پرش به محتوا

انسان ساختگی (از خود بیگانگی انسان): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:


بیشترین حجم کتاب مربوط به فصل دوّم کتاب است که گستره‌ی واژگان و مفاهیم نام دارد. چنانکه از عنوان فصل دوّم بر می‌آید به طور کلّی متمرکز بر روای واژه‌ها و مفاهیم آن است. این فصل از صفحه‌ی 47 آغاز می‌شود و تا صفحه‌ی 284 ادامه می‌یابد. در این فصل نگاهی عمیق به فلسفه‌های غربی در دستور کار مؤلّف قرار گرفته است، چنانکه در همان ابتدا انتقادی از تعریف [[ارسطو]]ئیِ انسان به حیوان ناطق را بحث می‌کند. نقد نوشتار کسانی به مانند [[ماکس شلر]] و [[ریچارد رورتی]] را می‌توانیم ببینیم دیدگاه ادیان توحیدی به مانند اسلام، یهود و مسیحیت نیز از نظر نویسنده دور نماید و بر این اساس به قرآن، تورات و انجیل نیز سند داده است. در مجموع با توجّه به منابع نویسنده می‌توان گستردگیِ بحث را شاهد بود.
بیشترین حجم کتاب مربوط به فصل دوّم کتاب است که گستره‌ی واژگان و مفاهیم نام دارد. چنانکه از عنوان فصل دوّم بر می‌آید به طور کلّی متمرکز بر روای واژه‌ها و مفاهیم آن است. این فصل از صفحه‌ی 47 آغاز می‌شود و تا صفحه‌ی 284 ادامه می‌یابد. در این فصل نگاهی عمیق به فلسفه‌های غربی در دستور کار مؤلّف قرار گرفته است، چنانکه در همان ابتدا انتقادی از تعریف [[ارسطو]]ئیِ انسان به حیوان ناطق را بحث می‌کند. نقد نوشتار کسانی به مانند [[ماکس شلر]] و [[ریچارد رورتی]] را می‌توانیم ببینیم دیدگاه ادیان توحیدی به مانند اسلام، یهود و مسیحیت نیز از نظر نویسنده دور نماید و بر این اساس به قرآن، تورات و انجیل نیز سند داده است. در مجموع با توجّه به منابع نویسنده می‌توان گستردگیِ بحث را شاهد بود.


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==


کتاب به طور کلّی انسان محور و در راستای آنتروپولوژی و انسان شناسی است. مقدّمه‌ی کتاب با عنوان انسان در عصر جدید بسیار مفصّل و پر محتواست. کلّیّت کتاب را همان رباعی آغازین کتاب معلوم می‌کند و در واقع می‌توان گفت که کتاب انسان ساختگی در راستای آن شعر است. ترکیب انسانِ کپی از ابداعات مهم نویسنده است و انسان ساختگی همان انسان کپی و جعلی است که در این زمان این مقوله بیش از هر دوره ی دیگری محسوس و ملموس است. نویسنده در بخشی از همین مقدّمه بیان می‌کند: در دوران جدید دو واژه بسیار برای ما گفته و تکرار می¬شود، «اصل» و «کپی». کپی از روی اصل گرفته شده است ولی با اصل یکی نیست، حتّی آنجائی که از لحاظ قانونی کپی را با اصل تطبیق می¬کنند و مهر می¬زنند که کپی برابر با اصل است، این تنها یک قرارداد صوری است و خود نیز می¬دانند که کپی برابر با اصل نیست، زیرا با کپی حتّی با مُهر قانونیِ برابر با اصل نیز نمی¬توان نقل و انتقالی را صورت داد مگر آنکه اصل نیز وجود داشته باشد و با آن اصل نقلی صورت بگیرد. پس کپی تنها از آن جهت برابر با اصل است که صورتی از اصل است و در واقع نشان دهنده ¬ی این است که اصلی وجود دارد. تنها کار کپی این است که به اصلی اشاره می‌کند که این کپی نشانی و صورتی از آن است بی اینکه آن باشد. و این نکته ¬ی مهمّی است که با بحث ما نیز مربوط است. انسان نیز در جامعه‌ی امروزی همین است، یعنی باید اصل بودن و کپی بودن را در داشته‌ها و یافته‌ها و کنش‌های وی مورد نظر قرار داد. باید دید که انسانها اصل‌اند یا کپی، و اگر کپی هستند اصلشان کجاست؟ زیرا این پرسش نیز تماماً قانونی است که: «اصلش کجاست؟» <ref>مقدّمه، صص 8-7</ref>. در جایی دیگر به آیه‌ای از سوره‌ی حشر اشاره می‌شود که مبنای الهیّاتی بحث بیگانگی انسان را از آن دریچه مورد توجّه قرار داده است که پیش از این در کتاب [[تجلّی ذکر در اینه وحی]]، [[یاد خدا]] و یا [[در هندسه ی یاد]] از آن به تفصیل سخن گفته است.
کتاب به طور کلّی انسان محور و در راستای آنتروپولوژی و انسان شناسی است. مقدّمه‌ی کتاب با عنوان انسان در عصر جدید بسیار مفصّل و پر محتواست. کلّیّت کتاب را همان رباعی آغازین کتاب معلوم می‌کند و در واقع می‌توان گفت که کتاب انسان ساختگی در راستای آن شعر است. ترکیب انسانِ کپی از ابداعات مهم نویسنده است و انسان ساختگی همان انسان کپی و جعلی است که در این زمان این مقوله بیش از هر دوره ی دیگری محسوس و ملموس است. نویسنده در بخشی از همین مقدّمه بیان می‌کند: در دوران جدید دو واژه بسیار برای ما گفته و تکرار می‌شود، «اصل» و «کپی». کپی از روی اصل گرفته شده است ولی با اصل یکی نیست، حتّی آنجائی که از لحاظ قانونی کپی را با اصل تطبیق می‌کنند و مهر می‌زنند که کپی برابر با اصل است، این تنها یک قرارداد صوری است و خود نیز می‌دانند که کپی برابر با اصل نیست، زیرا با کپی حتّی با مُهر قانونیِ برابر با اصل نیز نمی‌توان نقل و انتقالی را صورت داد مگر آنکه اصل نیز وجود داشته باشد و با آن اصل نقلی صورت بگیرد. پس کپی تنها از آن جهت برابر با اصل است که صورتی از اصل است و در واقع نشان دهنده‌ی این است که اصلی وجود دارد. تنها کار کپی این است که به اصلی اشاره می‌کند که این کپی نشانی و صورتی از آن است بی اینکه آن باشد. و این نکته‌ی مهمّی است که با بحث ما نیز مربوط است. انسان نیز در جامعه‌ی امروزی همین است، یعنی باید اصل بودن و کپی بودن را در داشته‌ها و یافته‌ها و کنش‌های وی مورد نظر قرار داد. باید دید که انسانها اصل‌اند یا کپی، و اگر کپی هستند اصلشان کجاست؟ زیرا این پرسش نیز تماماً قانونی است که: «اصلش کجاست؟» <ref>مقدّمه، صص 8-7</ref>. در جایی دیگر به آیه‌ای از سوره‌ی حشر اشاره می‌شود که مبنای الهیّاتی بحث بیگانگی انسان را از آن دریچه مورد توجّه قرار داده است که پیش از این در کتاب [[تجلّی ذکر در اینه وحی]]، [[یاد خدا]] و یا [[در هندسه ی یاد]] از آن به تفصیل سخن گفته است.


در بخش دوّم از واژگان و مفاهیم سخن رفته است و این بخش بیشترین حجم کتاب را در بر دارد. با بیان این که واژگان به واقع عجیب‌اند بحث آغاز می‌شود، چرا که همین واژگان هم در راه بردن و هم از راه بردن توانا و کارسازند. و چنین می‌نماید که ما با واژگان و کلمات نه تنها بازی بلکه زندگی می‌کنیم<ref>متن، ص 47</ref>. نویسنده کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از این فصل می‌گوید: بیهوده خود را درگیر واژگانی نسازیم که مناسبمان نیست و خود بیهوده برای خود نوشابه باز نکنیم. بدانیم که استفاده از واژه ¬های نو و مدرن، مدرنیته نمی¬آورند و احیاناً حفظ کلمات و واژگان فلسفی، آدمی را فیلسوف و اهل فلسفه نمی¬ کند، آنچه که بایسته است، فهم معنای واژه‌هاست و اینکه بدانیم «وزن» و «میدانِ» واژه چیست و در کجا و چگونه باید آن را به کار بُرد. واژه ¬ها الفاظ در هوا نیستند، هر کدام برای نامیدن چیزی هستند، در واقع بیشتر اسم ¬اند، نام ¬اند که برای نامیدن چیزی که هویت و هستی دارد استفاده می‌شود و نام و نامیدن و فهمِ نام، خود بالندگیِ فکری و شکوه معنوی را طلب می¬کند و افسوس که این بالندگی و فهم در بسیاری نیست، هر چند که از الفاظ نو و مترقّی و فکری هم استفاده بکنند، که استفاده ¬ی بی فهم بالندگی نمی¬آورد و روشنفکر نمی-سازد<ref>متن، ص 54</ref>. این صراحت در کمتر کتاب فلسفی دیده می‌شود، ضمن این که نویسنده خود اهل فلسفه است و یکی از تئوریهای وی همین وزن و میدان واژه‌هاست که در اینجا به آن اشارتی صورت گرفته است.
در بخش دوّم از واژگان و مفاهیم سخن رفته است و این بخش بیشترین حجم کتاب را در بر دارد. با بیان این که واژگان به واقع عجیب‌اند بحث آغاز می‌شود، چرا که همین واژگان هم در راه بردن و هم از راه بردن توانا و کارسازند. و چنین می‌نماید که ما با واژگان و کلمات نه تنها بازی بلکه زندگی می‌کنیم<ref>متن، ص 47</ref>. نویسنده کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از این فصل می‌گوید: بیهوده خود را درگیر واژگانی نسازیم که مناسبمان نیست و خود بیهوده برای خود نوشابه باز نکنیم. بدانیم که استفاده از واژه‌های نو و مدرن، مدرنیته نمی‌آورند و احیاناً حفظ کلمات و واژگان فلسفی، آدمی را فیلسوف و اهل فلسفه نمی‌کند، آنچه که بایسته است، فهم معنای واژه‌هاست و اینکه بدانیم «وزن» و «میدانِ» واژه چیست و در کجا و چگونه باید آن را به کار بُرد. واژه‌ها الفاظ در هوا نیستند، هر کدام برای نامیدن چیزی هستند، در واقع بیشتر اسم‌اند، نام‌اند که برای نامیدن چیزی که هویت و هستی دارد استفاده می‌شود و نام و نامیدن و فهمِ نام، خود بالندگیِ فکری و شکوه معنوی را طلب می‌کند و افسوس که این بالندگی و فهم در بسیاری نیست، هر چند که از الفاظ نو و مترقّی و فکری هم استفاده بکنند، که استفاده‌ی بی فهم بالندگی نمی‌آورد و روشنفکر نمی-سازد<ref>متن، ص 54</ref>. این صراحت در کمتر کتاب فلسفی دیده می‌شود، ضمن این که نویسنده خود اهل فلسفه است و یکی از تئوریهای وی همین وزن و میدان واژه‌هاست که در اینجا به آن اشارتی صورت گرفته است.


در راستای همین الفاظ و واژگان، و یا به تعبیری دینی «کلمه» یا «کلمات» از جمله مواردی است که نویسنده آن را در ادیان توحیدی اسلام، یهود و مسیحیّت و نیز در متون قدسیِ قرآن و تورات و انجیل مورد نظر قرار می‌دهد. آیات مشهور قرآن در سوره بقره که از آفرینش انسان و ماجرای خلافت او سخن می‌گوید مبنای آغازین بحث نویسنده است و بعد از آن با دیدی انتقادی به تورات و انجیل پرداخته و اختلافات ماهوی در فهم کلمه و بازتاب و گستره‌ی آن را تحلیل کرده است. توجّه به نامگذاری عمومی که مرسوم انسان و جوامع انسانی است بخشی که در همین فصل می‌توان دید. دقّت به مقوله‌ی طبیعت و طبیعی یکی دیگر از زمینه‌های بسط دادن بحث منظور شده است. و بازگشت به خویش را نشانه رفته و سادگی را که تئوری پنهان و اصلیِ کتاب انسان ساختگی است را مدّ نظر قرار داده است. بحث در فضیلت و این که آیا سادگی فضیلت است بسار مهم است که باید از آن غافل نبود و از آن مهمتر تحلیل و تبیین بحث «ساختگی» و «پیچیدگی» است که با تطویلی که در آن وجود دارد فصل دوّم پایان می‌پذیرد.
در راستای همین الفاظ و واژگان، و یا به تعبیری دینی «کلمه» یا «کلمات» از جمله مواردی است که نویسنده آن را در ادیان توحیدی اسلام، یهود و مسیحیّت و نیز در متون قدسیِ قرآن و تورات و انجیل مورد نظر قرار می‌دهد. آیات مشهور قرآن در سوره بقره که از آفرینش انسان و ماجرای خلافت او سخن می‌گوید مبنای آغازین بحث نویسنده است و بعد از آن با دیدی انتقادی به تورات و انجیل پرداخته و اختلافات ماهوی در فهم کلمه و بازتاب و گستره‌ی آن را تحلیل کرده است. توجّه به نامگذاری عمومی که مرسوم انسان و جوامع انسانی است بخشی که در همین فصل می‌توان دید. دقّت به مقوله‌ی طبیعت و طبیعی یکی دیگر از زمینه‌های بسط دادن بحث منظور شده است. و بازگشت به خویش را نشانه رفته و سادگی را که تئوری پنهان و اصلیِ کتاب انسان ساختگی است را مدّ نظر قرار داده است. بحث در فضیلت و این که آیا سادگی فضیلت است بسار مهم است که باید از آن غافل نبود و از آن مهمتر تحلیل و تبیین بحث «ساختگی» و «پیچیدگی» است که با تطویلی که در آن وجود دارد فصل دوّم پایان می‌پذیرد.


در فصل آخر هم چنان که بیان شد به مانند دیگر آثار این نویسنده عرفان و دین را با محوریّت انسان نشانه رفته است. و در همین فصل به سه مورد اشاره و تحلیل فلسفی می‌شود، نخست: انسان طبیعی و توصیف این که انسان طبیعی چیست و چگونه می‌توان با آن مواجه شد. دوّم: عرفان و انسان طبیعی که در واقع راهکارهای بزرگان عرفان برای طبیعی ساختن اسنان و خارج کردن او در سلوک از ساختگی و جعلی بودن است. در همین راستا توجّهات مهمّی به [[بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[نجم الدّین کبری]]، [[نجم الدین رازی]]، [[مولانا]] و علاءالدّوله سمنانی و نحوه‌ی زندگی و سلوک ایشان مبذول شده است. و سوّم: دین و انسان طبیعی است که راهکارهای مهمّی را در خارج کردن انسان از ساختگی بودن و تلاش برای طبیعی ساختن انسان را از منظر دین مورد توجّه قرار می‌دهد و آیات نغزی را در تبیین این مسئله به کار می‌گیرد.
در فصل آخر هم چنان که بیان شد به مانند دیگر آثار این نویسنده عرفان و دین را با محوریّت انسان نشانه رفته است. و در همین فصل به سه مورد اشاره و تحلیل فلسفی می‌شود، نخست: انسان طبیعی و توصیف این که انسان طبیعی چیست و چگونه می‌توان با آن مواجه شد. دوّم: عرفان و انسان طبیعی که در واقع راهکارهای بزرگان عرفان برای طبیعی ساختن اسنان و خارج کردن او در سلوک از ساختگی و جعلی بودن است. در همین راستا توجّهات مهمّی به [[بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدّین کبری]]، [[نجم الدین رازی]]، [[مولانا]] و [[علاءالدّوله سمنانی]] و نحوه‌ی زندگی و سلوک ایشان مبذول شده است. و سوّم: دین و انسان طبیعی است که راهکارهای مهمّی را در خارج کردن انسان از ساختگی بودن و تلاش برای طبیعی ساختن انسان را از منظر دین مورد توجّه قرار می‌دهد و آیات نغزی را در تبیین این مسئله به کار می‌گیرد.


این نگارش (انسان ساختگی) هر چند شاید به زعم برخی خوش نباشد و تلخ به نظر آید ولی از آنجا که صادقانه به نگارش در آمده، این تلخی را برای برخی دیگر شیرین کرده و این نقد را تمهیدی نقد برای بهبود فهم انسان تلقّی خواهند کرد. نگارنده بر این است که نقد جامعه¬ی انسانی که از هویّت انسانی تهی شده و راه انسانیت در آن تاریک و تیره گشته است همواره می¬تواند کارساز باشد. و لذا در این راستا فیلسوفان و اندیشمندانی که به راستی در راه کمالِ فکر و اندیشه گام می¬زنند و به اعتلای انسان و فکر انسان و زندگیِ معنوی او می¬اندیشند خواهی نخواهی به نقد وضع موجود می¬کوشند، طبیعی است که از وضع انسان امروز که وضعی نامناسب و دور از حقیقت دارد ناخرسندند و برای فهم انسان در شناخت این وضعیت نیز تلاشی بی وقفه دارند.  
این نگارش (انسان ساختگی) هر چند شاید به زعم برخی خوش نباشد و تلخ به نظر آید ولی از آنجا که صادقانه به نگارش در آمده، این تلخی را برای برخی دیگر شیرین کرده و این نقد را تمهیدی نقد برای بهبود فهم انسان تلقّی خواهند کرد. نگارنده بر این است که نقد جامعه‌ی انسانی که از هویّت انسانی تهی شده و راه انسانیت در آن تاریک و تیره گشته است همواره می‌تواند کارساز باشد. و لذا در این راستا فیلسوفان و اندیشمندانی که به راستی در راه کمالِ فکر و اندیشه گام می‌زنند و به اعتلای انسان و فکر انسان و زندگیِ معنوی او می‌اندیشند خواهی نخواهی به نقد وضع موجود می‌کوشند، طبیعی است که از وضع انسان امروز که وضعی نامناسب و دور از حقیقت دارد ناخرسندند و برای فهم انسان در شناخت این وضعیت نیز تلاشی بی وقفه دارند.  


  ==ویژگیها==
  ==ویژگیها==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش