۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
'''ابوسعید ابوالخیر، پیر دانش و بینش''' نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عقلی ـ عرفانی و اندیشههای عارفِ شهیر ابوسعید ابوالخیر. ابو سعید ابوالخیر یکی از بزرگترین مشایخ طریقت و سلوک در عالم عرفان و تصوّف است که بعد از او نام و یاد و آموزههایش در اکثر تذکرهها با قوّت دیده میشود. تصوّف ابوسعید کاملاً متعادل است و افراط و تفریطی در تعالیم وی دیده نمیشود، خاصّه آنکه بین شریعت و طریقت جمع کرده و افتراق و جدایی بین آن دو را انکار میکند و هم خود و هم مریدان را به پایبندی نه تنها به احکام شریعت، بلکه به تمام سنّت نبوی واداشته است و در راه خود از نخستین کسانی است که به خانوادهی پیامبر (ص) یعنی اهل بیت چنان احترامیمیگذارد که بیان میکند راهی که مرضیّ آنان نباشد نمیرویم، یا به همان راهی میرویم که ایشان رفته باشند. | '''ابوسعید ابوالخیر، پیر دانش و بینش''' نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عقلی ـ عرفانی و اندیشههای عارفِ شهیر ابوسعید ابوالخیر. ابو سعید ابوالخیر یکی از بزرگترین مشایخ طریقت و سلوک در عالم عرفان و تصوّف است که بعد از او نام و یاد و آموزههایش در اکثر تذکرهها با قوّت دیده میشود. تصوّف ابوسعید کاملاً متعادل است و افراط و تفریطی در تعالیم وی دیده نمیشود، خاصّه آنکه بین شریعت و طریقت جمع کرده و افتراق و جدایی بین آن دو را انکار میکند و هم خود و هم مریدان را به پایبندی نه تنها به احکام شریعت، بلکه به تمام سنّت نبوی واداشته است و در راه خود از نخستین کسانی است که به خانوادهی پیامبر (ص) یعنی اهل بیت چنان احترامیمیگذارد که بیان میکند راهی که مرضیّ آنان نباشد نمیرویم، یا به همان راهی میرویم که ایشان رفته باشند. | ||
با شهرتی که ابوسعید در جهان تصوّف و عرفان دارد با این حال تا کنون پژوهشی که درخور آن نامور باشد صورت نگرفته است. پیش از این کتاب، یعنی ابو سعید ابوالخیر، پیر دانش و بینش تنها کار مستقل و پژوهشی که صورت گرفته است [[ابوسعید ابوالخیر، حقیقت و افسانه]] است که توسّط پژوهندهی گرامیپروفسور [[فریتس مایر]] صورت گرفته، ولی اختلاف زمانی این دو اثر از بابت تاریخ انتشار بسیار نزدیک است، زیرا کتاب [[فریتس مایر]] در سال 1378 منتشر شده و کتاب [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در سال | با شهرتی که ابوسعید در جهان تصوّف و عرفان دارد با این حال تا کنون پژوهشی که درخور آن نامور باشد صورت نگرفته است. پیش از این کتاب، یعنی ابو سعید ابوالخیر، پیر دانش و بینش تنها کار مستقل و پژوهشی که صورت گرفته است [[ابوسعید ابوالخیر، حقیقت و افسانه]] است که توسّط پژوهندهی گرامیپروفسور [[فریتس مایر]] صورت گرفته، ولی اختلاف زمانی این دو اثر از بابت تاریخ انتشار بسیار نزدیک است، زیرا کتاب [[فریتس مایر]] در سال 1378 منتشر شده و کتاب [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در سال 1381ش، بنا بر این چندان فاصلهی زمانی ندارد. ولی آنچه که هست کار استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] نخستین پژوهش در ایران و به زبان فارسی است و پیش از آن هیچ کتاب پژوهشی و مستقلّی وجود نداشته است. | ||
ضمناً قابل ذکر است که این کتاب، یعنی ابوسعید ابوالخیر، پیر دانش و بینش، در ادامهی «مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه» است، که از سال هشتاد با انتشار چند جلد از آنها توسّط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بعد از آن توسّط انتشارات نجم کبری صورت گرفته که تا کنون بیش از سیزده شخصیّت فلسفی ـ عرفانی به مانند: [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[مولانا]]، [[ابوبکر شبلی]]، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزّالی]]، [[سید برهانالدین محقق ترمذی]]، [[بایزید بسطامی]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]]، [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدّین کبری]]، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدّوله سمنانی]]، [[حلاج]]، [[ | ضمناً قابل ذکر است که این کتاب، یعنی ابوسعید ابوالخیر، پیر دانش و بینش، در ادامهی «مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه» است، که از سال هشتاد با انتشار چند جلد از آنها توسّط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بعد از آن توسّط انتشارات نجم کبری صورت گرفته که تا کنون بیش از سیزده شخصیّت فلسفی ـ عرفانی به مانند: [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[مولانا]]، [[ابوبکر شبلی]]، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزّالی]]، [[محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین|سید برهانالدین محقق ترمذی]]، [[بایزید بسطامی]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]]، [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدّین کبری]]، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدّوله سمنانی]]، [[حلاج]]، [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]] و [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]] صورت گرفته است که هر کدام اثری ارزشمند و مرجعی مهم برای پژوهشگران و اساتید عرفان و فلسفه محسوب میشود. بدیهی است که برخی از این آثار برای نخستین بار در جهان اسلام تحقیق و منتشر شده است. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
کتاب ابوسعید ابوالخیر، پیر دانش و بینش اثری است یک جلدی و با 240 صفحه که اختصاصاً به معرّفی این این عارف شهیر و نامور میپردازد و از سیر و سلوک عرفانی، آراء واندیشههای خاص او میگوید. زندگی او را میکاود و در دقایق زندگیِ او ما را شریک و همراه سفرهای صوری و معنوی میگرداند. در طول کتاب با مقولات زیادی مواجه میشویم که شاید کمتر شنیده یا دیده شده باشد، قلم نویسنده در این کتاب به مانند مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه چنان است که گویی با یکایک آنان زیسته است و به همین منوال ما را به همراه ایشان به سفری معنوی میبرد تا از ورای زمان حظّی معنوی از ایشان ببریم. | کتاب ابوسعید ابوالخیر، پیر دانش و بینش اثری است یک جلدی و با 240 صفحه که اختصاصاً به معرّفی این این عارف شهیر و نامور میپردازد و از سیر و سلوک عرفانی، آراء واندیشههای خاص او میگوید. زندگی او را میکاود و در دقایق زندگیِ او ما را شریک و همراه سفرهای صوری و معنوی میگرداند. در طول کتاب با مقولات زیادی مواجه میشویم که شاید کمتر شنیده یا دیده شده باشد، قلم نویسنده در این کتاب به مانند مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه چنان است که گویی با یکایک آنان زیسته است و به همین منوال ما را به همراه ایشان به سفری معنوی میبرد تا از ورای زمان حظّی معنوی از ایشان ببریم. | ||
از مقدّمهی کتاب چنین دانسته میشود که این اثر ششمین کتاب از مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه است، زیرا نویسنده در انتهای مقدّمه در این خصوص چنین توضیح میدهد: ششمین جلد از این مجموعه، شرح حال، زندگی، اندیشه و سلوک عرفانی یکی دیگر از نامورترین شخصیّتهای جهان عرفان و تصوّف اسلامیاست. جناب [[ابوسعید فضل الله بن ابوالخیر بن احمد میهنی]]، حافظ، فقیه، کلامی، محدّث، مفسّر، صوفی و عارف بزرگ اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری<ref>مقدّمه، ص 9</ref>. | از مقدّمهی کتاب چنین دانسته میشود که این اثر ششمین کتاب از مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه است، زیرا نویسنده در انتهای مقدّمه در این خصوص چنین توضیح میدهد: ششمین جلد از این مجموعه، شرح حال، زندگی، اندیشه و سلوک عرفانی یکی دیگر از نامورترین شخصیّتهای جهان عرفان و تصوّف اسلامیاست. جناب [[ابوسعید فضل الله بن ابوالخیر بن احمد میهنی|ابوسعید فضلالله بن ابوالخیر بن احمد میهنی]]، حافظ، فقیه، کلامی، محدّث، مفسّر، صوفی و عارف بزرگ اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری<ref>مقدّمه، ص 9</ref>. | ||
کتاب هم به مانند دیگر کتابهای این مجموعه به زبانی بسیار ساده و روان نوشته شده است. نویسنده خود در مقدّمه به این روش نیز اشاره نموده است. وی میگوید این مجموعه، یعنی مشاهیر عرفان و فلسفه و از جمله این کتاب نهایت سعی را در ساده نویسی داشته است تا خواننده با کمترین زحمت و بدون رجوع به قاموسها و فرهنگنامهها بتواند به سهولت متن را بخواند و بفهمد. این شیوه در دستور کار وی بوده است و میتوان گفت در اکثر این کتابهای این مجموعه نیز به همین گونه رفتار شده است با این حال نباید گمان کرد که نویسنده در همه جا از این شیوه استفاده کرده است، کما اینکه در برخی آثار نوشتاری سخت را به کار گرفته که جز افراد متخصّص از خوانش و فهم آن عاجز میشوند، برای نمونه [[تمهیدی بر معرفت نفس]] را میتوان نام برد. | کتاب هم به مانند دیگر کتابهای این مجموعه به زبانی بسیار ساده و روان نوشته شده است. نویسنده خود در مقدّمه به این روش نیز اشاره نموده است. وی میگوید این مجموعه، یعنی مشاهیر عرفان و فلسفه و از جمله این کتاب نهایت سعی را در ساده نویسی داشته است تا خواننده با کمترین زحمت و بدون رجوع به قاموسها و فرهنگنامهها بتواند به سهولت متن را بخواند و بفهمد. این شیوه در دستور کار وی بوده است و میتوان گفت در اکثر این کتابهای این مجموعه نیز به همین گونه رفتار شده است با این حال نباید گمان کرد که نویسنده در همه جا از این شیوه استفاده کرده است، کما اینکه در برخی آثار نوشتاری سخت را به کار گرفته که جز افراد متخصّص از خوانش و فهم آن عاجز میشوند، برای نمونه [[تمهیدی بر معرفت نفس]] را میتوان نام برد. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
نویسنده در آغاز کتاب در بخش مقدّمه در خصوص تحقیقاتی با این تم میگوید: تحقیق و جست و جو در اقوال و احوال عارفان و اهل سلوک از لذّتبخشترین کارهای ممکن برای محقّقِ عرفان و تصوّف است، و این به چندین دلیل میتواند باشد، یکی از این بابت که اینان به معرفتِ عرفانی و کشف و شهودی رسیدهاند که بسیاری از پـردهها و حـجابهای راه از برابر دیدگانشان به کناری رفته، چیزها دیدهاند و به جاهایی رسیدهاند. هم از این بابت که این بزرگان، از رشدیافتگان سلوک معنوی و عرفان الهی هستند و در کشف رمزهای دینی و تأویل آیات قرآنی گامها برداشتهاند و در فهم بهتر کتاب خدا مؤثّر بودهاند، و هم از این بابت که آنان در زمرهی اولیاء الهی و مردان خدا هستند و همین نکات میتواند اسباب شوق و وجد همه کس به ویژه اهل تحقیق را از برای ذکرشان فراهم سازد. برخی از ایشان جزو کسانی هستند که میتوانند برای عصر ما و نسل جوان ما الگویی مثبت و سازنده در جهت سلوک عینی، عملی، انسانی و اجتماعی باشند، زیرا که خود آنان در جمع زیسته و از برای رشد زمان و جامعهی خود کوشیدهاند. شاگردان و مریدان صالح و سالم پروردهاند. حاکمان را نصیحت و اصلاح کردهاند و در بسیاری موارد از خطاها و ظلمهایشان کاستهاند و بسیاری از سرگشتگان را به دین الهی جذب و علاقه مند کردهاند<ref>مقدّمه، صص 8-7</ref>. | نویسنده در آغاز کتاب در بخش مقدّمه در خصوص تحقیقاتی با این تم میگوید: تحقیق و جست و جو در اقوال و احوال عارفان و اهل سلوک از لذّتبخشترین کارهای ممکن برای محقّقِ عرفان و تصوّف است، و این به چندین دلیل میتواند باشد، یکی از این بابت که اینان به معرفتِ عرفانی و کشف و شهودی رسیدهاند که بسیاری از پـردهها و حـجابهای راه از برابر دیدگانشان به کناری رفته، چیزها دیدهاند و به جاهایی رسیدهاند. هم از این بابت که این بزرگان، از رشدیافتگان سلوک معنوی و عرفان الهی هستند و در کشف رمزهای دینی و تأویل آیات قرآنی گامها برداشتهاند و در فهم بهتر کتاب خدا مؤثّر بودهاند، و هم از این بابت که آنان در زمرهی اولیاء الهی و مردان خدا هستند و همین نکات میتواند اسباب شوق و وجد همه کس به ویژه اهل تحقیق را از برای ذکرشان فراهم سازد. برخی از ایشان جزو کسانی هستند که میتوانند برای عصر ما و نسل جوان ما الگویی مثبت و سازنده در جهت سلوک عینی، عملی، انسانی و اجتماعی باشند، زیرا که خود آنان در جمع زیسته و از برای رشد زمان و جامعهی خود کوشیدهاند. شاگردان و مریدان صالح و سالم پروردهاند. حاکمان را نصیحت و اصلاح کردهاند و در بسیاری موارد از خطاها و ظلمهایشان کاستهاند و بسیاری از سرگشتگان را به دین الهی جذب و علاقه مند کردهاند<ref>مقدّمه، صص 8-7</ref>. | ||
نویسنده در انتهای مقدّمه در خصوص این کتاب مینویسد: به هر جهت این نوشته نیز به مانند پنج کتاب گذشته [[ابن عربی]]، [[مولانا | نویسنده در انتهای مقدّمه در خصوص این کتاب مینویسد: به هر جهت این نوشته نیز به مانند پنج کتاب گذشته [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدین محمد مولوی]]، [[ابوبکر شبلی]]، [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالی]] و [[بایزید بسطامی]] به این نیّت نوشته شده تا تحوّلی در زندگی و اندیشهی جوانان ما داشته باشد و آنان را با عرفان عمیق و تصوّف صحیح آشنا کند و از گرایشهای خطا و خام جوانان به برخی مسلکهای ناراست و نادرست جلوگیری کند. شناخت این عارفان با نوع اندیشه و سلوکی که داشتهاند میتواند مرجعی برای گراییدن درست در زندگی باشد و قهراً بدون شناخت این بزرگان به علّت نبودن ملاک و محک صحیح عرفانی ای بسا که برخی به بیراهه روند و به جای کمال به سقوط معنوی و لاابالیگری بگرایند و به جای ایمان به کفر برسند<ref>مقدّمه، ص 16</ref>. | ||
فهرست مطالب کتاب ابوسعید ابوالخیر، پیر دانش و بینش که در ابتدای کتاب آمده بدین شرح است: مقدّمه. ابوسعید و خانواده. آموزشها و دانشها. شخصیّت ابوسعید. ابوسعید و مردم. معاصران ابوسعید. مسافرتهای ابوسعید. ابوسعید و شعر. ابوسعید و عرفان و تصوف. ابوسعید و کتابشویی. کلمات ابوسعید. حکایات ابوسعید. پاسخ به پرسشها. مذهب ابوسعید. پایان زندگانی ابوسعید. و در انتهای اثر نیز منابع و مآخذ باافهی نمایه وجود دارد. برخی از عناوین کلّی دارای زیرمجموعههایی چند هست که ربطی تمام با عنوان اصلی دارد. | فهرست مطالب کتاب ابوسعید ابوالخیر، پیر دانش و بینش که در ابتدای کتاب آمده بدین شرح است: مقدّمه. ابوسعید و خانواده. آموزشها و دانشها. شخصیّت ابوسعید. ابوسعید و مردم. معاصران ابوسعید. مسافرتهای ابوسعید. ابوسعید و شعر. ابوسعید و عرفان و تصوف. ابوسعید و کتابشویی. کلمات ابوسعید. حکایات ابوسعید. پاسخ به پرسشها. مذهب ابوسعید. پایان زندگانی ابوسعید. و در انتهای اثر نیز منابع و مآخذ باافهی نمایه وجود دارد. برخی از عناوین کلّی دارای زیرمجموعههایی چند هست که ربطی تمام با عنوان اصلی دارد. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
در مقدّمه که تقریباً کوتاه است در عین حال ما را به دقّت با فضای مطالعه در خصوص ابوسعید آشنا میکند. توضیحاتی جامع در معرّفی او و آثاری که او را معرّفی میکند در اختیار خواننده قرار میدهد. همانجا متذکّر میشود که ابوسعید خود در سلوک و راهی که میرفته با چالشهای بسیار و با حوادث ریز و درشت زیادی مواجه بوده است، در واقع راهی ناهموار و دشوار را طی کرده است. امّا در این دشواری راه و ناهمواری مسیر سلوک مردانی راهدان و خالص وجود دارند که دست نیازمندان کمال را بگیرند و ایشان را در صورت استقامت به کمال بایسته برسانند. زندگی ابوسعید زندگی یک سالک کامل است با تمام سختی ها و چالشهای ممکن. | در مقدّمه که تقریباً کوتاه است در عین حال ما را به دقّت با فضای مطالعه در خصوص ابوسعید آشنا میکند. توضیحاتی جامع در معرّفی او و آثاری که او را معرّفی میکند در اختیار خواننده قرار میدهد. همانجا متذکّر میشود که ابوسعید خود در سلوک و راهی که میرفته با چالشهای بسیار و با حوادث ریز و درشت زیادی مواجه بوده است، در واقع راهی ناهموار و دشوار را طی کرده است. امّا در این دشواری راه و ناهمواری مسیر سلوک مردانی راهدان و خالص وجود دارند که دست نیازمندان کمال را بگیرند و ایشان را در صورت استقامت به کمال بایسته برسانند. زندگی ابوسعید زندگی یک سالک کامل است با تمام سختی ها و چالشهای ممکن. | ||
ابوسعید شیخی است دانشمند و آگاه به مطلب و جریانات تصوّف زمان خود و آنچه که از دیرباز تا آن زمان قابل دین و دانستن بوده است. در بخش کتابشویی در همین کتاب نشانی از کتابخانهی بزرگ او و اینکه وی آنها را در طول زمان خوانده و دانسته است وجود دارد. در همین مقدّمه اشاره ای به منابع کهن در توصیف و شناخت ابوسعید وجود دارد کما این که به کتاب [[حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر]] که توسّط یکی از نوادگان او صورت گرفته توجّه داده است و دیگر کتاب [[اسرار التّوحید فی مقامات الشّیخ ابوسعید]] که توسّط تعدادی از اساتید تصحیح و منشتر شده است. در تصحیح این اثر و انشار آن نیز مثل برخی دیگر از آثار مستشرقین پیشتاز بوده و گوی سبقت را از داخلیها ربودهاند. برای نخستین بار در این دوران [[والنتین ژوکوفسکی]] شرق شناس شهیر روسی به این امر اهتمام کرد و بعد از آن اساتید برجستهی داخلی پیرو آن و شاید از روی همان نسخه به مطالعه و تصحیح تازه اقدام کرده باشند<ref>مقدّمه، صص 13-12</ref>. | ابوسعید شیخی است دانشمند و آگاه به مطلب و جریانات تصوّف زمان خود و آنچه که از دیرباز تا آن زمان قابل دین و دانستن بوده است. در بخش کتابشویی در همین کتاب نشانی از کتابخانهی بزرگ او و اینکه وی آنها را در طول زمان خوانده و دانسته است وجود دارد. در همین مقدّمه اشاره ای به منابع کهن در توصیف و شناخت ابوسعید وجود دارد کما این که به کتاب [[حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر]] که توسّط یکی از نوادگان او صورت گرفته توجّه داده است و دیگر کتاب [[أسرار التوحيد في مقامات الشيخ أبي سعيد|اسرار التّوحید فی مقامات الشّیخ ابوسعید]] که توسّط تعدادی از اساتید تصحیح و منشتر شده است. در تصحیح این اثر و انشار آن نیز مثل برخی دیگر از آثار مستشرقین پیشتاز بوده و گوی سبقت را از داخلیها ربودهاند. برای نخستین بار در این دوران [[والنتین ژوکوفسکی]] شرق شناس شهیر روسی به این امر اهتمام کرد و بعد از آن اساتید برجستهی داخلی پیرو آن و شاید از روی همان نسخه به مطالعه و تصحیح تازه اقدام کرده باشند<ref>مقدّمه، صص 13-12</ref>. | ||
غیر از دو اثر قدیمیمذکور نوشتهها ی دیگر هم در راه شناساندن ابوسعید وجود داشته که نویسنده، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] یکایک آنها را دیده و در مقدّمهی خود به آن متذکرّر بوده است، به مانند: [[ابوسعید نامه]] از [[سیّد محمّد دامادی]]، و یا برخی از نوشتههای استاد [[عبدالحسین | غیر از دو اثر قدیمیمذکور نوشتهها ی دیگر هم در راه شناساندن ابوسعید وجود داشته که نویسنده، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] یکایک آنها را دیده و در مقدّمهی خود به آن متذکرّر بوده است، به مانند: [[ابوسعید نامه]] از [[سیّد محمّد دامادی|سید محمد دامادی]]، و یا برخی از نوشتههای استاد [[زرینکوب، عبدالحسین|عبدالحسین زرینکوب]] به مانند ارزش میراث صوفیه و [[جستجو در تصوّف ایران|جستجو در تصوف ایران]]. همینطور اشاره به اشارات [[شیمل، آنه ماری|آن ماری شیمل]] کرده است و از همه مهمتر کتاب [[ابوسعید ابوالخیر، حقیقت و افسانه]] از پروفسور [[فریتس مایر]]. امّا غیر از اینها در مجموعه تذکرهها و آثار عرفانی و صوفیانهی قدیم نیز مطالبی پراکنده وجود دارد که نویسنده برای این پژوهش هیچ کدام را از دست نداده و در پژوهش خود نقطهی ابهامیباقی نگذاشته است. آثار منظوم [[عطار]]، [[حکیم سنایی]]، تفسیر [[میبدی، ابوالفضل رشیدالدین|رشیدالدین میبدی]]، نوشتههای امام [[غزالی، محمد بن محمد|محمد غزالی]]، [[تلبیس ابلیس]] [[ابن جوزی]]، [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب]] [[هجویری، علی بن عثمان|هجویری]]، نوشتهها ی [[خواجه عبدالله انصاری]]، نکتههای [[عین القضاة همدانی]] و [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم قشیری]] و دیگران<ref>مقدّمه، صص 15-13</ref>. | ||
در فصل ابوسعید و خانواده اطلاعاتی در خصوص زندگی صوری شیخ ارائه میدهد. ولادت او در اوّل ماه محرّم سال 357 هجری بوده و زادگاه او که با خوانشهای متفاوت در منابع دیده شده مهنه نام داشته که امروزه در ترکمنستان است. پدر او معروف به ابوالخیر و مشهور به بابو بوالخیر به عطاری اشتغال داشته است و وضع مالی خوبی هم برای او نوشتهاند. گرایش صوفیانهی خانوادهی ابوسعید وی را از همان کودکی به شریعت و طریقت مشتاق کرده و با فکر کودکانه اندیشههای بلند صوفیانه را مرور میکرده تا آن شد که شد. از مادر ابوسعید هیچ گزارشی وجود ندارد ولی اینقدر هست که محرّک اصلی ابوسعید در همان کودکی که به مجالس عرفانی راه یابد همین مادر بوده است<ref>متن، ص 20</ref>. داستانی در منابع از عشق و ارادتش به الله در همان دوران کودکی وجود دارد که اتاق خود را سرشار از نام الله میکند<ref>متن، ص 21</ref>. | در فصل ابوسعید و خانواده اطلاعاتی در خصوص زندگی صوری شیخ ارائه میدهد. ولادت او در اوّل ماه محرّم سال 357 هجری بوده و زادگاه او که با خوانشهای متفاوت در منابع دیده شده مهنه نام داشته که امروزه در ترکمنستان است. پدر او معروف به ابوالخیر و مشهور به بابو بوالخیر به عطاری اشتغال داشته است و وضع مالی خوبی هم برای او نوشتهاند. گرایش صوفیانهی خانوادهی ابوسعید وی را از همان کودکی به شریعت و طریقت مشتاق کرده و با فکر کودکانه اندیشههای بلند صوفیانه را مرور میکرده تا آن شد که شد. از مادر ابوسعید هیچ گزارشی وجود ندارد ولی اینقدر هست که محرّک اصلی ابوسعید در همان کودکی که به مجالس عرفانی راه یابد همین مادر بوده است<ref>متن، ص 20</ref>. داستانی در منابع از عشق و ارادتش به الله در همان دوران کودکی وجود دارد که اتاق خود را سرشار از نام الله میکند<ref>متن، ص 21</ref>. | ||
همین الله است که وی به عشق آن سلوک را تا کمال ادامه میدهد. | همین الله است که وی به عشق آن سلوک را تا کمال ادامه میدهد. | ||
در بخش آموزشها و دانشها، به انواع علوم اسلامی و ادبی موجود اشاره شده که ابوسعید به مرور آنها را فراگرفته است. قرآن را با تمام علوم متعلّق به آن از [[ابومحمّد عنازی]] فرا گرفت، همانجا صرف و نحو عربی و لغت و ادبیات عرب را به طور کامل آموخت. برای آموختن فقه به مرو سفر کرد و نزد [[امام ابوعبدالله الحضرمی]] پنج سال تمام به طور کامل فقه شافعی را خواند کار تعلیم فقه را برای سالهای دیگر در نزد [[ | در بخش آموزشها و دانشها، به انواع علوم اسلامی و ادبی موجود اشاره شده که ابوسعید به مرور آنها را فراگرفته است. قرآن را با تمام علوم متعلّق به آن از [[ابومحمّد عنازی]] فرا گرفت، همانجا صرف و نحو عربی و لغت و ادبیات عرب را به طور کامل آموخت. برای آموختن فقه به مرو سفر کرد و نزد [[امام ابوعبدالله الحضرمی]] پنج سال تمام به طور کامل فقه شافعی را خواند کار تعلیم فقه را برای سالهای دیگر در نزد امام [[ابوبکر قفال مروزی]] ادامه داد تا آنکه خود در فقه استادی کامل و فقیهی متبحّر شد. بعد از آن در نزد [[امام ابوعلی زاهربن احمد]] علوم تفسیر و حدیث و کلام را فراگرفت. در [[أسرار التوحيد في مقامات الشيخ أبي سعيد|اسرار التوحید]] از نحوهی درس گیری و اشتیاق او به تعلیم سخنهای دقیق وارد شده است<ref>متن، ص 25</ref>. | ||
دیگر فصول نیز به مسائل صوری و زندگی شخصی او ناظر است به مانند فصل همسر و فرزندان. در بخش شخصیّت ابوسعید نگاهی دقیق را به وی اختصاص داده و از دریچه منابع وی را چنانکه بوده ترسیم کرده است و حالات او را که نشانگر شخصیت اوست را گزارش نموده است. ابوسعید بسیار مردم دار بوده و با تساهل و مدارا با همگان رفتار مینموده است، همین نیز سبب گرایش وسیع مردم به وی بوده است. ابوسعید در دوره ای زنده میکرده که مشایخ و مشاهیر زیادی همزمان با او حضور داشتند و از این رو تعاملات زیادی بین ایشان دیده شده است، گر چه برخی جانب ناسازی با او و حتّی بغض و حسادت را در کار کرده بودند که در متن به طور واضح و آشکار از آن یاد شده است. در بین مشاهیر زمان او میتوان طبق فهرست مطالب به 12 فرد مؤثّر اشاره کرد مثل: [[ابوالحسن خرقانی]]، [[خواجه عبدالله انصاری]]، [[ابوالعبّاس قصّاب آملی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[ | دیگر فصول نیز به مسائل صوری و زندگی شخصی او ناظر است به مانند فصل همسر و فرزندان. در بخش شخصیّت ابوسعید نگاهی دقیق را به وی اختصاص داده و از دریچه منابع وی را چنانکه بوده ترسیم کرده است و حالات او را که نشانگر شخصیت اوست را گزارش نموده است. ابوسعید بسیار مردم دار بوده و با تساهل و مدارا با همگان رفتار مینموده است، همین نیز سبب گرایش وسیع مردم به وی بوده است. ابوسعید در دوره ای زنده میکرده که مشایخ و مشاهیر زیادی همزمان با او حضور داشتند و از این رو تعاملات زیادی بین ایشان دیده شده است، گر چه برخی جانب ناسازی با او و حتّی بغض و حسادت را در کار کرده بودند که در متن به طور واضح و آشکار از آن یاد شده است. در بین مشاهیر زمان او میتوان طبق فهرست مطالب به 12 فرد مؤثّر اشاره کرد مثل: [[ابوالحسن خرقانی]]، [[خواجه عبدالله انصاری]]، [[ابوالعبّاس قصّاب آملی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[سلمی، محمد بن حسین|ابوعبدالرحمن سلمی]]، [[امامالحرمین، عبدالملک بن عبدالله|امام الحرمین، ابوالمعالی جوینی]] و دیگران. | ||
در سفرهای ابوسعید شهرهای سرخس، نیشابور، مرو، بسطام، خرقان و آمل دیده میشود که در خش مسافرتها به یکایک آنها اشاره شده است و این که این سفرها به چه خاطر بوده و در آن میان با چه کسانی دیدار کرده است. در فصل ابوسعید و شعر دقیقترین نظریات استاد عرفان شناس [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] را میتوانیم ببینیم که بر خلاف حرف و حدیثهای برخی از ناموران بر این است که از ابوسعید شعر زیادی وجود ندارد، الا چند رباعی. با آنکه وی را از بابت حافظهی شعری بسیار گسترده و فعّال توصیف نموده است<ref>متن، ص 112</ref>. با توجّه به مهمترین اسناد شناخت ابوسعید به طور قطع میتوان گفت که اشعاری که به نام ابوسعید گفته و منتشر شده است هیچکدام از وی نبوده و صرفاً به وی منسوبند<ref>متن، ص 114</ref>. | در سفرهای ابوسعید شهرهای سرخس، نیشابور، مرو، بسطام، خرقان و آمل دیده میشود که در خش مسافرتها به یکایک آنها اشاره شده است و این که این سفرها به چه خاطر بوده و در آن میان با چه کسانی دیدار کرده است. در فصل ابوسعید و شعر دقیقترین نظریات استاد عرفان شناس [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] را میتوانیم ببینیم که بر خلاف حرف و حدیثهای برخی از ناموران بر این است که از ابوسعید شعر زیادی وجود ندارد، الا چند رباعی. با آنکه وی را از بابت حافظهی شعری بسیار گسترده و فعّال توصیف نموده است<ref>متن، ص 112</ref>. با توجّه به مهمترین اسناد شناخت ابوسعید به طور قطع میتوان گفت که اشعاری که به نام ابوسعید گفته و منتشر شده است هیچکدام از وی نبوده و صرفاً به وی منسوبند<ref>متن، ص 114</ref>. |
ویرایش