شهریاران گمنام: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۴
جز
جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'ه‌اش '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'ه‌اش ')
 
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۸: خط ۳۸:
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز شده و مطالب، شامل سه بخش: «دیلمیان - جستانیان، کنکریان، سالاریان»، «روادیان» و «شدادیان» می‌باشد. بخش اول و دوم، شامل سه گفتار و بخش سوم، شامل دو گفتار است.
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز شده و مطالب، شامل سه بخش: «دیلمیان - جستانیان، کنکریان، سالاریان»، «روادیان» و «شدادیان» می‌باشد. بخش اول و دوم، شامل سه گفتار و بخش سوم، شامل دو گفتار است.


آنچه از مطالعه دیباچه مؤلف برمی آید این است که مؤلف قصد داشته چهار بخش دیگر نیز به کتابش بیفزاید و کتابی را که اینک در سه بخش فراهم آمده، در هفت بخش تدوین و تنظیم نماید، ولی این نیت عملی نشده است<ref>همان، ص35</ref>
آنچه از مطالعه دیباچه مؤلف برمی‌آید این است که مؤلف قصد داشته چهار بخش دیگر نیز به کتابش بیفزاید و کتابی را که اینک در سه بخش فراهم آمده، در هفت بخش تدوین و تنظیم نماید، ولی این نیت عملی نشده است<ref>همان، ص35</ref>


[[کسروی، احمد|کسروی]] در تحقیق خود علاوه بر کتب مرجع، اعم از منابع تاریخی و سیاحت نامه تحت عنوان «المسالک و الممالک»، از دواوین اشعار و یادداشت‌های تاریخی غیر فارسی مربوط به منشیان دربارهای کوچک شاهی نیز بهره گرفته است<ref>همان</ref>
[[کسروی، احمد|کسروی]] در تحقیق خود علاوه بر کتب مرجع، اعم از منابع تاریخی و سیاحت نامه تحت عنوان «المسالک و الممالک»، از دواوین اشعار و یادداشت‌های تاریخی غیر فارسی مربوط به منشیان دربارهای کوچک شاهی نیز بهره گرفته است<ref>همان</ref>


دکتر سهراب یزدانی درباره روش تاریخ نگاری [[کسروی، احمد|کسروی]] بر این باور است که: «نحوه بهره گیری [[کسروی، احمد|کسروی]] از مآخذ استادانه است. وی همواره به مآخذ اصلی اعم از کتاب یا سند یا خاطره استناد می‌جوید و همیشه آن را معرفی می‌کند؛ البته روش او چندان آکادمیک نیست؛ یعنی مشخصات مآخذ چاپ شده را به طور کامل در اختیار خواننده نمی‌گذارد یا صفحه مورد استفاده اش را مشخص نمی‌سازد و به ندرت و با فواصل بسیار زیاد از زیرنویس استفاده می‌کند، ولی خواننده چندان متوجه این کاستی‌ها نمی‌شود؛ زیرا شکل کتاب با محتوای آن هماهنگ است. کتاب درباره زندگی انسان‌هاست نویسنده به جهت علاقه خوانندگان به اثرش، مسیر مطالب نویسی خود را با آوردن زیرنویسی‌های مکرر و ارجاعات پیاپی قطع نمی‌کند»<ref>همان، ص34-35</ref>
دکتر سهراب یزدانی درباره روش تاریخ‌نگاری [[کسروی، احمد|کسروی]] بر این باور است که: «نحوه بهره‌گیری [[کسروی، احمد|کسروی]] از مآخذ استادانه است. وی همواره به مآخذ اصلی اعم از کتاب یا سند یا خاطره استناد می‌جوید و همیشه آن را معرفی می‌کند؛ البته روش او چندان آکادمیک نیست؛ یعنی مشخصات مآخذ چاپ شده را به طور کامل در اختیار خواننده نمی‌گذارد یا صفحه مورد استفاده‌اش را مشخص نمی‌سازد و به ندرت و با فواصل بسیار زیاد از زیرنویس استفاده می‌کند، ولی خواننده چندان متوجه این کاستی‌ها نمی‌شود؛ زیرا شکل کتاب با محتوای آن هماهنگ است. کتاب درباره زندگی انسان‌هاست نویسنده به جهت علاقه خوانندگان به اثرش، مسیر مطالب نویسی خود را با آوردن زیرنویسی‌های مکرر و ارجاعات پیاپی قطع نمی‌کند»<ref>همان، ص34-35</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۵۳: خط ۵۳:
[[کسروی، احمد|کسروی]] با تکیه به نوشته‌های طبری و ابوالفرج و ذکر داستان‌های آنان، به بیان رعب و وحشت اعراب از مواجهه با دیلمان و دیلمیان پرداخته است. وی همچنین با استناد به منابع اصلی دوره اسلامی، از جنگ‌های مسلمانان و اهل دیلم، مطالب فراوانی نگاشته و مطلبی را از کتاب «البلدان» ابن فقیه همدانی ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص35-36</ref>
[[کسروی، احمد|کسروی]] با تکیه به نوشته‌های طبری و ابوالفرج و ذکر داستان‌های آنان، به بیان رعب و وحشت اعراب از مواجهه با دیلمان و دیلمیان پرداخته است. وی همچنین با استناد به منابع اصلی دوره اسلامی، از جنگ‌های مسلمانان و اهل دیلم، مطالب فراوانی نگاشته و مطلبی را از کتاب «البلدان» ابن فقیه همدانی ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص35-36</ref>


[[کسروی، احمد|کسروی]] ایجاد روابط بین علویان و دیلمان که به عقیده وی به جهت براندازی خلافت عباسیان بود را گرچه ناکام دانسته، ولی از زاویه دیگری این ارتباط را سودمند دیده است؛ آنجا که می‌نویسد: «باری دیلمان اگرچه از همدستی با علویان به نتیجه ای که می‌خواستند نرسیدند؛ یعنی نتوانستند خلافت عباسیان را به دست علویان براندازند، ولی به آرزوی اصلی خود که آزادی ایران از یوغ فرمانروایی تازیان بود کامیاب شدند؛ چه، این همدستی با علویان سرانجام آن شد که دیلمان اسلام پذیرفته از کوهستان خود که دو قرن و نیم محصور بودند بیرون آمده، با مسلمانان درآمیختند و در‌اندک مدتی پادشاهان بزرگی از آنان برخاسته، ایران و عراق را زیر فرمان خود درآوردند و در حقیقت از اواسط قرن چهارم که خاندان‌های بویهیان و زیاریان و دیگر خاندان‌های دیلمی بنیاد گذارده می‌شوند، تا استیلای سلجوقیان، کشور ایران آزادی و استقلال خود را داشت و از خلفا جز نامی در میان نبود»<ref>همان، ص36</ref>
[[کسروی، احمد|کسروی]] ایجاد روابط بین علویان و دیلمان که به عقیده وی به جهت براندازی خلافت عباسیان بود را گرچه ناکام دانسته، ولی از زاویه دیگری این ارتباط را سودمند دیده است؛ آنجا که می‌نویسد: «باری دیلمان اگرچه از همدستی با علویان به نتیجه‌ای که می‌خواستند نرسیدند؛ یعنی نتوانستند خلافت عباسیان را به دست علویان براندازند، ولی به آرزوی اصلی خود که آزادی ایران از یوغ فرمانروایی تازیان بود کامیاب شدند؛ چه، این همدستی با علویان سرانجام آن شد که دیلمان اسلام پذیرفته از کوهستان خود که دو قرن و نیم محصور بودند بیرون آمده، با مسلمانان درآمیختند و در‌اندک مدتی پادشاهان بزرگی از آنان برخاسته، ایران و عراق را زیر فرمان خود درآوردند و در حقیقت از اواسط قرن چهارم که خاندان‌های بویهیان و زیاریان و دیگر خاندان‌های دیلمی بنیاد گذارده می‌شوند، تا استیلای سلجوقیان، کشور ایران آزادی و استقلال خود را داشت و از خلفا جز نامی در میان نبود»<ref>همان، ص36</ref>


[[کسروی، احمد|کسروی]] در بررسی سلسله حکومتی جستانیان که مرکز آن خاندان، شهر رودبار زیتون بود از هفت امیر این خاندان نام می‌برد و در انقراض حکومت سیصد ساله این خاندان، سه عامل زیر را مؤثر می‌داند:
[[کسروی، احمد|کسروی]] در بررسی سلسله حکومتی جستانیان که مرکز آن خاندان، شهر رودبار زیتون بود از هفت امیر این خاندان نام می‌برد و در انقراض حکومت سیصد ساله این خاندان، سه عامل زیر را مؤثر می‌داند:
خط ۶۲: خط ۶۲:
[[کسروی، احمد|کسروی]] از قیام اسحق، پسر خلیفه، «المکتفی بالله» در سال 349ق در گیلان و آذربایگان تحت عنوان: «خروج المستجیربالله» یاد کرده است. منبع مورد استناد [[کسروی، احمد|کسروی]] در شرح این واقعه، کتاب «تجارب الأمم» می‌باشد<ref>همان، ص38</ref>
[[کسروی، احمد|کسروی]] از قیام اسحق، پسر خلیفه، «المکتفی بالله» در سال 349ق در گیلان و آذربایگان تحت عنوان: «خروج المستجیربالله» یاد کرده است. منبع مورد استناد [[کسروی، احمد|کسروی]] در شرح این واقعه، کتاب «تجارب الأمم» می‌باشد<ref>همان، ص38</ref>


نویسنده در ابتدای بخش دوم قبل از پرداختن به روادیان، مقدمه ای تحت عنوان: «مهاجرت‌های تازیکان - اعراب - به ایران» آورده است و در این مقدمه، ذکر می‌کند که: «در زمان ساسانیان یقین است و دلیل‌ها در دست هست که طایفه‌هایی از تازیکان در گرمسیرهای ایران از خوزستان و بحرین و پارس و کرمان نشیمن داشته‌اند. یکی از این طایفه‌ها» بنو العم «بود که شاید نخستین طایفه تازیک بوده‌اند که رخت مهاجرت به درون ایران کشیده‌اند»<ref>همان، ص39</ref>
نویسنده در ابتدای بخش دوم قبل از پرداختن به روادیان، مقدمه‌ای تحت عنوان: «مهاجرت‌های تازیکان - اعراب - به ایران» آورده است و در این مقدمه، ذکر می‌کند که: «در زمان ساسانیان یقین است و دلیل‌ها در دست هست که طایفه‌هایی از تازیکان در گرمسیرهای ایران از خوزستان و بحرین و پارس و کرمان نشیمن داشته‌اند. یکی از این طایفه‌ها» بنو العم «بود که شاید نخستین طایفه تازیک بوده‌اند که رخت مهاجرت به درون ایران کشیده‌اند»<ref>همان، ص39</ref>


وی در ادامه از ممانعت شاهان ساسانی از جمله: شاپور دوم (ذوالاکتاف) از ورود اعراب به ایران سخن گفته و علت تهاجم مکرر اعراب را به ایران در سخت گیری شاهان ساسانی دانسته است<ref>همان</ref>
وی در ادامه از ممانعت شاهان ساسانی از جمله: شاپور دوم (ذوالاکتاف) از ورود اعراب به ایران سخن گفته و علت تهاجم مکرر اعراب را به ایران در سخت گیری شاهان ساسانی دانسته است<ref>همان</ref>
خط ۷۰: خط ۷۰:
وی در قسمت روادیان عرب از چهار پادشاه یاد می‌کند و سه خاندان حکومت گری را که با شاهان این خاندان در جنگ و قتال بودند، به نام‌های: خداوندان مرند، خداوندان ارومی و خداوندان نریز معرفی می‌نماید<ref>همان</ref>
وی در قسمت روادیان عرب از چهار پادشاه یاد می‌کند و سه خاندان حکومت گری را که با شاهان این خاندان در جنگ و قتال بودند، به نام‌های: خداوندان مرند، خداوندان ارومی و خداوندان نریز معرفی می‌نماید<ref>همان</ref>


[[کسروی، احمد|کسروی]] در قسمت پادشاهان آذربایگان که گفتار دوم از بخش دوم کتاب را در بر می‌گیرد، از شش پادشاه که دنباله پادشاهان روادی عرب بودند یاد می‌کند. از مهم ترین وقایع این دوران، مهاجرت غزان یا ترکمانان اسرائیلی در زمان شاهی امیر وهسودان به آذربایگان، تهاجم غزان به واسپورگان و جنگ به ارامنه، ورود دومین دسته غزان به آذربایگان در سال 329ق و به دنبال آن ورود دسته‌های سوم و چهارم غزان و ورود طغرل سلجوقی به آذربایگان می‌باشد<ref>همان</ref>
[[کسروی، احمد|کسروی]] در قسمت پادشاهان آذربایگان که گفتار دوم از بخش دوم کتاب را در بر می‌گیرد، از شش پادشاه که دنباله پادشاهان روادی عرب بودند یاد می‌کند. از مهم‌ترین وقایع این دوران، مهاجرت غزان یا ترکمانان اسرائیلی در زمان شاهی امیر وهسودان به آذربایگان، تهاجم غزان به واسپورگان و جنگ به ارامنه، ورود دومین دسته غزان به آذربایگان در سال 329ق و به دنبال آن ورود دسته‌های سوم و چهارم غزان و ورود طغرل سلجوقی به آذربایگان می‌باشد<ref>همان</ref>


[[کسروی، احمد|کسروی]] از قول [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]]، گفتار سوم بخش دوم را با شاهی خاندان احمدیلیان در سال 501ق که از آنان به عنوان خداوندان مراغه یاد کرده است، آغاز می‌کند و بر این باور است که این احمدیلیان، بازماندگان روادیان تازی - عرب - بودند. او از هفت پادشاه این خاندان یاد می‌کند و ضمن بیان اشعار مداحی نظامی گنجوی از علاءالدین، پنجمین شاه این سلسله، معتقد است که نظامی گنجوی بهرام نامه را به نام امیر علاءالدین سروده است<ref>همان</ref>
[[کسروی، احمد|کسروی]] از قول [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]]، گفتار سوم بخش دوم را با شاهی خاندان احمدیلیان در سال 501ق که از آنان به عنوان خداوندان مراغه یاد کرده است، آغاز می‌کند و بر این باور است که این احمدیلیان، بازماندگان روادیان تازی - عرب - بودند. او از هفت پادشاه این خاندان یاد می‌کند و ضمن بیان اشعار مداحی نظامی گنجوی از علاءالدین، پنجمین شاه این سلسله، معتقد است که نظامی گنجوی بهرام نامه را به نام امیر علاءالدین سروده است<ref>همان</ref>


بخش سوم کتاب، به شدادیان اختصاص دارد. [[کسروی، احمد|کسروی]] در مقدمه می‌نویسد: شدادیان بر دو گروه هستند: گروهی که در آران فرمان رانده‌اند و گروهی که در آنی و ارمنستان حکمرانی داشتند<ref>ر.ک: همان</ref>
بخش سوم کتاب، به شدادیان اختصاص دارد. [[کسروی، احمد|کسروی]] در مقدمه می‌نویسد: شدادیان بر دو گروه هستند: گروهی که در آران فرمان رانده‌اند و گروهی که در آنی و ارمنستان حکمرانی داشتند<ref>ر.ک: همان</ref>
مقدمه بخش سوم به معرفی جغرافیایی و تاریخی آران تا ظهور اسلام اختصاص یافته است. [[کسروی، احمد|کسروی]] در معرفی ناحیه آران می‌نویسد: آران در شمال ایران و در غرب دریاچه خزر نهاده و شهرهای بزرگ آنجا باکو و گنجه و شماخی و دربند است. از شهرهای کهنه اش «بردوا» (بردعه) است که اکنون خرابه‌های آن پیداست<ref>همان</ref>
مقدمه بخش سوم به معرفی جغرافیایی و تاریخی آران تا ظهور اسلام اختصاص یافته است. [[کسروی، احمد|کسروی]] در معرفی ناحیه آران می‌نویسد: آران در شمال ایران و در غرب دریاچه خزر نهاده و شهرهای بزرگ آنجا باکو و گنجه و شماخی و دربند است. از شهرهای کهنه‌اش «بردوا» (بردعه) است که اکنون خرابه‌های آن پیداست<ref>همان</ref>


گفتار اول بخش سوم، به معرفی شدادیان گنجه اختصاص یافته و در گفتار دوم، شدادیان آنی معرفی شده است. حکومت شدادیان آنی از زمانی تشکیل یافت که ناحیه آنی در پی لشکرکشی آلپ ارسلان سلجوقی و همدستی ابوالسوار، از چنگ رومیان خارج گشته و توسط آلپ ارسلان به پسر ابوالسوار واگذار گردید<ref>همان</ref>
گفتار اول بخش سوم، به معرفی شدادیان گنجه اختصاص یافته و در گفتار دوم، شدادیان آنی معرفی شده است. حکومت شدادیان آنی از زمانی تشکیل یافت که ناحیه آنی در پی لشکرکشی آلپ ارسلان سلجوقی و همدستی ابوالسوار، از چنگ رومیان خارج گشته و توسط آلپ ارسلان به پسر ابوالسوار واگذار گردید<ref>همان</ref>