پرش به محتوا

علوم البلاغة؛ البديع و البيان و المعاني: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۱: خط ۷۱:
ه) براى رشد دادن ذوق بلاغى و نقد ادبى، مباحث بلاغى، در خدمت اكتشاف زيبايى‌هاى صورى و هنرى نصوص قرار داده شده است؛
ه) براى رشد دادن ذوق بلاغى و نقد ادبى، مباحث بلاغى، در خدمت اكتشاف زيبايى‌هاى صورى و هنرى نصوص قرار داده شده است؛


و) كوشش شده بين نظريه و تطبيق و جنبه نظرى و كاربردى مطالب كتاب، جمع شود و هر دو بُعد مورد توجه قرار گيرد. در ضمن، براى اختصار از ذكر فهرست‌هاى فنى خوددارى شده و به فهرست مطالب و منابع اكتفا گرديده است (علوم البلاغة، ص 5 - 7).
و) كوشش شده بين نظريه و تطبيق و جنبه نظرى و كاربردى مطالب كتاب، جمع شود و هر دو بُعد مورد توجه قرار گيرد. در ضمن، براى اختصار از ذكر فهرست‌هاى فنى خوددارى شده و به فهرست مطالب و منابع اكتفا گرديده است <ref>علوم البلاغة، ص 5 - 7</ref>.


2. نويسنده در بحثى تحت عنوان «پيدايش بلاغت» يادآور شده است كه قرآن معجزه‌اى الهى است كه فصاحت و بلاغتى بى‌نظير دارد و با بلاغتش مردمان را به مبارزه فراخوانده و به همين جهت، تاكنون پژوهش‌هاى بسيار گسترده‌اى در اطراف آن از نظر صرف، نحو، لغت و بلاغت و... پديد آمده است و مبالغه نكرده‌ايم اگر بگوييم كه قرآن كريم، سبب پيدايش علوم بلاغت شده است و پژوهش‌هايى كه در مورد اعجاز و بلاغت قرآن، انجام شده بى‌حدّ و حصر است. سپس نويسنده با ذكر اسامى و مؤلفان چند كتاب كه در اين موضوع نوشته شده، به معرفى و توضيح مختصرى در مورد آن‌ها پرداخته است. نويسنده از ابوهلال عسكرى نقل كرده است كه لازم‌ترين و ضرورى‌ترين دانش براى فهميدن و حفظ كردن بعد از شناخت خداى تعالى، علم بلاغت و فصاحت است كه با آن اعجاز قرآن كريم دانسته مى‌شود (همان، ص 15 - 22).
2. نويسنده در بحثى تحت عنوان «پيدايش بلاغت» يادآور شده است كه قرآن معجزه‌اى الهى است كه فصاحت و بلاغتى بى‌نظير دارد و با بلاغتش مردمان را به مبارزه فراخوانده و به همين جهت، تاكنون پژوهش‌هاى بسيار گسترده‌اى در اطراف آن از نظر صرف، نحو، لغت و بلاغت و... پديد آمده است و مبالغه نكرده‌ايم اگر بگوييم كه قرآن كريم، سبب پيدايش علوم بلاغت شده است و پژوهش‌هايى كه در مورد اعجاز و بلاغت قرآن، انجام شده بى‌حدّ و حصر است. سپس نويسنده با ذكر اسامى و مؤلفان چند كتاب كه در اين موضوع نوشته شده، به معرفى و توضيح مختصرى در مورد آن‌ها پرداخته است. نويسنده از ابوهلال عسكرى نقل كرده است كه لازم‌ترين و ضرورى‌ترين دانش براى فهميدن و حفظ كردن بعد از شناخت خداى تعالى، علم بلاغت و فصاحت است كه با آن اعجاز قرآن كريم دانسته مى‌شود <ref>همان، ص 15 - 22</ref>.


3. نويسندگان در بحثى تحت عنوان تغيير و تحول اصطلاح بديع، يادآور شده‌اند كه معناى اين اصطلاح در نزد بلاغيان قديم، گرفتار جذر و مدّ شد و بنابراين بايد آن را در دو دوره زمانى جداگانه مورد بررسى قرار داد: 1. قبل از قرن هفتم هجرى؛ 2. در قرن هفتم هجرى و بعد از آن. آنگاه نويسندگان به توضيح معانى اصطلاح مذكور در دو دوره يادشده پرداخته و همچنين معناى اصطلاح بديع را در دوره بعد از خطيب قزوينى تا زمان حاضر مشخص كرده‌اند و سرانجام تأكيد كرده‌اند كه خطيب قزوينى (متوفاى 734ق) در كتاب «الإيضاح في علوم البلاغة»، مباحث علم بديع را تبويب و دسته‌بندى كرد و به آن نظم و ساختار علمى بخشيد و اصطلاح بديع را از گرفتارى جذر و مدّ رهانيد. اين تبويب از آن زمان تاكنون مورد قبول قرار گرفته و علم بديع اكنون مرتبه‌اى فروتر از دو علم معانى و بيان يافته و تابع آن دو شده و در ذيل آن دو تعريف مى‌شود (همان، ص 53 - 63).
3. نويسندگان در بحثى تحت عنوان تغيير و تحول اصطلاح بديع، يادآور شده‌اند كه معناى اين اصطلاح در نزد بلاغيان قديم، گرفتار جذر و مدّ شد و بنابراين بايد آن را در دو دوره زمانى جداگانه مورد بررسى قرار داد: 1. قبل از قرن هفتم هجرى؛ 2. در قرن هفتم هجرى و بعد از آن. آنگاه نويسندگان به توضيح معانى اصطلاح مذكور در دو دوره يادشده پرداخته و همچنين معناى اصطلاح بديع را در دوره بعد از خطيب قزوينى تا زمان حاضر مشخص كرده‌اند و سرانجام تأكيد كرده‌اند كه خطيب قزوينى (متوفاى 734ق) در كتاب «الإيضاح في علوم البلاغة»، مباحث علم بديع را تبويب و دسته‌بندى كرد و به آن نظم و ساختار علمى بخشيد و اصطلاح بديع را از گرفتارى جذر و مدّ رهانيد. اين تبويب از آن زمان تاكنون مورد قبول قرار گرفته و علم بديع اكنون مرتبه‌اى فروتر از دو علم معانى و بيان يافته و تابع آن دو شده و در ذيل آن دو تعريف مى‌شود <ref>همان، ص 53 - 63</ref>.


4. نويسندگان گاه از حروف اختصارى استفاده كرده‌اند كه شايد براى بسيارى از ايرانيان و فارسى‌زبانان روشن نباشد، مانند: «م. ن.» (همان، ص 128، پاورقى 1)؛ اين علامت، مخفف «المَصدرُ نفسُهُ» است، به معناى همان منبع؛ يعنى منبعى كه قبلاً ذكر شده است.
4. نويسندگان گاه از حروف اختصارى استفاده كرده‌اند كه شايد براى بسيارى از ايرانيان و فارسى‌زبانان روشن نباشد، مانند: «م. ن.» <ref>همان، ص 128، پاورقى 1</ref>؛ اين علامت، مخفف «المَصدرُ نفسُهُ» است، به معناى همان منبع؛ يعنى منبعى كه قبلاً ذكر شده است.


5. نويسندگان گاه از نمودار نيز استفاده كرده‌اند تا فهم مباحث آسان‌تر شود (همان، ص 191).
5. نويسندگان گاه از نمودار نيز استفاده كرده‌اند تا فهم مباحث آسان‌تر شود <ref>همان، ص 191</ref>.


6. همچنين نويسندگان گاهى تمرين‌هايى براى تفهيم بهتر مطالب آورده‌اند (همان، ص 46 - 49؛ ص 74 - 75؛ ص 157؛ ص 211 - 214 و ص 367 - 368).
6. همچنين نويسندگان گاهى تمرين‌هايى براى تفهيم بهتر مطالب آورده‌اند <ref>همان، ص 46 - 49؛ ص 74 - 75؛ ص 157؛ ص 211 - 214 و ص 367 - 368</ref>.


7. يكى از امتيازات اين كتاب، استشهادهاى فراوان در متن كتاب به آيات قرآن كريم است (همان، ص 88 - 89؛ 146؛ 204 - 205؛ ص 237 و 328 - 329). همچنان‌كه در تمرينات نيز عنايت ويژه‌اى به قرآن كريم صورت گرفته است (همان، ص 231 - 232).
7. يكى از امتيازات اين كتاب، استشهادهاى فراوان در متن كتاب به آيات قرآن كريم است <ref>همان، ص 88 - 89؛ 146؛ 204 - 205؛ ص 237 و 328 - 329</ref>. همچنان‌كه در تمرينات نيز عنايت ويژه‌اى به قرآن كريم صورت گرفته است <ref>همان، ص 231 - 232</ref>.


8. در پاورقى‌ها، نويسندگان گاه منابع مطلب مورد نظر و استشهاد را آورده‌اند (همان، ص 76، پاورقى 1 - 3؛ ص 107، پاورقى 1 - 3؛ ص 111، پاورقى 1؛ ص 182؛ پاورقى 1 - 4؛ ص 184، پاورقى 1 و ص 185، پاورقى 1 - 4) و گاهى معانى لغات مشكل را نوشته‌اند (همان، ص 113، پاورقى 1 - 3 و ص 275، پاورقى 1).
8. در پاورقى‌ها، نويسندگان گاه منابع مطلب مورد نظر و استشهاد را آورده‌اند <ref>همان، ص 76، پاورقى 1 - 3؛ ص 107، پاورقى 1 - 3؛ ص 111، پاورقى 1؛ ص 182؛ پاورقى 1 - 4؛ ص 184، پاورقى 1 و ص 185، پاورقى 1 - 4</ref> و گاهى معانى لغات مشكل را نوشته‌اند <ref>همان، ص 113، پاورقى 1 - 3 و ص 275، پاورقى 1</ref>.


9. نويسندگان همان‌طوركه از آثار قديمى، مانند كتاب «مفتاح العلوم» سكاكى، «الإيضاح في علوم البلاغة» خطيب قزوينى، كتاب «العين» خليل بن احمد و... استفاده كرده‌اند (همان، ص 65 و 256، پاورقى 1) گاه از آثار اديبان و انديشمندان جديد و معاصر در ادبيات عربى، مانند كتاب «ثورة المعتزل» نوشته غالى شكرى، «المرجع في علمي العروض و القوافى» نوشته دكتر محمد قاسم، «الكبريت في يدي» از آثار نزار قبانى و «معجم المصطلحات العربية في اللغة و الأدب» نوشته وهبة المهندس نيز بهره برده‌اند (همان، ص 268).
9. نويسندگان همان‌طوركه از آثار قديمى، مانند كتاب «مفتاح العلوم» سكاكى، «الإيضاح في علوم البلاغة» خطيب قزوينى، كتاب «العين» خليل بن احمد و... استفاده كرده‌اند <ref>همان، ص 65 و 256، پاورقى 1</ref> گاه از آثار اديبان و انديشمندان جديد و معاصر در ادبيات عربى، مانند كتاب «ثورة المعتزل» نوشته غالى شكرى، «المرجع في علمي العروض و القوافى» نوشته دكتر محمد قاسم، «الكبريت في يدي» از آثار نزار قبانى و «معجم المصطلحات العربية في اللغة و الأدب» نوشته وهبة المهندس نيز بهره برده‌اند <ref>همان، ص 268</ref>.


==پانويس ==
<references />
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


خط ۹۸: خط ۱۰۰:
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/20635 مطالعه کتاب علوم البلاغة، البدیع و البیان و المعاني در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/20635 مطالعه کتاب علوم البلاغة، البدیع و البیان و المعاني در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۵۳٬۳۲۷

ویرایش