پرش به محتوا

ترجمه و شرح الهیات نجات شیخ الرئیس ابوعلی سینا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که Hehghaghi@noornet.net انجام داده بود وا...)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۸: خط ۵۸:
6. از انتشارات بوستان كتاب براى قبول زحمت ويرايش و نشر اين اثر، صميمانه سپاسگزارم...
6. از انتشارات بوستان كتاب براى قبول زحمت ويرايش و نشر اين اثر، صميمانه سپاسگزارم...


7. پاورقى‌هاى اين اثر، بر پايه ديدگاه من در حدود پانزده سال پيش است. در اين ويرايش، فرصت تجديد نظر و تغيير آنها را نداشتم. در موارد زيادى نكته‌هاى جديدى دارم كه إن‌شاءاللّه در نوشته‌هاى اخيرم منعكس خواهند شد...» (ر.ك: مقدمه كتاب، ص9-12).
7. پاورقى‌هاى اين اثر، بر پايه ديدگاه من در حدود پانزده سال پيش است. در اين ويرايش، فرصت تجديد نظر و تغيير آنها را نداشتم. در موارد زيادى نكته‌هاى جديدى دارم كه إن‌شاءاللّه در نوشته‌هاى اخيرم منعكس خواهند شد...» <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص9-12</ref>.


3. بررسى تفصيلى ترجمه حاضر، فرصتى فراخ‌تر مى‌طلبد، وليكن با نگاهى گذرا به نظر مى‌رسد برخى اشتباهات و سهل‌انگارى‌ها در آن رخ داده و دقت كافى صورت نگرفته است. براى بررسى اجمالى و نمونه‌اى از خطاها، مى‌توان به اين مطلب (متن عربى همراه با ترجمه فارسى) توجه كرد: «نريد أن نحصر جوامع العلم إلهي، فنقول: إنّ كلّ واحد من علوم الطبيعيات و علوم الرياضيات فإنّما يفحص عن حال بعض الموجودات و كذلك سائر العلوم الجزئيّة و ليس لشيء منها النظر في أحوال الموجود المطلق و لواحقه و مبادئه؛ فظاهر أنّ هاهنا علما باحثا عن أمر الموجود المطلق و لواحقه التي له بذاته مبادئه و لأنّ إله تعالى - على ما اتّفقت عليه آراء كلها - ليس مبدأ لموجود معلول دون موجود معلول آخر، بل هو مبدأ للوجود المعلول على إطلاق، فلا محالة أنّ العلم إلهي هو هذا العلم. فهذا العلم يبحث عن الموجود المطلق و ينتهي في التفصيل إلى حيث تبتدئ منه سائر العلوم، فيكون في هذا العلم بيان مبادئ سائر العلوم الجزئيّة».
3. بررسى تفصيلى ترجمه حاضر، فرصتى فراخ‌تر مى‌طلبد، وليكن با نگاهى گذرا به نظر مى‌رسد برخى اشتباهات و سهل‌انگارى‌ها در آن رخ داده و دقت كافى صورت نگرفته است. براى بررسى اجمالى و نمونه‌اى از خطاها، مى‌توان به اين مطلب (متن عربى همراه با ترجمه فارسى) توجه كرد: «نريد أن نحصر جوامع العلم إلهي، فنقول: إنّ كلّ واحد من علوم الطبيعيات و علوم الرياضيات فإنّما يفحص عن حال بعض الموجودات و كذلك سائر العلوم الجزئيّة و ليس لشيء منها النظر في أحوال الموجود المطلق و لواحقه و مبادئه؛ فظاهر أنّ هاهنا علما باحثا عن أمر الموجود المطلق و لواحقه التي له بذاته مبادئه و لأنّ إله تعالى - على ما اتّفقت عليه آراء كلها - ليس مبدأ لموجود معلول دون موجود معلول آخر، بل هو مبدأ للوجود المعلول على إطلاق، فلا محالة أنّ العلم إلهي هو هذا العلم. فهذا العلم يبحث عن الموجود المطلق و ينتهي في التفصيل إلى حيث تبتدئ منه سائر العلوم، فيكون في هذا العلم بيان مبادئ سائر العلوم الجزئيّة».


«غرض اين است كه كليات علم الهى را برشمريم. پس مى‌گوييم: هريك از علوم طبيعى و رياضى و نيز ساير دانش‌هاى جزيى، تنها از حال برخى از موجودات بحث مى‌كنند و هيچ‌يك از آنها عهده‌دار بررسى و نگرش در احوال موجود مطلق و لواحق ذاتى و مبادى آن نيست. بنابراين، روشن است كه در اينجا بايد دانشى باشد كه از موجود مطلق و لواحق ذاتى و علل [مبادى] آن بحث كند و از آنجا كه اله [خداى تعالى] - به اتفاق آراء - نه‌تنها مبدأ معلول معينى، بلكه مبدأ همه معلول‌ها است، ناگزير همين دانش است كه بايد علم الهى خوانده شود؛ دانشى كه از موجود مطلق بحث مى‌كند و در گسترش مباحث خود، به جايى مى‌رسد كه دانش‌هاى ديگر از آنجا آغاز مى‌شوند و بدين‌گونه است كه در اين علم، مبادى همه دانش‌هاى جزئى تعيين مى‌شود» (ر.ك: متن كتاب، ص15-18).
«غرض اين است كه كليات علم الهى را برشمريم. پس مى‌گوييم: هريك از علوم طبيعى و رياضى و نيز ساير دانش‌هاى جزيى، تنها از حال برخى از موجودات بحث مى‌كنند و هيچ‌يك از آنها عهده‌دار بررسى و نگرش در احوال موجود مطلق و لواحق ذاتى و مبادى آن نيست. بنابراين، روشن است كه در اينجا بايد دانشى باشد كه از موجود مطلق و لواحق ذاتى و علل [مبادى] آن بحث كند و از آنجا كه اله [خداى تعالى] - به اتفاق آراء - نه‌تنها مبدأ معلول معينى، بلكه مبدأ همه معلول‌ها است، ناگزير همين دانش است كه بايد علم الهى خوانده شود؛ دانشى كه از موجود مطلق بحث مى‌كند و در گسترش مباحث خود، به جايى مى‌رسد كه دانش‌هاى ديگر از آنجا آغاز مى‌شوند و بدين‌گونه است كه در اين علم، مبادى همه دانش‌هاى جزئى تعيين مى‌شود» <ref>ر.ك: متن كتاب، ص15-18</ref>.


مشاهده مى‌شود كه هرچند اجمالاً ترجمه درست و مطابق است، وليكن در عبارت «نريد أن نحصر جوامع العلم إلهي» كلمه «إلهي» بدون «ال» ذكر شده كه اشتباه است و البته با توجه به اينكه ترجمه، درست انجام شده مى‌توان آن را سهوالقلم شمرد و اشتباه در تايپ. وليكن در ادامه عبارتى هست به اين صورت: «و لأنّ إله تعالى - على ما اتّفقت عليه آراء كلها - ليس مبدأ لموجود معلول دون موجود معلول آخر»؛ در اينجا كلمه «إله» بدون «ال» آمده، درحالى‌كه صحيح نيست و بايد به صورت «الله» باشد و در اين مورد ديگر نمى‌توان آن را خطاى لفظى شمرد؛ زيرا مترجم محترم چنين ترجمه كرده است: «و از آنجا كه اله [خداى تعالى] - به اتفاق آراء - نه‌تنها مبدأ معلول معينى، بلكه مبدأ همه معلول‌ها است». بديهى است كلمه «إله» همان «الله» نيست و متفاوت است؛ يعنى «إله» بدون «ال»، نكره است و عَلم نيست و در اين صورت بايد تنوين بگيرد و متناسب با اين مقام نيست و معناى جمله تغيير كرده و نادرست مى‌شود و «خداى تعالى»، ترجمه «الله تعالى» است، نه «إله تعالى» و البته آنچه ذكر شد، تنها اشكال موجود در متن ذكرشده نيست و...
مشاهده مى‌شود كه هرچند اجمالاً ترجمه درست و مطابق است، وليكن در عبارت «نريد أن نحصر جوامع العلم إلهي» كلمه «إلهي» بدون «ال» ذكر شده كه اشتباه است و البته با توجه به اينكه ترجمه، درست انجام شده مى‌توان آن را سهوالقلم شمرد و اشتباه در تايپ. وليكن در ادامه عبارتى هست به اين صورت: «و لأنّ إله تعالى - على ما اتّفقت عليه آراء كلها - ليس مبدأ لموجود معلول دون موجود معلول آخر»؛ در اينجا كلمه «إله» بدون «ال» آمده، درحالى‌كه صحيح نيست و بايد به صورت «الله» باشد و در اين مورد ديگر نمى‌توان آن را خطاى لفظى شمرد؛ زيرا مترجم محترم چنين ترجمه كرده است: «و از آنجا كه اله [خداى تعالى] - به اتفاق آراء - نه‌تنها مبدأ معلول معينى، بلكه مبدأ همه معلول‌ها است». بديهى است كلمه «إله» همان «الله» نيست و متفاوت است؛ يعنى «إله» بدون «ال»، نكره است و عَلم نيست و در اين صورت بايد تنوين بگيرد و متناسب با اين مقام نيست و معناى جمله تغيير كرده و نادرست مى‌شود و «خداى تعالى»، ترجمه «الله تعالى» است، نه «إله تعالى» و البته آنچه ذكر شد، تنها اشكال موجود در متن ذكرشده نيست و...


4. متأسفانه مترجم و شارح محترم، زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش ترجمه و شرح خودش را معلوم نساخته است؛ به همين جهت برخى از مطالب در هاله‌اى از ابهام باقى مانده است؛ مثلاً اينكه ايشان نوشته: «پاورقى‌هاى اين اثر، بر پايه ديدگاه من در حدود پانزده سال پيش است» (ر.ك: همان، ص12)؛ يعنى دقيقاً در چه سالى؟ مشخص نيست. كتاب حاضر در سال 1385ش، منتشر شده و به همين جهت شايد منظور از 15 سال پيش، سال 1370ش، باشد، وليكن اين استنتاج، حدسى است و قطعى نيست؛ زيرا ممكن است اين كتاب بعد از اتمام نگارشش بلافاصله منتشر نشده باشد. افزون بر آنكه نويسنده خودش هم در مقدار زمان گذشته ترديد دارد، لذا نوشته: «در حدود 15 سال».
4. متأسفانه مترجم و شارح محترم، زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش ترجمه و شرح خودش را معلوم نساخته است؛ به همين جهت برخى از مطالب در هاله‌اى از ابهام باقى مانده است؛ مثلاً اينكه ايشان نوشته: «پاورقى‌هاى اين اثر، بر پايه ديدگاه من در حدود پانزده سال پيش است» <ref>ر.ك: همان، ص12</ref>؛ يعنى دقيقاً در چه سالى؟ مشخص نيست. كتاب حاضر در سال 1385ش، منتشر شده و به همين جهت شايد منظور از 15 سال پيش، سال 1370ش، باشد، وليكن اين استنتاج، حدسى است و قطعى نيست؛ زيرا ممكن است اين كتاب بعد از اتمام نگارشش بلافاصله منتشر نشده باشد. افزون بر آنكه نويسنده خودش هم در مقدار زمان گذشته ترديد دارد، لذا نوشته: «در حدود 15 سال».


5. از نظر كيفيت شرح حاضر نيز با نظر به اينكه دكتر يثربى از شاگردان علامه طباطبايى و از استادان فلسفه اسلامى در دوران معاصر است و آثار متعدد و قابل توجهى در اين زمينه تأليف كرده، اين شرح نيز خواندنى و قابل تأمل است.
5. از نظر كيفيت شرح حاضر نيز با نظر به اينكه دكتر يثربى از شاگردان علامه طباطبايى و از استادان فلسفه اسلامى در دوران معاصر است و آثار متعدد و قابل توجهى در اين زمينه تأليف كرده، اين شرح نيز خواندنى و قابل تأمل است.


6. شارح محترم در شرح مطالب بوعلى سينا گاه به‌مناسبت به مطالب فيلسوفان ديگر مانند حكيم سبزوارى نيز پرداخته و وارد نقد نظرات آنان هم شده است (ر.ك: همان، ص328).
6. شارح محترم در شرح مطالب بوعلى سينا گاه به‌مناسبت به مطالب فيلسوفان ديگر مانند حكيم سبزوارى نيز پرداخته و وارد نقد نظرات آنان هم شده است <ref>ر.ك: همان، ص328</ref>.


7. براى اثر حاضر فقط فهرست تفصيلى مطالب در آغاز كتاب آمده و متأسفانه فهارس فنى و حتى فهرست منابع فراهم نشده است.
7. براى اثر حاضر فقط فهرست تفصيلى مطالب در آغاز كتاب آمده و متأسفانه فهارس فنى و حتى فهرست منابع فراهم نشده است.


==پانويس ==
<references />
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


مقدمه و متن كتاب.
مقدمه و متن كتاب.
۵۳٬۳۲۷

ویرایش