۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
| data-type="authorTeachers" |ابوجعفر | | data-type="authorTeachers" |ابوجعفر عرینى، محمد بکری، ابوالعباس عرینی، یوسف الگومى، صالح عدوى | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
''' | '''ابوبکر محمد بن على بن احمد بن عبداللّه حاتمى''' (560- 638ق)، معروف به شیخ اکبر، اندیشمند، عارف و صوفی بزرگ جهان اسلام، از اولاد عبداللّه بن حاتم، برادر «عدى بن حاتم» از صحابهى بزرگوار، | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
در شب هفدهم ماه رمضان المبارک سال 560 هجرى قمرى، شب | در شب هفدهم ماه رمضان المبارک سال 560 هجرى قمرى، شب نخستین سالگرد اعلان «عید قیامت» به وسیله حسن بن محمد، برابر با بیست و هشتم ژوئیه 1165 میلادى، در بلدهی «مرسیه» از بلاد اندلس در خانواده جاه و جلال و زهد و تقوى متولد شد. در سال 568 ه.ق به شهر «أشبیلیه» منتقل و تا سال 598 ه.ق در آن اقامت گزید. گویى در سال 597 ه.ق وارد شهر «بجایه» از بلاد مغرب شده و از آنجا به سوى شرق به قصد حج و زیارت خانهى خدا کوچ مىکند، بعد از آن دیگر به سوى اندلس باز نمىگردد. ابن عربى در «رسالة الحجب» از این دورهى زندگى خویش با عنوان «دوران جهالت» یاد مىکند، آنجا که مىگوید: کنت یوما بمدینه قرطبة و انا ماش الى صلاة الجمعة، و معی جماعة من اخوانی و ذلک فی ایام جهالتی. | ||
بعد از آن مدتى را در مصر اقامت | بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مىگزیند و پس از آن به حجاز مىرود و در بغداد، موصل و شهرهاى روم نیز مدت کوتاهى را سپرى مىکند. | ||
== | ==کنیه و القاب== | ||
کنیهى معروف شیخ،«ابوبکر» و القاب معروف او ابوعبداللّه، ابن افلاطون، ابن سراقه، ابن العربى در غرب و ابن عربى در شرق مىباشد ولى معروفترین لقب او در بین پیروانش، عنوان بسیار با معنى و با شکوه «الشیخ الاکبر» است.الحکیم الالهى، خاتم الاولیاء الوارثین، برزخ البرازخ، محی الحق والدین، البحر الزاخر فى المعارف، الکبریت الاحمر، العارف باللّه، از دیگر القاب او مىباشد. | |||
==وفات و اولاد== | ==وفات و اولاد== | ||
زندگى | زندگى شیخ فراز و نشیبهاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرتهاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خویش بوده، تا این که بعد از هشتاد سال ریاضت و تألیف، در شب جمعه 28 ربیع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 میلادى در شهر دمشق، در خانهى قاضى محییالدین محمّد ملقب به زکىّالدّین در میان خویشان و پیروانش از دنیا رفت و در دامنهى کوه «قاسیون» در جوار قبر زکىّالدّین به خاک سپرده شد. در حال حاضر این منطقه در ناحیهى مسجد معروف «شیخ محییالدین» قرار دارد و به نام خود شیخ شهرت یافته است. | ||
شیخ اکبر را دو فرزند پسر با نامهای «سعدالدّین محمّد» و «عمادالدّین ابوعبداللّه محمّد» بوده و گویى سعدالدّین محمد اهل حدیث بوده و شعر به نیکویى مىسروده و دیوان شعر او مشهور است، و هر دو در جوار قبر والدشان آرمیدهاند.گویا شیخ اکبر دخترى به نام «زینب» یا «زینت» نیز داشته و به گفتهى خود ابن عربى از ایّام طفولت خود«الهام علوى» را تلقى مىکرده و همسر او نیز، سلوکى عارفانه داشته است. | |||
==ابن عربى، | ==ابن عربى، تشیّع یا تسنن== | ||
سخن دربارهى مذهب ابن عربى از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار ابن عربى، مختلف و گاهى در تضاد با هم | سخن دربارهى مذهب ابن عربى از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار ابن عربى، مختلف و گاهى در تضاد با هم مىنماید و این شاید از عدم تقلید شیخ از مکتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحلیل عقیدهى وى در موضوع تشیّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نیز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پارهاى همانند فرقهى اسماعیلیه، آثار و اندیشههاى او را مستمسک خوبى بر تثبیت اندیشهى خویش پنداشته و او را شیعهى اسماعیلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آوردهاند و در نهایت این ادّعا، شب ولادت او را «عید قیام» نامیدهاند. | ||
عدهاى از اهل سنّت وى را | عدهاى از اهل سنّت وى را شیعه انگاشته و در نکوهش او چنین گفتهاند: هو شیعى سوء کذاب بعضى از علماى شیعه همانند [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]](ره)، در اربعین به سبب سخنان شیخ اکبر دربارهى حضرت مهدى(عج) و نسب و ظهور آن جناب-که خدا تعجیل فرماید-از ابن عربى مدح و حمایت کرده و قائل به تشیّع او شدهاند. | ||
[[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] در «مجالس المؤمنين» با توجيه عذر ابن عربى از زبان «سيد محمد نوربخش» در اخفاى محبت على عليهالسّلام و اولیاى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات ابن عربى كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محییالدين آنها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهلبيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است، ابيات شيخ چنين است:{{شعر}}{{ب|''رايت ولايي آل طه وسيلة''|2=''على رغم اهل البعد يورثنى القربى''}}{{ب|''فما طلب المبعوث اجرا على الهدى''|2=''بتبليغه الاّ المودّة في القربى''}}{{پایان شعر}} | [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] در «مجالس المؤمنين» با توجيه عذر ابن عربى از زبان «سيد محمد نوربخش» در اخفاى محبت على عليهالسّلام و اولیاى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات ابن عربى كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محییالدين آنها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهلبيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است، ابيات شيخ چنين است:{{شعر}}{{ب|''رايت ولايي آل طه وسيلة''|2=''على رغم اهل البعد يورثنى القربى''}}{{ب|''فما طلب المبعوث اجرا على الهدى''|2=''بتبليغه الاّ المودّة في القربى''}}{{پایان شعر}} | ||
بنا به نوشتهى | بنا به نوشتهى سید صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به ابن عربى علاوه بر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایى]] و [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] از دیگر علماى شیعه همانند میرزا محمد اخبارى، [[ابن فهد حلی، احمد بن محمد|ابن فهد حلى]]،[[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|ملامحسن فیض کاشانى]]، [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] و [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعید قمى]] نیز قائل به تشیع ابن عربى بودهاند. | ||
==ابن عربى، اجتهاد و حفظ | ==ابن عربى، اجتهاد و حفظ حدیث== | ||
پارهاى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى | پارهاى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى شیخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پارهاى نیز او را «مالکى صوفى» انگاشتهاند، حسن محمود دربارهى اجتهاد شیخ از شعرانى این گونه نقل مىکند: «انه کان مجتهدا» و مؤید نظر خود را سخن شیخ در باب سیصد و شصت و هفت از فتوحات مىداند آنجا که مىگوید: لیس عندنا-بحمد الله تعالى-تقلیدا الاّ للشارع صلىاللهعلیهوسلم حسن محمود این سخن شیخ را دلیل کافى و محکمى بر ردّ ادعاى کسانى مىداند که مذهب شیخ را «ظاهریه»پنداشتهاند، او مىگوید: اظن هذا کاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب، و لا حاجة لتأویل هذه الکلمة، لأن قوله: «للشارع» یدل على اجتهاده فی الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از دیوان شیخ از باب «التبرى من التقلید» را به عنوان مستمسک نظر خویش آورده است. | ||
اسماعیل عجلونى جراحى صاحب «کشف الخفاء و مزیل الالباس»، به نقل از شیخ حجازى واعظ، محییالدین بن عربى را از جمله حفّاظ حدیث به شمار آورده و در تعلیق خود در ذیل حدیث«من عرف نفسه عرف ربه» بدان اذعان کرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ» را در میان محدثان این گونه تعریف مىکند: و الحافظ فی مصطلح المحدثین،یطلق على من یحفظ مأة ألف حدیث. | |||
== | ==اساتید ابن عربى== | ||
«ابوجعفر عرینى» اولین استاد محیىالدّین مىباشد، عرینى شیخى بود که نوشتن و خواندن نمىدانست ولى در تکامل معنوى در سطحى عالى بود، البته ابن عربى قبل از او در هنگامهى طفولیّت،«[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]» را ملاقات مىکند و او هم از دیدار ابن عربى بسیار خرسند مىشود. | |||
در کتاب [[ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری]] نوشته ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در صفحات 44 تا 56 از اساتید و مشایخ ابن عربی یاد میکند و کسانی چون: [[ابوالعباس عرینی]]، [[ابومدین غوث تلمسانی]] و [[فاطمه قرطبی]] را یاد میکند و از هر کدام از این اساتید در کتاب [[الفتوحات المکیه]] بارها یاد کرده و در شأن و مقامشان نکته ها گفته و از اقوالشان نیز سخنانی را آورده است. | |||
آن چنان که خود محیىالدّین در رسالةالقدس بر شمرده، او از محضر پنجاه و پنج شیخ از جمله؛یوسف الگومى، صالح عدوى و دیگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آوردهاند که همسر ابن عربى(مریم محمد بن عبدون) نیز سلوک عرفانى داشته و هم مشرب شوى خویش بوده و گویا تعاملاتى با یکدیگر داشتهاند.از آنجا که شمار شیوخ و اساتید ابن عربى در این پژوهش موجب اطالهى گفتار شود، تنها به پارهاى از اساتید ابن عربى در سه رشته اشاره مىکنیم: | |||
آن چنان | |||
#علم قرائت | #علم قرائت | ||
ابوبکر محمد بن خلف بن صافى لخمى/ابوعبداللّه محمد بن شریح رعینى/ ابوالقاسم عبدالرحمن بن غالب شراط. | |||
#دانش | #دانش حدیث | ||
ابومحمد عبدالحق بن محمد بن عبدالرحمن بن عبداللّه ازدى/عبدالصمد بن محمد بن ابىالفضل حرستانى/ | ابومحمد عبدالحق بن محمد بن عبدالرحمن بن عبداللّه ازدى/عبدالصمد بن محمد بن ابىالفضل حرستانى/یونس بن یحیى بن ابىالحسن عباسى هاشمى. | ||
#عرفان و تصوف | #عرفان و تصوف | ||
عبدالوهاب بن على بن | عبدالوهاب بن على بن سکینه/محمد [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بکرى]]. | ||
شایان ذکر است ابن عربى از محدث و تاریخ نگار مشهور [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]](صاحب [[تاریخ مدینة دمشق |تاریخ دمشق]])، و [[ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک|ابن بشکوال]]، و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامههاى عام و خاص داشته است. | |||
==آثار == | |||
قریب به اکثریت آثار قلمى شیخ در موضوع تصوف و علوم غیبیهى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى که منزل گزیده کتابى نگاشته است، آن گونه که آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازهى نقد آراى و افکار او در مصر پیچید و عدهاى سعى در ریختن خون وى کردند، تا این که «شیخ حسن بجائى» با تأویل سخنان شیخ، جان او را از دست ظاهر بینان مخالف رهایى بخشید. | |||
آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است | آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است که دربارهى تعداد آثار شیخ در بین محققان اندیشهى وى دیده مىشود، به طورى که [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|عبدالوهاب شعرانى]] تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامى]] متجاوز از 500 جلد و عثمان یحیى در پژوهش مستوفایش از 848 کتاب و رساله نام برده است. | ||
دکتر جهانگیرى آثار شیخ را بر حسب پژوهش خود 511 دانسته و عناوین آنها را در کتاب خویش یادآور شده است، گویا آثار شیخ بیش از این مقدارى است که اهل تحقیق بدان رسیدهاند چرا که خود شیخ، تعداد نوشتههاى خود را که توسط شاگردانش ضبط شده بود، حدود 4000 تصنیف بیان مىکند، او در این باره مىگوید: و کان قد ذکر بعض المحبّین لنا انه قد ضبط لنا نحو اربعة آلاف مصنّف و عدّها بأسمائها. | |||
شاید پارهاى از این آثار هنوز در چهرهى فراموشى در گوشهاى از کتاب خانهها و یا جاهاى دیگر به عزلت نشسته و پارهى دیگرى نیز از گزند حوادث زمان مصون نمانده و از بین رفته است. | |||
==آثار قرآن پژوهى ابن عربى== | ==آثار قرآن پژوهى ابن عربى== | ||
غیر از دو کتاب «فتوحات مکیه» و «فصوص الحکم» که به سبک برداشت تأویلى- عرفانى از آیات قرآنى نگارش یافته،ابن عربى داراى آثار قرآنى دیگرى نیز هست که بیانگر اهتمام او به کتاب الهى و تبیین معارف آن از منظر خویش مىباشد، پارهاى از آثار او که به طور خاص و ویژه در زمینهى تفسیر یا علوم مرتبط به قرآن نگاشته است عبارتند از:{{ستون-شروع|2}} | |||
#اشارات القرآن في عالم الانسان. | #اشارات القرآن في عالم الانسان. | ||
#ايجاز البيان في الترجمة عن القرآن. | #ايجاز البيان في الترجمة عن القرآن. |
ویرایش