۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:25 آذر الی 24 دی96' به '') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
</div> | </div> | ||
'''ابوالقاسم میرفندرسکی''' ( | '''ابوالقاسم میرفندرسکی''' (حدود 970-1050ق) حکیم و دانشمند دوره صفوی و از استادان بنام مکتب اصفهان است. مهمترین اثر او، رساله معروف به صناعیه است که بهعنوان حقایق الصنایع نیز شهرت دارد. | ||
ابوالقاسم حسینی موسوی فِندِرسکی، معروف به میرفندرسکی، حکیم و دانشمند دوره صفوی و از استادان بنام مکتب اصفهان است که پدران او از بزرگان سادات استرآباد بودند و جدش میر صدرالدین در ناحیه فندرسک از قرای استرآباد صاحب املاکی بود و بعد از جلوس شاهعباس اول (966ق) به دربار او پیوست. پدرش | == ولادت == | ||
ابوالقاسم حسینی موسوی فِندِرسکی، معروف به میرفندرسکی، حکیم و دانشمند دوره صفوی و از استادان بنام مکتب اصفهان است که پدران او از بزرگان سادات استرآباد بودند و جدش میر صدرالدین در ناحیه فندرسک از قرای استرآباد صاحب املاکی بود و بعد از جلوس شاهعباس اول (966ق) به دربار او پیوست. پدرش میرزا بیک نیز در دستگاه شاهعباس خدمت میکرد و مورد تکریم بود<ref>ر.ک: نعمه، عبدالله، ص506، پایگاه تبیان</ref>. | |||
ابوالقاسم در قصبه فندرسک زاده شد | ابوالقاسم در قصبه فندرسک زاده شد. | ||
== تحصیلات == | |||
ظاهراً مقدمات علوم را در همان نواحی فراگرفت، ولی بعداً برای تحصیل به اصفهان رفت و نزد علامه چلبی بیک تبریزی (د 1041) که خود از شاگردان افضلالدین محمد ترکه اصفهانی بود به تحصیل حکمت و علوم پرداخت<ref>پایگاه تبیان</ref>. | |||
وی سپس در همانجا به تدریس مشغول شد، ولی ظاهراً محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادیطلب و تقلیدناپذیر او سازگار نبود و او نیز چون استادش چلبیبیک تبریزی و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر، عازم هندوستان شد<ref>همان</ref>. | وی سپس در همانجا به تدریس مشغول شد، ولی ظاهراً محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادیطلب و تقلیدناپذیر او سازگار نبود و او نیز چون استادش چلبیبیک تبریزی و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر، عازم هندوستان شد<ref>همان</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۸: | ||
هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست «صلح کل او»، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را بهسوی خود میکشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیینها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقهای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود. ظاهراً سفر اول میر به هند در 1015ق و به همراهی اوحدی بلیانی (مؤلف تذکره عرفات العاشقین) بوده است. به گفته اوحدی هنگامیکه میر به هند رسید به دستگاه میرزا جعفر آصف خان که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود نزدیک شد. آصفخان با رعایت احوال او وسایل بازگشت او را به ایران فراهم نمود ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد. نخست به گجرات و از آنجا به دکن رفت. اوحدی در هنگامیکه مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سالهای 1021 تا 1024ق ـ مینویسد که میرفندرسکی بعدازاین تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر میکرده و ظاهراً یکبار در 1037ق و بار دیگر در 1046ق به معرفی ابوالحسن اصفهانی وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است. میرفندرسکی در دربار ایران نیز مورد تکریم بود و به گفته نصرآبادی هنگامیکه از هند به اصفهان بازگشت شاه صفی به دیدنش رفت<ref>همان</ref>. | هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست «صلح کل او»، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را بهسوی خود میکشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیینها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقهای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود. ظاهراً سفر اول میر به هند در 1015ق و به همراهی اوحدی بلیانی (مؤلف تذکره عرفات العاشقین) بوده است. به گفته اوحدی هنگامیکه میر به هند رسید به دستگاه میرزا جعفر آصف خان که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود نزدیک شد. آصفخان با رعایت احوال او وسایل بازگشت او را به ایران فراهم نمود ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد. نخست به گجرات و از آنجا به دکن رفت. اوحدی در هنگامیکه مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سالهای 1021 تا 1024ق ـ مینویسد که میرفندرسکی بعدازاین تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر میکرده و ظاهراً یکبار در 1037ق و بار دیگر در 1046ق به معرفی ابوالحسن اصفهانی وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است. میرفندرسکی در دربار ایران نیز مورد تکریم بود و به گفته نصرآبادی هنگامیکه از هند به اصفهان بازگشت شاه صفی به دیدنش رفت<ref>همان</ref>. | ||
==وفات== | |||
وفات او در 1050ق در اصفهان روی داد و در همانجا در مقبره بابا رکنالدین در محلی که امروز به تخت فولاد و تکیه میر معروف است به خاک سپرده شد. او وصیت کرد که تمام کتابهایش را به شاه صفی بدهند<ref>نعمه، عبدالله، ص506؛ پایگاه تبیان</ref>. | وفات او در 1050ق در اصفهان روی داد و در همانجا در مقبره بابا رکنالدین در محلی که امروز به تخت فولاد و تکیه میر معروف است به خاک سپرده شد. او وصیت کرد که تمام کتابهایش را به شاه صفی بدهند<ref>نعمه، عبدالله، ص506؛ پایگاه تبیان</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۷۱: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش