پرش به محتوا

تنقیح المقال في علم الرجال (رحلي): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:




«تنقيح المقال في علم الرجال» يا «تنقيح المقال في أحوال الرجال»، تأليف عبدالله مامقانى، عالم و فقيه امامى قرن سيزدهم و چهاردهم، اثرى است جامع در علم رجال كه به زبان عربى نوشته شده است.
'''تنقيح المقال في علم الرجال''' يا «تنقيح المقال في أحوال الرجال»، تأليف [[ مامقانی، عبدالله|عبدالله مامقانى]]، عالم و فقيه امامى قرن سيزدهم و چهاردهم، اثرى است جامع در علم رجال كه به زبان عربى نوشته شده است.


مامقانى تأليف كتاب را در نيمه مرداد 1308ش آغاز نموده و تا هنگام وفات (1311ش) با عشق و علاقه فراوان، همه وقت خود را صرف اين كار ساخته و در مهر 1310ش، نگارش و بازبينى آن را به پايان رسانده است <ref>ر.ك: ملكى ميانجى، على، 1383، ج8، ص294</ref>.
مامقانى تأليف كتاب را در نيمه مرداد 1308ش آغاز نموده و تا هنگام وفات (1311ش) با عشق و علاقه فراوان، همه وقت خود را صرف اين كار ساخته و در مهر 1310ش، نگارش و بازبينى آن را به پايان رسانده است <ref>ر.ك: ملكى ميانجى، على، 1383، ج8، ص294</ref>.
خط ۶۸: خط ۶۸:
مى‌توان ويژگى‌هاى كتاب را در امور زير، خلاصه نمود:
مى‌توان ويژگى‌هاى كتاب را در امور زير، خلاصه نمود:


1. گسترده‌ترين كتاب در موضوع خود است؛
#گسترده‌ترين كتاب در موضوع خود است؛
 
#با رساندن نام محدثان و ديگران به عددى افزون بر شانزده هزار تن، در كار خود، زياده‌روى و افراط كرده است؛
2. با رساندن نام محدثان و ديگران به عددى افزون بر شانزده هزار تن، در كار خود، زياده‌روى و افراط كرده است؛
#مطالب علم رجال را با محتويات علم تراجم، باآنكه به كار شناخت راويان و محدثان نمى‌آيد و نيازى را از فقيه، در اين مسير، تأمين نمى‌كند، در هم آميخته است؛
 
#در نوع خود، فراگيرترين كتاب به‌لحاظ تتبع مدارك و استقصاى اقوال بشمار مى‌رود؛
3. مطالب علم رجال را با محتويات علم تراجم، باآنكه به كار شناخت راويان و محدثان نمى‌آيد و نيازى را از فقيه، در اين مسير، تأمين نمى‌كند، در هم آميخته است؛
#به‌لحاظ احاطه به نقل عبارات علماى رجالى، متقن‌ترين كتاب در نوع خود مى‌باشد؛
 
#هنگام پرداختن به نقاط ضعف و قوت هر راوى، توثيق علماى متأخر را به توثيق علماى متقدم، افزوده است؛
4. در نوع خود، فراگيرترين كتاب به‌لحاظ تتبع مدارك و استقصاى اقوال بشمار مى‌رود؛
#به ضبط نام افراد و بيان كيفيت تلفظ صحيح آنها پرداخته است، مانند ضبط نام «سماعه»، ذيل ترجمه «ابراهيم بن محمد بن سماعه» <ref>ر.ك: رستگار، پرويز، 1382، ص26</ref>.
 
#:برخى از صاحب‌نظران اين اثر را ستوده‌اند. برخى نيز از آن انتقاد كرده‌اند؛ امين با وجود برشمردن اين كتاب در ميان مآخذ «أعيان الشيعة»، آن را پراشتباه معرفى كرده و آقابزرگ طهرانى، در كنار ستايش از اين اثر و مؤلف آن، آن را نيازمند تنقيح و بازنگرى دانسته است <ref>ملكى ميانجى، على، 1383، ج8، ص293</ref>.
5. به‌لحاظ احاطه به نقل عبارات علماى رجالى، متقن‌ترين كتاب در نوع خود مى‌باشد؛
#:محمدتقى شوشترى، باآنكه اين كتاب را بهترين و متقن‌ترين تأليف رجالى از نظر جامعيت و گردآورى اقوال رجاليان برشمرده، بيش از ديگران از آن انتقاد كرده است. وى ابتدا، نقدها و تعليقات خود را در حاشيه نسخه‌اى از اين كتاب كه در اختيارش بود، يادداشت مى‌كرد، سپس آن‌ها را مستقلاً نگاشت كه به «قاموس الرجال»، شهرت يافت و با همين عنوان به چاپ رسيد. گفتنى است برخى با وجود همه ارزش‌هاى «قاموس الرجال»، بر لحن تند و بعضى عبارات نامناسب اين كتاب خرده گرفته و آن را نقطه ضعف اين اثر برشمرده‌اند <ref>همان</ref>.
 
#:علامه شوشترى اين كتاب را به بوته نقدهاى كلّى و نيز، نقدهاى موردى خود، قرار داده است. نقدهاى كلى عبارتند از:
6. هنگام پرداختن به نقاط ضعف و قوت هر راوى، توثيق علماى متأخر را به توثيق علماى متقدم، افزوده است؛
#:الف)- تطويل‌هاى بدون فايده دارد؛
 
#:ب)- توثيق گروهى از متأخران را به توثيق قدما ضميمه كرده است، باآنكه با وجود اولى، جز در مواردى خاص، نيازى به دومى نيست؛
7. به ضبط نام افراد و بيان كيفيت تلفظ صحيح آنها پرداخته است، مانند ضبط نام «سماعه»، ذيل ترجمه «ابراهيم بن محمد بن سماعه» <ref>ر.ك: رستگار، پرويز، 1382، ص26</ref>.
#:ج)- گاه رنج كارهايى را بر خود هموار كرده كه از قبيل «تحصيل حاصل» است و همگان آن را مى‌دانند (مانند ضبط نام‌هايى چون ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، داوود، سليمان و محمد)؛
 
#:د)- اشتباهاتى شگفت‌آور و لغزش‌هايى كم‌سابقه دارد؛
برخى از صاحب‌نظران اين اثر را ستوده‌اند. برخى نيز از آن انتقاد كرده‌اند؛ امين با وجود برشمردن اين كتاب در ميان مآخذ «أعيان الشيعة»، آن را پراشتباه معرفى كرده و آقابزرگ طهرانى، در كنار ستايش از اين اثر و مؤلف آن، آن را نيازمند تنقيح و بازنگرى دانسته است <ref>ملكى ميانجى، على، 1383، ج8، ص293</ref>.
#:ه)- گاه انتقاداتى از ديگران كرده كه ناشى از كمى دقت در عبارات آنان و منتقل نشدن به مقصودشان است؛
 
#:و)- داراى خلطها و تناقض‌هاست؛
محمدتقى شوشترى، باآنكه اين كتاب را بهترين و متقن‌ترين تأليف رجالى از نظر جامعيت و گردآورى اقوال رجاليان برشمرده، بيش از ديگران از آن انتقاد كرده است. وى ابتدا، نقدها و تعليقات خود را در حاشيه نسخه‌اى از اين كتاب كه در اختيارش بود، يادداشت مى‌كرد، سپس آن‌ها را مستقلاً نگاشت كه به «قاموس الرجال»، شهرت يافت و با همين عنوان به چاپ رسيد. گفتنى است برخى با وجود همه ارزش‌هاى «قاموس الرجال»، بر لحن تند و بعضى عبارات نامناسب اين كتاب خرده گرفته و آن را نقطه ضعف اين اثر برشمرده‌اند <ref>همان</ref>.
#:ز)- اساسا از يادآورى برخى عنوان‌ها غفلت كرده است؛
 
#:ح)- برخى عنوان‌ها را باآنكه جاى حرف و حديث دارند، مسلم و بى‌گفتگو گمان كرده است؛
علامه شوشترى اين كتاب را به بوته نقدهاى كلّى و نيز، نقدهاى موردى خود، قرار داده است. نقدهاى كلى عبارتند از:
#:ك)- نام يك تن را كه به‌گونه‌هاى مختلفى نقل مى‌شود، بدون اشاره به خلاف موجود در ثبت و ضبط آن، يادآورى كرده؛ به‌طورى‌كه در ذهن مراجعه‌كننده، اين گمان را مى‌آفريند كه صحبت از دو يا چند شخص است؛
 
#:ل)- بسيار پيش مى‌آيد كه مطلبى را به كسى نسبت مى‌دهد، درحالى‌كه گوينده‌اش شخص ديگرى است (مانند نسبت دادن سخنى از يكى از قدما به شخصى از متأخران)؛
الف)- تطويل‌هاى بدون فايده دارد؛
#:م)- در تفسير نسبت‌ها، مانند «احمرى» و «جريرى»، چندين احتمال را بى‌آنكه يكى را برگزيند و سرگردانى خود و مخاطبان خود را به سامان رساند، يادآور مى‌شود و كم پيش مى‌آيد، ترجمه راوى‌اى از اين سليقه، در امان مانده باشد.
 
#از جمله مبانى پذيرفته‌شده نويسنده كه چندين بار از سوى علامه شوشترى نقد شده، شيعه امامى‌مذهب دانستن كسانى است كه شيخ طوسى آنان را در كتاب رجال خود نام برده است؛ همچنين، ذهنيت مرحوم مامقانى از مفاهيم واژه‌هايى چون «تشيع» و «غلو»، از ديگر انتقادهاى كلى علامه شوشترى به ايشان است <ref>ر.ك: رستگار، پرويز، 1382، ص27-28</ref>.
ب)- توثيق گروهى از متأخران را به توثيق قدما ضميمه كرده است، باآنكه با وجود اولى، جز در مواردى خاص، نيازى به دومى نيست؛
 
ج)- گاه رنج كارهايى را بر خود هموار كرده كه از قبيل «تحصيل حاصل» است و همگان آن را مى‌دانند (مانند ضبط نام‌هايى چون ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، داوود، سليمان و محمد)؛
 
د)- اشتباهاتى شگفت‌آور و لغزش‌هايى كم‌سابقه دارد؛
 
ه)- گاه انتقاداتى از ديگران كرده كه ناشى از كمى دقت در عبارات آنان و منتقل نشدن به مقصودشان است؛
 
و)- داراى خلطها و تناقض‌هاست؛
 
ز)- اساسا از يادآورى برخى عنوان‌ها غفلت كرده است؛
 
ح)- برخى عنوان‌ها را باآنكه جاى حرف و حديث دارند، مسلم و بى‌گفتگو گمان كرده است؛
 
ك)- نام يك تن را كه به‌گونه‌هاى مختلفى نقل مى‌شود، بدون اشاره به خلاف موجود در ثبت و ضبط آن، يادآورى كرده؛ به‌طورى‌كه در ذهن مراجعه‌كننده، اين گمان را مى‌آفريند كه صحبت از دو يا چند شخص است؛
 
ل)- بسيار پيش مى‌آيد كه مطلبى را به كسى نسبت مى‌دهد، درحالى‌كه گوينده‌اش شخص ديگرى است (مانند نسبت دادن سخنى از يكى از قدما به شخصى از متأخران)؛
 
م)- در تفسير نسبت‌ها، مانند «احمرى» و «جريرى»، چندين احتمال را بى‌آنكه يكى را برگزيند و سرگردانى خود و مخاطبان خود را به سامان رساند، يادآور مى‌شود و كم پيش مى‌آيد، ترجمه راوى‌اى از اين سليقه، در امان مانده باشد.
 
8. از جمله مبانى پذيرفته‌شده نويسنده كه چندين بار از سوى علامه شوشترى نقد شده، شيعه امامى‌مذهب دانستن كسانى است كه شيخ طوسى آنان را در كتاب رجال خود نام برده است؛ همچنين، ذهنيت مرحوم مامقانى از مفاهيم واژه‌هايى چون «تشيع» و «غلو»، از ديگر انتقادهاى كلى علامه شوشترى به ايشان است <ref>ر.ك: رستگار، پرويز، 1382، ص27-28</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش