پرش به محتوا

در سایه سار مهر (جشن نامه‌ی دکتر کاظم محمّدی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:


==  گزارش محتوا ==
==  گزارش محتوا ==
کتاب در سایه سار مهر با موضوعیّتِ (جشن نامه‌ی دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمدی]])، نوشته‌ی بانو [[نرگس گلپروری راد]] است که با فعالیت و کوشش بسیار توانسته مقالات و مصاحبه‌ها و اشعاری را در همین باره جمع و در کتاب مورد نظر درج نماید. استاد  [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] نیز با قید مقدّمه‌ای مختصر مفهوم و معنای حقیقی پاسدات و جشن نامه را متذکّر شده و از بانیان این اثر به ویژه بانوی فرهیخته [[نرگس گلپروری راد]] تشکّر ویژه مبذول داشته است. از مهمترین مواردی که در این اثر وجود دارد شاید پیام رسای پروفسور [[نصر، سید حسین|سید حسین نصر]] باشد که متنی مهم و اثرگذار را در پیام خود برای این جشن نامه ارسال نموده است. در بخشی از پیام پروفسور نصر چنین آمده است: استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] از دانشمندانی هستند که عمر خود را وقف احیای میراث معنوی و عرفانی ایرانی و اسلامی ‌کرده‌اند و طی چهل سال در راه بهتر شناسانیدن بزرگانی همچون [[ابوسعید]] و [[شبلی]] و [[علاءالدوله سمنانی]] و [[نجم‌الدین کبری]] و [[نجم‌الدین رازی]] و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و مخصوصاً [[مولانا]] قدمهای ستودنی برداشته‌اند و بیش از یکصد اثر در این وادی از خود به جا گذارده اند. به عنوان شاگردی که یک عمر در طلب معارف اسلامی‌بوده است به استاد [[محمّدی]] تبریک می‌گویم که خداوند متعال چنین توفیقی را به ایشان عطا کرده است و از درگاه او می‌طلبم که به ایشان عمری طویل توأم با سلامتی ارزانی دارد تا ایشـان بتواننـد فعالیـتهای علمی‌پرارج خود را ادامه دهند و دُرَر نهفته‌ی دیگری را که در میراث غنی ما موجود است آشکار ساخته و در دسترس طالبان معرفت قرار دهند<ref>پیشگفتار، ص 16</ref>.
کتاب در سایه سار مهر با موضوعیّتِ (جشن نامه‌ی دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمدی]])، نوشته‌ی بانو [[نرگس گلپروری راد]] است که با فعالیت و کوشش بسیار توانسته مقالات و مصاحبه‌ها و اشعاری را در همین باره جمع و در کتاب مورد نظر درج نماید. استاد  [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] نیز با قید مقدّمه‌ای مختصر مفهوم و معنای حقیقی پاسدات و جشن نامه را متذکّر شده و از بانیان این اثر به ویژه بانوی فرهیخته [[نرگس گلپروری راد]] تشکّر ویژه مبذول داشته است. از مهمترین مواردی که در این اثر وجود دارد شاید پیام رسای پروفسور [[نصر، سید حسین|سید حسین نصر]] باشد که متنی مهم و اثرگذار را در پیام خود برای این جشن نامه ارسال نموده است. در بخشی از پیام پروفسور نصر چنین آمده است: استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] از دانشمندانی هستند که عمر خود را وقف احیای میراث معنوی و عرفانی ایرانی و اسلامی ‌کرده‌اند و طی چهل سال در راه بهتر شناسانیدن بزرگانی همچون [[ابوسعید]] و [[شبلی]] و [[علاءالدوله سمنانی]] و [[نجم‌الدین کبری]] و [[نجم‌الدین رازی]] و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و مخصوصاً [[مولانا]] قدمهای ستودنی برداشته‌اند و بیش از یکصد اثر در این وادی از خود به جا گذارده اند. به عنوان شاگردی که یک عمر در طلب معارف اسلامی‌بوده است به استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|محمّدی]] تبریک می‌گویم که خداوند متعال چنین توفیقی را به ایشان عطا کرده است و از درگاه او می‌طلبم که به ایشان عمری طویل توأم با سلامتی ارزانی دارد تا ایشـان بتواننـد فعالیـتهای علمی‌پرارج خود را ادامه دهند و دُرَر نهفته‌ی دیگری را که در میراث غنی ما موجود است آشکار ساخته و در دسترس طالبان معرفت قرار دهند<ref>پیشگفتار، ص 16</ref>.


متن پیام پروفسور نصر بسیار عالی است، زیرا هم به ارزش کار استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] اشاره کرده، هم به حدود آثار او و هم به موضوعات و محتویات کارهایی که پژوهش نموده است. در واقع تأییدی عالی از این بابت برای وی در این اثر ثبت شده است. در بخش جستاری در زندگی استاد، گفتگویی است که مؤلّف با استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص زندگی او داشته است. این بخش هم بلندترین فصل کتاب است و هم نکاتی خاص در آن از زندگی درونی و سیر معنوی او را نشانه رفته است که قهراً برای خوانندگان می‌تواند بسیار مفید باشد. از سال و محل تولّد، از پدر و مادر و برادران، از پیشینه‌ی خانوادگی، از شجره‌ی صوری و دوران کودکی و بالندگی، از سفرهای دوران کودکی به آذربایجان، دیار پدری و مادری، از خوانشها و مطالعات، از حضورها و تدریسها و مقالات، تا سیر و سلوک و ورود به عالم معرفت و عرفان چیزی است که در این متن قابل مرور است. بخشی از این گفتگو به آشنایی با موسیقی و دوران شاگردی نزد استاد [[فریدون حافظی]] اختصاص یافته است که تا زمان حاضر نیز وی با موسیقی انسی داشته که در بخش با اهالی موسیقی دو استاد موسیقی در خصوص این دانش صحبتهای لازم را کرده‌اند.
متن پیام پروفسور نصر بسیار عالی است، زیرا هم به ارزش کار استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] اشاره کرده، هم به حدود آثار او و هم به موضوعات و محتویات کارهایی که پژوهش نموده است. در واقع تأییدی عالی از این بابت برای وی در این اثر ثبت شده است. در بخش جستاری در زندگی استاد، گفتگویی است که مؤلّف با استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص زندگی او داشته است. این بخش هم بلندترین فصل کتاب است و هم نکاتی خاص در آن از زندگی درونی و سیر معنوی او را نشانه رفته است که قهراً برای خوانندگان می‌تواند بسیار مفید باشد. از سال و محل تولّد، از پدر و مادر و برادران، از پیشینه‌ی خانوادگی، از شجره‌ی صوری و دوران کودکی و بالندگی، از سفرهای دوران کودکی به آذربایجان، دیار پدری و مادری، از خوانشها و مطالعات، از حضورها و تدریسها و مقالات، تا سیر و سلوک و ورود به عالم معرفت و عرفان چیزی است که در این متن قابل مرور است. بخشی از این گفتگو به آشنایی با موسیقی و دوران شاگردی نزد استاد [[فریدون حافظی]] اختصاص یافته است که تا زمان حاضر نیز وی با موسیقی انسی داشته که در بخش با اهالی موسیقی دو استاد موسیقی در خصوص این دانش صحبتهای لازم را کرده‌اند.
خط ۴۳: خط ۴۳:
بخش در سایه سار مهر که با نام کتاب نیز یکسان است بخشی است که نویسده از خاطرات 15 ساله ی حضور در کلاسها و همراهی با استاد[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] را نوشته است. بخشی مفصّل است و سرشار از موضوعاتی که زندگیِ 15 ساله ی این شاگرد را کنار استاد در سفر و حضر تشرح می‌کند از آداب و ادب گرفته تا برخوردهای رویاروی، از دیده‌ها و شنیده‌ها و خوانده ها، از آدمها و باورها، چنانکه در بخشی از این فصل می‌گوید: در درسهایمان به ما تعلیم می‌دادند که انرژی اولیای الهی، نوری است که از جانب خداوند به آنها می‌رسد. [[مولانا]] در [[مثنوی معنوی]] و غزلیاتش به این طعامهای الهی و مائده‌های آسمانی اشاره کرده است و در طی این سالها، خود شاهد این مائده ای بودم که می‌رسید، ایشان را به شدّت دگرگون می‌کرد و در یک سطح انرژی فوق العاده بالایی قرار می‌داد. چهره ی ایشان در حالی که گلگون شده بود، بسیار بشاش و نورانی می‌شد و مسلماً من که در کنار ایشان، لحظات سخت زیادی را مشغول به کار بودم از این انرژی، انرژی می‌گرفتم و در حقیقت، تلاشم برای اینکه من هم به سطح دریافت چنین انرژی ای برسم بیشتر و بیشتر می‌شد. به واسطه ی رفت و آمدهای بسیار زیادی که در طول این مدّت در کنار آقای دکتر [[محمّدی]] و به همراه ایشان داشتم، در بسیاری از محافل رسمی‌از جمله سمینارها، جمعیتهایی که بین فرهیختگان و دوستان و دوستداران فرهنگ برگزار می‌شد، شرکت می‌کردم و به همین دلیل از نزدیک با خیلی از دانشمندان و عالمان و نویسندگان طراز اوّل در حوزه ی عرفان و فلسفه و ادبیات آشنا شدم. و با تحلیلهایی که آقای دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بر روی نوشته‌ها و آثار ایشان داشتند، هم با آثـار و نوع قلمـشان آشـنا می‌شدم و هم با دیدارهایی که صورت می‌گرفت، با شخصیّت و منش و روششان<ref>متن، صص 333-332</ref>.
بخش در سایه سار مهر که با نام کتاب نیز یکسان است بخشی است که نویسده از خاطرات 15 ساله ی حضور در کلاسها و همراهی با استاد[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] را نوشته است. بخشی مفصّل است و سرشار از موضوعاتی که زندگیِ 15 ساله ی این شاگرد را کنار استاد در سفر و حضر تشرح می‌کند از آداب و ادب گرفته تا برخوردهای رویاروی، از دیده‌ها و شنیده‌ها و خوانده ها، از آدمها و باورها، چنانکه در بخشی از این فصل می‌گوید: در درسهایمان به ما تعلیم می‌دادند که انرژی اولیای الهی، نوری است که از جانب خداوند به آنها می‌رسد. [[مولانا]] در [[مثنوی معنوی]] و غزلیاتش به این طعامهای الهی و مائده‌های آسمانی اشاره کرده است و در طی این سالها، خود شاهد این مائده ای بودم که می‌رسید، ایشان را به شدّت دگرگون می‌کرد و در یک سطح انرژی فوق العاده بالایی قرار می‌داد. چهره ی ایشان در حالی که گلگون شده بود، بسیار بشاش و نورانی می‌شد و مسلماً من که در کنار ایشان، لحظات سخت زیادی را مشغول به کار بودم از این انرژی، انرژی می‌گرفتم و در حقیقت، تلاشم برای اینکه من هم به سطح دریافت چنین انرژی ای برسم بیشتر و بیشتر می‌شد. به واسطه ی رفت و آمدهای بسیار زیادی که در طول این مدّت در کنار آقای دکتر [[محمّدی]] و به همراه ایشان داشتم، در بسیاری از محافل رسمی‌از جمله سمینارها، جمعیتهایی که بین فرهیختگان و دوستان و دوستداران فرهنگ برگزار می‌شد، شرکت می‌کردم و به همین دلیل از نزدیک با خیلی از دانشمندان و عالمان و نویسندگان طراز اوّل در حوزه ی عرفان و فلسفه و ادبیات آشنا شدم. و با تحلیلهایی که آقای دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بر روی نوشته‌ها و آثار ایشان داشتند، هم با آثـار و نوع قلمـشان آشـنا می‌شدم و هم با دیدارهایی که صورت می‌گرفت، با شخصیّت و منش و روششان<ref>متن، صص 333-332</ref>.


استاد [[غلامرضا امامی]] در این مجموعه مقاله‌ای ارسال نموده با نام «از هزاران تن یکی تن صوفی اند» و در آغاز قید نموده است: به احترام و ارادت برای استاد دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]<ref>متن، ص 367</ref>. و درباره‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|محمّدی]] نوشته است: استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که پژوهنده‌ای توانا و شاعری است دانا؛ به قرآن نگاهی تازه افکنده و پرده از رخ این مائده‌ی آسمانی برگرفته و همگان را به این مهمانی فراخوانده با دو تحقیق عمیق، [[سیمای اهل تقوا]] و [[معراج پدیده ای شگفت|معراج پدیده‌ای شگفت]] با زبان زمانه در این راه قلم و قدم زده. وی نه تنها در شناخت [[مولانا]] و [[مثنوی]] شریف گامها زده و رنجها برده بلکه به شناخت ما و نسل ما از چهره‌هایی همچون [[بایزید بسطامی]]، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[نجم کبری]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطّار]]، [[فارابی]]، [[سبزواری، هادی|حاج ملا هادی سبزواری]]، [[غزالی، محمد بن محمد|محمّد غزالی]]، [[شبلی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، حضرت [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] یاریها رسانده و در این راه به جدّ و جهد پرداخته است. باری در این روزگار چون او اندک اند، هرچند زمانه به راهگشایانی و مشعل دارانی چون وی نیازمند است امّا اندک انسانهایی هستند که در پی آن نباشند که گلیم خویش به در برند ز موج بلکه بکوشند که بگیرند غریق را. استاد دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با نوشته‌های عمیق و سخنرانیهای دقیق، شمعی رویاروی دیدگان برافروخته، چراغی در راه‌ها روشن ساخته راهی نو گشوده و جویندگان حقیقت را سالهاست رهنمون گشته<ref>متن، صص 370-369</ref>.
استاد [[غلامرضا امامی]] در این مجموعه مقاله‌ای ارسال نموده با نام «از هزاران تن یکی تن صوفی‌اند» و در آغاز قید نموده است: به احترام و ارادت برای استاد دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]<ref>متن، ص 367</ref>. و درباره‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|محمّدی]] نوشته است: استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که پژوهنده‌ای توانا و شاعری است دانا؛ به قرآن نگاهی تازه افکنده و پرده از رخ این مائده‌ی آسمانی برگرفته و همگان را به این مهمانی فراخوانده با دو تحقیق عمیق، [[سیمای اهل تقوا]] و [[معراج پدیده ای شگفت|معراج پدیده‌ای شگفت]] با زبان زمانه در این راه قلم و قدم زده. وی نه تنها در شناخت [[مولانا]] و [[مثنوی]] شریف گامها زده و رنجها برده بلکه به شناخت ما و نسل ما از چهره‌هایی همچون [[بایزید بسطامی]]، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[نجم کبری]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطّار]]، [[فارابی]]، [[سبزواری، هادی|حاج ملا هادی سبزواری]]، [[غزالی، محمد بن محمد|محمّد غزالی]]، [[شبلی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، حضرت [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] یاریها رسانده و در این راه به جدّ و جهد پرداخته است. باری در این روزگار چون او اندک اند، هرچند زمانه به راهگشایانی و مشعل دارانی چون وی نیازمند است امّا اندک انسانهایی هستند که در پی آن نباشند که گلیم خویش به در برند ز موج بلکه بکوشند که بگیرند غریق را. استاد دکتر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با نوشته‌های عمیق و سخنرانیهای دقیق، شمعی رویاروی دیدگان برافروخته، چراغی در راه‌ها روشن ساخته راهی نو گشوده و جویندگان حقیقت را سالهاست رهنمون گشته<ref>متن، صص 370-369</ref>.


پروفسور [[امین، سید حسن|سید حسن امین]] مقاله‌ی «سیروس غنی هم رفت» را ارسال نمودند و در ابتدای مقاله متذکّر شدند: امیدوارم در مجموعه مقالات استادان که برای شما نوشته‌اند جایی پیدا کند<ref>متن، ص 371</ref>. استاد [[مصطفی بادکوبه ای|مصطفی بادکوبه‌ای]] هم در ضمن یاداشتی در خصوص این جشن نامه مقاله‌ای را که حاوی تصحیح و مقابله‌ی اشیان از [[مثنوی]] [[مولانا]] بود را ارسال نمودند که در صفحات 399 الی 406 این جشن نامه درج شده است. مقاله‌ی استاد [[محمود حکیمی]] هم این بود که در این مجموعه به چاپ رسیده است: «دکتر محمّدی و تلاش برای اسلام حقیقی» وی نیز از ارتباط دیرینه ی خود با استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|محمدی]] سخن گفته و از گرایشات پر شور شیعیِ او و اظهار نظری درباره وسعت دید و  مطالعات و تحقیقات او با در نظر داشتن کتاب [[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]] <ref>متن، صص 410-409</ref>. استاد [[سیروس حقگو]] با ارسال اشعاری و نوشتن مقاله‌ای تحت عنوان «پژوهشی نو درباره‌ی دکتر کاظم محمّدی» در این مجموعه حضور یافته و سهم خود را از خاطرات دور تا زمان نگارش کتاب [[در سایه سار مهر]] یاد آور شده است. از آنجا که استاد [[محمّدی]] سالیان زیادی را در رادیو و تلویزیون به عنوان سردبیر و کارشناس حضور داشته و صدها برنامه را در حوزه‌ی دین و عرفان و فلسفه ارائه داده بود، بخش از این کتاب به گفتگو با برخی از یاران او در رادیو و تلویزیون اختصاص یافته و ایشان که عموماً از مدیران رادیو بودند در خصوص ارتباطشان با این استاد ارجمند سخن گفته و خاطراتشان را یادآور شده اند و از علم و دانش، معرفت و تجربه و تخصّص، از خلق و خو و منشی که داشته است یاد کرده‌اند.
پروفسور [[امین، سید حسن|سید حسن امین]] مقاله‌ی «سیروس غنی هم رفت» را ارسال نمودند و در ابتدای مقاله متذکّر شدند: امیدوارم در مجموعه مقالات استادان که برای شما نوشته‌اند جایی پیدا کند<ref>متن، ص 371</ref>. استاد [[مصطفی بادکوبه ای|مصطفی بادکوبه‌ای]] هم در ضمن یاداشتی در خصوص این جشن نامه مقاله‌ای را که حاوی تصحیح و مقابله‌ی اشیان از [[مثنوی]] [[مولانا]] بود را ارسال نمودند که در صفحات 399 الی 406 این جشن نامه درج شده است. مقاله‌ی استاد [[محمود حکیمی]] هم این بود که در این مجموعه به چاپ رسیده است: «دکتر محمّدی و تلاش برای اسلام حقیقی» وی نیز از ارتباط دیرینه ی خود با استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|محمدی]] سخن گفته و از گرایشات پر شور شیعیِ او و اظهار نظری درباره وسعت دید و  مطالعات و تحقیقات او با در نظر داشتن کتاب [[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]] <ref>متن، صص 410-409</ref>. استاد [[سیروس حقگو]] با ارسال اشعاری و نوشتن مقاله‌ای تحت عنوان «پژوهشی نو درباره‌ی دکتر کاظم محمّدی» در این مجموعه حضور یافته و سهم خود را از خاطرات دور تا زمان نگارش کتاب در سایه سار مهر یاد آور شده است. از آنجا که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|محمّدی]] سالیان زیادی را در رادیو و تلویزیون به عنوان سردبیر و کارشناس حضور داشته و صدها برنامه را در حوزه‌ی دین و عرفان و فلسفه ارائه داده بود، بخش از این کتاب به گفتگو با برخی از یاران او در رادیو و تلویزیون اختصاص یافته و ایشان که عموماً از مدیران رادیو بودند در خصوص ارتباطشان با این استاد ارجمند سخن گفته و خاطراتشان را یادآور شده اند و از علم و دانش، معرفت و تجربه و تخصّص، از خلق و خو و منشی که داشته است یاد کرده‌اند.


در بخش با بزرگان از دیروز تا امروز به ذکر خاطراتی می‌پردازد که از زبان استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بازگو شده و در ارتباط با آشنایان نامور که با ایشان در تعامل بودند حرف و حدیث به میان آمده است. برخی از ایشان شهرتی علمی‌و فرهنگی دارند به مانند: پروفسور [[نصر، سید حسین|سید حسین نصر]]، هر چند که استاد [[محمّدی]] متذکر شده که این مرد بزرگ را ندیده است ولی از سالیانی دور با ایشان از طریق نوشته‌های خود و او ارتباطی مکاتبه ای داشته‌اند که برخی از آن نامه‌ها در همین کتاب [[در سایه سار مهر]] درج شده است<ref>متن، صص 813-810</ref>. تصویر ان نامه‌ها در صفحه 821 کتاب وجود دارد که زمان آن به سال 1376 و 1381 بر می‌گردد. شخص دیگر استاد ارجمند دکتر [[زرین‌کوب، عبدالحسین|عبدالحسین زرین‌کوب]] است که در صفحات 776 تا 780 خاطراتی از ایشان دیده می‌شود، ضمن این که تصاویری از ایشان به همراه استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بانضمام چندین اثر که با امضای ایشان برای نامبرده نوشته شده نیز وجود دارد<ref>متن، صص 815 الی817</ref>. از دیگر بزرگان دکتر [[جلال ستاری]] است که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|محمّدی]] از از آغاز دهه‌ی شصت با او در رفاقت و گفتگو بوده و برخی از آثار با امضای او نیز در این مجموعه دیده می‌شود. از دیگر اشخاص قابل توجّه علامه [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقی جعفری]] است که [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] از دوره ی جوانی از سالهای 56-57 در محضر او بوده و درسهای فلسفه و عرفان را از آن جناب فرا گرفته بود. دیگر استاد دکتر [[جلالی نایینی، محمدرضا|محمدرضا جلالی نائینی]] است که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] از دیر باز با ایشان رفاقت و گفتگو داشته است، چندین کتاب او که به نام [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] امضا شده نیز سندی معتبر در این باره است. نامهای بسیاری در این فهرست هست که می‌توان به برخی دیگر اینگونه اشاره کرد: استاد [[محمّد مجتهد شبستری]]، استاد [[صفای لاهوتی]]، دکتر [[میر جلال الدّین کزّازی]]، دکتر [[سروش، عبدالکریم|عبدالکریم سروش]]، دکتر [[احسان نراقی]]، دکتر [[شهیدی، سید جعفر|سید جعفر شهیدی]]، دکتر [[ابراهیمی دینانی، غلامحسین|غلامحسین ابراهیمی‌دینانی]] و برخی دیگر.
در بخش با بزرگان از دیروز تا امروز به ذکر خاطراتی می‌پردازد که از زبان استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بازگو شده و در ارتباط با آشنایان نامور که با ایشان در تعامل بودند حرف و حدیث به میان آمده است. برخی از ایشان شهرتی علمی‌و فرهنگی دارند به مانند: پروفسور [[نصر، سید حسین|سید حسین نصر]]، هر چند که استاد [[محمّدی]] متذکر شده که این مرد بزرگ را ندیده است ولی از سالیانی دور با ایشان از طریق نوشته‌های خود و او ارتباطی مکاتبه ای داشته‌اند که برخی از آن نامه‌ها در همین کتاب در سایه سار مهر درج شده است<ref>متن، صص 813-810</ref>. تصویر ان نامه‌ها در صفحه 821 کتاب وجود دارد که زمان آن به سال 1376 و 1381 بر می‌گردد. شخص دیگر استاد ارجمند دکتر [[زرین‌کوب، عبدالحسین|عبدالحسین زرین‌کوب]] است که در صفحات 776 تا 780 خاطراتی از ایشان دیده می‌شود، ضمن این که تصاویری از ایشان به همراه استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بانضمام چندین اثر که با امضای ایشان برای نامبرده نوشته شده نیز وجود دارد<ref>متن، صص 815 الی817</ref>. از دیگر بزرگان دکتر [[جلال ستاری]] است که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|محمّدی]] از از آغاز دهه‌ی شصت با او در رفاقت و گفتگو بوده و برخی از آثار با امضای او نیز در این مجموعه دیده می‌شود. از دیگر اشخاص قابل توجّه علامه [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقی جعفری]] است که [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] از دوره ی جوانی از سالهای 56-57 در محضر او بوده و درسهای فلسفه و عرفان را از آن جناب فرا گرفته بود. دیگر استاد دکتر [[جلالی نایینی، محمدرضا|محمدرضا جلالی نائینی]] است که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] از دیر باز با ایشان رفاقت و گفتگو داشته است، چندین کتاب او که به نام [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] امضا شده نیز سندی معتبر در این باره است. نامهای بسیاری در این فهرست هست که می‌توان به برخی دیگر اینگونه اشاره کرد: استاد [[محمّد مجتهد شبستری]]، استاد [[صفای لاهوتی]]، دکتر [[میر جلال الدّین کزّازی]]، دکتر [[سروش، عبدالکریم|عبدالکریم سروش]]، دکتر [[احسان نراقی]]، دکتر [[شهیدی، سید جعفر|سید جعفر شهیدی]]، دکتر [[ابراهیمی دینانی، غلامحسین|غلامحسین ابراهیمی‌دینانی]] و برخی دیگر.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش