۶٬۵۹۱
ویرایش
جز (Mhosseini@noornet.net صفحهٔ تهذيب الأصول (امام خمیني، روح الله - طبع قدیم) را به تهذيب الأصول (امام خمینی، روح الله - طبع قدیم) منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
''' | '''تهذیب الأصول'''، تقرير درس خارج اصول علامه محقق، حضرت [[موسوی خمینی، سید روحالله|آیتالله حاج آقا روح اللّه بن مصطفى موسوى خمينى]](قدسسره)(متوفاى 1409ق)، رهبر كبير انقلاب اسلامى است كه توسط [[سبحانی تبریزی، جعفر|شيخ جعفر بن ميرزا محمدحسین سبحانى تبريزى]] تأليف شده است. | ||
اين كتاب، در تاريخ 24 ربيع المولود سال 1375ق، مورد تأييد [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) واقع شده است. در تقريظى كه در ابتداى كتاب آمده است، از مقرّر تعبير به «صاحب الفكر الثاقب و النظر الصائب»، شده و از حسن سليقه و قريحه وى تقدير شده است. | اين كتاب، در تاريخ 24 ربيع المولود سال 1375ق، مورد تأييد [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) واقع شده است. در تقريظى كه در ابتداى كتاب آمده است، از مقرّر تعبير به «صاحب الفكر الثاقب و النظر الصائب»، شده و از حسن سليقه و قريحه وى تقدير شده است. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
چنانكه در «مستدركات أعيان الشيعة» آمده است، [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] قدسسره در سال 1364ق، دوره اول درس خارج اصول را شروع كردهاند<ref>مستدركات أعيان الشيعة، ج 3، ص81</ref>و چنانكه در انتهاى جلد سوم «تهذيب الاصول» ذكر شده است دوره اول درس خارج اصول در سال 1370ق پايان يافته است و دوره دوم نيز پس از آن شروع شده است كه در سال 1377 به پايان رسيده است. مؤلف، پس از شركت در دوره اوّل، در دوره دوم شروع به تأليف كتاب نموده است. | چنانكه در «مستدركات أعيان الشيعة» آمده است، [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] قدسسره در سال 1364ق، دوره اول درس خارج اصول را شروع كردهاند<ref>مستدركات أعيان الشيعة، ج 3، ص81</ref>و چنانكه در انتهاى جلد سوم «تهذيب الاصول» ذكر شده است دوره اول درس خارج اصول در سال 1370ق پايان يافته است و دوره دوم نيز پس از آن شروع شده است كه در سال 1377 به پايان رسيده است. مؤلف، پس از شركت در دوره اوّل، در دوره دوم شروع به تأليف كتاب نموده است. | ||
جلد | جلد اول«تهذیب الأصول» در سال 1373ق به پايان رسيده است. چركنويس جلد دوم در سال 1375 و پاکنويس آن در 14 رمضان سال 1379ق، تمام شده است. قسمت باقىمانده از اصل احتياط، در جلد سوم، در 24 رمضان 1379ق، پايان يافته است. چركنويس قاعده «لا ضرر» در سال 1375ق و پاکنويس آن در 18 رمضان سال 1380ق، پايان يافته است. | ||
چركنويس بحث اجتهاد و تقليد در سال 1377ق و پاکنويس آن در سال 1382ق، به پايان رسيده است. چنانكه در آخر جلد سوم، مؤلف، بيان نموده است، در سال 1377ق، پس از پايان دوره دوم درس اصول، آنچه را كه مرحوم امام(قدسسره) خواستهاند حذف نموده است و تهذيب و تنقيح آن در سال 1382ق، پايان يافته است. تاريخ انتشار كتاب نيز در حدود سال 1382ق، بوده و توسط مؤسّسه اسماعيليان در قم چاپ شده است. | چركنويس بحث اجتهاد و تقليد در سال 1377ق و پاکنويس آن در سال 1382ق، به پايان رسيده است. چنانكه در آخر جلد سوم، مؤلف، بيان نموده است، در سال 1377ق، پس از پايان دوره دوم درس اصول، آنچه را كه مرحوم امام(قدسسره) خواستهاند حذف نموده است و تهذيب و تنقيح آن در سال 1382ق، پايان يافته است. تاريخ انتشار كتاب نيز در حدود سال 1382ق، بوده و توسط مؤسّسه اسماعيليان در قم چاپ شده است. | ||
در «مستدركات أعيان الشيعة» از | در «مستدركات أعيان الشيعة» از «تهذیب الأصول» در سه جلد و «نيل الاوطار فى بيان قاعدة لا ضرر و لا ضرار» نام برده شده است، اما در «[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]]» نامى از كتاب «تهذیب الأصول» ديده نمىشود.<ref>مستدركات أعيان الشيعة ج 3 ص1</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
از ديگر خصوصيات كتاب، اين است كه مقرّر، صرفا به تقرير درس [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدسسره) پرداخته و از مناقشه در نظريات ايشان خوددارى نموده است و حتى از بيان تغيير نظريات ايشان در كتاب نيز خوددارى نموده است؛ مثلاًدر بحث مفهوم صحت و فساد، در امر سوم از بحث صحيح و اعم، مرحوم امام(قدسسره) صحت و فساد را دو کیفیت وجودى مىداند كه بر شىء، در وجود خارجى آن، به اعتبار اتصافش به کیفیتى ملايم با طبيعت نوعيه آن، عارض مىشود، اما در امر پنجم از بحث اقتضاء، مرحوم امام، از آن نظريه عدول كرده و قائل به تفصيل مىشود؛ يعنى در ماهيتهاى طبيعى همان نظر سابق را دارد، امّا در ماهيتهاى اعتبارى، مثل عبادتها و معاملات، صحت و فساد را به معنى تام الأجزاء و ناقص الأجزاء معنا كردهاند.<ref>ج1، ص151 و 327</ref> | از ديگر خصوصيات كتاب، اين است كه مقرّر، صرفا به تقرير درس [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدسسره) پرداخته و از مناقشه در نظريات ايشان خوددارى نموده است و حتى از بيان تغيير نظريات ايشان در كتاب نيز خوددارى نموده است؛ مثلاًدر بحث مفهوم صحت و فساد، در امر سوم از بحث صحيح و اعم، مرحوم امام(قدسسره) صحت و فساد را دو کیفیت وجودى مىداند كه بر شىء، در وجود خارجى آن، به اعتبار اتصافش به کیفیتى ملايم با طبيعت نوعيه آن، عارض مىشود، اما در امر پنجم از بحث اقتضاء، مرحوم امام، از آن نظريه عدول كرده و قائل به تفصيل مىشود؛ يعنى در ماهيتهاى طبيعى همان نظر سابق را دارد، امّا در ماهيتهاى اعتبارى، مثل عبادتها و معاملات، صحت و فساد را به معنى تام الأجزاء و ناقص الأجزاء معنا كردهاند.<ref>ج1، ص151 و 327</ref> | ||
اگر چه كتاب | اگر چه كتاب «تهذیب الأصول»، مجموعهاى از ابتكارات و نوآورىهاى [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدسسره) مىباشد، ولى بيان همه آنها در اين مختصر امكان ندارد، بنا بر اين به ذكر چند نمونه اكتفا مىكنيم: | ||
#امام، پس از اينكه مسئله مشتق را يك مسئله لغوى دانسته، تنها دليل اثبات آن را تبادر خوانده و تمام دلايل عقلى را ضعيف دانسته است.<ref>مسئله اول مشتق</ref> | #امام، پس از اينكه مسئله مشتق را يك مسئله لغوى دانسته، تنها دليل اثبات آن را تبادر خوانده و تمام دلايل عقلى را ضعيف دانسته است.<ref>مسئله اول مشتق</ref> | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
#در بحث حكومت امارات بر اصول، اين تعبير را مسامحه مىداند و مىگويد:... اگر دليل حجيت خبر واحد را آيه نبأ و بعضى از روايات بدانيم، در اين صورت، آيه نبأ و روايات، حاكم بر ادله اصولند و اگر مستند آن را بناى عقلا بدانيم، بناى عقلا، وارد بر ادله اصول عمليّه است. | #در بحث حكومت امارات بر اصول، اين تعبير را مسامحه مىداند و مىگويد:... اگر دليل حجيت خبر واحد را آيه نبأ و بعضى از روايات بدانيم، در اين صورت، آيه نبأ و روايات، حاكم بر ادله اصولند و اگر مستند آن را بناى عقلا بدانيم، بناى عقلا، وارد بر ادله اصول عمليّه است. | ||
در كتاب | در كتاب «تهذیب الأصول»، اسم بزرگان اصولى با رمز و كنايه آورده شده است كه به بعضى از آنها اشاره مىكنيم: | ||
#مراد از «بعض الأعيان من المحققين في تعليقته الشريفة»، [[عراقی، ضیاءالدین|محقق عراقى]] در «بدائع الأفكار» است؛ | #مراد از «بعض الأعيان من المحققين في تعليقته الشريفة»، [[عراقی، ضیاءالدین|محقق عراقى]] در «بدائع الأفكار» است؛ |
ویرایش