۲۱۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
# مکتوب شیخ حسن در جواب علاءالدوله سمنانی | # مکتوب شیخ حسن در جواب علاءالدوله سمنانی | ||
# پاسخ سمنانی به نامهی شیخ حسن | # پاسخ سمنانی به نامهی شیخ حسن | ||
# مکتوب در اسئله ی سمنانی و | # مکتوب در اسئله ی سمنانی و اجوبه ی علی رامتینی | ||
در این نوشتار مسلّماً حجم زیادی کهیافته به جهت شرح و تفسیر عرفانی ای است که نویسنده، یعنی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بر هر موردی داشتهاست. گاهی نامهها از چند صفحه بیشتر عدول نمیکند ولی کتابی با حدود 300 صفحه نشان از همان شرح و تفسیر مضامین و معانیِ صوفیانهی کتاب دارد. شیوه کتاب به نوعی است که هر قسمت از موضوعات هشتگانه بهاستقلال، پاره هایی از آن نقل میشود و سپس به شرح و تفسیر آن اقدام میشود. اسناد داخل شرح نیز به گونهی دایرة المعارفی در ذیل متن درج شده و در پاورقی نیامدهاست. آنچه که در پاورقی به ندرت دیده میشود مربوط به متن نامه هاست کهاحیاناً به حدیثی یا آیهای خاص اشاره کرده و نویسنده سند آن را در پاورقی آورده و توضیح دادهاست. در انتهای کتاب هم کتابنامهای مفصّل که مشتمل بر اغلب و اهمّ آثار عرفانی و صوفیانهاست دیده میشود. و در آخرین قسمت کتاب هم نمایهای مشروح خواننده را به مطالب و موضوعات کتاب راهنمایی و ارجاع میدهد. | در این نوشتار مسلّماً حجم زیادی کهیافته به جهت شرح و تفسیر عرفانی ای است که نویسنده، یعنی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بر هر موردی داشتهاست. گاهی نامهها از چند صفحه بیشتر عدول نمیکند ولی کتابی با حدود 300 صفحه نشان از همان شرح و تفسیر مضامین و معانیِ صوفیانهی کتاب دارد. شیوه کتاب به نوعی است که هر قسمت از موضوعات هشتگانه بهاستقلال، پاره هایی از آن نقل میشود و سپس به شرح و تفسیر آن اقدام میشود. اسناد داخل شرح نیز به گونهی دایرة المعارفی در ذیل متن درج شده و در پاورقی نیامدهاست. آنچه که در پاورقی به ندرت دیده میشود مربوط به متن نامه هاست کهاحیاناً به حدیثی یا آیهای خاص اشاره کرده و نویسنده سند آن را در پاورقی آورده و توضیح دادهاست. در انتهای کتاب هم کتابنامهای مفصّل که مشتمل بر اغلب و اهمّ آثار عرفانی و صوفیانهاست دیده میشود. و در آخرین قسمت کتاب هم نمایهای مشروح خواننده را به مطالب و موضوعات کتاب راهنمایی و ارجاع میدهد. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در نامهی پنجم که مکاتبه بین علاء الدّوله و [[تاج الدّین کرکهری]] است سخن ابتدایی از نماز و معراج و به ویژه «اهل بیت» به میان آمدهاست و در مورد اخیر آیهی مشهور «اهل البیت» در سورهاحزاب مدّ نظر قرار گرفتهاست. در آن نامه ضمن بر شمردن فضایل اهل بیت اشارهای تفسیری میشود و اسامیمبارکهی پنج تن آل عبا هم درج میگردد. در این خصوص نظریّه شیعه مدّ نظر شیخ قرار گرفته و اهل بیت پیامبر را خاص میداند و بهانچه کهاهل سنّت همسران رسول را هم از آن جمله میشمارد منع میکند. تفسیری هم که [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در ذیل این مطالب آورده با استنادات بسیار قابل توجّه و خواندنی است. از جمله مینویسد: در [[تفسير ابن كثير]] و غيره نقل شده كه [[عـكرمه]] در بازار ندا مي كرد و مي گفت: آيه ى «تطهير» در شأن زنان حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم است. و نيز نقل مي كند كه: عكرمه ميگفت: هر كس بخواهد با او مباهله مي كنم كهاين آيـه دربارهی زنان آنحضرت است. ناگفته نماند: عكرمهاز خوارج و از دشمنان على و اهل بيت عليهم السّلام است و اين سخن از فرومايه اى مثل عكرمه بعيد نيست. در اينجا به سه مطلب اشاره ميكنيم: | در نامهی پنجم که مکاتبه بین علاء الدّوله و [[تاج الدّین کرکهری]] است سخن ابتدایی از نماز و معراج و به ویژه «اهل بیت» به میان آمدهاست و در مورد اخیر آیهی مشهور «اهل البیت» در سورهاحزاب مدّ نظر قرار گرفتهاست. در آن نامه ضمن بر شمردن فضایل اهل بیت اشارهای تفسیری میشود و اسامیمبارکهی پنج تن آل عبا هم درج میگردد. در این خصوص نظریّه شیعه مدّ نظر شیخ قرار گرفته و اهل بیت پیامبر را خاص میداند و بهانچه کهاهل سنّت همسران رسول را هم از آن جمله میشمارد منع میکند. تفسیری هم که [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در ذیل این مطالب آورده با استنادات بسیار قابل توجّه و خواندنی است. از جمله مینویسد: در [[تفسير ابن كثير]] و غيره نقل شده كه [[عـكرمه]] در بازار ندا مي كرد و مي گفت: آيه ى «تطهير» در شأن زنان حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم است. و نيز نقل مي كند كه: عكرمه ميگفت: هر كس بخواهد با او مباهله مي كنم كهاين آيـه دربارهی زنان آنحضرت است. ناگفته نماند: عكرمهاز خوارج و از دشمنان على و اهل بيت عليهم السّلام است و اين سخن از فرومايه اى مثل عكرمه بعيد نيست. در اينجا به سه مطلب اشاره ميكنيم: | ||
# آيهی تطهير در سياق آيات زنان حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آمده ولى علیرغم عكرمه و مقاتل، خـود آيـه بيـان مي كند كه دربارهی زنان آنحضرت نيست زيرا چنـد آيـه پيــش از آيـهی تطهيـر را ميخـوانيــم، مـى بينيــم، در آنهـا زنــان آنحضرت مخاطبند و همه به صورت جمع مؤنّث آمده مثل: كنتنّ، تردن، تعالين، امتّعكنّ، اسرّحكنّ، منكنّ، لستنّ، اتّقيتنّ، فلا تخضعن، قرن فى بيوتكنّ، اقمن الصّلوة، آتين الزّكوة، اطعن اللَّه و رســوله، بعـد از اين هـمه جمـع مؤنثها يكمرتبه وضع كلام عوض مي شود و به صورت جمع مذكّر مي آيد و مي -فرمايد: إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً، مى بينيم كه در آيهاز جمع مؤنّث خبرى نيست بلكه «عَنْكُمُ ... وَ يُطَهِّرَكُمْ» هر دو جمع مذكّر آمده، از اين تغيير وضع يقين مي كنيم كه مراد از «عَنْكُمُ وَ يُطَهِّرَكُمْ» جمعى است كه همه شان و يا اكثرشان مـردانـد وگرنه مثل سياق قبل مي فرمود «ليُذْهِبَ عَنْكُنَّ الرجْسَ وَ يُطَهّرَكُنَّ». قابل توجّهاست كه بعد از اين آيه باز سياق عوض شده و راجع به زنان آن حضرت جمع مؤنّث آمده و آن، چنين است «وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ» اگر دشمنى با حق، چشم عكرمه را كور كرده، ما بحمد اللَّهاز خود قرآن واقعيّت را درك كرده ايم. | # آيهی تطهير در سياق آيات زنان حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آمده ولى علیرغم عكرمه و مقاتل، خـود آيـه بيـان مي كند كه دربارهی زنان آنحضرت نيست زيرا چنـد آيـه پيــش از آيـهی تطهيـر را ميخـوانيــم، مـى بينيــم، در آنهـا زنــان آنحضرت مخاطبند و همه به صورت جمع مؤنّث آمده مثل: كنتنّ، تردن، تعالين، امتّعكنّ، اسرّحكنّ، منكنّ، لستنّ، اتّقيتنّ، فلا تخضعن، قرن فى بيوتكنّ، اقمن الصّلوة، آتين الزّكوة، اطعن اللَّه و رســوله، بعـد از اين هـمه جمـع مؤنثها يكمرتبه وضع كلام عوض مي شود و به صورت جمع مذكّر مي آيد و مي -فرمايد: إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً، مى بينيم كه در آيهاز جمع مؤنّث خبرى نيست بلكه «عَنْكُمُ ... وَ يُطَهِّرَكُمْ» هر دو جمع مذكّر آمده، از اين تغيير وضع يقين مي كنيم كه مراد از «عَنْكُمُ وَ يُطَهِّرَكُمْ» جمعى است كه همه شان و يا اكثرشان مـردانـد وگرنه مثل سياق قبل مي فرمود «ليُذْهِبَ عَنْكُنَّ الرجْسَ وَ يُطَهّرَكُنَّ». قابل توجّهاست كه بعد از اين آيه باز سياق عوض شده و راجع به زنان آن حضرت جمع مؤنّث آمده و آن، چنين است «وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ» اگر دشمنى با حق، چشم عكرمه را كور كرده، ما بحمد اللَّهاز خود قرآن واقعيّت را درك كرده ايم. | ||
# بيشتر از هفتاد حديث از طرق شيعه و اهل سنّت نقل شده كهاين آيه در بارهی پنج تن آل عبا عليهم السّلام است، براى نمونه به كتابهای: [[الدرّ المنثور]]، [[تفسير طبرى]]، [[تفسير ابن كثير]]، [[صواعق محرقه]] [[ابن حجر]] آيهی اوّل از آيات نازله در شأن اهل بيت، [[صحيح ترمذى]] تفسير سورهی احزاب و در ابواب [[مناقب]]، باب مناقب اهل البيت، [[صحيح مسلم]] كتاب فضائل الصّحابه باب فضائل اهل بيت النّبى(ص) و ديگر آثار میتوان رجوع كرد، و از میان كتابهاى شيعه كافى است كه به كتاب [[الكلمة الغرّاء]]، تأليف [[شرف الدّين]]، فصل ثانى رجوع فرمایيد.در [[تفسير الميزان]] آمدهاست: روايات در اين بارهاز هفتاد متجاوز است و آنچهاهل سنّت نقل كرده اند از روايات شيعه بيشتر است، اهل سنّت آنرا قريب به چهل روايت از [[امّ سلمه]]، [[عائشه]]، [[ابى سعيــد خــدرى]]، [[سعـد]]، [[وائلـة بن اسـقع]]، [[ابىحمراء]]، [[ابن عباس]]، [[ثوبان]] غلام حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله، [[عبد اللَّهابن جعفر]]، [[امام على]]، و [[حسن بن على]] عليهما السّلام نقل كرده اند. شيعهانرا در بيشتر از سى حديث از [[امام على]]، [[امام سجّاد]]، [[امام باقر]]، [[امام صادق]] عليهما السّـلام، [[امّ سلـمه]]، [[ | # بيشتر از هفتاد حديث از طرق شيعه و اهل سنّت نقل شده كهاين آيه در بارهی پنج تن آل عبا عليهم السّلام است، براى نمونه به كتابهای: [[الدرّ المنثور]]، [[تفسير طبرى]]، [[تفسير ابن كثير]]، [[صواعق محرقه]] [[ابن حجر]] آيهی اوّل از آيات نازله در شأن اهل بيت، [[صحيح ترمذى]] تفسير سورهی احزاب و در ابواب [[مناقب]]، باب مناقب اهل البيت، [[صحيح مسلم]] كتاب فضائل الصّحابه باب فضائل اهل بيت النّبى(ص) و ديگر آثار میتوان رجوع كرد، و از میان كتابهاى شيعه كافى است كه به كتاب [[الكلمة الغرّاء]]، تأليف [[شرف الدّين]]، فصل ثانى رجوع فرمایيد.در [[تفسير الميزان]] آمدهاست: روايات در اين بارهاز هفتاد متجاوز است و آنچهاهل سنّت نقل كرده اند از روايات شيعه بيشتر است، اهل سنّت آنرا قريب به چهل روايت از [[امّ سلمه]]، [[عائشه]]، [[ابى سعيــد خــدرى]]، [[سعـد]]، [[وائلـة بن اسـقع]]، [[ابىحمراء]]، [[ابن عباس]]، [[ثوبان]] غلام حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله، [[عبد اللَّهابن جعفر]]، [[امام على]]، و [[حسن بن على]] عليهما السّلام نقل كرده اند. شيعهانرا در بيشتر از سى حديث از [[امام على]]، [[امام سجّاد]]، [[امام باقر]]، [[امام صادق]] عليهما السّـلام، [[امّ سلـمه]]، [[ابـى ذر]]، [[ابـى ليلى]]، [[ابى الاسود]]، [[عمرو بن ميمون اودى]]، و [[سعدبن ابى وقّاص]] نقل نموده اند. | ||
# [[عكرمه]] و [[مقـاتـل]] و غيـر آنهـا هـرچه مي خواهند بگويند، حق بر اهل حقّ و بر اهل انصاف و تحقيق مثل آفتاب روشن است، در پاى هر حقيقت و واقعيّتى قلمهاى خطاكار و زبانهاى دروغگو و عكرمه هاى فرومايه، ديده خواهند شد: ... لیهلک من هلک عن بیّنه و یحیی من حیّ عن بیّنه<ref>متن، صص 198-186</ref>. | # [[عكرمه]] و [[مقـاتـل]] و غيـر آنهـا هـرچه مي خواهند بگويند، حق بر اهل حقّ و بر اهل انصاف و تحقيق مثل آفتاب روشن است، در پاى هر حقيقت و واقعيّتى قلمهاى خطاكار و زبانهاى دروغگو و عكرمه هاى فرومايه، ديده خواهند شد: ... لیهلک من هلک عن بیّنه و یحیی من حیّ عن بیّنه<ref>متن، صص 198-186</ref>. | ||
در بخش دیگری از همین نامه های اخیر نیز شیخ علاء الدّوله شیعه بودن خود را بیان میکند و در عبارتی اینگونه خود را معرّفی میکند: و شیخ ما و مشایخ ما در هر سه شعبهی جعفری و حسنی و کمیلی، علی علیهالسّلام الله و سلام رسولهاست. <ref>متن، ص 212</ref>. و این عبارتی است که شیخ سمنانی در دیگر آثار خود مکرّر بیان و طریقت شیعیِ خود را اعلام نمودهاست. | در بخش دیگری از همین نامه های اخیر نیز شیخ علاء الدّوله شیعه بودن خود را بیان میکند و در عبارتی اینگونه خود را معرّفی میکند: و شیخ ما و مشایخ ما در هر سه شعبهی جعفری و حسنی و کمیلی، علی علیهالسّلام الله و سلام رسولهاست. <ref>متن، ص 212</ref>. و این عبارتی است که شیخ سمنانی در دیگر آثار خود مکرّر بیان و طریقت شیعیِ خود را اعلام نمودهاست. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
[[نجم کبری (محمّدی)]] | [[نجم کبری (محمّدی)]] | ||
[[ | [[آداب السّفره]] | ||
[[آشنایی با مکتب کبرویه]] | [[آشنایی با مکتب کبرویه]] |
ویرایش