پرش به محتوا

آسیب‌شناسی حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مدنی، علیخان' به 'مدنی، سید علی‌خان'
جز (جایگزینی متن - 'صدر، حسن' به 'صدر، سید حسن')
جز (جایگزینی متن - 'مدنی، علیخان' به 'مدنی، سید علی‌خان')
خط ۴۱: خط ۴۱:
#یکى از نكته‌هاى جالبى كه نویسنده ذكر كرده، این است: علماى رجال در مورد بسيارى از راویان تعابيرى به كار برده‌اند همچون: «كان غالياً»، «فيه أرتفاع»، «مرتفع القول» و «كان من الطيارة».
#یکى از نكته‌هاى جالبى كه نویسنده ذكر كرده، این است: علماى رجال در مورد بسيارى از راویان تعابيرى به كار برده‌اند همچون: «كان غالياً»، «فيه أرتفاع»، «مرتفع القول» و «كان من الطيارة».
#:برخى از فقها، همچون [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] در کتاب [[الوجيزة في علم الدراية|الوجيز]] و شارح آن علامه [[صدر، سید حسن|سيد‌ ‎حسن صدر]] در [[نهاية الدراية في شرح الرسالة الموسومة بالوجيزة للبهايي|نهایة الدراية]] چنين تعابيرى را موجب ضعف راوى دانسته‌اند، امّا اكثر فقها، گفته‌اند كه اين‌گونه الفاظ موجب ضعف راوى نمى‌شود چون هر گاه راوى روايتى را آورده كه بيانگر فضايل يا معجزات أئمه(ع) بوده و يا بر عصمت آنها دلالت داشته است، بسيارى از علما آن راوى را متهمّ به غلوّ كرده‌اند و برخى از علماى رجال نيز بر همین اساس، راوى مزبور را ضعيف شمرده‌اند؛ مثلاً [[شيخ صدوق]] و استادش محمد بن حسن بن ولید و عده زيادى از علماى قرن چهارم به سهو النبى(ص) اعتقاد داشته‌اند و لذا هر حديثى را كه به روشنى بر عصمت پيامبر(ص) و امام(ع) دلالت داشته است، ضعيف دانسته و راوى آن حديث را متهم به غلوّ كرده‌اند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23648/1/114 متن کتاب، ص114-115]</ref>
#:برخى از فقها، همچون [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] در کتاب [[الوجيزة في علم الدراية|الوجيز]] و شارح آن علامه [[صدر، سید حسن|سيد‌ ‎حسن صدر]] در [[نهاية الدراية في شرح الرسالة الموسومة بالوجيزة للبهايي|نهایة الدراية]] چنين تعابيرى را موجب ضعف راوى دانسته‌اند، امّا اكثر فقها، گفته‌اند كه اين‌گونه الفاظ موجب ضعف راوى نمى‌شود چون هر گاه راوى روايتى را آورده كه بيانگر فضايل يا معجزات أئمه(ع) بوده و يا بر عصمت آنها دلالت داشته است، بسيارى از علما آن راوى را متهمّ به غلوّ كرده‌اند و برخى از علماى رجال نيز بر همین اساس، راوى مزبور را ضعيف شمرده‌اند؛ مثلاً [[شيخ صدوق]] و استادش محمد بن حسن بن ولید و عده زيادى از علماى قرن چهارم به سهو النبى(ص) اعتقاد داشته‌اند و لذا هر حديثى را كه به روشنى بر عصمت پيامبر(ص) و امام(ع) دلالت داشته است، ضعيف دانسته و راوى آن حديث را متهم به غلوّ كرده‌اند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23648/1/114 متن کتاب، ص114-115]</ref>
#نویسنده بر فهم زبان روايات تأكيد كرده و آن را از قواعد فهم حديث شمرده و چنين نوشته است: یکى از نكاتى كه در فهم روايات اهمیت دارد توجه به زبان روايات و شناخت معانى حقيقى و مجازى الفاظ روايات از طريق کتاب‌هاى لغت است. البته در بيشتر کتاب‌هاى مذكور، معانى حقيقى و مجازى كلمات در كنار یکديگر ذكر گرديده و میان آنها تمايزى نهاده نشده است. اولین كسى كه درصدد تأليف کتاب مستقلى درباره معانى مجازى لغات برآمد، [[محمود بن عمر زمخشرى]] بود كه با احاطه كامل بر لغت و استعمالات آن، کتاب «[[أساس البلاغة]]» را به رشته تحرير درآورد. ضعفى كه در این کتاب هست، این است كه مؤلف معانى حقيقى كلمات را ذكر نكرده و این كار را گویى به ساير کتاب‌هاى لغت حواله داده است. ازاين‌رو، پى بردن به معناى حقيقى واژه‌ها از طريق این کتاب میسر نيست و صرفاً معانى مجازى را مى‌توان در آن جستجو كرد. [[مرتضی زبیدی، محمد|علامه سيد‌ ‎مرتضى زبيدى]] در کتاب «[[تاج العروس]]» هرچند معانى مجازى لغت‌ها را در كنار معانى حقيقى ذكر كرده، میان آنها تمايز ننهاده است، امّا [[مدنی، علیخان|مرحوم سيد‌ ‎على خان مدنى]] در کتاب «[[الطراز]]» معانى حقيقى و مجازى واژه‌ها را از هم جدا ساخته و همین ویژگى موجب برترى کتاب وى بر ديگر کتاب‌هاى لغوى شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23648/1/222 همان، ص222- 223]</ref>
#نویسنده بر فهم زبان روايات تأكيد كرده و آن را از قواعد فهم حديث شمرده و چنين نوشته است: یکى از نكاتى كه در فهم روايات اهمیت دارد توجه به زبان روايات و شناخت معانى حقيقى و مجازى الفاظ روايات از طريق کتاب‌هاى لغت است. البته در بيشتر کتاب‌هاى مذكور، معانى حقيقى و مجازى كلمات در كنار یکديگر ذكر گرديده و میان آنها تمايزى نهاده نشده است. اولین كسى كه درصدد تأليف کتاب مستقلى درباره معانى مجازى لغات برآمد، [[محمود بن عمر زمخشرى]] بود كه با احاطه كامل بر لغت و استعمالات آن، کتاب «[[أساس البلاغة]]» را به رشته تحرير درآورد. ضعفى كه در این کتاب هست، این است كه مؤلف معانى حقيقى كلمات را ذكر نكرده و این كار را گویى به ساير کتاب‌هاى لغت حواله داده است. ازاين‌رو، پى بردن به معناى حقيقى واژه‌ها از طريق این کتاب میسر نيست و صرفاً معانى مجازى را مى‌توان در آن جستجو كرد. [[مرتضی زبیدی، محمد|علامه سيد‌ ‎مرتضى زبيدى]] در کتاب «[[تاج العروس]]» هرچند معانى مجازى لغت‌ها را در كنار معانى حقيقى ذكر كرده، میان آنها تمايز ننهاده است، امّا [[مدنی، سید علی‌خان|مرحوم سيد‌ ‎على خان مدنى]] در کتاب «[[الطراز]]» معانى حقيقى و مجازى واژه‌ها را از هم جدا ساخته و همین ویژگى موجب برترى کتاب وى بر ديگر کتاب‌هاى لغوى شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23648/1/222 همان، ص222- 223]</ref>


==وضعيت کتاب==
==وضعيت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش