۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
| data-type="authorbirthDate" | | | data-type="authorbirthDate" |۲۱ سپتامبر ۱۹۱۹م | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
| data-type="authorDeathDate" | | | data-type="authorDeathDate" |۲۶ ژوئیه ۱۹۸۸م | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
فضلالرحمن در ۲۱ سپتامبر | فضلالرحمن در ۲۱ سپتامبر ۱۹۱۹م در شهر هزاره هند (واقع در پاکستان امروزی)، به دنیا آمد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==بازگشت به پاکستان== | ==بازگشت به پاکستان== | ||
او تا قبل از دعوت رئیس جمهور تقریبا لاییک پاکستان برای بازگشت به این کشور، بیشتر درگیر مباحث تئوری و فلسفی و منطقی و فقهی و تفسیر قرآن و امثال آن بود. کشور پاکستان در آن تاریخ (حدود ۱۹۶۰م) از هندوستان جدا شده بود و مسئله اصلی در پاکستان ایجاد جمهوری اسلامی و انجام حکمرانی بر اساس آموزههای قرآنی و اسلامی و فقهی بود. از سوی دیگر نوگرایان پاکستانی معتقد بودند که فقه معارض حقوق بشر آن دوره، نمیتواند برای ایجاد حکومت و حکمرانی در دنیای مدرن کافی و وافی باشد، لکن برخی دیگر زیر بار این حرف نمیرفتند که دین کامل نیست و توان اداره جامعه را ندارد و... سنتیها مخالف مدرنیزاسیون در پاکستان بودند و با دنیای جدید و پدیدههای عصر مدرنیته، مخالفت میکردند. در چنین درگیری فکری بین دو طیف اصلی (اسلامگرایان سنتی و نوگرایان لاییک و نواندیشان دینی مثل فضلالرحمن) حکومتهای متعددی بر پاکستان حاکم شدند. پس از استقلال پاکستان، این کشور مشهور به کشور کودتا شد؛ چراکه هرازچندگاهی دولتی موافق دین (دینگرا) و گاهی دیگر دولتی مدرنتر و لاییکتر حاکم میشدند و مسئله حکمرانان حفظ رضایت و هماهنگ کردن و همراه کردن فقها و علمای دینی با خودشان بود تا بتوانند بر کشوری که صفت اسلامی (جمهوری اسلامی پاکستان) را با خود بههمراه داشت، حکومت کنند. در این جریان، رئیس جمهوری بر پاکستان حاکم شد که اندکی لاییک بود و از روشنفکران خارج از پاکستان برای کمک فکری و عملی دعوت به عمل آورد و از جمله فضلالرحمن در این مقطع به پاکستان دعوت شد. پس از بازگشت فضلالرحمن به پاکستان و دعوت از او برای ریاست مؤسسه تحقیقات اسلامی، اندکاندک با مشکلات عملی و مسائل جاری حکومت و تعارض بین دین و دنیا و تعارض بین فقه و حقوق اسلامی و نگاه مدرن، مستقیما درگیر و مواجه شد<ref>ر.ک: همان</ref>. | او تا قبل از دعوت رئیس جمهور تقریبا لاییک پاکستان برای بازگشت به این کشور، بیشتر درگیر مباحث تئوری و فلسفی و منطقی و فقهی و تفسیر قرآن و امثال آن بود. کشور پاکستان در آن تاریخ (حدود ۱۹۶۰م) از هندوستان جدا شده بود و مسئله اصلی در پاکستان ایجاد جمهوری اسلامی و انجام حکمرانی بر اساس آموزههای قرآنی و اسلامی و فقهی بود. از سوی دیگر نوگرایان پاکستانی معتقد بودند که فقه معارض حقوق بشر آن دوره، نمیتواند برای ایجاد حکومت و حکمرانی در دنیای مدرن کافی و وافی باشد، لکن برخی دیگر زیر بار این حرف نمیرفتند که دین کامل نیست و توان اداره جامعه را ندارد و... سنتیها مخالف مدرنیزاسیون در پاکستان بودند و با دنیای جدید و پدیدههای عصر مدرنیته، مخالفت میکردند. | ||
در چنین درگیری فکری بین دو طیف اصلی (اسلامگرایان سنتی و نوگرایان لاییک و نواندیشان دینی مثل فضلالرحمن) حکومتهای متعددی بر پاکستان حاکم شدند. پس از استقلال پاکستان، این کشور مشهور به کشور کودتا شد؛ چراکه هرازچندگاهی دولتی موافق دین (دینگرا) و گاهی دیگر دولتی مدرنتر و لاییکتر حاکم میشدند و مسئله حکمرانان حفظ رضایت و هماهنگ کردن و همراه کردن فقها و علمای دینی با خودشان بود تا بتوانند بر کشوری که صفت اسلامی (جمهوری اسلامی پاکستان) را با خود بههمراه داشت، حکومت کنند. در این جریان، رئیس جمهوری بر پاکستان حاکم شد که اندکی لاییک بود و از روشنفکران خارج از پاکستان برای کمک فکری و عملی دعوت به عمل آورد و از جمله فضلالرحمن در این مقطع به پاکستان دعوت شد. | |||
پس از بازگشت فضلالرحمن به پاکستان و دعوت از او برای ریاست مؤسسه تحقیقات اسلامی، اندکاندک با مشکلات عملی و مسائل جاری حکومت و تعارض بین دین و دنیا و تعارض بین فقه و حقوق اسلامی و نگاه مدرن، مستقیما درگیر و مواجه شد<ref>ر.ک: همان</ref>. | |||
==جایگاه علمی و فرهنگی== | ==جایگاه علمی و فرهنگی== |
ویرایش