پرش به محتوا

سهروردی دانای حکمت باستان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NURkar74.jpg | عنوان = سهروردی دانای حکمت باستان | عنوان...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
== ساختار ==
== ساختار ==


کتاب [[سهروردی دانای حکمت باستان]] اثری است یک جلدی و با 540 صفحه که اختصاصاً به معرّفی این فیلسوف اشراقی می‌پردازد و از سیر و سلوک عقلی، آراء و‌اندیشه‌های خاص او می‌گوید. زندگی پر فراز و نشیب او را می‌کاود و در دقایق زندگیِ او ما را شریک و همراه سفرهای صوری و معنوی می‌گرداند. در طول کتاب با مقولات زیادی مواجه می‌شویم که شاید کمتر شنید‌ه‌ یا دیده شده باشد، قلم نویسنده در این کتاب به مانند مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه چنان است که گویی با یکایک آنان زیسته است و به همین منوال ما را به همراه ایشان به سفری معنوی می‌برد تا از ورای زمان حظّی معنوی از ایشان داشته باشیم.
کتاب سهروردی دانای حکمت باستان اثری است یک جلدی و با 540 صفحه که اختصاصاً به معرّفی این فیلسوف اشراقی می‌پردازد و از سیر و سلوک عقلی، آراء و‌اندیشه‌های خاص او می‌گوید. زندگی پر فراز و نشیب او را می‌کاود و در دقایق زندگیِ او ما را شریک و همراه سفرهای صوری و معنوی می‌گرداند. در طول کتاب با مقولات زیادی مواجه می‌شویم که شاید کمتر شنید‌ه‌ یا دیده شده باشد، قلم نویسنده در این کتاب به مانند مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه چنان است که گویی با یکایک آنان زیسته است و به همین منوال ما را به همراه ایشان به سفری معنوی می‌برد تا از ورای زمان حظّی معنوی از ایشان داشته باشیم.


در آغاز اثر فهرست مطالب درج شده است که هیچ شماره و باب و بخش و فصلی ندارد، ولی با عناوین برجسته هر قسمت مشخّص شده و برای هر کدام زیرمجموعه هایی وجود دارد که در مجموع فهرستی تفصیلی در چهار صفحه را به نمایش در آورده است. فهرست کلّی بدون در نظر داشتن زیرمجموعه‌ها چنین است: مقدّمه، زندگی شیخ اشراق، شخصیت شیخ اشراق، آراء و اندیشه‌های شیخ اشراق، سهروردی و عقل و عشق، سهروردی و حکمت و حکیم راستین، حکت اشراق، سهروردی و عرفان و تصوّف، آثار و نوشته‌ها، خاتمه. در انتهای اثر هم دو بخش کتابنامه و نیز نمایه وجود دارد. قبل از مقدّمه نیز دو عنوان دیده می‌شود یکی دعای شیخ اشراق است که آغازگر مطالب است و دو دیگر آیه ی نور که در سروره نور آیه 35 می‌‌درخشد و این آیه از بابت اشراقی بودن و یا به تعبیری بهتر زمینه‌ی اشراقی سهروردی را یادآور می‌شود تا اساس حکمت او معلوم شود بر چه پایه‌ای استوار گشته است.
در آغاز اثر فهرست مطالب درج شده است که هیچ شماره و باب و بخش و فصلی ندارد، ولی با عناوین برجسته هر قسمت مشخّص شده و برای هر کدام زیرمجموعه هایی وجود دارد که در مجموع فهرستی تفصیلی در چهار صفحه را به نمایش در آورده است. فهرست کلّی بدون در نظر داشتن زیرمجموعه‌ها چنین است: مقدّمه، زندگی شیخ اشراق، شخصیت شیخ اشراق، آراء و اندیشه‌های شیخ اشراق، سهروردی و عقل و عشق، سهروردی و حکمت و حکیم راستین، حکت اشراق، سهروردی و عرفان و تصوّف، آثار و نوشته‌ها، خاتمه. در انتهای اثر هم دو بخش کتابنامه و نیز نمایه وجود دارد. قبل از مقدّمه نیز دو عنوان دیده می‌شود یکی دعای شیخ اشراق است که آغازگر مطالب است و دو دیگر آیه ی نور که در سروره نور آیه 35 می‌‌درخشد و این آیه از بابت اشراقی بودن و یا به تعبیری بهتر زمینه‌ی اشراقی سهروردی را یادآور می‌شود تا اساس حکمت او معلوم شود بر چه پایه‌ای استوار گشته است.
خط ۴۲: خط ۴۲:
== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==


کتاب [[سهروردی دانای حکمت باستان]] نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که با دقّت تمام به بررسی زندگی و افکار فلسفی شیخ اشراق می‌پردازد. کتاب حاضر به زبان بسیار ساده سعی در بهتر شناساندن این فیلسوف نابغه و یزرگ اشراقی داشته است. لفظ دانای حکمت باستان به نوعی با سخنان شیخ نیز هماهنگ است، چه وی سرچشمه های حکمت اشراق را عموماً در ایران باستان جستجو می‌کند و به اسامی‌‌برخی از ایشان نیز اشاره می‌کند ، هر چند که نه [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] در این باره سندی ارائه داده است و نه دیگران برای آن سندی نشان داده‌اند. صرفاً شهرت دارد که سرچشمه‌ی اصلی حکمت و فلسفه ی اشراق ایران باستان است ولی در ظاهر هیچ نشانی از این بابت در دست نیست، بدیهی است که صرف شهرت دلالتی بر اصل مطلب ندارد و این که سهروردی هم واقعاً به منبعی دست یافته باشد ظاهراً چندان قوی به نظر نمی‌رسد، زیرا می‌توانست دیگران را در آن سند سهیم کند، امّا مقوله‌ی دیگری هست که اثبات آن دشوار است و آن اینکه وی در حالتهای خلسه و جذبه‌های روحانی و معنوی به این مکاشفه رسیده باشد و آن را اصل در نظر آورده باشد.
کتاب سهروردی دانای حکمت باستان نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که با دقّت تمام به بررسی زندگی و افکار فلسفی شیخ اشراق می‌پردازد. کتاب حاضر به زبان بسیار ساده سعی در بهتر شناساندن این فیلسوف نابغه و یزرگ اشراقی داشته است. لفظ دانای حکمت باستان به نوعی با سخنان شیخ نیز هماهنگ است، چه وی سرچشمه های حکمت اشراق را عموماً در ایران باستان جستجو می‌کند و به اسامی‌‌برخی از ایشان نیز اشاره می‌کند ، هر چند که نه [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] در این باره سندی ارائه داده است و نه دیگران برای آن سندی نشان داده‌اند. صرفاً شهرت دارد که سرچشمه‌ی اصلی حکمت و فلسفه ی اشراق ایران باستان است ولی در ظاهر هیچ نشانی از این بابت در دست نیست، بدیهی است که صرف شهرت دلالتی بر اصل مطلب ندارد و این که سهروردی هم واقعاً به منبعی دست یافته باشد ظاهراً چندان قوی به نظر نمی‌رسد، زیرا می‌توانست دیگران را در آن سند سهیم کند، امّا مقوله‌ی دیگری هست که اثبات آن دشوار است و آن اینکه وی در حالتهای خلسه و جذبه‌های روحانی و معنوی به این مکاشفه رسیده باشد و آن را اصل در نظر آورده باشد.


نویسنده در بخش زندگی شیخ اشراق نوشته است: طبق آنچه که برخی آثار به مانند: [[نزهة الارواحِ]]  [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزوری]]، [[وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان|وفیات الاعیان]]، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]]، [[عیون الأنباء فی طبقات الأطباء (خزرجی)|طبقات الاطبّاء]]، [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|خزرجی]]، [[معجم الأدباء (یاقوت حموی)|معجم الادباء]]، [[یاقوت حموی]] نوشته‌اند: شیخ [[شهاب‌الدّین یحیی‌بن حبش‌بن امیرک ابوالفتوح ‌سهروردی]]، فیلسوف بزرگ اشراقی که با نام‌های: شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید نیز شهرت یافته است در سال549 هجری قمری در منطقه‌ی سهرورد از توابع شهر زنجان به دنیا آمده و به مانند همه‌ی مشاهیر بزرگ، مقدّماتی را در علوم و دانش‌های مقدّماتی طی کرده و نکته‌هائی از دانش‌های ادبی و دینی را از هر دست فرا گرفته است. و در بسیاری از علوم هم به واسطه ی علاقه و استعداد و همّت، دستی بلند یافته و به نوعی صاحب نظر گشته بود. برخی از درس‌ها و اساتیدی که او دیده بود در منابع علمی‌‌و تذکره‌ها ثبت گشته است. برخی از این مطالب و اطلاعات نیز در لابلای نوشته‌ها و گفته‌های خود سهروردی ثبت و درج گشته است. یعنی هم آثار شیخ اشراق و هم نوشته‌های دیگران مقداری اطّلاعات را در خصوص سلوک عرفانی، زندگی و علم‌های فراگرفته‌ی او در اختیار ما قرار می‌دهند که برای شناخت او بسیار مهمّ و قابل اهمیّت است، هرچند که آن اطّلاعات چندان زیاد نیست و البتّه در برخی موارد هم کم دقّت است و یا راوی آن یکی بیش نیست و از این جهت پذیرش مطلب را برای ما سخت و دشوار می سازد. از این رو راه ما را ناهموار و شناخت ما را درباره‌ی او مقداری دشوار می کند. طبق برخی از نوشته‌ها برای شیخ سه تاریخ را هم قید کرده‌اند که البتّه یکی بیش را نمی‌توان جهت ولادت و آغاز زندگی او در نظر گرفت. این تاریخ ها البتّه که به تمامی‌‌درست نیست و نمی‌توان آن‌ها را به جهت زمان بندی در زندگی شیخ مورد پذیرش قرار داد. از طرفی هم با سنوات عمر شیخ که آن را 38 سال قمری گفته‌اند جور در نمی‌آمد. و لذا پذیرش برخی از این سنوات ما را در این باره نیز دچار اشکال می‌گرداند<ref>مقدّمه، صص 22-21</ref>.
نویسنده در بخش زندگی شیخ اشراق نوشته است: طبق آنچه که برخی آثار به مانند: [[نزهة الارواحِ]]  [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزوری]]، [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفیات‌ الاعیان]]، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]]، [[عيون الأنباء في طبقات الأطباء (خزرجی)|طبقات الاطبّاء]]، [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|خزرجی]]، [[معجم الأدباء (یاقوت حموی)|معجم الادباء]]، [[یاقوت حموی]] نوشته‌اند: شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‌الدّین یحیی‌ بن حبش‌ بن امیرک ابوالفتوح ‌سهروردی]]، فیلسوف بزرگ اشراقی که با نام‌های: شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید نیز شهرت یافته است در سال549 هجری قمری در منطقه‌ی سهرورد از توابع شهر زنجان به دنیا آمده و به مانند همه‌ی مشاهیر بزرگ، مقدّماتی را در علوم و دانش‌های مقدّماتی طی کرده و نکته‌هائی از دانش‌های ادبی و دینی را از هر دست فرا گرفته است. و در بسیاری از علوم هم به واسطه ی علاقه و استعداد و همّت، دستی بلند یافته و به نوعی صاحب نظر گشته بود. برخی از درس‌ها و اساتیدی که او دیده بود در منابع علمی‌‌و تذکره‌ها ثبت گشته است. برخی از این مطالب و اطلاعات نیز در لابلای نوشته‌ها و گفته‌های خود سهروردی ثبت و درج گشته است. یعنی هم آثار شیخ اشراق و هم نوشته‌های دیگران مقداری اطّلاعات را در خصوص سلوک عرفانی، زندگی و علم‌های فراگرفته‌ی او در اختیار ما قرار می‌دهند که برای شناخت او بسیار مهمّ و قابل اهمیّت است، هرچند که آن اطّلاعات چندان زیاد نیست و البتّه در برخی موارد هم کم دقّت است و یا راوی آن یکی بیش نیست و از این جهت پذیرش مطلب را برای ما سخت و دشوار می سازد. از این رو راه ما را ناهموار و شناخت ما را درباره‌ی او مقداری دشوار می کند. طبق برخی از نوشته‌ها برای شیخ سه تاریخ را هم قید کرده‌اند که البتّه یکی بیش را نمی‌توان جهت ولادت و آغاز زندگی او در نظر گرفت. این تاریخ ها البتّه که به تمامی‌‌درست نیست و نمی‌توان آن‌ها را به جهت زمان بندی در زندگی شیخ مورد پذیرش قرار داد. از طرفی هم با سنوات عمر شیخ که آن را 38 سال قمری گفته‌اند جور در نمی‌آمد. و لذا پذیرش برخی از این سنوات ما را در این باره نیز دچار اشکال می‌گرداند<ref>مقدّمه، صص 22-21</ref>.


نویسنده در ادامه‌ی زندگی شیخ اشراق شرح حالی از وی را به قلم [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزوری]] وارد کرده است که این شرح احوال قدیمیترین در این باره محسوب می‌شود<ref>مقدّمه، ص 42-32</ref>. مقدّمه‌ی دیگر با عنوان شخصیّت شیخ اشراق قابل تأمّل است در صفحه‌ی  دوّم این مقدّمه، یعنی صفحه‌ی  44 از سه سهروردی بزرگ نشان می‌دهد، یکی همین فیلسوف اشراقی است که کتاب برای او نوشته شده است و دو سهروردی دیگر هر دو عارفان بزرگی در طبقات صوفیه هستند، به هر جهت ممکن است که برخی از بابت نشناختن این سه چهره ی همنام در ذکر حکایات و روایات دچار اشکال بشوند که از قضا استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در همین مقدّمه به یکی دو مورد هم اشاره می‌کند . به هر جهت این سه سهروردی بزرگ که نباید با هم خلط شوند چنین است:
نویسنده در ادامه‌ی زندگی شیخ اشراق شرح حالی از وی را به قلم [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزوری]] وارد کرده است که این شرح احوال قدیمیترین در این باره محسوب می‌شود<ref>مقدّمه، ص 42-32</ref>. مقدّمه‌ی دیگر با عنوان شخصیّت شیخ اشراق قابل تأمّل است در صفحه‌ی  دوّم این مقدّمه، یعنی صفحه‌ی  44 از سه سهروردی بزرگ نشان می‌دهد، یکی همین فیلسوف اشراقی است که کتاب برای او نوشته شده است و دو سهروردی دیگر هر دو عارفان بزرگی در طبقات صوفیه هستند، به هر جهت ممکن است که برخی از بابت نشناختن این سه چهره ی همنام در ذکر حکایات و روایات دچار اشکال بشوند که از قضا استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در همین مقدّمه به یکی دو مورد هم اشاره می‌کند . به هر جهت این سه سهروردی بزرگ که نباید با هم خلط شوند چنین است:
# یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی، ملقّب به شهاب الدین و شیخ اشراق و شیخ مقتول و شهید و مکنی به ابوالفتوح، مقتول به سال 587 هـ ق.
# [[سهروردی، یحیی بن حبش|یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی]]، ملقّب به شهاب الدین و شیخ اشراق و شیخ مقتول و شهید و مکنی به ابوالفتوح، مقتول به سال 587 هـ ق.
# شیخ ابوالنجیب ضیاء الدین عبدالقاهربن عبدالله سهروردی، از عارفان به نام تاریخ تصوّف اسلامی، متوفی به سال 563 هـ ق.
# [[سهروردی، عبدالقاهر بن عبدالله|شیخ ابوالنجیب ضیاءالدین عبدالقاهربن عبدالله سهروردی]]، از عارفان به نام تاریخ تصوّف اسلامی، متوفی به سال 563 هـ ق.
# شهاب الدین ابوحفص عمر سهروردی، متوفی به سال 632 هـ ق.
# [[سهروردی، عمر بن محمد|شهاب‌الدین ابوحفص عمر سهروردی]]، متوفی به سال 632 هـ ق.


نویسنده در ادامه به ناشناخته بودن شیخ اشراق اشاره می‌کند و در این باره چند صفحه‌ای را توضیح می‌دهد، و به خاطره‌ای ناخوش اشاره می‌کند  که یکی از ناموران در سخنرانی از احوال او وی را به بدترین وجه ممکن معرّفی کرده بود که با اعتراض نویسنده، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] مواجه می‌شود. بعد از آن در عنوان تصحیح دو فکر خطا به دو نکته‌ی مهم تذکار می‌دهد: در اینجا دو فکر غلط در برخی نوشته‌ها درباره‌ی شیخ اشراق وجود دارد که باید به آن اشاره کرد و آن را اصلاح نمود: یکی این که برخی از این جهت که او به ایجاد حکمت اشراق دست زده است وی را از اساس مخالف حکمت مشّاء تلقّی کرده اند. واین البتّه با توجّه به آثار خود شیخ معلوم است که کاملاً بی‌اساس است. چه این که خود او در انتهای کتاب بزرگ‌اش، [[حکمة الاشراق]] گفته است که تنها کسی می‌تواند به اسرار این کتاب پی ببرد که با مشی و سلوک فکریِ مشّائیان کاملاً آشنا باشد. و این نکته به خوبی، غلط بودن نظر آن کسانی که وی را دربست مخالف فلسفه‌ی مشّاء دانسته‌اند معلوم می‌سازد. و غلط دیگر که باید به آن اشاره‌کرد این‌که برخی پنداشته‌اند شیخ اشراق در آخر عمر و پیش از مرگ به حکمت مشّاء بازگشته است و از اندیشه‌های اشراقیِ خود کاسته و یا دست شسته است. این هم براساسی نیست، چه آثاری که در دوران آخر عمر وی به رشته‌ی تحریر درآمده نیز به منزله‌ی تأیید و تثبیت افکار اشراقیِ اوست<ref>مقدّمه، ص 53</ref>.
نویسنده در ادامه به ناشناخته بودن شیخ اشراق اشاره می‌کند و در این باره چند صفحه‌ای را توضیح می‌دهد، و به خاطره‌ای ناخوش اشاره می‌کند  که یکی از ناموران در سخنرانی از احوال او وی را به بدترین وجه ممکن معرّفی کرده بود که با اعتراض نویسنده، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] مواجه می‌شود. بعد از آن در عنوان تصحیح دو فکر خطا به دو نکته‌ی مهم تذکار می‌دهد: در اینجا دو فکر غلط در برخی نوشته‌ها درباره‌ی شیخ اشراق وجود دارد که باید به آن اشاره کرد و آن را اصلاح نمود: یکی این که برخی از این جهت که او به ایجاد حکمت اشراق دست زده است وی را از اساس مخالف حکمت مشّاء تلقّی کرده اند. واین البتّه با توجّه به آثار خود شیخ معلوم است که کاملاً بی‌اساس است. چه این که خود او در انتهای کتاب بزرگ‌اش، [[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]] گفته است که تنها کسی می‌تواند به اسرار این کتاب پی ببرد که با مشی و سلوک فکریِ مشّائیان کاملاً آشنا باشد. و این نکته به خوبی، غلط بودن نظر آن کسانی که وی را دربست مخالف فلسفه‌ی مشّاء دانسته‌اند معلوم می‌سازد. و غلط دیگر که باید به آن اشاره‌کرد این‌که برخی پنداشته‌اند شیخ اشراق در آخر عمر و پیش از مرگ به حکمت مشّاء بازگشته است و از اندیشه‌های اشراقیِ خود کاسته و یا دست شسته است. این هم براساسی نیست، چه آثاری که در دوران آخر عمر وی به رشته‌ی تحریر درآمده نیز به منزله‌ی تأیید و تثبیت افکار اشراقیِ اوست<ref>مقدّمه، ص 53</ref>.


نویسنده در بخش تأثیر سهروردی بر شخصیتهای علمی، ادبی و حکمای بعد از خود نام برخی از بزرگان را که از وی یاد کرده و تحت تأثیرش بوده‌اند را نام برده است که از جمله می‌‌توان به این اشخاص اشاره کرد: [[امام فخر رازی]]، شیخ [[اوحدالدین کرمانی]]، [[عبدالرزاق کاشانی]]، [[محمدبن ابی جمهور]]، [[علامه حلی]]، [[ابن کمونه]]، [[جلال الدین دوانی]]، [[غیاث الدن منصور شیرازی]]، [[شیخ بهایی]]، [[میرداماد]]، [[ملا صدرای شیرازی]]، [[فیض کاشانی]] و [[ملا هادی سبزواری]]. برخی از ایشان حتّی برخی از کتابهای شیخ اشراق را شرح کرده و بر آن تفسیر نوشته‌اند.
نویسنده در بخش تأثیر سهروردی بر شخصیتهای علمی، ادبی و حکمای بعد از خود نام برخی از بزرگان را که از وی یاد کرده و تحت تأثیرش بوده‌اند را نام برده است که از جمله می‌‌توان به این اشخاص اشاره کرد: [[امام فخر رازی]]، شیخ [[اوحدالدین کرمانی]]، [[عبدالرزاق کاشانی]]، [[محمد بن ابی‌جمهور]]، [[علامه حلی]]، [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]]، [[دوانی، محمد بن اسعد|جلال‌الدین دوانی]]، [[غیاث‌الدن منصور شیرازی]]، [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]]، [[میرداماد]]، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرای شیرازی]]، [[فیض کاشانی]] و [[ملا هادی سبزواری]]. برخی از ایشان حتّی برخی از کتابهای شیخ اشراق را شرح کرده و بر آن تفسیر نوشته‌اند.


استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با دقّت و شناخت زیادی که در عرفان و فلسفه دارد در این کتاب در بخش تصحیح یک خطای بزرگ چالشی با استاد بزرگ فلسفه، پروفسور [[سید حسین نصر]] دارد که بر اندیشه ی ایشان در خصوص شیخ اشراق ایرادی مهم می‌‌گیرد که قهراً برای هر نکته دانی مهم و ارزنده است و نیز اشاره‌ای به شهید [[مرتضی مطهری]] می‌کند که حکایت شیخ اشراق را با سهروردی دیگری که از وی به عنوان عارف یاد کرده است خلط کرده و دچار مشکل شده است<ref>مقدّمه، صص 73-73</ref>.
استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با دقّت و شناخت زیادی که در عرفان و فلسفه دارد در این کتاب در بخش تصحیح یک خطای بزرگ چالشی با استاد بزرگ فلسفه، پروفسور [[سید حسین نصر]] دارد که بر اندیشه ی ایشان در خصوص شیخ اشراق ایرادی مهم می‌‌گیرد که قهراً برای هر نکته دانی مهم و ارزنده است و نیز اشاره‌ای به شهید [[مرتضی مطهری]] می‌کند که حکایت شیخ اشراق را با سهروردی دیگری که از وی به عنوان عارف یاد کرده است خلط کرده و دچار مشکل شده است<ref>مقدّمه، صص 73-73</ref>.
خط ۸۲: خط ۸۲:
# معرّفی تام و تمام و همه جانبه از این فیلسوف صورت پذیرفته است.
# معرّفی تام و تمام و همه جانبه از این فیلسوف صورت پذیرفته است.
# کتاب مستند به آثار خود فیلسوف است و در شرح و تفسیر بیشتر به منابع مهم فلسفه ارجاع شده است.
# کتاب مستند به آثار خود فیلسوف است و در شرح و تفسیر بیشتر به منابع مهم فلسفه ارجاع شده است.
# تئوری فیلسوف ـ عارف بودن [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] به شکلی که در این کتاب و دیگر کتاب نویسنده، یعنی [[سهروردی دانای حکمت باستان]] وجود دارد از ابتکارات وی بوده و بسیار قابل تأمّل است.
# تئوری فیلسوف ـ عارف بودن [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] به شکلی که در این کتاب و دیگر کتاب نویسنده، یعنی سهروردی دانای حکمت باستان وجود دارد از ابتکارات وی بوده و بسیار قابل تأمّل است.
# نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه می‌‌دهد. از جمله چالش با پروفسور [[سید حسین نصر]] و استاد [[مرتضی مطهری]].
# نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه می‌‌دهد. از جمله چالش با پروفسور [[سید حسین نصر]] و استاد [[مرتضی مطهری]].
# استفاده از منابع گسترده و معرّفی اندیشه‌های [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و به کارگیری نقل و نقد از او در از دیگران در باره‌ی  او از امتیازات این اثر است.
# استفاده از منابع گسترده و معرّفی اندیشه‌های [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و به کارگیری نقل و نقد از او در از دیگران در باره‌ی  او از امتیازات این اثر است.
# وجود پاورقی‌ها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را می‌دهد از قسمتهای مهم کتاب است که کار دسترسی خواننده را به اصل آسان می‌کند.
# وجود پاورقی‌ها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را می‌دهد از قسمتهای مهم کتاب است که کار دسترسی خواننده را به اصل آسان می‌کند.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش