۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رجایی، مهدی' به 'رجایی، سید مهدی') |
جز (جایگزینی متن - 'میرداماد، محمدباقر بن محمد' به 'میرداماد، سید محمدباقر بن محمد') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =الکافی. اصول. شرح | | عنوانهای دیگر =الکافی. اصول. شرح | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد]] (نویسنده) | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد]] (نویسنده) | ||
[[رجایی، سید مهدی]] (محقق) | [[رجایی، سید مهدی]] (محقق) | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''التعليقة على اصول الكافى'''، يكى از تأليفات مرحوم [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] (محمدباقربن محمدحسینى استرآبادى - م1041ق -) است كه در زمينه علوم نقلى به رشته تحرير در آمده است. آن گاه كه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] درصدد نگاشتن تعليقهاى بر كتاب «كافى» برآمد، دريافت كه بررسى اسناد روايات، بر بررسى متون و مضامين آنها مقدم است. به همين مناسبت، تصميم گرفت ابتدا در مجموعهاى موسوم به «الرواشح السماوية»، از علم درايه و احوال رواتْ سخن به ميان آورد و سپس به نوشتن تعليقات خود بر متون روايات «كافى» شريف بپردازد. [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، نام كتاب خود را «التعليقة على الكافى» نهاد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/186 جوادی، قاسم؛ ص 186]</ref> | '''التعليقة على اصول الكافى'''، يكى از تأليفات مرحوم [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] (محمدباقربن محمدحسینى استرآبادى - م1041ق -) است كه در زمينه علوم نقلى به رشته تحرير در آمده است. آن گاه كه [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] درصدد نگاشتن تعليقهاى بر كتاب «كافى» برآمد، دريافت كه بررسى اسناد روايات، بر بررسى متون و مضامين آنها مقدم است. به همين مناسبت، تصميم گرفت ابتدا در مجموعهاى موسوم به «الرواشح السماوية»، از علم درايه و احوال رواتْ سخن به ميان آورد و سپس به نوشتن تعليقات خود بر متون روايات «كافى» شريف بپردازد. [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، نام كتاب خود را «التعليقة على الكافى» نهاد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/186 جوادی، قاسم؛ ص 186]</ref> | ||
با بررسى كتاب، متوجه مىشويم كه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، توفيق يافته تا بر روايات كتابهاى «العقل والجهل»، «فضل العلم»، «التوحيد» و يك روايت از كتاب «الحجة»، تعليقاتى بنگارد و از بقيه كتاب، بازمانده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/187 همان؛ ص 187]</ref> | با بررسى كتاب، متوجه مىشويم كه [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، توفيق يافته تا بر روايات كتابهاى «العقل والجهل»، «فضل العلم»، «التوحيد» و يك روايت از كتاب «الحجة»، تعليقاتى بنگارد و از بقيه كتاب، بازمانده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/187 همان؛ ص 187]</ref> | ||
== ساختار و گزارش محتوا == | == ساختار و گزارش محتوا == | ||
مباحثى كه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] در تعليقه خود بدانها پرداخته، عبارتند از: | مباحثى كه [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] در تعليقه خود بدانها پرداخته، عبارتند از: | ||
# بحثهاى لغوى؛ او در بعضى از موارد، به نقد ديدگاههاى لغويان پرداخته و تبحّر خود را در مباحث لغوى نمايانده است. | # بحثهاى لغوى؛ او در بعضى از موارد، به نقد ديدگاههاى لغويان پرداخته و تبحّر خود را در مباحث لغوى نمايانده است. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
# بحثهاى رجالى. | # بحثهاى رجالى. | ||
# شرح و تفسير روايات؛ او در اين بخش، از مسائل مختلف فقهى، تاريخى، فلسفى، عرفانى و... بهره جسته است. | # شرح و تفسير روايات؛ او در اين بخش، از مسائل مختلف فقهى، تاريخى، فلسفى، عرفانى و... بهره جسته است. | ||
# استفاده از روايات ساير كتب روايى؛ [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] با استفاده از رواياتى كه در ساير كتب حديثى آمدهاند، به شرح و توضيح روايات كتاب «كافى» پرداخته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/187 همان؛ ص 187-188]</ref> | # استفاده از روايات ساير كتب روايى؛ [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] با استفاده از رواياتى كه در ساير كتب حديثى آمدهاند، به شرح و توضيح روايات كتاب «كافى» پرداخته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/187 همان؛ ص 187-188]</ref> | ||
به منظور شناساندن كتاب، به برخى از تعليقات [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] اشاره مىشود: | به منظور شناساندن كتاب، به برخى از تعليقات [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] اشاره مىشود: | ||
== نمونههایى از تعليقات == | == نمونههایى از تعليقات == | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
انما العلم ثلاثة: آية محكمة، أو فريضة عادلة، أو سنّة قائمة و ما خلاهن فهو فضل. | انما العلم ثلاثة: آية محكمة، أو فريضة عادلة، أو سنّة قائمة و ما خلاهن فهو فضل. | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]ْ معتقد است كه منظور از آيه محكمه، علم نظرى است كه شامل شناخت مبدأ و معاد و رسالت مىشود و از آن به فقه اكبر ياد شده است (نكته جالب توجه آن كه او با وجود فقيه بودن، مباحث اعتقادى را فقه اكبر مىخواند). فريضه عادله، همان فقه اصغر است كه به مباحث احكام حلال و حرام مىپردازد و سنّت قائمه، علم تهذيب اخلاق و تكميل آداب در سفر به سوى خداوند و طى مسير در فناى في اللّه است. | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]ْ معتقد است كه منظور از آيه محكمه، علم نظرى است كه شامل شناخت مبدأ و معاد و رسالت مىشود و از آن به فقه اكبر ياد شده است (نكته جالب توجه آن كه او با وجود فقيه بودن، مباحث اعتقادى را فقه اكبر مىخواند). فريضه عادله، همان فقه اصغر است كه به مباحث احكام حلال و حرام مىپردازد و سنّت قائمه، علم تهذيب اخلاق و تكميل آداب در سفر به سوى خداوند و طى مسير در فناى في اللّه است. | ||
او مدّعى است كه برهان صدّيقين را مىتوان از آيات و روايات متعددى به دست آورد؛ از جمله آن روايات، روايت يازدهم از باب «نوادر» است كه در آن، چنين آمده است: وجدت علم الناس كلّه في أربع: أوّلها أن تعرف ربّك. | او مدّعى است كه برهان صدّيقين را مىتوان از آيات و روايات متعددى به دست آورد؛ از جمله آن روايات، روايت يازدهم از باب «نوادر» است كه در آن، چنين آمده است: وجدت علم الناس كلّه في أربع: أوّلها أن تعرف ربّك. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
پس حق علم، آن است كه با نگاه به «وجود بما هو وجود»، خدا و سپس مراحل پايينتر را بشناسى، چنان كه مسلك برهان لِمّى و روش صديقين، است. صدّيقين آناناند كه با حق بر خلقْ استشهاد مىكنند، نه با خلق بر حق، و سرّ گفتار خدا را مىفهمند: '''«أو لم يكف بربك أنه على كل شىء شهيد»'''. | پس حق علم، آن است كه با نگاه به «وجود بما هو وجود»، خدا و سپس مراحل پايينتر را بشناسى، چنان كه مسلك برهان لِمّى و روش صديقين، است. صدّيقين آناناند كه با حق بر خلقْ استشهاد مىكنند، نه با خلق بر حق، و سرّ گفتار خدا را مىفهمند: '''«أو لم يكف بربك أنه على كل شىء شهيد»'''. | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، معتقد است كه سند روايت معروف به مقبوله عمر بن حنظله در عينِ حال كه ايراداتى دارد، صحيح است و اظهار مىدارد كه برخى از اصحاب، محمد بن عيسى و داوود بن حصين را - كه در سند حديث هستند - ضعيف به شمار آوردهاند؛ ولى هر دوى ايشان ثقه هستند. او اظهار مىكند كه محمد بن عيسى، عبيدى نيست؛ بلكه اشعريِ قمى است. او در مورد خود عمر بن حنظله هم اعتقاد به توثيق دارد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/189 همان؛ ص 189-191]</ref> | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، معتقد است كه سند روايت معروف به مقبوله عمر بن حنظله در عينِ حال كه ايراداتى دارد، صحيح است و اظهار مىدارد كه برخى از اصحاب، محمد بن عيسى و داوود بن حصين را - كه در سند حديث هستند - ضعيف به شمار آوردهاند؛ ولى هر دوى ايشان ثقه هستند. او اظهار مىكند كه محمد بن عيسى، عبيدى نيست؛ بلكه اشعريِ قمى است. او در مورد خود عمر بن حنظله هم اعتقاد به توثيق دارد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/189 همان؛ ص 189-191]</ref> | ||
=== كتاب التوحيد === | === كتاب التوحيد === | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] در ابتداى تعليقه بر اين بخش، عنوان مىكند كه كتاب التوحيد، قلب علم حديث است و روح كتاب «الكافى»، سپس بيان مىكند كه علما اصرار دارند كه احاديثى كه اسنادى ضعيف دارند، در اين كتاب (باب توحيد) ذكر نشوند و در صورت ذكر، حتماً به ضعيف بودن سند آنها اشاره شود. اين روش، متفاوت با شيوه ايشان در ساير ابواب است. آنان در ابواب ديگر، تساهل روا مىدارند و چنين دقّتى را (خصوصاً در مندوبات احكام، مكروهات، قصص و فضايل اعمال) به كار نمىبندند. همچنين از نقل روايات جعلى امتناع كرده، به درج اين گونه روايات، حتى با تصريح بر موضوع بودنشان راضى نمىشوند. | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] در ابتداى تعليقه بر اين بخش، عنوان مىكند كه كتاب التوحيد، قلب علم حديث است و روح كتاب «الكافى»، سپس بيان مىكند كه علما اصرار دارند كه احاديثى كه اسنادى ضعيف دارند، در اين كتاب (باب توحيد) ذكر نشوند و در صورت ذكر، حتماً به ضعيف بودن سند آنها اشاره شود. اين روش، متفاوت با شيوه ايشان در ساير ابواب است. آنان در ابواب ديگر، تساهل روا مىدارند و چنين دقّتى را (خصوصاً در مندوبات احكام، مكروهات، قصص و فضايل اعمال) به كار نمىبندند. همچنين از نقل روايات جعلى امتناع كرده، به درج اين گونه روايات، حتى با تصريح بر موضوع بودنشان راضى نمىشوند. | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، در پایان، از تمام كسانى كه از او اجازه روايت دارند، به اصرار مىخواهد كه آنچه را دانشمندان گذشته مورد تأكيد قرار دادهاند، فروگذار نكنند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/191 همان؛ ص 191]</ref> | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، در پایان، از تمام كسانى كه از او اجازه روايت دارند، به اصرار مىخواهد كه آنچه را دانشمندان گذشته مورد تأكيد قرار دادهاند، فروگذار نكنند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/191 همان؛ ص 191]</ref> | ||
=== باب حدوث العالم و اثبات المحدث === | === باب حدوث العالم و اثبات المحدث === | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] با توجّه به روايات اين باب، توضيح بيشترى نسبت به روايات دارد. در پایان روايت اوّل، بحثى راجع به هشام مطرح كرده و برخى از رواياتى را كه در شأن اوست، نقل مىكند. هشام از شاگردان ابوشاكر زنديق است و اين شاگردى، عقايد هشام را در هالهاى از ابهام فروبرده است. [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] به اين ايراد، اين گونه جواب مىدهد:الحكمة ضالة المؤمن تؤخذ حيث و جدت. | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] با توجّه به روايات اين باب، توضيح بيشترى نسبت به روايات دارد. در پایان روايت اوّل، بحثى راجع به هشام مطرح كرده و برخى از رواياتى را كه در شأن اوست، نقل مىكند. هشام از شاگردان ابوشاكر زنديق است و اين شاگردى، عقايد هشام را در هالهاى از ابهام فروبرده است. [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] به اين ايراد، اين گونه جواب مىدهد:الحكمة ضالة المؤمن تؤخذ حيث و جدت. | ||
نقد ديدگاه مرحوم [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] در مباحث اراده، از ديگر مطالبى است كه در اين بخش آمده است. بحثى در باب شرور، پایان بخش مباحث مربوط به اراده است. | نقد ديدگاه مرحوم [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] در مباحث اراده، از ديگر مطالبى است كه در اين بخش آمده است. بحثى در باب شرور، پایان بخش مباحث مربوط به اراده است. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
عن أبى عبداللّه(ع) قال: قال رجل عنده: «اللّه أكبر»، فقال: «اللّه أكبر من أيّ شىء؟»، فقال: «من كل شىء»، فقال أبوعبداللّه(ع): «حدّدته»، فقال الرجل: «كيف أقول؟»، قال: قل اللّه أكبر من أن يوصف. | عن أبى عبداللّه(ع) قال: قال رجل عنده: «اللّه أكبر»، فقال: «اللّه أكبر من أيّ شىء؟»، فقال: «من كل شىء»، فقال أبوعبداللّه(ع): «حدّدته»، فقال الرجل: «كيف أقول؟»، قال: قل اللّه أكبر من أن يوصف. | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] مىنويسد كه در كتابهاى مافوق الطبيعه، با برهان يقينى ثابت شد كه خداوند متعال، در مجد و كمال و عزّ و جلال، غير متناهى است و هرچه را كه عقل فرض كند، خداوند به نحو غير متناهى، بالاتر از آن است: | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] مىنويسد كه در كتابهاى مافوق الطبيعه، با برهان يقينى ثابت شد كه خداوند متعال، در مجد و كمال و عزّ و جلال، غير متناهى است و هرچه را كه عقل فرض كند، خداوند به نحو غير متناهى، بالاتر از آن است: | ||
و كذلك آية مرتبة فرضها العقل من مراتب تلك اللاتناهيات فانها و مافوقها الى لانهایة اللاتناهيات من كل جهة متحقّقة هناك بالفعل في وحدة صرفة حقة. | و كذلك آية مرتبة فرضها العقل من مراتب تلك اللاتناهيات فانها و مافوقها الى لانهایة اللاتناهيات من كل جهة متحقّقة هناك بالفعل في وحدة صرفة حقة. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
كسى كه در شناخت به مرتبهاى رسيد كه خداوند را كمال و فوق كمال و تمام فوق تمام دانست، اميد است كه به مرحله خروج از نصاب تحديد و تشبيه برسد. | كسى كه در شناخت به مرتبهاى رسيد كه خداوند را كمال و فوق كمال و تمام فوق تمام دانست، اميد است كه به مرحله خروج از نصاب تحديد و تشبيه برسد. | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، پس از بيان مطالب فوق، مىگويد اگر آنچه را كه گفته شد، فهميدى، كلام مولايمان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] كه فرمود: (أكبر من كل شىءٍ حدّدته) را خواهى فهميد. اين فرمايش [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بيانى است كه با بليغترين وجه، به همان مطلبى كه در بالا بدان اشاره شد، پرداخته است. | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، پس از بيان مطالب فوق، مىگويد اگر آنچه را كه گفته شد، فهميدى، كلام مولايمان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] كه فرمود: (أكبر من كل شىءٍ حدّدته) را خواهى فهميد. اين فرمايش [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بيانى است كه با بليغترين وجه، به همان مطلبى كه در بالا بدان اشاره شد، پرداخته است. | ||
او در ادامه، درباره حديثى مرسل از [[امام رضا(ع)]] مىگويد كه نظير اين احاديث، برتر از آن هستند كه نياز به سند داشته باشند و ارسال سند، مشكلى برای روايتْ ايجاد نمىكند، چون متن اين روايات، آسمانى است و خود روايت، گواه است بر اين كه از منبع وحى سرچشمه گرفته است. چنان كه «نهجالبلاغه»، خود، بزرگترين شاهد بر مسند بودن خويش است. | او در ادامه، درباره حديثى مرسل از [[امام رضا(ع)]] مىگويد كه نظير اين احاديث، برتر از آن هستند كه نياز به سند داشته باشند و ارسال سند، مشكلى برای روايتْ ايجاد نمىكند، چون متن اين روايات، آسمانى است و خود روايت، گواه است بر اين كه از منبع وحى سرچشمه گرفته است. چنان كه «نهجالبلاغه»، خود، بزرگترين شاهد بر مسند بودن خويش است. | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، در ذيل روايت دوم از باب «الحركة والانتقال»، روايتى درباره معراج پيامبر(ص) نقل مىكند كه راوى، سؤالهایى درباره آيات سوره نجم پرسيده است و حضرت كاظم(ع)، بدانها پاسخ مىدهد. | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، در ذيل روايت دوم از باب «الحركة والانتقال»، روايتى درباره معراج پيامبر(ص) نقل مىكند كه راوى، سؤالهایى درباره آيات سوره نجم پرسيده است و حضرت كاظم(ع)، بدانها پاسخ مىدهد. | ||
او در تفسير روايت سوم از روايات همين باب، درباره لزوم «ولیّ» بعد از پيامبر، مباحثى را مطرح مىكند و عنوان مىكند كه بر پيامبر(ص) واجب بود كه معارف الهى را به بيانى عامّه فهم، بيان كند و مسائل غامض حِكمى و اسرار را در بطون آن كلمات قرار دهد تا هر صاحب بصيرتى به ميزان انديشهاش از آنها بهرهمند شود؛ سپس اوصيا و اولیاى آن حضرت، پردهها را كنار زنند و اسرار را بر ملا كنند. پس تبليغ رسالت، مرتبه نبى و رسول است و كشف و تأويل، وظيفه وصى و ولى. بدين جهت است كه پيامبر(ص) به [[امام على(ع)]] فرمود: انّك تقاتل على تأويل القرآن كما أنا قاتلت على تنزيله. | او در تفسير روايت سوم از روايات همين باب، درباره لزوم «ولیّ» بعد از پيامبر، مباحثى را مطرح مىكند و عنوان مىكند كه بر پيامبر(ص) واجب بود كه معارف الهى را به بيانى عامّه فهم، بيان كند و مسائل غامض حِكمى و اسرار را در بطون آن كلمات قرار دهد تا هر صاحب بصيرتى به ميزان انديشهاش از آنها بهرهمند شود؛ سپس اوصيا و اولیاى آن حضرت، پردهها را كنار زنند و اسرار را بر ملا كنند. پس تبليغ رسالت، مرتبه نبى و رسول است و كشف و تأويل، وظيفه وصى و ولى. بدين جهت است كه پيامبر(ص) به [[امام على(ع)]] فرمود: انّك تقاتل على تأويل القرآن كما أنا قاتلت على تنزيله. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
ولى جملهاى از [[امام سجاد(ع)]] در «صحيفه سجّاديه» نقل شده است كه: لك يا الهى وحدانية العدد. | ولى جملهاى از [[امام سجاد(ع)]] در «صحيفه سجّاديه» نقل شده است كه: لك يا الهى وحدانية العدد. | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، ضمن تعليقه بر اين روايت، وحدت عددى را از خداوند نفى مىكند و عبارت «صحيفه» را خلاف نصوص در ديگر مواضع مىداند. او بدون توضيحى افزون بر آنچه ذكر شد، تلويحاً به عدم صدور جمله فوق از [[امام سجاد(ع)]] اشاره دارد و دليل خلاف بودن عبارت «صحيفه» را آيه '''«لقد كفروا الذين قالوا انّ اللّه ثالث ثلاثة»''' مىداند. | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، ضمن تعليقه بر اين روايت، وحدت عددى را از خداوند نفى مىكند و عبارت «صحيفه» را خلاف نصوص در ديگر مواضع مىداند. او بدون توضيحى افزون بر آنچه ذكر شد، تلويحاً به عدم صدور جمله فوق از [[امام سجاد(ع)]] اشاره دارد و دليل خلاف بودن عبارت «صحيفه» را آيه '''«لقد كفروا الذين قالوا انّ اللّه ثالث ثلاثة»''' مىداند. | ||
در بحث از روايت ششم همين باب، در مورد جمله «خالق اذ لا مخلوق»، معتقد به دو نحو خالقيت برای خداوند مىشود: 1) خالقيت ذاتى كه از صفات ذات است؛ 2) خالقيت اضافى كه از صفات فعل است. | در بحث از روايت ششم همين باب، در مورد جمله «خالق اذ لا مخلوق»، معتقد به دو نحو خالقيت برای خداوند مىشود: 1) خالقيت ذاتى كه از صفات ذات است؛ 2) خالقيت اضافى كه از صفات فعل است. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
او در روايت هفتم از همين باب، به توضيح جمله «بديع لم يكن» مىپردازد و با بيان اين مطلب كه خداوندْ جهان را يك جا آفريده است، اظهار مىدارد كه تقدم و تأخّر، فقط در موجوداتِ زمانى تحقّق پيدا مىكند و اين نكته را مطابق مذهب حكما و برخى از معتزله (نظير نظّام) مىداند. | او در روايت هفتم از همين باب، به توضيح جمله «بديع لم يكن» مىپردازد و با بيان اين مطلب كه خداوندْ جهان را يك جا آفريده است، اظهار مىدارد كه تقدم و تأخّر، فقط در موجوداتِ زمانى تحقّق پيدا مىكند و اين نكته را مطابق مذهب حكما و برخى از معتزله (نظير نظّام) مىداند. | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] با نقل كلام شهرستانى، به توجيه عقايد معتزله مىپردازد و مىنويسد: | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] با نقل كلام شهرستانى، به توجيه عقايد معتزله مىپردازد و مىنويسد: | ||
لو كان قال والتقدم والتأخّر انّما يقع في حدوثها الزمانى دون حدوثها الدهرى لكان قد أصاب سرّ الحق من الحكمة. | لو كان قال والتقدم والتأخّر انّما يقع في حدوثها الزمانى دون حدوثها الدهرى لكان قد أصاب سرّ الحق من الحكمة. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
=== كتاب الحجة === | === كتاب الحجة === | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، از احاديث «كتاب الحجة»، فقط به يك حديث اشاره كرده و به تبيين واژه «زنديق» پرداخته و به دليل اطلاق عنوان زنديق، اشاره نموده است. | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، از احاديث «كتاب الحجة»، فقط به يك حديث اشاره كرده و به تبيين واژه «زنديق» پرداخته و به دليل اطلاق عنوان زنديق، اشاره نموده است. | ||
گويا دين زرتشت، كتابى به نام «زند» داشته است كه مجوس و ملحدان از آن پيروى میكردند، لذا به آنها زنديق گفته شده است. | گويا دين زرتشت، كتابى به نام «زند» داشته است كه مجوس و ملحدان از آن پيروى میكردند، لذا به آنها زنديق گفته شده است. | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، در پایان اين تعليقه، به توثيق [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] - كه از روات است - پرداخته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/196 همان؛ ص 196]</ref> | [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، در پایان اين تعليقه، به توثيق [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] - كه از روات است - پرداخته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/159/196 همان؛ ص 196]</ref> | ||
== نسخه شناسى == | == نسخه شناسى == |
ویرایش