۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ابن سينا' به 'ابن سينا') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
نويسنده در اولين مقدمه كتاب، حكمت را كه به تعبير قرآن «خير كثير» و به تعبير روايات «گمشده مؤمن» است، همان فلسفه دانسته است. وى زبان حكمت يا فلسفه را والاترين زبان دانسته است. سپس به تاريخچه مصطلحنگارى فلسفى اشاره كرده و رساله «في الحدود و الرسوم» كندى (متوفى 873م) را اولين قاموس مصطلحات دانسته است. جابر بن حيان (متوفى 776م) نيز با نوشتن رساله «في الحدود» نقش غير قابل انكارى در ايجاد مصطلح فلسفى داشته است. | نويسنده در اولين مقدمه كتاب، حكمت را كه به تعبير قرآن «خير كثير» و به تعبير روايات «گمشده مؤمن» است، همان فلسفه دانسته است. وى زبان حكمت يا فلسفه را والاترين زبان دانسته است. سپس به تاريخچه مصطلحنگارى فلسفى اشاره كرده و رساله «في الحدود و الرسوم» كندى (متوفى 873م) را اولين قاموس مصطلحات دانسته است. جابر بن حيان (متوفى 776م) نيز با نوشتن رساله «في الحدود» نقش غير قابل انكارى در ايجاد مصطلح فلسفى داشته است. | ||
وى سپس به كتابهاى «مفاتيح العلوم» محمد خوارزمى (حدود سال 997م) و «رسالة الحدود» ابن سينا (متوفى 1037م)، و «التعريفات» جرجانى (متوفى 1001م) و «معيار العلم» غزالى (متوفى 1111م) و «المقابسات» توحيدى (متوفى بعد از 1010م) بهعنوان ديگر آثار در اين زمينه اشاره كرده است. همچنين خاطرنشان كرده است كه ابن رشد با شرح مقاله پنجم از كتاب «مابعدالطبيعة» ارسطو با نام «مقالة الدال» كه معجمى فلسفى مشتمل بر 30 مصطلح يونانى بود، مصطلحات را در فرهنگهاى مختلف مورد بررسى قرار داد <ref>ر.ك: مقدمه چاپ دوم، 2000، ص9</ref>. | وى سپس به كتابهاى «مفاتيح العلوم» محمد خوارزمى (حدود سال 997م) و «رسالة الحدود» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] (متوفى 1037م)، و «التعريفات» جرجانى (متوفى 1001م) و «معيار العلم» غزالى (متوفى 1111م) و «المقابسات» توحيدى (متوفى بعد از 1010م) بهعنوان ديگر آثار در اين زمينه اشاره كرده است. همچنين خاطرنشان كرده است كه ابن رشد با شرح مقاله پنجم از كتاب «مابعدالطبيعة» ارسطو با نام «مقالة الدال» كه معجمى فلسفى مشتمل بر 30 مصطلح يونانى بود، مصطلحات را در فرهنگهاى مختلف مورد بررسى قرار داد <ref>ر.ك: مقدمه چاپ دوم، 2000، ص9</ref>. | ||
نويسنده همچنين در مقدمه چاپ اول، اهميت نگارش كتابش را اينگونه تشريح مىكند: فرهنگ عربى نياز مبرمى به معاجم فلسفى دارد و آنچه هماكنون وجود دارد، عبارت است از: «المعجم الفلسفي» نوشته مراد وهبه و يوسف كرم (1971م) كه معجمى كوچك و بسيط به لغات عربى، انگليسى و فرانسوى است و نيز «المعجم الفلسفي» نوشته جميل صليبا در دو جلد كه بزرگتر و به زبانهاى عربى، فرانسوى، انگليسى و لاتين تأليف شده است. وى سپس به نقائص اين معاجم اشاره كرده و چنين نوشته كه جميل صليبا با وجود استفاده از معاجم لالاند، فوكييه، تهانوى و جرجانى، در اقتباس مطالب به نام اين منابع اشاره نكرده است. همچنين اشتباهات فراوانى به آن وارد شده؛ چراكه بعضى مصطلحات در زبانهاى اصلى آن و بهويژه در زبان لاتين بر مؤلف اشتباه شده است. او تأكيد كرده كه نهايت تلاشش را در رفع اين اشكالات در اين معجم نموده است <ref>ر.ك: مقدمه چاپ اول، ص13</ref>. | نويسنده همچنين در مقدمه چاپ اول، اهميت نگارش كتابش را اينگونه تشريح مىكند: فرهنگ عربى نياز مبرمى به معاجم فلسفى دارد و آنچه هماكنون وجود دارد، عبارت است از: «المعجم الفلسفي» نوشته مراد وهبه و يوسف كرم (1971م) كه معجمى كوچك و بسيط به لغات عربى، انگليسى و فرانسوى است و نيز «المعجم الفلسفي» نوشته جميل صليبا در دو جلد كه بزرگتر و به زبانهاى عربى، فرانسوى، انگليسى و لاتين تأليف شده است. وى سپس به نقائص اين معاجم اشاره كرده و چنين نوشته كه جميل صليبا با وجود استفاده از معاجم لالاند، فوكييه، تهانوى و جرجانى، در اقتباس مطالب به نام اين منابع اشاره نكرده است. همچنين اشتباهات فراوانى به آن وارد شده؛ چراكه بعضى مصطلحات در زبانهاى اصلى آن و بهويژه در زبان لاتين بر مؤلف اشتباه شده است. او تأكيد كرده كه نهايت تلاشش را در رفع اين اشكالات در اين معجم نموده است <ref>ر.ك: مقدمه چاپ اول، ص13</ref>. |
ویرایش