز برقراربوده و او پادشاهان را مدح مىگفته است. | نثارى با همه اندوختهها و فضيلتهاى مذكور، يكى از سرسپردگان سلسله نقشبندیه بود. با فراگير شدن طريقه نقشبندیه در سده 9ق، در ماوراءالنهر و كوچيدن بسيارى از طريقههاى ديگر از آن نواحى، صرفا نقشبندیه از اعتبار اجتماعى و سياسى برخوردار بودند و اهل فضل و دانش هم اگر اعتبار اجتماعى و سياسى مىطلبيدند، بههرحال، مىبايست به طريقه مذكور مىپيوستند. نثارى نيز همانند پدر خود به اين طريقه پيوست و خود را نقشبندى مىخواند. البته خلق و خوى درويشانه و اديبانه نثارى، او را به سلطنت معنوى نرساند؛ او چونان پدر، پيوسته و وابسته دربار ازبكان شيبانى بوده و در اين موقعيت، سخت سرسپرده و حتى متملق بوده است. همچنين او از ستايشگران عبدالقدوس سلطان بوده است و او را به لحاظ سلوك درويشانهاش مدح مىگفته است. سواى سلاطين شيبانى، رابطه نثارى با دربارهاى هند نيز برقراربوده و او پادشاهان را مدح مىگفته است. |
ویرایش