پرش به محتوا

محقق ترمذی، سید برهان‌الدین حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
|-
|-
|متولد  
|متولد  
| data-type="authorbirthDate" |
| data-type="authorbirthDate" |560 یا 561ق
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
| data-type="authorBirthPlace" |
| data-type="authorBirthPlace" |احتمالا اهل ترمذ
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
| data-type="authorDeathDate" |638 ق
| data-type="authorDeathDate" |638ق
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |
| data-type="authorTeachers" |[[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]]
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
خط ۳۱: خط ۳۱:
</div>
</div>


'''سيد برهان‌الدين محقق حسينى ترمدى (ترمذى)''' از سادات حسينى (ترمد) ترمذ بوده كه در سال 560 يا 561ق متولد شده است. وى از صوفيان مشهور بوده و از جمله پيران مولانا جلال‌الدين محمد بلخى مى‌باشد و در ميان مردم خراسان به سيد سِردان شهرت داشت.
'''سید برهان‌الدین محقق حسینى ترمدى (ترمذى)''' (560 یا561 - 638ق)، وى از صوفیان مشهور بوده و از جمله پیران مولانا [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین محمد بلخى]] مى‌باشد و در میان مردم خراسان به سید سِردان شهرت داشت.


وى در عنفوان جوانى به بلخ آمد و بر اثر آشنايى با بهاءالدين ولد، شاگرد و مريد وى شد. قابليت، كشش و تعلق شديد او به شيخش بهاءولد موجب آن شد كه شيخ او را بركشيد و مورد (عطاى بيحد) قرار داد و وظيفه تربيت و سرپرستى فرزندش جلال‌الدين محمد را به عهده او گذاشت كه مولانا خود نيز ضمن اشاره به اين معنى، از وى ستايش كرده است.
== ولادت ==
از سادات حسینى (ترمد) ترمذ بوده که در سال 560 یا 561ق متولد شده است.


وى پس از جدايى از بهاءولد ظاهراً به زادگاهش ترمذ بازگشته، مجالس وعظ و تذكير داشته و در ميان اهالى شهر از عزت و اعتبار خاصى برخوردار بوده است. بعد از مدتى وى بار ديگر هواى پيوستن به بهاءالدين ولد را كرد. گفته‌اند كه او در واقعه‌اى ديد كه پيرش فوت شده است، ازينرو در ترمذ عزادارى كرد. باز در واقعه‌اى ديگر دريافت كه پيرش از او مى‌خواهد كه به نزد فرزندش جلال‌الدين محمد رود و وى را تنها نگذارد.
== تحصیلات ==
وى در عنفوان جوانى به بلخ آمد و بر اثر آشنایى با [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]]، شاگرد و مرید وى شد. قابلیت، کشش و تعلق شدید او به شیخش [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءولد]] موجب آن شد که شیخ او را برکشید و مورد (عطاى بی‌حد) قرار داد و وظیفه تربیت و سرپرستى فرزندش جلال‌الدین محمد را به عهده او گذاشت که مولانا خود نیز ضمن اشاره به این معنى، از وى ستایش کرده است.


لذا سيد با وجود اصرار بزرگان ترمذ بر ماندن، رو به سوى روم نهاد. سلطان ولد در اين زمينه چنين مى‌گويد:
وى پس از جدایى از [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءولد]] ظاهراً به زادگاهش ترمذ بازگشته، مجالس وعظ و تذکیر داشته و در میان اهالى شهر از عزت و اعتبار خاصى برخوردار بوده است. بعد از مدتى وى بار دیگر هواى پیوستن به بهاءالدین ولد را کرد. گفته‌اند که او در واقعه‌اى دید که پیرش فوت شده است، ازینرو در ترمذ عزادارى کرد. باز در واقعه‌اى دیگر دریافت که پیرش از او مى‌خواهد که به نزد فرزندش جلال‌الدین محمد رود و وى را تنها نگذارد.


سيد برهان‌الدين ترمذى پس از مدتى، ظاهراً پس از فرونشستن فتنه مغول، جوياى پيرش شد، تا آن‌كه يكى از بزرگان به او اطلاع داد كه بهاءالدين ولد در روم است. پس رخت سفر بربست و به سوى روم حركت كرد و در 629ق يعنى يكسال پس از درگذشت بهاء ولد به قونيه رسيد.
لذا سید با وجود اصرار بزرگان ترمذ بر ماندن، رو به سوى روم نهاد. سلطان ولد در این زمینه چنین مى‌گوید:


پس از مرگ بهاءالدين ولد، جلال‌الدين محمد خود را با غربت و مهجورى سختى مواجه يافت ياد و بلخ و سمرقند و خاطره آب آموى و دره‌هاى سغد و فرغانه را در خاطرش زنده مى‌كرد. در گيرودار اين احوال، سيد برهان ترمذى شاگرد ديرينه و مريد وفادار بهاء ولد و مربى مهربان و محبوب دوران كودكى جلال‌الدين محمد به قونيه رسيد، اما به مجرد ورود يا اندكى پيشتر، با تأثر و اندوه بسيار خبر يافته بود كه سلطان العلماى بلخ يك سال قبل از ورود وى، در اين شهر درگذشته بود. هنگام ورود سيد به قونيه، مولاناى جوان در لارنده بود، شهرى كه در سال‌هاى جوانيش براى اولين بار در آن‌جا به وعظ پرداخته و زن و فرزند يافته بود، اما به مجرد آگهى از ورود سيد برهان با عجله خود را به قونيه رسانيد.
سید برهان‌الدین ترمذى پس از مدتى، ظاهراً پس از فرونشستن فتنه مغول، جویاى پیرش شد، تا آن‌که یکى از بزرگان به او اطلاع داد که [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]] در روم است. پس رخت سفر بربست و به سوى روم حرکت کرد و در 629ق یعنى یکسال پس از درگذشت [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاء ولد]] به قونیه رسید.


ديدار سيد براى وى تسكين و تسلاى فوق العاده گرديد. مولانا كه در اين ايام 25 بهار عمر را ديده بود، با سيد، اين مربى محبوب ديرين خويش از سر تسليم و ارادت سخن گفت و متابعت او را مثل متابعت پدر بر خود واجب دانست و خود را همچنان شاگرد و محتاج تربيت و ارشاد وى يافت و اسرار تصوف و عرفان را از او فراگرفت. سپس به اشارت آن جناب، قونيه را به قصد ادامه تحصيل به جانب شام و حلب كه مراكز علمى آن روزگار بود، ترك كرد.
پس از مرگ [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]]، [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین محمد]] خود را با غربت و مهجورى سختى مواجه یافت یاد و بلخ و سمرقند و خاطره آب آموى و دره‌هاى سغد و فرغانه را در خاطرش زنده مى‌کرد. در گیرودار این احوال، سید برهان ترمذى شاگرد دیرینه و مرید وفادار [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاء ولد]] و مربى مهربان و محبوب دوران کودکى [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین محمد]] به قونیه رسید، اما به مجرد ورود یا اندکى پیشتر، با تأثر و اندوه بسیار خبر یافته بود که سلطان العلماى بلخ یک سال قبل از ورود وى، در این شهر درگذشته بود. هنگام ورود سید به قونیه، مولاناى جوان در لارنده بود، شهرى که در سال‌هاى جوانیش براى اولین بار در آن‌جا به وعظ پرداخته و زن و فرزند یافته بود، اما به مجرد آگهى از ورود سید برهان با عجله خود را به قونیه رسانید.


سيد برهان اكثر اوقات خويش را در شهر زيبا و آرام قيصريه مى‌گذرانيد و در ايام تحصيل و مسافرت مولانا، مكرر به قونيه مى‌آمد و از خانواده و تربيت فرزندان مولانا نظارت مى‌كرد.
دیدار سید براى وى تسکین و تسلاى فوق العاده گردید. مولانا که در این ایام 25 بهار عمر را دیده بود، با سید، این مربى محبوب دیرین خویش از سر تسلیم و ارادت سخن گفت و متابعت او را مثل متابعت پدر بر خود واجب دانست و خود را همچنان شاگرد و محتاج تربیت و ارشاد وى یافت و اسرار تصوف و عرفان را از او فراگرفت. سپس به اشارت آن جناب، قونیه را به قصد ادامه تحصیل به جانب شام و حلب که مراکز علمى آن روزگار بود، ترک کرد.


هفت سال تحصيل، رياضت و تفكر كه قسمتى از آن در حلب و دمشق، در مدرسه‌ها و قسمتى ديگر در قيصريه يا قونيه، در خانقاه و يا خانه اما تحت ارشاد و نظارت سيد ترمذى كه به درجه قطبيت رسيده بود به سر آمد، جلال‌الدين محمد را به يك مفتى عالم و در عين حال سالك متوحد و عارف تبديل كرد. وقتى در سنين 33 سالگى از شام و از طري‍-ق قيصريه به قونيه بازآمد، جلال‌الدين محمد بلخى، مولاناى روم و مفتى بزرگ عصر تلقى مى‌شد.
سید برهان اکثر اوقات خویش را در شهر زیبا و آرام قیصریه مى‌گذرانید و در ایام تحصیل و مسافرت مولانا، مکرر به قونیه مى‌آمد و از خانواده و تربیت فرزندان مولانا نظارت مى‌کرد.


سيد برهان او را در علم قال و علم حال چنان كه آرزو كرده بود، يافت. مولانا هم بعد از سال‌هاى دورى، دوباره چنان به صحبت او أنس يافت كه به آسانى نتوانست به بازگشت سيد به قيصريه رضايت دهد و عاشقانه به سيد پير ارادت مى‌ورزيد. اما اين مربى غمخوار و دلسوز، چند هفته پس از بازگشت مولانا از شام در سال 638ق به عمر 78 سالگى در قيصريه درگذشت و مولانا را يك بار ديگر به سوگ نشاند.
هفت سال تحصیل، ریاضت و تفکر که قسمتى از آن در حلب و دمشق، در مدرسه‌ها و قسمتى دیگر در قیصریه یا قونیه، در خانقاه و یا خانه اما تحت ارشاد و نظارت سید ترمذى که به درجه قطبیت رسیده بود به سر آمد، [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین محمد]] را به یک مفتى عالم و در عین حال سالک متوحد و عارف تبدیل کرد. وقتى در سنین 33 سالگى از شام و از طریق قیصریه به قونیه بازآمد، جلال‌الدین محمد بلخى، مولاناى روم و مفتى بزرگ عصر تلقى مى‌شد.


ترمذى علاوه بر مولوى، مريدان ديگرى نيز تربيت كرد از جمله صلاح‌الدين زركوب كه مولانا او را فرزند جان خود مى‌خواند.
سید برهان او را در علم قال و علم حال چنان که آرزو کرده بود، یافت. [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] هم بعد از سال‌هاى دورى، دوباره چنان به صحبت او أنس یافت که به آسانى نتوانست به بازگشت سید به قیصریه رضایت دهد و عاشقانه به سید پیر ارادت مى‌ورزید.  


ترمذى چنان‌كه از زندگی‌نامه‌اش بر مى‌آيد، اغلب در حالت جذبه به سر مى‌برده و از او اثرى كه خود تأليف كرده باشد برجاى نمانده است، ولى تقريرات او را برخى از مريدانش به صورت كتاب در آورده‌اند، از جمله: معارف كه مجموعه‌اى است از مقالات و مواعظ تقريرى او در فاصله سال‌هاى 629 تا 638 هنگام اقامت در آسياى صغير (بلاد روم) كه يك يا چند تن از حاضران آن‌ها را مرتب و مدون ساخته‌اند.
== وفات ==
اما این مربى غمخوار و دلسوز، چند هفته پس از بازگشت مولانا از شام در سال 638ق به عمر 78 سالگى در قیصریه درگذشت و [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] را یک بار دیگر به سوگ نشاند.
 
ترمذى علاوه بر [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوى]]، مریدان دیگرى نیز تربیت کرد از جمله [[صلاح‌الدین زرکوب]] که [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] او را فرزند جان خود مى‌خواند.
 
== آثار ==
ترمذى چنان‌که از زندگی‌نامه‌اش بر مى‌آید، اغلب در حالت جذبه به سر مى‌برده و از او اثرى که خود تألیف کرده باشد برجاى نمانده است، ولى تقریرات او را برخى از مریدانش به صورت کتاب در آورده‌اند، از جمله: معارف که مجموعه‌اى است از مقالات و مواعظ تقریرى او در فاصله سال‌هاى 629 تا 638 هنگام اقامت در آسیاى صغیر (بلاد روم) که یک یا چند تن از حاضران آن‌ها را مرتب و مدون ساخته‌اند.
 
== منابع مقاله ==
[https://www.cgie.org.ir/fa/article/228720/%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AD%D9%82%D9%82 مایل هروی، نجیب، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، جلد 12، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374]




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش