۵۳٬۳۲۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ': ==' به '==') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
«السيف الصنيع لرقاب منكرى علم البديع» اثر عربى آيتالله محمدرضا نجفى اصفهانى (1362- 1287ق) در موضوع علم بديع مىباشد. | «السيف الصنيع لرقاب منكرى علم البديع» اثر عربى آيتالله محمدرضا نجفى اصفهانى (1362- 1287ق) در موضوع علم بديع مىباشد. | ||
براى كتاب دو نام ديگر هم ذكر شده كه عبارت است از: «السيف الصنيع على رقاب منكرى علم البديع» و «السيف الصنيع رقاب منكرى بديع» | براى كتاب دو نام ديگر هم ذكر شده كه عبارت است از: «السيف الصنيع على رقاب منكرى علم البديع» و «السيف الصنيع رقاب منكرى بديع» <ref>مقدمه، ص39</ref>. | ||
توضيحى در رابطه با نام كتاب: | توضيحى در رابطه با نام كتاب: | ||
بديع علمى است كه از وجوه تحسين و محاسن كلام بحث مىكند. مؤلف، كتاب را مانند شمشيرى صيقل زده شده مىداند براى هشدار و تذكر به كسانى كه علم بديع را انكار مىكنند | بديع علمى است كه از وجوه تحسين و محاسن كلام بحث مىكند. مؤلف، كتاب را مانند شمشيرى صيقل زده شده مىداند براى هشدار و تذكر به كسانى كه علم بديع را انكار مىكنند <ref>جمال، 1389،ص75</ref>. | ||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
كتاب، را مىتوان به دو بخش تقسيم نمود. بخش اول مقدمه مفصل محقق و مصحح، جناب مجيد هادىزاده و بخش دوم، متن. | كتاب، را مىتوان به دو بخش تقسيم نمود. بخش اول مقدمه مفصل محقق و مصحح، جناب مجيد هادىزاده و بخش دوم، متن. | ||
مقدمه محقق، مشتمل بر چهار بخش است كه هر بخشى تحت عنوان «نظر» بيان شده است | مقدمه محقق، مشتمل بر چهار بخش است كه هر بخشى تحت عنوان «نظر» بيان شده است<ref>مقدمه، ص12</ref>. | ||
در بخش اول مقدمه، شرح حالى از زندگى مؤلف از ولادت تا وفات به صورت مختصر آورده شده است | در بخش اول مقدمه، شرح حالى از زندگى مؤلف از ولادت تا وفات به صورت مختصر آورده شده است <ref>مقدمه، ص12</ref>. | ||
بخش دوم، در مورد رابطه مؤلف، با علوم مختلف عربى مانند علم نحو، ادبيات عرب، لغت، بديع، نثر، نظم و... مىباشد. | بخش دوم، در مورد رابطه مؤلف، با علوم مختلف عربى مانند علم نحو، ادبيات عرب، لغت، بديع، نثر، نظم و... مىباشد. <ref>مقدمه، ص32</ref>. | ||
در بخش سوم، مطالبى پيرامون كتاب، نسخههاى مختلف آن و نكاتى از عقايد مؤلف، كه در كتاب ذكر شده، آورده شده است | در بخش سوم، مطالبى پيرامون كتاب، نسخههاى مختلف آن و نكاتى از عقايد مؤلف، كه در كتاب ذكر شده، آورده شده است <ref>مقدمه، ص39</ref>. | ||
در بخش پايانى مقدمه، به بيان مراحل تدوين كتاب اشاره شده است. | در بخش پايانى مقدمه، به بيان مراحل تدوين كتاب اشاره شده است. <ref>مقدمه، ص57</ref>. | ||
مؤلف در متن كتاب، مطالبى مفيد در مورد علم بديع، ويژگىهاى اشعار متقدمين و متاخرين و عقايد خود در مورد علم بديع را بيان نموده و شرح داده است. | مؤلف در متن كتاب، مطالبى مفيد در مورد علم بديع، ويژگىهاى اشعار متقدمين و متاخرين و عقايد خود در مورد علم بديع را بيان نموده و شرح داده است. | ||
مؤلف، در آغاز بحث، در مورد التفات و توجه به علم بديع، مطالبى را بيان كرده است | مؤلف، در آغاز بحث، در مورد التفات و توجه به علم بديع، مطالبى را بيان كرده است <ref>متن، ص75</ref>. | ||
به اعتقاد وى خداوند انسان را به گونهاى خلق نموده كه در پى به دست آوردن اسباب هر چيزى است و به اسباب آن هم قناعت نمىكند و لذا به مسبب الاسباب كه خداوند است دسترسى پيدا مىكند و اين بزرگترين منتى است كه خدا بر انسان گذاشت. «حُسن» امر موجود و مشهودى است كه انسان از روى فطرت به دنبال سبب آن است و از ديدن محسناتِ موجودات لذت مىبرد. علماء از قرن سوم هجرى، به ثبت و ضبط محسنات در كلام پرداختند و نام آن چه را جمعآورى نمودند، علم بديع گذاشتند. در اين علم، اكثر مباحث علم بيان و علم معانى وجود دارد. اما غرض اصلى در اين علم، كسب محسنات كلام است | به اعتقاد وى خداوند انسان را به گونهاى خلق نموده كه در پى به دست آوردن اسباب هر چيزى است و به اسباب آن هم قناعت نمىكند و لذا به مسبب الاسباب كه خداوند است دسترسى پيدا مىكند و اين بزرگترين منتى است كه خدا بر انسان گذاشت. «حُسن» امر موجود و مشهودى است كه انسان از روى فطرت به دنبال سبب آن است و از ديدن محسناتِ موجودات لذت مىبرد. علماء از قرن سوم هجرى، به ثبت و ضبط محسنات در كلام پرداختند و نام آن چه را جمعآورى نمودند، علم بديع گذاشتند. در اين علم، اكثر مباحث علم بيان و علم معانى وجود دارد. اما غرض اصلى در اين علم، كسب محسنات كلام است <ref>متن، ص85</ref>. | ||
مؤلف، ذكر كرده كه برخى از نكاتى وجود دارد كه داخل در اين علم شده است، در حالى كه ربطى به اين علم نداشته و جزء اين علم نيست | مؤلف، ذكر كرده كه برخى از نكاتى وجود دارد كه داخل در اين علم شده است، در حالى كه ربطى به اين علم نداشته و جزء اين علم نيست <ref>متن، ص93</ref>. از جمله مطالبى كه به اعتقاد او وارد بر اين علم شده، «توريه» است <ref>متن، ص97</ref>. مؤلف، جهات مختلف مساله توريه را توضيح و مورد نقد و بررسى قرار داده است. | ||
وى در جاهاى مختلفى از كتاب، مطالبى براى تحريض و تشويق ديگران به فراگيرى علم بديع بيان كرده و از عظمت و ارزش اين علم سخن به ميان آورده است | وى در جاهاى مختلفى از كتاب، مطالبى براى تحريض و تشويق ديگران به فراگيرى علم بديع بيان كرده و از عظمت و ارزش اين علم سخن به ميان آورده است<ref>متن، ص110</ref>. | ||
وى، نظر افراطى برخى از متاخرين را در مورد آثار متقدمين ذكر كرده است. اين دسته معتقدند كه در اشعار و آثار متاخرين، چيزى كه باعث نيكو بودن باشد وجود ندارد و اين در اثر كمى فهم و دقت و جمود طبع و كمى فهم متقدمين است | وى، نظر افراطى برخى از متاخرين را در مورد آثار متقدمين ذكر كرده است. اين دسته معتقدند كه در اشعار و آثار متاخرين، چيزى كه باعث نيكو بودن باشد وجود ندارد و اين در اثر كمى فهم و دقت و جمود طبع و كمى فهم متقدمين است <ref>متن، ص119</ref>. | ||
نويسنده اين نظر را مردود و چنين ذكر كرده است: «و اما انكار آنان، از محاسن متقدمين، در اثر كمى تتبع و يا كثرت تعصب است» | نويسنده اين نظر را مردود و چنين ذكر كرده است: «و اما انكار آنان، از محاسن متقدمين، در اثر كمى تتبع و يا كثرت تعصب است»<ref>متن، ص119</ref>. | ||
در فصلى از كتاب، به دور از هر گونه افراط، تفريط و تعصب، به بررسى آثار و اشعار متقدمين پرداخته شده است | در فصلى از كتاب، به دور از هر گونه افراط، تفريط و تعصب، به بررسى آثار و اشعار متقدمين پرداخته شده است <ref>متن، ص125</ref>. | ||
مؤلف، در اين زمينه معتقد است كه متقدمين، مخترع اصل شعر و سابقين در شناخت قافيهها و اوزان بودهاند. آنها موسس اركانى چون استعاره، تشبيه، مجاز مرسل و ... هستند و معظم نكات ادبى را به دست آورده و در آثارشان جارى و فصول و ابوابى مانند مدح و هجاء و ...را دستهبندى نمودهاند | مؤلف، در اين زمينه معتقد است كه متقدمين، مخترع اصل شعر و سابقين در شناخت قافيهها و اوزان بودهاند. آنها موسس اركانى چون استعاره، تشبيه، مجاز مرسل و ... هستند و معظم نكات ادبى را به دست آورده و در آثارشان جارى و فصول و ابوابى مانند مدح و هجاء و ...را دستهبندى نمودهاند <ref>متن، ص125</ref>. | ||
مؤلف، اشاره به نظريه برخى از كسانى نموده است كه مىگويند: «علم هيچ گونه دخالتى در حسن و زيبايى شعر ندارد. اكثر شعراى خوب از اهل علم نيستند و بسيارى از اهل علم، داراى نظم نيكويى نيستند» | مؤلف، اشاره به نظريه برخى از كسانى نموده است كه مىگويند: «علم هيچ گونه دخالتى در حسن و زيبايى شعر ندارد. اكثر شعراى خوب از اهل علم نيستند و بسيارى از اهل علم، داراى نظم نيكويى نيستند»<ref>متن، ص143</ref>. | ||
وى به اين نظر چنين پاسخ داده است كه منشا اين كلام از زيادى جهالت و كمى عقل است، زيرا فضيلت علم را، غير از جاهل انكار نمىكند | وى به اين نظر چنين پاسخ داده است كه منشا اين كلام از زيادى جهالت و كمى عقل است، زيرا فضيلت علم را، غير از جاهل انكار نمىكند <ref>متن، ص143</ref>. | ||
نويسنده در چند فصل، به ذكر محاسن و معايب اشعار و آثار ادبى متقدمين پرداخته و در اين زمينه توضيحاتى را ذكر كرده است. | نويسنده در چند فصل، به ذكر محاسن و معايب اشعار و آثار ادبى متقدمين پرداخته و در اين زمينه توضيحاتى را ذكر كرده است.<ref>متن، ص145</ref>. | ||
يكى از مطالب مهمى كه مولف به آن اشاره نموده، اين موضوع است كه نيكو و شايسته آن است كه متاخرين با برخى از اشعار متقدمين مخالفت كنند. وى دليل اين مطلب را هفت امر زير ذكر كرده است: | يكى از مطالب مهمى كه مولف به آن اشاره نموده، اين موضوع است كه نيكو و شايسته آن است كه متاخرين با برخى از اشعار متقدمين مخالفت كنند. وى دليل اين مطلب را هفت امر زير ذكر كرده است: | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
6. ذكر بيش از حد خيال، خشم و جنون در اشعار؛ | 6. ذكر بيش از حد خيال، خشم و جنون در اشعار؛ | ||
7. اكتفا بر معانى مبذوله، تشبيهات عامه و نكات مبتذله | 7. اكتفا بر معانى مبذوله، تشبيهات عامه و نكات مبتذله <ref>متن، ص158</ref>. | ||
مؤلف، در كتاب اشعار فراوانى از قدما و متاخرين را بيان كرده اما از ذكر شعر دو دسته دورى نموده است: | مؤلف، در كتاب اشعار فراوانى از قدما و متاخرين را بيان كرده اما از ذكر شعر دو دسته دورى نموده است: | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
گروه اول: جاهلانى كه فضيلت علم را انكار مىكنند و به قدر و ارزش آن جاهل هستند. اين گروه فضيلتهاى علمى متاخرين را به كلى ناديده مىگيرند و به چشم بسته از متقدمين تاسى و پيروى مىنمايند. | گروه اول: جاهلانى كه فضيلت علم را انكار مىكنند و به قدر و ارزش آن جاهل هستند. اين گروه فضيلتهاى علمى متاخرين را به كلى ناديده مىگيرند و به چشم بسته از متقدمين تاسى و پيروى مىنمايند. | ||
گروه دوم: گروهى كه همت و تلاش آنان حفظ الفاظ است. اينان آن چه را در كتاب آمده است، از خوب و بد قبول نموده و فقط به ظاهر الفاظ توجه دارند | گروه دوم: گروهى كه همت و تلاش آنان حفظ الفاظ است. اينان آن چه را در كتاب آمده است، از خوب و بد قبول نموده و فقط به ظاهر الفاظ توجه دارند <ref>متن، ص177</ref>. | ||
== وضعيت كتاب== | == وضعيت كتاب== | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
توضيحات و تعليقات محقق تحت عنوان «التعليقات عل النص» با ذكر شماره در انتها بيان شده است. | توضيحات و تعليقات محقق تحت عنوان «التعليقات عل النص» با ذكر شماره در انتها بيان شده است. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع== | == منابع== | ||
1. مقدمه و متن كتاب. | 1. مقدمه و متن كتاب. |
ویرایش