۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علامه طباطبايى' به 'علامه طباطبايى') |
|||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
#درس اول كتاب با ذكر پنج معنا براى واژه «شيعه» آغاز شده است. نويسنده با توجه به اين معانى، شيعه را اينگونه معنا مىكند: «شيعه بر جماعتى اطلاق مىشود كه از فرد ديگرى پيروى يا او را همراهى يا با او همكارى كند، يا اسباب نيرومندى او را فراهم سازد يا كيش و آيين او را رواج بخشد» <ref>متن كتاب، ص 21</ref>. | #درس اول كتاب با ذكر پنج معنا براى واژه «شيعه» آغاز شده است. نويسنده با توجه به اين معانى، شيعه را اينگونه معنا مىكند: «شيعه بر جماعتى اطلاق مىشود كه از فرد ديگرى پيروى يا او را همراهى يا با او همكارى كند، يا اسباب نيرومندى او را فراهم سازد يا كيش و آيين او را رواج بخشد» <ref>متن كتاب، ص 21</ref>. | ||
در طول تاريخ از «شيعه» تعاريف گوناگونى شده است كه نويسنده با ذكر ده تعريف از نويسندگان اهل سنت و تشيع چون جاحظ معتزلى، ابوالحسن اشعرى و ابن حزم تا علامه طباطبايى و كامل مصطفى شيبى و احمد امين تمامى تعاريف را تعريف عام دانسته است. وى سپس به تحليل تعريف شيخ مفيد بهعنوان يك تعريف خاص پرداخته و چنين نتيجهگيرى مىكند كه با توجه به قيودى كه شيخ مفيد لحاظ كرده، شيعه امامى يا اثناعشرى از همه گرايشهاى شيعى ديگر متمايز مىشود <ref>همان، ص 24</ref>. | در طول تاريخ از «شيعه» تعاريف گوناگونى شده است كه نويسنده با ذكر ده تعريف از نويسندگان اهل سنت و تشيع چون جاحظ معتزلى، ابوالحسن اشعرى و ابن حزم تا [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] و كامل مصطفى شيبى و احمد امين تمامى تعاريف را تعريف عام دانسته است. وى سپس به تحليل تعريف شيخ مفيد بهعنوان يك تعريف خاص پرداخته و چنين نتيجهگيرى مىكند كه با توجه به قيودى كه شيخ مفيد لحاظ كرده، شيعه امامى يا اثناعشرى از همه گرايشهاى شيعى ديگر متمايز مىشود <ref>همان، ص 24</ref>. | ||
#نويسنده از درس دوم به بررسى تاريخ تشيع پرداخته و پيدايش تشيع را همزمان با اسلام مىداند: «در يك نگاه كلى و فرافرقهاى، نبايد تاريخى براى پيدايش تشيع، بهمثابه تفسيرى خاص از اسلام، جدا از تاريخ اسلام قائل شد، بلكه بايد آن را همزاد اسلام دانست» <ref>همان، ص 28</ref>. وى با بررسى ده فرضيه در اين خصوص، چنين نتيجه مىگيرد كه تمام فرضيههاى دهگانهاى كه در باب «پيدايش تشيع» مطرح شده است، بىاساس و دور از واقعيت است و اگر طرح چنين فرضياتى ناشى از عناد و تعصب نباشد، به ناآگاهى يا اطلاعات اندك از تاريخ اسلام و بهويژه حوادث و جزئيات دوران رسالت، دوران خلفا و سدههاى نخستين بازمىگردد <ref>همان، ص 28 - 36</ref>. | #نويسنده از درس دوم به بررسى تاريخ تشيع پرداخته و پيدايش تشيع را همزمان با اسلام مىداند: «در يك نگاه كلى و فرافرقهاى، نبايد تاريخى براى پيدايش تشيع، بهمثابه تفسيرى خاص از اسلام، جدا از تاريخ اسلام قائل شد، بلكه بايد آن را همزاد اسلام دانست» <ref>همان، ص 28</ref>. وى با بررسى ده فرضيه در اين خصوص، چنين نتيجه مىگيرد كه تمام فرضيههاى دهگانهاى كه در باب «پيدايش تشيع» مطرح شده است، بىاساس و دور از واقعيت است و اگر طرح چنين فرضياتى ناشى از عناد و تعصب نباشد، به ناآگاهى يا اطلاعات اندك از تاريخ اسلام و بهويژه حوادث و جزئيات دوران رسالت، دوران خلفا و سدههاى نخستين بازمىگردد <ref>همان، ص 28 - 36</ref>. | ||
#«كيسانيه» بهعنوان اولين فرقه شيعه در درس سوم مورد بررسى قرار گرفته است: «كتب ملل و نحل در تعريف كيسانيه همداستان نبوده و آنان را به فرق متعدد - حدود يازده فرقه - تقسيم كردهاند. نقطه مركزى فكر تمامى گروههاى كيسانيّه را مىتوان امامت محمد بن حنفيه بعد از حسنين(ع) دانست» <ref>همان، ص 37 - 42</ref>. | #«كيسانيه» بهعنوان اولين فرقه شيعه در درس سوم مورد بررسى قرار گرفته است: «كتب ملل و نحل در تعريف كيسانيه همداستان نبوده و آنان را به فرق متعدد - حدود يازده فرقه - تقسيم كردهاند. نقطه مركزى فكر تمامى گروههاى كيسانيّه را مىتوان امامت محمد بن حنفيه بعد از حسنين(ع) دانست» <ref>همان، ص 37 - 42</ref>. |
ویرایش