۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
در جاى دیگر نقل شده که روزى مردى برون خانه، امام را دید و به او دشنام داد. خادمان امام بر آن مرد حمله بردند. امام فرمود: او را بگذارید. سپس به او گفت: آنچه از ما بر تو پوشیده مانده بیشتر از آن است که مىدانى. آیا حاجتى دارى؟ مرد شرمنده شد و امام گلیمى را که بر دوش داشت بر او افکند و فرمود هزار درهم به او بدهند. مرد از آن پس مىگفت: گواهى مىدهم که تو فرزند پیغمبرى.<ref>ر.ک: شهیدى، جعفر، ص135</ref> | در جاى دیگر نقل شده که روزى مردى برون خانه، امام را دید و به او دشنام داد. خادمان امام بر آن مرد حمله بردند. امام فرمود: او را بگذارید. سپس به او گفت: آنچه از ما بر تو پوشیده مانده بیشتر از آن است که مىدانى. آیا حاجتى دارى؟ مرد شرمنده شد و امام گلیمى را که بر دوش داشت بر او افکند و فرمود هزار درهم به او بدهند. مرد از آن پس مىگفت: گواهى مىدهم که تو فرزند پیغمبرى.<ref>ر.ک: شهیدى، جعفر، ص135</ref> | ||
== شجاعت امام سجاد | == شجاعت امام سجاد علیهالسلام == | ||
وقتى در مجلس ابن زیاد حضور یافت و پاسخ یاوهسرایىهاى او را با قاطعیت داد، ابن زیاد خشم آورد و دستور قتل او را داد؛ امام خطاب به پسر مرجانه گفت: «آیا مرا به کشته شدن تهدید مىکنى؟ مگر نمىدانى که کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست»؟ | وقتى در مجلس ابن زیاد حضور یافت و پاسخ یاوهسرایىهاى او را با قاطعیت داد، ابن زیاد خشم آورد و دستور قتل او را داد؛ امام خطاب به پسر مرجانه گفت: «آیا مرا به کشته شدن تهدید مىکنى؟ مگر نمىدانى که کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست»؟ | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
== امام سجاد(ع) و ماجراى کربلا، کوفه و شام == | == امام سجاد(ع) و ماجراى کربلا، کوفه و شام == | ||
در آخرین ساعات عمر شریف امام حسین(ع)، وقتى امام سجاد | در آخرین ساعات عمر شریف امام حسین(ع)، وقتى امام سجاد علیهالسلام تنهایى پدر را دید تصمیم گرفت با حال مریضى به میدان برود، ولى امکلثوم به امر امام حسین(ع) مانع شد. | ||
عصر عاشورا با شهادت امام حسین(ع) مسئولیت امامت و هدایت اهلبیت و امت به عهده امام سجاد افتاد و امام با بقیه اهل حرم به اسارت درآمدند. شمر ملعون قصد کشتن امام را داشت، ولى با وساطت و توجیه بعضى از افراد، منصرف شد و از روز یازدهم امام و اهلبیت را بهسوى کوفه حرکت دادند.<ref>همان، ص57</ref> | عصر عاشورا با شهادت امام حسین(ع) مسئولیت امامت و هدایت اهلبیت و امت به عهده امام سجاد علیهالسلام افتاد و امام با بقیه اهل حرم به اسارت درآمدند. شمر ملعون قصد کشتن امام را داشت، ولى با وساطت و توجیه بعضى از افراد، منصرف شد و از روز یازدهم امام و اهلبیت را بهسوى کوفه حرکت دادند.<ref>همان، ص57</ref> | ||
وقتى اسراى اهلبیت وارد کوفه شدند، زنان کوفه شیون و زارى میکردند و امام فرمود: «شما که براى ما نوحهسرایى مىکنید! پس چه کسى ما را کشته است» و با مناسب دیدن زمینه براى ابلاغ پیام و روشنگرى، به خطبه ایستاد و کوفیان را سرزنش کرد. | وقتى اسراى اهلبیت وارد کوفه شدند، زنان کوفه شیون و زارى میکردند و امام فرمود: «شما که براى ما نوحهسرایى مىکنید! پس چه کسى ما را کشته است» و با مناسب دیدن زمینه براى ابلاغ پیام و روشنگرى، به خطبه ایستاد و کوفیان را سرزنش کرد. | ||
عبیدالله تصمیم گرفت امام سجاد(ع) را بکشد، ولى با وساطت و جانبازى حضرت زینب منصرف شد و امام سجاد نیز فرمود: «مرا از کشتن مىترسانى؟! مگر نمىدانى که کشته شدن خوى ما و شهادت مایه سربلندى و کرامت ما است». | عبیدالله تصمیم گرفت امام سجاد(ع) را بکشد، ولى با وساطت و جانبازى حضرت زینب علیهاالسلام منصرف شد و امام سجاد علیهالسلام نیز فرمود: «مرا از کشتن مىترسانى؟! مگر نمىدانى که کشته شدن خوى ما و شهادت مایه سربلندى و کرامت ما است». | ||
با افشاگرىهاى اهلبیت در کوفه، ابن زیاد رسوا شد و خوار گشت و چارهاى جز عجله در فرستادن آنها به شام ندید.<ref>ر.ک: همان، ص74</ref> | با افشاگرىهاى اهلبیت در کوفه، ابن زیاد رسوا شد و خوار گشت و چارهاى جز عجله در فرستادن آنها به شام ندید.<ref>ر.ک: همان، ص74</ref> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
خطبه امام در شام، ضربه محکمى بر پیکر حکومت اموى بود. آنچه یزید و پدرش معاویه علیه اهلبیت بافته بودند، با سخنان روشنگرانه امام(ع) پنبه شد. گروه زیادى از شامیان، سخن امام را شنیدند و فهمیدند که آنها خویشاوندان رسول خدا، اهل قبله، متعهد به اسلام و برترین مسلمانند و هیچ دلیل قانعکنندهاى براى کشتن آنها وجود نداشته است. افکار عمومى شهر به سود امام تغییر کرد. مردمى که در ابتداى ورود اهلبیت، به تماشاى آنان آمده بودند، با مشاهده وضع اسارت آنان شادى کرده بودند، براى پیروزى یزید چراغانى کرده بودند و...، حالا در کنار خرابه اجتماع میکردند و به اهلبیت تسلیت مىگفتند و در عزادارى آنها شرکت مىجستند و....<ref>رک: همان، ص85-86</ref> | خطبه امام در شام، ضربه محکمى بر پیکر حکومت اموى بود. آنچه یزید و پدرش معاویه علیه اهلبیت بافته بودند، با سخنان روشنگرانه امام(ع) پنبه شد. گروه زیادى از شامیان، سخن امام را شنیدند و فهمیدند که آنها خویشاوندان رسول خدا، اهل قبله، متعهد به اسلام و برترین مسلمانند و هیچ دلیل قانعکنندهاى براى کشتن آنها وجود نداشته است. افکار عمومى شهر به سود امام تغییر کرد. مردمى که در ابتداى ورود اهلبیت، به تماشاى آنان آمده بودند، با مشاهده وضع اسارت آنان شادى کرده بودند، براى پیروزى یزید چراغانى کرده بودند و...، حالا در کنار خرابه اجتماع میکردند و به اهلبیت تسلیت مىگفتند و در عزادارى آنها شرکت مىجستند و....<ref>رک: همان، ص85-86</ref> | ||
== زمامداران معاصر امام سجاد | == زمامداران معاصر امام سجاد علیهالسلام == | ||
زمامداران معاصر امام سجاد عبارتند از: یزید بن معاویه، معاویة بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک.<ref>ر.ک: همان، ص93</ref> | زمامداران معاصر امام سجاد علیهالسلام عبارتند از: یزید بن معاویه، معاویة بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک.<ref>ر.ک: همان، ص93</ref> | ||
== روش امام سجاد در برخورد با قیامها == | == روش امام سجاد در برخورد با قیامها == |
ویرایش