پرش به محتوا

ابن عربی، محمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |ابوجعفر عرينى، محمد بکری، ابوالعباس عرینی، يوسف الگومى، صالح عدوى
| data-type="authorTeachers" |ابوجعفر عرینى، محمد بکری، ابوالعباس عرینی، یوسف الگومى، صالح عدوى
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
خط ۴۷: خط ۴۷:




'''ابوبكر محمد بن على بن احمد بن عبداللّه حاتمى''' (560- 638ق)، معروف‌ به‌ شیخ‌ اکبر، اندیشمند، عارف‌ و صوفی‌ بزرگ‌ جهان‌ اسلام‌، از اولاد عبداللّه بن حاتم، برادر «عدى بن حاتم» از صحابه‌ى بزرگوار،  
'''ابوبکر محمد بن على بن احمد بن عبداللّه حاتمى''' (560- 638ق)، معروف‌ به‌ شیخ‌ اکبر، اندیشمند، عارف‌ و صوفی‌ بزرگ‌ جهان‌ اسلام‌، از اولاد عبداللّه بن حاتم، برادر «عدى بن حاتم» از صحابه‌ى بزرگوار،  


== ولادت ==
== ولادت ==
در شب هفدهم ماه رمضان المبارک سال 560 هجرى قمرى، شب نخستين سالگرد اعلان «عيد قيامت» به وسيله حسن بن محمد، برابر با بيست و هشتم ژوئيه 1165 میلادى، در بلده‌ی «مرسيه» از بلاد اندلس در خانواده جاه و جلال و زهد و تقوى متولد شد. در سال 568 ه‍.ق به شهر «أشبيليه» منتقل و تا سال 598 ه‍.ق در آن اقامت گزيد. گویى در سال 597 ه‍.ق وارد شهر «بجايه» از بلاد مغرب شده و از آنجا به سوى شرق به قصد حج و زيارت خانه‌ى خدا كوچ مى‌كند، بعد از آن ديگر به سوى اندلس باز نمى‌گردد. ابن عربى در «رسالة الحجب» از این دوره‌ى زندگى خویش با عنوان «دوران جهالت» یاد مى‌كند، آنجا كه مى‌گوید: كنت يوما بمدينه قرطبة و انا ماش الى صلاة الجمعة، و معي جماعة من اخواني و ذلك في ايام جهالتي.
در شب هفدهم ماه رمضان المبارک سال 560 هجرى قمرى، شب نخستین سالگرد اعلان «عید قیامت» به وسیله حسن بن محمد، برابر با بیست و هشتم ژوئیه 1165 میلادى، در بلده‌ی «مرسیه» از بلاد اندلس در خانواده جاه و جلال و زهد و تقوى متولد شد. در سال 568 ه‍.ق به شهر «أشبیلیه» منتقل و تا سال 598 ه‍.ق در آن اقامت گزید. گویى در سال 597 ه‍.ق وارد شهر «بجایه» از بلاد مغرب شده و از آنجا به سوى شرق به قصد حج و زیارت خانه‌ى خدا کوچ مى‌کند، بعد از آن دیگر به سوى اندلس باز نمى‌گردد. ابن عربى در «رسالة الحجب» از این دوره‌ى زندگى خویش با عنوان «دوران جهالت» یاد مى‌کند، آنجا که مى‌گوید: کنت یوما بمدینه قرطبة و انا ماش الى صلاة الجمعة، و معی جماعة من اخوانی و ذلک فی ایام جهالتی.


بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مى‌گزيند و پس از آن به حجاز مى‌رود و در بغداد، موصل و شهرهاى روم نيز مدت كوتاهى را سپرى مى‌كند.
بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مى‌گزیند و پس از آن به حجاز مى‌رود و در بغداد، موصل و شهرهاى روم نیز مدت کوتاهى را سپرى مى‌کند.


==كنيه و القاب==
==کنیه و القاب==




كنيه‌ى معروف شيخ،«ابوبكر» و القاب معروف او ابوعبداللّه، ابن افلاطون، ابن سراقه، ابن العربى در غرب و ابن عربى در شرق مى‌باشد ولى معروف‌ترين لقب او در بين پيروانش، عنوان بسيار با معنى و با شكوه «الشيخ الاكبر» است.الحكيم الالهى، خاتم الاولیاء الوارثين، برزخ البرازخ، محی الحق والدين، البحر الزاخر فى المعارف، الكبريت الاحمر، العارف باللّه، از ديگر القاب او مى‌باشد.
کنیه‌ى معروف شیخ،«ابوبکر» و القاب معروف او ابوعبداللّه، ابن افلاطون، ابن سراقه، ابن العربى در غرب و ابن عربى در شرق مى‌باشد ولى معروف‌ترین لقب او در بین پیروانش، عنوان بسیار با معنى و با شکوه «الشیخ الاکبر» است.الحکیم الالهى، خاتم الاولیاء الوارثین، برزخ البرازخ، محی الحق والدین، البحر الزاخر فى المعارف، الکبریت الاحمر، العارف باللّه، از دیگر القاب او مى‌باشد.


==وفات و اولاد==
==وفات و اولاد==




زندگى شيخ فراز و نشيب‌هاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرت‌هاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خویش بوده، تا این كه بعد از هشتاد سال رياضت و تأليف، در شب جمعه 28 ربيع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 میلادى در شهر دمشق، در خانه‌ى قاضى محیی‌الدين محمّد ملقب به زكىّ‌الدّين در میان خویشان و پيروانش از دنيا رفت و در دامنه‌ى كوه «قاسيون» در جوار قبر زكىّ‌الدّين به خاک سپرده شد. در حال حاضر این منطقه در ناحيه‌ى مسجد معروف «شيخ محیی‌الدين» قرار دارد و به نام خود شيخ شهرت يافته است.
زندگى شیخ فراز و نشیب‌هاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرت‌هاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خویش بوده، تا این که بعد از هشتاد سال ریاضت و تألیف، در شب جمعه 28 ربیع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 میلادى در شهر دمشق، در خانه‌ى قاضى محیی‌الدین محمّد ملقب به زکىّ‌الدّین در میان خویشان و پیروانش از دنیا رفت و در دامنه‌ى کوه «قاسیون» در جوار قبر زکىّ‌الدّین به خاک سپرده شد. در حال حاضر این منطقه در ناحیه‌ى مسجد معروف «شیخ محیی‌الدین» قرار دارد و به نام خود شیخ شهرت یافته است.


شيخ اكبر را دو فرزند پسر با نام‌های «سعدالدّين محمّد» و «عمادالدّين ابوعبداللّه محمّد» بوده و گویى سعدالدّين محمد اهل حديث بوده و شعر به نیکویى مى‌سروده و ديوان شعر او مشهور است، و هر دو در جوار قبر والدشان آرمیده‌اند.گویا شيخ اكبر دخترى به نام «زينب» یا «زينت» نيز داشته و به گفته‌ى خود ابن عربى از ايّام طفولت خود«الهام علوى» را تلقى مى‌كرده و همسر او نيز، سلوكى عارفانه داشته است.
شیخ اکبر را دو فرزند پسر با نام‌های «سعدالدّین محمّد» و «عمادالدّین ابوعبداللّه محمّد» بوده و گویى سعدالدّین محمد اهل حدیث بوده و شعر به نیکویى مى‌سروده و دیوان شعر او مشهور است، و هر دو در جوار قبر والدشان آرمیده‌اند.گویا شیخ اکبر دخترى به نام «زینب» یا «زینت» نیز داشته و به گفته‌ى خود ابن عربى از ایّام طفولت خود«الهام علوى» را تلقى مى‌کرده و همسر او نیز، سلوکى عارفانه داشته است.


==ابن عربى، تشيّع يا تسنن==
==ابن عربى، تشیّع یا تسنن==




سخن درباره‌ى مذهب ابن عربى از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار ابن عربى، مختلف و گاهى در تضاد با هم مى‌نمايد و این شايد از عدم تقليد شيخ از مكتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحليل عقيده‌ى وى در موضوع تشيّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نيز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پاره‌اى همانند فرقه‌ى اسماعيليه، آثار و انديشه‌هاى او را مستمسك خوبى بر تثبيت انديشه‌ى خویش پنداشته و او را شيعه‌ى اسماعيلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آورده‌اند و در نهایت این ادّعا، شب ولادت او را «عيد قيام» نامیده‌اند.
سخن درباره‌ى مذهب ابن عربى از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار ابن عربى، مختلف و گاهى در تضاد با هم مى‌نماید و این شاید از عدم تقلید شیخ از مکتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحلیل عقیده‌ى وى در موضوع تشیّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نیز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پاره‌اى همانند فرقه‌ى اسماعیلیه، آثار و اندیشه‌هاى او را مستمسک خوبى بر تثبیت اندیشه‌ى خویش پنداشته و او را شیعه‌ى اسماعیلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آورده‌اند و در نهایت این ادّعا، شب ولادت او را «عید قیام» نامیده‌اند.


عده‌اى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نكوهش او چنين گفته‌اند: هو شيعى سوء كذاب بعضى از علماى شيعه همانند [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]](ره)، در اربعين به سبب سخنان شيخ اكبر درباره‌ى حضرت مهدى(عج) و نسب و ظهور آن جناب-كه خدا تعجيل فرمايد-از ابن عربى مدح و حمايت كرده و قائل به تشيّع او شده‌اند.
عده‌اى از اهل سنّت وى را شیعه انگاشته و در نکوهش او چنین گفته‌اند: هو شیعى سوء کذاب بعضى از علماى شیعه همانند [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]](ره)، در اربعین به سبب سخنان شیخ اکبر درباره‌ى حضرت مهدى(عج) و نسب و ظهور آن جناب-که خدا تعجیل فرماید-از ابن عربى مدح و حمایت کرده و قائل به تشیّع او شده‌اند.


[[شوشتری، سید نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] در «مجالس المؤمنين» با توجيه عذر ابن عربى از زبان «سيد‌ ‎محمد نوربخش» در اخفاى محبت على عليه‌السّلام و اولیاى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات ابن عربى كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محیی‌الدين آن‌ها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهل‌بيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است، ابيات شيخ چنين است:{{شعر}}{{ب|''رايت ولايي آل طه وسيلة''|2=''على رغم اهل البعد يورثنى القربى''}}{{ب|''فما طلب المبعوث اجرا على الهدى''|2=''بتبليغه الاّ المودّة في القربى''}}{{پایان شعر}}
[[شوشتری، سید نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] در «مجالس المؤمنين» با توجيه عذر ابن عربى از زبان «سيد‌ ‎محمد نوربخش» در اخفاى محبت على عليه‌السّلام و اولیاى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات ابن عربى كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محیی‌الدين آن‌ها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهل‌بيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است، ابيات شيخ چنين است:{{شعر}}{{ب|''رايت ولايي آل طه وسيلة''|2=''على رغم اهل البعد يورثنى القربى''}}{{ب|''فما طلب المبعوث اجرا على الهدى''|2=''بتبليغه الاّ المودّة في القربى''}}{{پایان شعر}}


بنا به نوشته‌ى سيد‌ ‎صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به ابن عربى علاوه بر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] و [[شوشتری، سید نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] از ديگر علماى شيعه همانند میرزا محمد اخبارى، [[ابن فهد حلی، احمد بن محمد|ابن فهد حلى]]،[[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملامحسن فيض كاشانى]]، [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] و [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] نيز قائل به تشيع ابن عربى بوده‌اند.
بنا به نوشته‌ى سید‌ ‎صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به ابن عربى علاوه بر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]] و [[شوشتری، سید نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] از دیگر علماى شیعه همانند میرزا محمد اخبارى، [[ابن فهد حلی، احمد بن محمد|ابن فهد حلى]]،[[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملامحسن فیض کاشانى]]، [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] و [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] نیز قائل به تشیع ابن عربى بوده‌اند.


==ابن عربى، اجتهاد و حفظ حديث==
==ابن عربى، اجتهاد و حفظ حدیث==




پاره‌اى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى شيخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پاره‌اى نيز او را «مالكى صوفى» انگاشته‌اند، حسن محمود درباره‌ى اجتهاد شيخ از شعرانى این گونه نقل مى‌كند: «انه كان مجتهدا» و مؤيد نظر خود را سخن شيخ در باب سيصد و شصت و هفت از فتوحات مى‌داند آنجا كه مى‌گوید: ليس عندنا-بحمد الله تعالى-تقليدا الاّ للشارع صلى‌الله‌عليه‌و‌سلم حسن محمود این سخن شيخ را دليل كافى و محكمى بر ردّ ادعاى كسانى مى‌داند كه مذهب شيخ را «ظاهريه»پنداشته‌اند، او مى‌گوید: اظن هذا كاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب، و لا حاجة لتأویل هذه الكلمة، لأن قوله: «للشارع» یدل على اجتهاده في الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از ديوان شيخ از باب «التبرى من التقليد» را به عنوان مستمسك نظر خویش آورده است.
پاره‌اى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى شیخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پاره‌اى نیز او را «مالکى صوفى» انگاشته‌اند، حسن محمود درباره‌ى اجتهاد شیخ از شعرانى این گونه نقل مى‌کند: «انه کان مجتهدا» و مؤید نظر خود را سخن شیخ در باب سیصد و شصت و هفت از فتوحات مى‌داند آنجا که مى‌گوید: لیس عندنا-بحمد الله تعالى-تقلیدا الاّ للشارع صلى‌الله‌علیه‌و‌سلم حسن محمود این سخن شیخ را دلیل کافى و محکمى بر ردّ ادعاى کسانى مى‌داند که مذهب شیخ را «ظاهریه»پنداشته‌اند، او مى‌گوید: اظن هذا کاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب، و لا حاجة لتأویل هذه الکلمة، لأن قوله: «للشارع» یدل على اجتهاده فی الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از دیوان شیخ از باب «التبرى من التقلید» را به عنوان مستمسک نظر خویش آورده است.


اسماعيل عجلونى جراحى صاحب «كشف الخفاء و مزيل الالباس»، به نقل از شيخ حجازى واعظ، محیی‌الدين بن عربى را از جمله حفّاظ حديث به شمار آورده و در تعليق خود در ذيل حديث«من عرف نفسه عرف ربه» بدان اذعان كرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ» را در میان محدثان این گونه تعريف مى‌كند: و الحافظ في مصطلح المحدثين،يطلق على من يحفظ مأة ألف حديث.
اسماعیل عجلونى جراحى صاحب «کشف الخفاء و مزیل الالباس»، به نقل از شیخ حجازى واعظ، محیی‌الدین بن عربى را از جمله حفّاظ حدیث به شمار آورده و در تعلیق خود در ذیل حدیث«من عرف نفسه عرف ربه» بدان اذعان کرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ» را در میان محدثان این گونه تعریف مى‌کند: و الحافظ فی مصطلح المحدثین،یطلق على من یحفظ مأة ألف حدیث.


==اساتيد ابن عربى==
==اساتید ابن عربى==


«ابوجعفر عرینى» اولین استاد محیى‌الدّین مى‌باشد، عرینى شیخى بود که نوشتن و خواندن نمى‌دانست ولى در تکامل معنوى در سطحى عالى بود، البته ابن عربى قبل از او در هنگامه‌ى طفولیّت،«[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]» را ملاقات مى‌کند و او هم از دیدار ابن عربى بسیار خرسند مى‌شود.


«ابوجعفر عرينى» اولین استاد محيى‌الدّين مى‌باشد، عرينى شيخى بود كه نوشتن و خواندن نمى‌دانست ولى در تكامل معنوى در سطحى عالى بود، البته ابن عربى قبل از او در هنگامه‌ى طفولیّت،«[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]» را ملاقات مى‌كند و او هم از ديدار ابن عربى بسيار خرسند مى‌شود.
در کتاب [[ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری]] نوشته ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در صفحات 44 تا 56 از اساتید و مشایخ ابن عربی یاد می‌کند و کسانی چون: [[ابوالعباس عرینی]]، [[ابومدین غوث تلمسانی]] و [[فاطمه قرطبی]] را یاد می‌کند و از هر کدام از این اساتید در کتاب [[الفتوحات المکیه]] بارها یاد کرده و در شأن و مقامشان نکته ها گفته و از اقوالشان نیز سخنانی را آورده است.


در کتاب [[ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری]] نوشته ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در صفحات 44 تا 56 از اساتید و مشایخ ابن عربی یاد می کند و کسانی چون: [[ابوالعباس عرینی]]، [[ابومدین غوث تلمسانی]] و [[فاطمه قرطبی]] را یاد می کند و از هر کدام از این اساتید در کتاب [[الفتوحات المکیه]] بارها یاد کرده و در شأن و مقامشان نکته ها گفته و از اقوالشان نیز سخنانی را آورده است.
آن چنان که خود محیى‌الدّین در رسالةالقدس بر شمرده، او از محضر پنجاه و پنج شیخ از جمله؛یوسف الگومى، صالح عدوى و دیگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آورده‌اند که همسر ابن عربى(مریم محمد بن عبدون) نیز سلوک عرفانى داشته و هم مشرب شوى خویش بوده و گویا تعاملاتى با یکدیگر داشته‌اند.از آنجا که شمار شیوخ و اساتید ابن عربى در این پژوهش موجب اطاله‌ى گفتار شود، تنها به پاره‌اى از اساتید ابن عربى در سه رشته اشاره مى‌کنیم:
 
آن چنان كه خود محيى‌الدّين در رسالةالقدس بر شمرده، او از محضر پنجاه و پنج شيخ از جمله؛يوسف الگومى، صالح عدوى و ديگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آورده‌اند كه همسر ابن عربى(مريم محمد بن عبدون)نيز سلوك عرفانى داشته و هم مشرب شوى خویش بوده و گویا تعاملاتى با یکديگر داشته‌اند.از آنجا كه شمار شيوخ و اساتيد ابن عربى در این پژوهش موجب اطاله‌ى گفتار شود، تنها به پاره‌اى از اساتيد ابن عربى در سه رشته اشاره مى‌كنيم:


#علم قرائت  
#علم قرائت  
ابوبكر محمد بن خلف بن صافى لخمى/ابوعبداللّه محمد بن شريح رعينى/ ابوالقاسم عبدالرحمن بن غالب شراط.
ابوبکر محمد بن خلف بن صافى لخمى/ابوعبداللّه محمد بن شریح رعینى/ ابوالقاسم عبدالرحمن بن غالب شراط.
#دانش حديث
#دانش حدیث
ابومحمد عبدالحق بن محمد بن عبدالرحمن بن عبداللّه ازدى/عبدالصمد بن محمد بن ابى‌الفضل حرستانى/يونس بن يحيى بن ابى‌الحسن عباسى هاشمى.
ابومحمد عبدالحق بن محمد بن عبدالرحمن بن عبداللّه ازدى/عبدالصمد بن محمد بن ابى‌الفضل حرستانى/یونس بن یحیى بن ابى‌الحسن عباسى هاشمى.
#عرفان و تصوف  
#عرفان و تصوف  


عبدالوهاب بن على بن سكينه/محمد [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بكرى]].
عبدالوهاب بن على بن سکینه/محمد [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بکرى]].  
 
شايان ذكر است ابن عربى از محدث و تاريخ نگار مشهور [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]](صاحب [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]])، و [[ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک|ابن بشكوال]]، و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامه‌هاى عام و خاص داشته است.


==آثار و تأليفات==
شایان ذکر است ابن عربى از محدث و تاریخ نگار مشهور [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]](صاحب [[تاریخ مدینة دمشق |تاریخ دمشق]])، و [[ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک|ابن بشکوال]]، و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامه‌هاى عام و خاص داشته است.


==آثار ==


قريب به اكثريت آثار قلمى شيخ در موضوع تصوف و علوم غيبيه‌ى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى كه منزل گزيده کتابى نگاشته است، آن گونه كه آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازه‌ى نقد آراى و افكار او در مصر پيچيد و عده‌اى سعى در ريختن خون وى كردند، تا این كه «شيخ حسن بجائى» با تأویل سخنان شيخ، جان او را از دست ظاهر بينان مخالف رهایى بخشيد.
قریب به اکثریت آثار قلمى شیخ در موضوع تصوف و علوم غیبیه‌ى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى که منزل گزیده کتابى نگاشته است، آن گونه که آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازه‌ى نقد آراى و افکار او در مصر پیچید و عده‌اى سعى در ریختن خون وى کردند، تا این که «شیخ حسن بجائى» با تأویل سخنان شیخ، جان او را از دست ظاهر بینان مخالف رهایى بخشید.


آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است كه درباره‌ى تعداد آثار شيخ در بين محققان انديشه‌ى وى ديده مى‌شود، به طورى كه [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|عبدالوهاب شعرانى]] تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامى]] متجاوز از 500 جلد و عثمان يحيى در پژوهش مستوفايش از 848 کتاب و رساله نام برده است.
آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است که درباره‌ى تعداد آثار شیخ در بین محققان اندیشه‌ى وى دیده مى‌شود، به طورى که [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|عبدالوهاب شعرانى]] تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامى]] متجاوز از 500 جلد و عثمان یحیى در پژوهش مستوفایش از 848 کتاب و رساله نام برده است.


دكتر جهانگيرى آثار شيخ را بر حسب پژوهش خود 511 دانسته و عناوین آن‌ها را در کتاب خویش يادآور شده است، گویا آثار شيخ بيش از این مقدارى است كه اهل تحقيق بدان رسيده‌اند چرا كه خود شيخ، تعداد نوشته‌هاى خود را كه توسط شاگردانش ضبط شده بود، حدود 4000 تصنيف بيان مى‌كند، او در این باره مى‌گوید: و كان قد ذكر بعض المحبّين لنا انه قد ضبط لنا نحو اربعة آلاف مصنّف و عدّها بأسمائها.
دکتر جهانگیرى آثار شیخ را بر حسب پژوهش خود 511 دانسته و عناوین آن‌ها را در کتاب خویش یادآور شده است، گویا آثار شیخ بیش از این مقدارى است که اهل تحقیق بدان رسیده‌اند چرا که خود شیخ، تعداد نوشته‌هاى خود را که توسط شاگردانش ضبط شده بود، حدود 4000 تصنیف بیان مى‌کند، او در این باره مى‌گوید: و کان قد ذکر بعض المحبّین لنا انه قد ضبط لنا نحو اربعة آلاف مصنّف و عدّها بأسمائها.


شايد پاره‌اى از این آثار هنوز در چهره‌ى فراموشى در گوشه‌اى از کتاب خانه‌ها و يا جاهاى ديگر به عزلت نشسته و پاره‌ى ديگرى نيز از گزند حوادث زمان مصون نمانده و از بين رفته است.
شاید پاره‌اى از این آثار هنوز در چهره‌ى فراموشى در گوشه‌اى از کتاب خانه‌ها و یا جاهاى دیگر به عزلت نشسته و پاره‌ى دیگرى نیز از گزند حوادث زمان مصون نمانده و از بین رفته است.


==آثار قرآن پژوهى ابن عربى==
==آثار قرآن پژوهى ابن عربى==




غير از دو کتاب «فتوحات مكيه» و «فصوص الحكم» که به سبک برداشت تأویلى- عرفانى از آيات قرآنى نگارش يافته،ابن عربى داراى آثار قرآنى ديگرى نيز هست كه بيانگر اهتمام او به کتاب الهى و تبيين معارف آن از منظر خویش مى‌باشد، پاره‌اى از آثار او كه به طور خاص و ویژه در زمینه‌ى تفسير يا علوم مرتبط به قرآن نگاشته است عبارتند از:{{ستون-شروع|2}}
غیر از دو کتاب «فتوحات مکیه» و «فصوص الحکم» که به سبک برداشت تأویلى- عرفانى از آیات قرآنى نگارش یافته،ابن عربى داراى آثار قرآنى دیگرى نیز هست که بیانگر اهتمام او به کتاب الهى و تبیین معارف آن از منظر خویش مى‌باشد، پاره‌اى از آثار او که به طور خاص و ویژه در زمینه‌ى تفسیر یا علوم مرتبط به قرآن نگاشته است عبارتند از:{{ستون-شروع|2}}
#اشارات القرآن في عالم الانسان.
#اشارات القرآن في عالم الانسان.
#ايجاز البيان في الترجمة عن القرآن.
#ايجاز البيان في الترجمة عن القرآن.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش