پرش به محتوا

مصادر الاستنباط بين الأصوليين والأخباريين: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR12998J1.jpg | عنوان =مصادر الاستنباط بين الأصوليين وا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
}}
}}


'''مصادر الاستنباط بين الأصوليين والأخباريين'''، اثر محمد عبدالحسین محسن غراوی، پژوهشی است پیرامون مصادر استنباط، نزد اصولیون و اخباری‌ها و بررسی میزان حجیت هریک از این مصادر، نزد آنها.
'''مصادر الاستنباط بين الأصوليين والأخباريين'''، اثر [[غراوی، محمد عبدالحسن|محمد عبدالحسین محسن غراوی]]، پژوهشی است پیرامون مصادر استنباط، نزد اصولیون و اخباری‌ها و بررسی میزان حجیت هریک از این مصادر، نزد آنها.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۷: خط ۴۷:
با توجه به این مسئله، اهمیت اثر حاضر، آشکارتر می‌شود، به‌خصوص اینکه مؤلف، اثر خود را در یکی از مراکز تجدید تفکر دینی، یعنی دانشکده فقه نجف اشرف، عرضه کرده است. این دانشکده، پس از فراز و نشیب بسیار تأسیس گشت و فارغ‌التحصیلان نامداری به جامعه علمی تشیع، عرضه داشت<ref>ر.ک: همان، ص53-‌54</ref>.
با توجه به این مسئله، اهمیت اثر حاضر، آشکارتر می‌شود، به‌خصوص اینکه مؤلف، اثر خود را در یکی از مراکز تجدید تفکر دینی، یعنی دانشکده فقه نجف اشرف، عرضه کرده است. این دانشکده، پس از فراز و نشیب بسیار تأسیس گشت و فارغ‌التحصیلان نامداری به جامعه علمی تشیع، عرضه داشت<ref>ر.ک: همان، ص53-‌54</ref>.


این کتاب، مسئله دقیقی را در زمینه معرفت‌شناختی اسلام بررسی می‌کند؛ یعنی اختلاف تاریخ مسلمانان از قرن اول هجری درباره منابع شناخت و تحول این مسئله میان اصحاب رأی و اهل حدیث که آیا منبع شناخت، تنها وحی است که از طریق کتاب و سنت به دست ما می‌رسد و یا آنکه منبع دیگری در کنار وحی قرار دارد که عقل نامیده می‌شود؟ دیدگاه اول، در زمینه کلام در مکتب اشاعره و از نظر فقهی، در مکتب ظاهریه متبلور شد و نظرگاه دوم، به مکتب اعتزال (در کلام) و مکتب حنفی (در فقه) انجامید. در میان شیعه، این مسئله رنگ دیگری به خود گرفت: عده‌ای در عین پایبندی به اصول تشیع، اخباری، مقلد و یا اهل الحدیث نام گرفتند و مورد انتقاد کسانی چون ابن ادریس واقع شدند؛ در مقابل آنان، هشام بن حکم (متوفی 199ق) و متکلمان آل نوبخت، چون ابوسهل بن علی نوبختی، حسین بن موسی نوبختی و حسن بن علی بن ابی‌عقیل عمانی حذاء، ابن جنید اسکافی، شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی، موفق شدند ارزشی که قرآن کریم و سنت برای عقل قائل بودند، بدان بازگردانند و بنیاد تفکر اسلامی را استوار سازند و بدین ترتیب، اخباری‌های اولیه را مضمحل کنند. چند قرن بعد، یعنی قرن دهم، محمدامین استرآبادی، با تألیف کتاب «الفوائد المدنية» کوشید بار دیگر اخباریگری را زنده کند و برای آن، روش و اسلوب خاصی بنیان نهد. زان پس دوران جدیدی آغاز شد که در آن، اخباریگری جدید (به تعبیر مؤلف) جنگ‌های کلامی شدید و نزاع‌های عنیفی به‌پا کرد. نتیجه این نزاع‌ها، نگارش ده‌ها کتاب در مورد اختلاف میان اصولیان و اخباریان بود. مؤلف در این اثر، کوشیده است به‌طور مختصر، ریشه‌های این مسئله را از زمان پیامبر(ص) تا عصر غیبت کبری (329ق)، باز نماید. پس وی اخباریگری کهن و نقش آن را در مراحل تفکر فقهی بیان کرده و سیر آن را تا تحقق مکتب اخباریگری جدید، توضیح داده است. پس از آن، مکتب اصولی از آغاز تا زمان وحید بهبهانی و تفاوت‌های آن با مکتب اخباری بیان شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
این کتاب، مسئله دقیقی را در زمینه معرفت‌شناختی اسلام بررسی می‌کند؛ یعنی اختلاف تاریخ مسلمانان از قرن اول هجری درباره منابع شناخت و تحول این مسئله میان اصحاب رأی و اهل حدیث که آیا منبع شناخت، تنها وحی است که از طریق کتاب و سنت به دست ما می‌رسد و یا آنکه منبع دیگری در کنار وحی قرار دارد که عقل نامیده می‌شود؟ دیدگاه اول، در زمینه کلام در مکتب اشاعره و از نظر فقهی، در مکتب ظاهریه متبلور شد و نظرگاه دوم، به مکتب اعتزال (در کلام) و مکتب حنفی (در فقه) انجامید. در میان شیعه، این مسئله رنگ دیگری به خود گرفت: عده‌ای در عین پایبندی به اصول تشیع، اخباری، مقلد و یا اهل الحدیث نام گرفتند و مورد انتقاد کسانی چون [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادریس]] واقع شدند؛ در مقابل آنان، هشام بن حکم (متوفی 199ق) و متکلمان آل نوبخت، چون ابوسهل بن علی نوبختی، حسین بن موسی نوبختی و حسن بن علی بن ابی‌عقیل عمانی حذاء، [[ابن جنید اسکافی]]، [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، موفق شدند ارزشی که قرآن کریم و سنت برای عقل قائل بودند، بدان بازگردانند و بنیاد تفکر اسلامی را استوار سازند و بدین ترتیب، اخباری‌های اولیه را مضمحل کنند. چند قرن بعد، یعنی قرن دهم، [[استرآبادی، محمدامین|محمدامین استرآبادی]]، با تألیف کتاب «[[الفوائد المدنية و بذيله الشواهد المكية (المسائل الظهيرية، جوابات المسائل الظهيرية)|الفوائد المدنية]]» کوشید بار دیگر اخباریگری را زنده کند و برای آن، روش و اسلوب خاصی بنیان نهد. زان پس دوران جدیدی آغاز شد که در آن، اخباریگری جدید (به تعبیر مؤلف) جنگ‌های کلامی شدید و نزاع‌های عنیفی به‌پا کرد. نتیجه این نزاع‌ها، نگارش ده‌ها کتاب در مورد اختلاف میان اصولیان و اخباریان بود. مؤلف در این اثر، کوشیده است به‌طور مختصر، ریشه‌های این مسئله را از زمان پیامبر(ص) تا عصر غیبت کبری (329ق)، باز نماید. پس وی اخباریگری کهن و نقش آن را در مراحل تفکر فقهی بیان کرده و سیر آن را تا تحقق مکتب اخباریگری جدید، توضیح داده است. پس از آن، مکتب اصولی از آغاز تا زمان وحید بهبهانی و تفاوت‌های آن با مکتب اخباری بیان شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


دیگر مسائل مورد بحث در کتاب، عبارتند از: حجیت ظواهر قرآن کریم و دلایل آن از نظر طرفین، حجیت اخبار و مرویات کتب حدیثی و مخصوصا کتب اربعه، عقل و ارزش آن از دیدگاه طرفین و بالاخره نظر هواداران این دو مکتب در مورد اصول عملیه، مانند استصحاب و برائت و احتیاط. در پایان مؤلف خلاصه‌ای از تمام فصول کتاب را آورده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
دیگر مسائل مورد بحث در کتاب، عبارتند از: حجیت ظواهر قرآن کریم و دلایل آن از نظر طرفین، حجیت اخبار و مرویات کتب حدیثی و مخصوصا کتب اربعه، عقل و ارزش آن از دیدگاه طرفین و بالاخره نظر هواداران این دو مکتب در مورد اصول عملیه، مانند استصحاب و برائت و احتیاط. در پایان مؤلف خلاصه‌ای از تمام فصول کتاب را آورده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۶۰: خط ۶۰:
برخی از نکاتی که پیرامون کتاب، قابل ذکر است، به قرار زیر می‌باشد:
برخی از نکاتی که پیرامون کتاب، قابل ذکر است، به قرار زیر می‌باشد:
# مؤلف در صفحه 29، به اجتهاد پیامبر(ص) اشاره می‌کند و به‌سرعت، می‌گذرد و این مسئله مهم و اختلافی را روشن نمی‌کند؛ در صورتی که ارتباط مستقیمی با مباحث آینده کتاب دارد. وی همچنین در مورد اجتهاد صحابه، صریحا اظهار نظر نمی‌نماید<ref>ر.ک: همان،ص54-‌55</ref>.
# مؤلف در صفحه 29، به اجتهاد پیامبر(ص) اشاره می‌کند و به‌سرعت، می‌گذرد و این مسئله مهم و اختلافی را روشن نمی‌کند؛ در صورتی که ارتباط مستقیمی با مباحث آینده کتاب دارد. وی همچنین در مورد اجتهاد صحابه، صریحا اظهار نظر نمی‌نماید<ref>ر.ک: همان،ص54-‌55</ref>.
# مؤلف در صفحه 43 خاطرنشان ساخته که شیخ مفید، نخستین کسی است که در علم اصول، کتابی تألیف کرد. مستند این ادعا به گفته مؤلف، عبارتی است که شیخ طوسی در «عدة الأصول» آورده است. وی همچنین در صفحه 69 و 70 کتاب، علت پیشی گرفتن اهل تسنن در تألیف کتاب اصولی را اعتقادشان به پایان یافتن عصر نص، با رحلت پیامبر(ص) می‌داند. درحالی‌که عصر نص از نظر شیعی، تا غیبت امام دوازدهم(عج) طول می‌کشد. هرچند مبنای مؤلف قابل قبول است، ولی باید به نکته‌ای که سید حسن صدر در کتاب «تأسيس الشيعة الكرام لعلوم الإسلام» آورده است، اشاره کرد؛ ایشان می‌گوید: امام باقر(ع) و صادق(ع)، مؤسسان علم اصول بوده‌اند و امالی آنان بعدها چاپ شده است. این مطلب را ابوالقاسم گرجی نیز در کتاب «نگاهی به تحول علم اصول» تأیید می‌کند. همچنین شهید صدر از کسانی مانند هشام بن حکم نام می‌برد که رسالاتی را در زمینه علم اصول، تألیف کرده‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.
# مؤلف در صفحه 43 خاطرنشان ساخته که [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، نخستین کسی است که در علم اصول، کتابی تألیف کرد. مستند این ادعا به گفته مؤلف، عبارتی است که [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] در «[[العدة في أصول الفقه|عدة الأصول]]» آورده است. وی همچنین در صفحه 69 و 70 کتاب، علت پیشی گرفتن اهل تسنن در تألیف کتاب اصولی را اعتقادشان به پایان یافتن عصر نص، با رحلت پیامبر(ص) می‌داند. درحالی‌که عصر نص از نظر شیعی، تا غیبت امام دوازدهم(عج) طول می‌کشد. هرچند مبنای مؤلف قابل قبول است، ولی باید به نکته‌ای که [[صدر، سید حسن|سید حسن صدر]] در کتاب «[[تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام|تأسيس الشيعة الكرام لعلوم الإسلام]]» آورده است، اشاره کرد؛ ایشان می‌گوید: امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|صادق(ع)]]، مؤسسان علم اصول بوده‌اند و امالی آنان بعدها چاپ شده است. این مطلب را [[گرجی، ابوالقاسم|ابوالقاسم گرجی]] نیز در کتاب «نگاهی به تحول علم اصول» تأیید می‌کند. همچنین [[صدر، سید محمدباقر|شهید صدر]] از کسانی مانند هشام بن حکم نام می‌برد که رسالاتی را در زمینه علم اصول، تألیف کرده‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.
# مؤلف به یکی از تناقض‌های اساسی مکتب اخباریگری، هیچ اشاره‌ای نمی‌کند: اخباری‌ها در همان حال که عقل و تعقل را به‌شدت محکوم می‌کنند، برای اثبات نظریات خود و رد دیدگاه اصولیان، به استدلال‌های عقلی می‌پردازند. همچنان‌که در اعتقادات، مخصوصا در بحث توحید، از براهین عقلی استفاده می‌کنند. این تعارض را هرگز اخباری‌ها نتوانستند حل کنند و هماره از این جنبه، مورد انتقاد قرار گرفته‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.
# مؤلف به یکی از تناقض‌های اساسی مکتب اخباریگری، هیچ اشاره‌ای نمی‌کند: اخباری‌ها در همان حال که عقل و تعقل را به‌شدت محکوم می‌کنند، برای اثبات نظریات خود و رد دیدگاه اصولیان، به استدلال‌های عقلی می‌پردازند. همچنان‌که در اعتقادات، مخصوصا در بحث توحید، از براهین عقلی استفاده می‌کنند. این تعارض را هرگز اخباری‌ها نتوانستند حل کنند و هماره از این جنبه، مورد انتقاد قرار گرفته‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.
# مؤلف اشاره‌ای به شرایط و اوضاع اجتماعی و فرهنگی که اخباریگری در آن شکل گرفت، نمی‌کند و درباره تأثیر این عوامل بر امین استرآبادی، ساکت است<ref>ر.ک: همان</ref>.
# مؤلف اشاره‌ای به شرایط و اوضاع اجتماعی و فرهنگی که اخباریگری در آن شکل گرفت، نمی‌کند و درباره تأثیر این عوامل بر امین استرآبادی، ساکت است<ref>ر.ک: همان</ref>.
# مؤلف از تأثیرات معرفتی و فرهنگی اخباریگری جدید بر تفکر شیعی در قرن دهم به بعد، سخنی نمی‌گوید. از نظر تاریخی، روشن است که پیدایش اخباریگری تأثیرات ناخوشایندی بر علوم عقلی اسلامی، مانند فلسفه و کلام به دنبال داشت و حتی برخی از محدثان اخباری در برابر عرفان اسلامی و راه دل سخت ایستادند که نمونه آن را می‌توان در کتاب «الاثناعشرية في الرد علی الصوفية»، تألیف شیخ حر عاملی، ملاحظه کرد. لیکن از جهت دیگر، آنان بازار حدیث را رونق دادند و مجموعه‌های حدیثی عظیمی مانند «وسائل الشيعة» از حر عاملی، «بحار الأنوار» از مجلسی و «وافی» از فیض کاشانی، فراهم کردند<ref>ر.ک: همان</ref>.
# مؤلف از تأثیرات معرفتی و فرهنگی اخباریگری جدید بر تفکر شیعی در قرن دهم به بعد، سخنی نمی‌گوید. از نظر تاریخی، روشن است که پیدایش اخباریگری تأثیرات ناخوشایندی بر علوم عقلی اسلامی، مانند فلسفه و کلام به دنبال داشت و حتی برخی از محدثان اخباری در برابر عرفان اسلامی و راه دل سخت ایستادند که نمونه آن را می‌توان در کتاب «[[الاثناعشرية في الرد علی الصوفية]]»، تألیف [[حر عاملی، محمد بن حسن|شیخ حر عاملی]]، ملاحظه کرد. لیکن از جهت دیگر، آنان بازار حدیث را رونق دادند و مجموعه‌های حدیثی عظیمی مانند «[[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشيعة]]» از [[حر عاملی، محمد بن حسن|حر عاملی]]، «[[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحار الأنوار]]» از [[مجلسی، محمدباقر|مجلسی]] و «[[الوافي|وافی]]» از [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فیض کاشانی]]، فراهم کردند<ref>ر.ک: همان</ref>.
# مؤلف پس از پایان این نزاع تاریخی، از دستاوردهای اصولیان و اخباریان، سخنی نمی‌گوید<ref>ر.ک: همان</ref>.
# مؤلف پس از پایان این نزاع تاریخی، از دستاوردهای اصولیان و اخباریان، سخنی نمی‌گوید<ref>ر.ک: همان</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش