۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:خرداد(99)' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'بهعنوان ' به 'بهعنوان ') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
آیات و احادیث و ابیات بیساری در متن دیده میشود. تعابیر و کلمات و اصطلاحات خاص صوفیه در این اثر بسیار است و کلمات و ترکیبات مغولی نیز در کتاب دیده میشود. بیان [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] در همه مناقب در عین استادی و در همه حال که نشاندهنده اطلاع وافر او از عربیت است، ساده و دور از پیرایههای لفظی است<ref>ر.ک: همان</ref>. | آیات و احادیث و ابیات بیساری در متن دیده میشود. تعابیر و کلمات و اصطلاحات خاص صوفیه در این اثر بسیار است و کلمات و ترکیبات مغولی نیز در کتاب دیده میشود. بیان [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] در همه مناقب در عین استادی و در همه حال که نشاندهنده اطلاع وافر او از عربیت است، ساده و دور از پیرایههای لفظی است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اطلاعات تاریخی این کتاب بسیار است و درباره مناسبت سرایش برخی از غزلهای [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] توصیحاتی دارد، که البته باید با تردید به آن نگریست؛ | اطلاعات تاریخی این کتاب بسیار است و درباره مناسبت سرایش برخی از غزلهای [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] توصیحاتی دارد، که البته باید با تردید به آن نگریست؛ بهعنوان نمونه، روایت او درباره غزلی که [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] هنگام مرگ میسراید، با روایت [[فریدون سپهسالار]] تفاوتی دارد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
نخستین بخش از کتاب به زندگانی پدر [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدین]] میپردازد. چون اصل برزندگانی مولوی است بایست پدری شگفت و شگرف داشته باشد و افسانههای [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] این مهم را برعهده دارد. داستانها وخوابها و کراماتی که او را همتای عارفان بسیار بزرگ جلوه میدهد و از پدر او، یعنی نیای مولوی سخنانی به میان میآید. حال بایست دید چقدر این داستانهای زیبا درست و دقیقند. به قسمتی از کتاب که زندگانی بهاءولد در آن آمده است، دکتر [[زرینکوب، عبدالحسین|عبدالحسین زرینکوب]] و [[عبدالباقی گولپیناری]] نیز،با دید انتقادی نگریستهاند<ref>ر.ک: همان، ص132-133</ref>. | نخستین بخش از کتاب به زندگانی پدر [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدین]] میپردازد. چون اصل برزندگانی مولوی است بایست پدری شگفت و شگرف داشته باشد و افسانههای [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] این مهم را برعهده دارد. داستانها وخوابها و کراماتی که او را همتای عارفان بسیار بزرگ جلوه میدهد و از پدر او، یعنی نیای مولوی سخنانی به میان میآید. حال بایست دید چقدر این داستانهای زیبا درست و دقیقند. به قسمتی از کتاب که زندگانی بهاءولد در آن آمده است، دکتر [[زرینکوب، عبدالحسین|عبدالحسین زرینکوب]] و [[عبدالباقی گولپیناری]] نیز،با دید انتقادی نگریستهاند<ref>ر.ک: همان، ص132-133</ref>. |
ویرایش