پرش به محتوا

كتاب التلخيص في أصول الفقه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
}}
}}


'''كتاب التلخيص في أصول الفقه'''، اثر [[امام‌الحرمین، عبدالملک بن عبدالله|امام‌الحرمین ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله بن یوسف جوینی]] (419-‌478ق)، تلخیص «التقريب والإرشاد» [[باقلانی، محمد بن طیب|محمد بن طیب بن محمد بن جعفر بن قاسم بصری]]، [[باقلانی، محمد بن طیب|ابوبکر قاضی]]، معروف به ابن باقلانی و باقلانی (338-‌403ق) می‌باشد که با تحقیق [[نیبالی، عبدالله جولم|عبدالله جولم نیبالی]] و [[عمری، شبیر احمد|شبیر احمد عمری]] به چاپ رسیده است.
'''كتاب التلخيص في أصول الفقه'''، اثر [[امام‌الحرمین، عبدالملک بن عبدالله|امام‌الحرمین ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله بن یوسف جوینی]] (419-‌478ق)، تلخیص «[[التقريب والإرشاد]]» [[باقلانی، محمد بن طیب|محمد بن طیب بن محمد بن جعفر بن قاسم بصری]]، [[باقلانی، محمد بن طیب|ابوبکر قاضی]]، معروف به ابن باقلانی و باقلانی (338-‌403ق) می‌باشد که با تحقیق [[نیبالی، عبدالله جولم|عبدالله جولم نیبالی]] و [[عمری، شبیر احمد|شبیر احمد عمری]] به چاپ رسیده است.


کتاب با مقدمه مفصلی از محققین در چهار فصل آغاز و مطالب در سه جلد، تنظیم شده است. فصل اول مقدمه، نگاهی است به دوران زندگی<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ج1، ص11</ref> و آراء اصولی باقلانی<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>. در فصل دوم، به شرح حال جوینی پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص23-‌61</ref> و در فصل سوم، به خصوصیات و ویژگی‌های تلخیص، اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، ص67-‌89</ref>. در فصل چهارم، به تبیین اقدامات تحقیقی صورت‌گرفته در کتاب، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص91-‌103</ref>.
کتاب با مقدمه مفصلی از محققین در چهار فصل آغاز و مطالب در سه جلد، تنظیم شده است. فصل اول مقدمه، نگاهی است به دوران زندگی<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ج1، ص11</ref> و آراء اصولی [[باقلانی، محمد بن طیب|باقلانی]]<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>. در فصل دوم، به شرح حال [[جوینی، عطاملک بن محمد|جوینی]] پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص23-‌61</ref> و در فصل سوم، به خصوصیات و ویژگی‌های تلخیص، اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، ص67-‌89</ref>. در فصل چهارم، به تبیین اقدامات تحقیقی صورت‌گرفته در کتاب، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص91-‌103</ref>.


==شیوه تألیف کتاب حاضر==
==شیوه تألیف کتاب حاضر==
شیوه تألیف در اصول فقه، بر دو نوع است: شیوه متکلمین که روش جمهور بوده و شیوه فقها که روش حنفیه است. در شیوه متکلمین، به تحریر مسائل و تقریر قواعد در پرتو ادله عقلی و مقاصد شرعی، مجرد از فروع فقهی پرداخته می‌شود که همان روش کار علمای کلام می‌باشد، ولذا به این نام، نام‌گذاری شده است. اما در شیوه فقها، قواعد اصولی در پرتو فروع فقهی برگرفته‌شده از ائمه فقه، تقریر می‌گردد؛ بنابراین اگر قاعده‌ای با فرعی تعارض داشت، قاعده مزبور به قاعده‌ای که مناسب با آن فرع باشد، عدول داده می‌شود. کتاب حاضر که تلخیص «التقريب والإرشاد» باقلانی است، از جمله مهم‌ترین کتب اصولی است که به شیوه و روش متکلمین، به رشته تحریر در آمده است <ref>ر.ک: همان، ص6-‌7</ref>.
شیوه تألیف در اصول فقه، بر دو نوع است: شیوه متکلمین که روش جمهور بوده و شیوه فقها که روش حنفیه است. در شیوه متکلمین، به تحریر مسائل و تقریر قواعد در پرتو ادله عقلی و مقاصد شرعی، مجرد از فروع فقهی پرداخته می‌شود که همان روش کار علمای کلام می‌باشد، ولذا به این نام، نام‌گذاری شده است. اما در شیوه فقها، قواعد اصولی در پرتو فروع فقهی برگرفته‌شده از ائمه فقه، تقریر می‌گردد؛ بنابراین اگر قاعده‌ای با فرعی تعارض داشت، قاعده مزبور به قاعده‌ای که مناسب با آن فرع باشد، عدول داده می‌شود. کتاب حاضر که تلخیص «[[التقريب والإرشاد]]» [[باقلانی، محمد بن طیب|باقلانی]] است، از جمله مهم‌ترین کتب اصولی است که به شیوه و روش متکلمین، به رشته تحریر در آمده است <ref>ر.ک: همان، ص6-‌7</ref>.


==روش جوینی در تلخیص==
==روش جوینی در تلخیص==
ازآنجاکه اصل کتاب «التقريب والإرشاد» امروزه در دست نیست، لذا نمی‌توان به مواردی که جوینی به شرح، تببین و حذف موارد غیر ضروری آنها پرداخته، دست یافت. از طرفی خود وی نیز در مقدمه کتاب، به شیوه و روش خود در تلخیص، اشاره‌ای نکرده است، ولذا تنها راه یافتن شیوه او، بررسی اقوال و تصریحات وی در کتاب می‌باشد که به‌عنوان نمونه، به چند مورد آن اشاره می‌شود:
ازآنجاکه اصل کتاب «[[التقريب والإرشاد]]» امروزه در دست نیست، لذا نمی‌توان به مواردی که جوینی به شرح، تببین و حذف موارد غیر ضروری آنها پرداخته، دست یافت. از طرفی خود وی نیز در مقدمه کتاب، به شیوه و روش خود در تلخیص، اشاره‌ای نکرده است، ولذا تنها راه یافتن شیوه او، بررسی اقوال و تصریحات وی در کتاب می‌باشد که به‌عنوان نمونه، به چند مورد آن اشاره می‌شود:
# شرح و توضیح موارد مشکل: به‌عنوان مثال، باقلانی در بحث واجب موسع و موقت، واژه «قضا» را به‌گونه استعمال کرده که با استعمال سایر فقها فرق دارد و جوینی آن را شرح داده است.
# شرح و توضیح موارد مشکل: به‌عنوان مثال، باقلانی در بحث واجب موسع و موقت، واژه «قضا» را به‌گونه استعمال کرده که با استعمال سایر فقها فرق دارد و جوینی آن را شرح داده است.
# حذف اقوال تکراری، مطالب بدون فایده و مطالبی که با بودن مطالب موجود، به آنها احتیاجی نبوده است.
# حذف اقوال تکراری، مطالب بدون فایده و مطالبی که با بودن مطالب موجود، به آنها احتیاجی نبوده است.
# عدم اکتفا به شرح و اختصار مطالب موجود در «التقريب والإرشاد»، بلکه افزودن فایده علمی جدید: مانند مسئله تخصیص تا حد عدم جواز.
# عدم اکتفا به شرح و اختصار مطالب موجود در «التقريب والإرشاد»، بلکه افزودن فایده علمی جدید: مانند مسئله تخصیص تا حد عدم جواز.
# تنقیح آرای باقلانی و اشاره به نظریه‌ای که نزد شارح، اصح است.
# تنقیح آرای [[باقلانی، محمد بن طیب|باقلانی]] و اشاره به نظریه‌ای که نزد شارح، اصح است.
# ذکر آراء و ادله مخالفین و مناقشه در آنها و تببین قول صواب.
# ذکر آراء و ادله مخالفین و مناقشه در آنها و تببین قول صواب.
# ذکر ادله مخالفین در قالب سؤال و پاسخ به آنها.
# ذکر ادله مخالفین در قالب سؤال و پاسخ به آنها.
خط ۵۲: خط ۵۲:


==آراء اصولی جوینی در التلخيص==
==آراء اصولی جوینی در التلخيص==
بررسی آراء اصولی جوینی را می‌توان در دو بخش سامان داد:
بررسی آراء اصولی [[جوینی، عطاملک بن محمد|جوینی]] را می‌توان در دو بخش سامان داد:
الف)- بخشی که جوینی در آن، به مخالفت خود با باقلانی تصریح نموده است؛ مانند موارد زیر:
 
الف)- بخشی که [[جوینی، عطاملک بن محمد|جوینی]] در آن، به مخالفت خود با [[باقلانی، محمد بن طیب|باقلانی]] تصریح نموده است؛ مانند موارد زیر:
# تعریف فقه؛
# تعریف فقه؛
# حقیقت حد؛
# حقیقت حد؛
خط ۶۴: خط ۶۵:
# تخصیص با غایت؛
# تخصیص با غایت؛
# تعدیل شهود.
# تعدیل شهود.
ب)- بخشی که در آن، به موافقت خود با باقلانی، تصریح دارد؛ از جمله:
ب)- بخشی که در آن، به موافقت خود با [[باقلانی، محمد بن طیب|باقلانی]]، تصریح دارد؛ از جمله:
# موضوع زیادت و نقصان در باب مجاز؛
# موضوع زیادت و نقصان در باب مجاز؛
# موضوع عدم جواز تعلیق مأموربه بر شرط محال؛
# موضوع عدم جواز تعلیق مأموربه بر شرط محال؛
خط ۷۲: خط ۷۳:


==مصادر و منابع کتاب==
==مصادر و منابع کتاب==
منابع و مصادری که جوینی در تلخیص از آنها بهره برده است، عبارتند از:
منابع و مصادری که [[جوینی، عطاملک بن محمد|جوینی]] در تلخیص از آنها بهره برده است، عبارتند از:
# «الرسالة» امام شافعی؛
# «الرسالة» [[شافعی، محمد بن ادریس|امام شافعی]]؛
# «شرح العمد» قاضی عبدالجبار؛
# «[[شرح العمد]]» [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضی عبدالجبار]]؛
# کتابی از طبری<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>.
# کتابی از طبری<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>.


==کتاب‌هایی که از این کتاب استفاده کرده‌اند==
==کتاب‌هایی که از این کتاب استفاده کرده‌اند==
کتب و تألیفات فراوانی از این تلخیص استفاده کرده و از آن نام برده‌اند که برخی از آنها، عبارتند از:
کتب و تألیفات فراوانی از این تلخیص استفاده کرده و از آن نام برده‌اند که برخی از آنها، عبارتند از:
# «جامع الأصول» ابن اثیر؛
# «[[جامع الأصول]]» [[ابن اثیر، نصرالله بن محمد|ابن اثیر]]؛
# «الإبهاج» و «رفع الحاجب» ابن سبکی؛
# «[[الإبهاج]]» و «[[رفع الحاجب]]» [[سبکی، عبدالوهاب بن علی|ابن سبکی]]؛
# «البحر المحيط» زرکشی؛
# «[[البحر المحيط في أصول الفقه|البحر المحيط]]» [[زرکشی]]؛
# «شرح الكوكب المنير» ابن نجار؛
# «[[شرح الكوكب المنير المسمی بمختصر التحرير أو المختبر المبتكر شرح المختصر في أصول الفقه|شرح الكوكب المنير]]» [[ابن نجار، محمد بن احمد|ابن نجار]]؛
# «إرشاد الفحول» شوکانی<ref>ر.ک: همان، ص88</ref>.
# «[[إرشاد الفحول إلی تحقيق الحق من علم الأصول|إرشاد الفحول]]» [[شوکانی، محمد|شوکانی]]<ref>ر.ک: همان، ص88</ref>.


==اشکالات کتاب==
==اشکالات کتاب==
خط ۹۰: خط ۹۱:
# ضعیف شمردن حدیث «والله لأزيدن علی السبعين» و بیان این موضوع که این حدیث در صحاح وجود ندارد؛ درحالی‌که این حدیث، در صحیحین ذکر شده است.
# ضعیف شمردن حدیث «والله لأزيدن علی السبعين» و بیان این موضوع که این حدیث در صحاح وجود ندارد؛ درحالی‌که این حدیث، در صحیحین ذکر شده است.
# استدلال به حدیث ضعیف «وإذا أصبت المعنی فلا بأس».
# استدلال به حدیث ضعیف «وإذا أصبت المعنی فلا بأس».
# ذکر این مطلب که ابن عباس در زمان وفات پیامبر(ص)، هفت ساله بود؛ درحالی‌که وی، در آن زمان، سیزده سال داشته است.
# ذکر این مطلب که [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] در زمان وفات پیامبر(ص)، هفت ساله بود؛ درحالی‌که وی، در آن زمان، سیزده سال داشته است.
# نقل این مطلب که بنا بر نظر معظم حنفیه، امر مقتضی فور است؛ درحالی‌که این نظر برخی از حنفیه است<ref>ر.ک: همان، ص89-‌90</ref>.
# نقل این مطلب که بنا بر نظر معظم حنفیه، امر مقتضی فور است؛ درحالی‌که این نظر برخی از حنفیه است<ref>ر.ک: همان، ص89-‌90</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش