۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NURkar22.jpg | عنوان = صدای سخن عشق | عنوانهای دیگر = پژ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''صدای سخن عشق''' با عنوان فرعی پژوهشی در عشق حقیقی و حقیقت عشق، نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است، نقدی تحلیلی که به شرح کامل عشق میپردازد و آن را به بیان تحلیل فلسفی در | '''صدای سخن عشق''' با عنوان فرعی پژوهشی در عشق حقیقی و حقیقت عشق، نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است، نقدی تحلیلی که به شرح کامل عشق میپردازد و آن را به بیان تحلیل فلسفی در تمامی ابعادش میسنجد و نقد و بررسی میکند. عشق گوهری اصیل و عزیز است که خداوند آن را به ذات هستی بخشیده و چیزی و جایی و شخصی نیست، که از آن کوهر آسمانی و قدسی برخوردار نشده باشد. از آغاز تا کنون و از امروز تا فرداهای دور عشق امری ماندگار و پایا و پویاست و گویی جهان بی شیرازهی عشق دوام و بقائی نخواهد داشت. | ||
رویکرد فیلسوفان و عارفان و هر انسان خردمند و اندیشمندی به عشق نشان از ذاتی بودن و سرشتی بودن آن است. بزرگی نیست که از ذات هستی و هستیِ ذات سخن گفته باشد و از این واژه با تمامی مفهوم و معنای آن غفلت کرده باشد. لااقل در عرفان اسلامی و در ادبیّات غنی ایرانی عارفی نیست که از این بابت شعری نگفته و یا غزل و منظومه ای نساخته باشد. فهرست کردن نام نامیعشق ورزان و عشق نویسان قطاری مطوّل و کاروانی پر آهنگ را میطلبد. نویسندهی صدای سخن عشق دههها پیش از این با خلق [[عشق، عاشق، معشوق]] نخستین سنگ بنا را در پژوهش رسمیعشق بگذاشت، کتابی که در آن دوران بازتاب زیادی داشت و بسیاری را با خود همراه و جمعی را پریشان ساخت، له و علیه او داستان ساخته و پرداخته شد، ولی عاقبت بخیری با عشق بود و عقل نیز در صلابت عشق سخن گفت و آن اوّلین را بعد از انقلاب تسلیم وار شاباش گفتند و در برابر سیل قدرتمند آن تسلیم گشتند. بعد از آن دیری نپایید که در جواب خواسته ها و نیاز معرفت خواهان [[چشمهی بقا]] را نگاشت و هم اینک با گذشت یک دهه از چاپ | رویکرد فیلسوفان و عارفان و هر انسان خردمند و اندیشمندی به عشق نشان از ذاتی بودن و سرشتی بودن آن است. بزرگی نیست که از ذات هستی و هستیِ ذات سخن گفته باشد و از این واژه با تمامی مفهوم و معنای آن غفلت کرده باشد. لااقل در عرفان اسلامی و در ادبیّات غنی ایرانی عارفی نیست که از این بابت شعری نگفته و یا غزل و منظومه ای نساخته باشد. فهرست کردن نام نامیعشق ورزان و عشق نویسان قطاری مطوّل و کاروانی پر آهنگ را میطلبد. نویسندهی صدای سخن عشق دههها پیش از این با خلق [[عشق، عاشق، معشوق]] نخستین سنگ بنا را در پژوهش رسمیعشق بگذاشت، کتابی که در آن دوران بازتاب زیادی داشت و بسیاری را با خود همراه و جمعی را پریشان ساخت، له و علیه او داستان ساخته و پرداخته شد، ولی عاقبت بخیری با عشق بود و عقل نیز در صلابت عشق سخن گفت و آن اوّلین را بعد از انقلاب تسلیم وار شاباش گفتند و در برابر سیل قدرتمند آن تسلیم گشتند. بعد از آن دیری نپایید که در جواب خواسته ها و نیاز معرفت خواهان [[چشمهی بقا]] را نگاشت و هم اینک با گذشت یک دهه از چاپ صدای سخن عشق بار دیگر صلای عشق سر میدهیم و در راستای عشقی عقلانی با عاشقان حقیقی و عاقلان عشق فهم، همراهی میکنیم. و در اثر دیگر وی [[هزارهی عشق]] راهی بیکرانه را در سلوک عرفانی تا بیکرانه های هستی در مینوردیم. | ||
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در مقدّمهی | [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در مقدّمهی صدای سخن عشق میگوید: و امّا کتابی که هم اکنون در برابر دیدگان شماست ـ صدای سخن عشق ـ شاید رمزی از آن رمزها و حرفی از آن حرفها باشد. هرچند که از این بابت در طول بیش از سه دههی گذشته در کتابهای: [[عشق، عاشق، معشوق]] و نیز: [[جدال تاریخی عقل و عشق]] و همینطور در کتاب [[چشمهی بقاء]] سخن گفتیم و هریک از آنها در زمان خود تأثیر به سزا کرده و خوش استقبال شده است امّا زمان حاضر غیر از آن دوره است و نیاز جوان پژوهشگرِ امروز نیز با این همه تحوّلات چیز دیگری است. به هرحال در این دوران و با توجّه به شرایط موجود، ثبت و نگارش اثری تحقیقی در باب «عشق الهی» و «عشق عرفانی» و در عین حال «عشق حقیقی» و «حقیقت عشق» میتواند رسالتی بـزرگ به حسـاب آید، زیرا آنچه که نسل جوان ما شدیداً به آن محتاج است «عشق» است. عشقی راستین و بالنده که از پرتو آن به توحید، راستی، صداقت و کوشش بیوقفه برای رسیدن به مقصود دست یابد. و این کتاب که هم اکنون به همّـت «انتشـارات نجـم کبری» منتشـر میشود امید است که پاسخ این نیاز اساسی و بنیادین جوانان و مشتاقان و محقّقانِ عشقپژوه این عصر باشد و همهی امید راقم آن است که این نوشته به دست اهلش برسد و تأثیر بایسته را بر جان و اندیشهی آنان بگذارد و بر خیل عاشقان طریق معرفت و پویندگان راه خدا و حقیقت که معـشوقِ کلّ و کامل و حقیقی است بیفزاید. و دعای عاشـقانِ سوخته و معرفت اندوخته و پردهی پندار دوخته نیز شامل حال این راقم باشد<ref>مقدّمه، صص 10-9</ref>. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
مطالب کتاب چنانکه از فهرست پیداست جامع و کامل است. منابعی که مورد استفاده قرار گرفته نیز اصیل و قابل توجّه است. وجود پاورقی های متعدّد در هر صفحه نشان از پژوهش و البتّه با نقدی که نویسنده دارد توأم است. مطالب کتاب تقریباً سبغهی عرفانی ـ فلسفی دارد و تحلیلهایی که در متن دیده میشود بر مدار فلسفه میچرخد و هماطور که در فیپای کتاب هم دیده میشود عشق و فلسفه را برای آن منظور نموده است. امّا در عین حال اهتمام نویسنده به توجیه عشق که خاستگاهی دینی هم دارد وی را بر آن داشته تا به آن دسته از افرادی که عشق را غیر دینی و نا مطلوب میدانند پاسخهایی قرآن و حدیثی بدهد تا اگر کسی از این منظر هم به کتاب نظر میکند پاسخی مساعد و موافق بیابد. | مطالب کتاب چنانکه از فهرست پیداست جامع و کامل است. منابعی که مورد استفاده قرار گرفته نیز اصیل و قابل توجّه است. وجود پاورقی های متعدّد در هر صفحه نشان از پژوهش و البتّه با نقدی که نویسنده دارد توأم است. مطالب کتاب تقریباً سبغهی عرفانی ـ فلسفی دارد و تحلیلهایی که در متن دیده میشود بر مدار فلسفه میچرخد و هماطور که در فیپای کتاب هم دیده میشود عشق و فلسفه را برای آن منظور نموده است. امّا در عین حال اهتمام نویسنده به توجیه عشق که خاستگاهی دینی هم دارد وی را بر آن داشته تا به آن دسته از افرادی که عشق را غیر دینی و نا مطلوب میدانند پاسخهایی قرآن و حدیثی بدهد تا اگر کسی از این منظر هم به کتاب نظر میکند پاسخی مساعد و موافق بیابد. | ||
== گزارش محتوا == | |||
کتاب صدای سخن عشق نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با دقّت تمام به بررسی پیچیدهی مسئلهی عشق پرداخته است. چنانکه از فهرست کتاب بر میآید جای خالی برای بحث دیگر باقی نگذاشته و تمامیّت عشق را با همهی جوانب آن مورد مداقّه قرار داده است. مقدّمه ای گویا و روان در ابتدای راه خواننده قرار دارد که وی را با هویّت و ماهیّت اثر آشنا میکند و معلوم میدارد که نویسنده از چه بابتی سخن خواهد گفت. با این حال نام کتاب با بخش نخست عنوانی واحد دارد. عشق را در همینجا دُرّ دریای معرفت خوانده که ترکیب و توصیفی عالی است. به بزرگانی که عشق را به خوبی تعریف و تحلیل کرده اند اشاره میکند که هر یک در عرفان و عشق دارای نام و منزلتی هستند، در این بین نام کسانی چون: [[سنایی، مجدود بن آدم|حکیم سنایی]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدّین عراقی]]، [[روزبهان بقلی شیرازی]]، [[ابن عربی]]، [[نجم الدّین کبری]]، [[مولانا]] و [[حافظ]] دیده میشود<ref>متن، ص 12</ref>. و عنوان کتاب نیز چنان که معلوم است بخشی از بیتی از یک غزل مشهور خواجهی شیراز است که در افواه عامه نیز افتاده است. | |||
کتاب صدای سخن عشق نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با دقّت تمام به بررسی پیچیدهی مسئلهی عشق پرداخته است. چنانکه از فهرست کتاب بر میآید جای خالی برای بحث دیگر باقی نگذاشته و تمامیّت عشق را با همهی جوانب آن مورد مداقّه قرار داده است. مقدّمه ای گویا و روان در ابتدای راه خواننده قرار دارد که وی را با هویّت و ماهیّت اثر آشنا میکند و معلوم میدارد که نویسنده از چه بابتی سخن خواهد گفت. با این حال نام کتاب با بخش نخست عنوانی واحد دارد. عشق را در همینجا دُرّ دریای معرفت خوانده که ترکیب و توصیفی عالی است. به بزرگانی که عشق را به خوبی تعریف و تحلیل کرده اند اشاره میکند که هر یک در عرفان و عشق دارای نام و منزلتی هستند، در این بین نام کسانی چون: [[حکیم سنایی]]، [[عطار]]، [[فخرالدّین عراقی]]، [[روزبهان بقلی شیرازی]]، [[ابن عربی]]، [[نجم الدّین کبری]]، [[مولانا]] و [[حافظ]] دیده میشود<ref>متن، ص 12</ref>. و عنوان کتاب نیز چنان که معلوم است بخشی از بیتی از یک غزل مشهور خواجهی شیراز است که در افواه عامه نیز افتاده است. | |||
نویسنده در بخش نخست رد پای عشق را در متون عرفانی و حکمیو همینطور در دل ادیان و مذاهب در شرق و غرب میجوید. گذشته از اسلام و قرآن و حدیث و بیرون از عارفان مسلمان که همه داد عشق داده اند و سرّ عشق را تفسیر کرده اند، نظر بهیهودیت و مسیحیت و [[تورات[[ و [[انجیل]] میدوزد و از دریچهی عارفان مسیحی نیز آن گوهر را ردیابی میکند. آیاتی از [[انجیل]] را شاهد میآورد و شعلهی عشق را فروزان میکند. در میان هندیان میرود و هندو و بودائی و دیگر نحله ها را سرشار از عشق میبیند. در ایران باستان سیر میکند و دیانت [[زرتشت]] را آمیخته از عشق مییابد و «سپنتا آرمئیتی» را عشق مقدّس میخواند <ref>متن، ص 30</ref>. گذر به معبد دلفی میکند و در یونان باستان هماوا با [[افلاطون]] از «عشق افلاطونی» سخن میگوید<ref>متن، ص 31</ref>. و در مهمانیِ [[افلاطون]] در [[رسالهی مهمانی]] شرکت میکند گوش هوش به سخنان [[سقراط]] حکیم میسپارد و در میان اسطوره های روم و یونان باستان الهه های عشق پاک و ناپاک را جستجو میکند و با آفرودیته آشنا میشود و پورنه را که به منزلهی عشق هرجایی است از دیده میگذراند. | نویسنده در بخش نخست رد پای عشق را در متون عرفانی و حکمیو همینطور در دل ادیان و مذاهب در شرق و غرب میجوید. گذشته از اسلام و قرآن و حدیث و بیرون از عارفان مسلمان که همه داد عشق داده اند و سرّ عشق را تفسیر کرده اند، نظر بهیهودیت و مسیحیت و [[تورات[[ و [[انجیل]] میدوزد و از دریچهی عارفان مسیحی نیز آن گوهر را ردیابی میکند. آیاتی از [[انجیل]] را شاهد میآورد و شعلهی عشق را فروزان میکند. در میان هندیان میرود و هندو و بودائی و دیگر نحله ها را سرشار از عشق میبیند. در ایران باستان سیر میکند و دیانت [[زرتشت]] را آمیخته از عشق مییابد و «سپنتا آرمئیتی» را عشق مقدّس میخواند <ref>متن، ص 30</ref>. گذر به معبد دلفی میکند و در یونان باستان هماوا با [[افلاطون]] از «عشق افلاطونی» سخن میگوید<ref>متن، ص 31</ref>. و در مهمانیِ [[افلاطون]] در [[رسالهی مهمانی]] شرکت میکند گوش هوش به سخنان [[سقراط]] حکیم میسپارد و در میان اسطوره های روم و یونان باستان الهه های عشق پاک و ناپاک را جستجو میکند و با آفرودیته آشنا میشود و پورنه را که به منزلهی عشق هرجایی است از دیده میگذراند. |
ویرایش