پرش به محتوا

پژوهشگونه‌ای درباره مصحف فاطمه علیهاالسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:




«پژوهش‌گونه‌اى درباره مصحف فاطمه عليها السلام»، اثر محمدعلى مهدوى‌راد (متولد نيشابور، 1334ش) است كه در آن، نظرات گوناگون درباره اين مصحف را مطرح و نقد و تحليل كرده است.
'''پژوهش‌گونه‌اى درباره مصحف فاطمه عليها السلام'''، اثر [[مهدوی‌راد، محمدعلی|محمدعلى مهدوى‌راد]] (متولد نيشابور، 1334ش) است كه در آن، نظرات گوناگون درباره اين مصحف را مطرح و نقد و تحليل كرده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۷: خط ۵۷:
برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:
برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:


1. نويسنده در مقدمه‌اش - كه آن را در 20 آبان 1386 نوشته - يادآور شده است: با عنوان «مصحف فاطمه(س)» آشنا بودم و در ضمن نگارش «تدوين حديث» به‌اجمال بدان پرداخته بودم. به روزگارى توفيق الهى رفيق شد و اين بنده براى انجام «عمره مفرده» به ديار دوست شدم... شخصى پرسيد: چرا و به چه دليل مى‌گوييد به فاطمه وحى مى‌شده است؟ گفتم چه اشكالى دارد؟! گفت اشكال دارد. گفتم: پرسيدم چه اشكالى دارد؟ و بدون اينكه منتظر جواب باشم گفتم: گويا شما معتقديد كه ما معتقديم به آن حضرت، وحى مى‌شد: وحى تشريعى. گفت: آرى. گفتم: دروغ است. هيچ شيعه‌اى بدين باور ندارد. شيعيان معتقدند به محضر آن بزرگوار «ملك» و يا «ملائكه» بار مى‌يافتند و با او سخن مى‌گفتند؛ ازاين‌روى، آن حضرت را «محدّثه» مى‌ناميم و اين مشكلى ندارد... از سفر «ديار دوست» كه برگشتم، مطالعه در اين موضوع را كه آگاهى‌هاى اندكى از آن داشتم گستراندم، همه روايات مربوطه را گرد آوردم و پژوهش‌هاى عالمان را هم نگريستم و مقالتى رقم زدم كه در آيينه پژوهش شماره 57 چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت و... آنچه اينك پيش روى شماست، همان مقاله است با افزودنى‌ها و دگرگونى‌هايى... <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص7-9</ref>.
#نويسنده در مقدمه‌اش - كه آن را در 20 آبان 1386 نوشته - يادآور شده است: با عنوان «مصحف فاطمه(س)» آشنا بودم و در ضمن نگارش «تدوين حديث» به‌اجمال بدان پرداخته بودم. به روزگارى توفيق الهى رفيق شد و اين بنده براى انجام «عمره مفرده» به ديار دوست شدم... شخصى پرسيد: چرا و به چه دليل مى‌گوييد به فاطمه وحى مى‌شده است؟ گفتم چه اشكالى دارد؟! گفت اشكال دارد. گفتم: پرسيدم چه اشكالى دارد؟ و بدون اينكه منتظر جواب باشم گفتم: گويا شما معتقديد كه ما معتقديم به آن حضرت، وحى مى‌شد: وحى تشريعى. گفت: آرى. گفتم: دروغ است. هيچ شيعه‌اى بدين باور ندارد. شيعيان معتقدند به محضر آن بزرگوار «ملك» و يا «ملائكه» بار مى‌يافتند و با او سخن مى‌گفتند؛ ازاين‌روى، آن حضرت را «محدّثه» مى‌ناميم و اين مشكلى ندارد... از سفر «ديار دوست» كه برگشتم، مطالعه در اين موضوع را كه آگاهى‌هاى اندكى از آن داشتم گستراندم، همه روايات مربوطه را گرد آوردم و پژوهش‌هاى عالمان را هم نگريستم و مقالتى رقم زدم كه در آيينه پژوهش شماره 57 چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت و... آنچه اينك پيش روى شماست، همان مقاله است با افزودنى‌ها و دگرگونى‌هايى... <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص7-9</ref>.
 
#مصحف فاطمه(س): اين عنوان در منابع و روايات بسيارى آمده است كه دست كم برخى از روايات آن داراى اسانيد صحيح و استوارى هستند؛ ازاين‌روى، در اصل وجود آن هيچ‌گونه ترديدى روا نيست و برخى ترديدها در اصل آن و يا تلقى اينكه صورت تفصيل‌يافته روايت و يا صحيفه ديگرى است، چنان‌كه خواهيم ديد پايه‌اى ندارد... <ref>متن كتاب، ص15</ref>.
2. مصحف فاطمه(س): اين عنوان در منابع و روايات بسيارى آمده است كه دست كم برخى از روايات آن داراى اسانيد صحيح و استوارى هستند؛ ازاين‌روى، در اصل وجود آن هيچ‌گونه ترديدى روا نيست و برخى ترديدها در اصل آن و يا تلقى اينكه صورت تفصيل‌يافته روايت و يا صحيفه ديگرى است، چنان‌كه خواهيم ديد پايه‌اى ندارد... <ref>متن كتاب، ص15</ref>.
#ابوعبيده گويد: يكى از شيعيان از حضرت صادق(ع) درباره «جفر» پرسيد. امام(ع) فرمود: «جفر» پوست گاوى است پر از علم. گفت جامعه چيست؟ فرمود: طومارى است به درازاى هفتاد ذراع و عرض يك پوست؛ مانند ران شتر فربه كه تمام نيازمندى‌هاى مردم در آن است. همه قضايا حتى «جريمه خراش» در آن هست. گفت: مصحف فاطمه چيست؟ امام(ع) مدتى طولانى سكوت كرد، آن‌گاه فرمود: شما از آنچه مى‌خواهيد و نمى‌خواهيد، جستجو مى‌كنيد. فاطمه(ع) پس از پيامبر(ص) هفتاد و پنج روز در دنيا بود و از فراق پدر اندوه بسيارى داشت. جبرئيل مى‌آمد و او را در مرگ پدر تسلّى مى‌داد و او را خوش‌دل مى‌ساخت. از احوال پدر و جايگاهش سخن مى‌گفت و سرگذشت فرزندانش را پس از وى گزارش مى‌كرد و على(ع) اينها را مى‌نوشت. آن نوشته‌ها «مصحف فاطمه(ع)» است <ref>همان، ص16-17</ref>.
 
#نويسنده محترم بر چند نكته تأكيد كرده است: 1. مصحف فاطمه(س) مشتمل بر قرآن نيست؛ 2. مصحف فاطمه(س) مشتمل بر احكام نيست؛ 3. مصحف فاطمه(س)، همان «كتاب فاطمه(س)» نيست؛ 4. محتواى اين مصحف، عبارت است از: الف)- جايگاه پدر و آينده فرزندان؛ ب)- رويدادهايى از آينده؛ ج)- ياد پيامبران و اوصيا؛ د)- يادكرد حاكمان؛ ه)- وصيت فاطمه(س) <ref>ر.ك: همان، ص39، 49، 51، 58 و 67</ref>.
3. ابوعبيده گويد: يكى از شيعيان از حضرت صادق(ع) درباره «جفر» پرسيد. امام(ع) فرمود: «جفر» پوست گاوى است پر از علم. گفت جامعه چيست؟ فرمود: طومارى است به درازاى هفتاد ذراع و عرض يك پوست؛ مانند ران شتر فربه كه تمام نيازمندى‌هاى مردم در آن است. همه قضايا حتى «جريمه خراش» در آن هست. گفت: مصحف فاطمه چيست؟ امام(ع) مدتى طولانى سكوت كرد، آن‌گاه فرمود: شما از آنچه مى‌خواهيد و نمى‌خواهيد، جستجو مى‌كنيد. فاطمه(ع) پس از پيامبر(ص) هفتاد و پنج روز در دنيا بود و از فراق پدر اندوه بسيارى داشت. جبرئيل مى‌آمد و او را در مرگ پدر تسلّى مى‌داد و او را خوش‌دل مى‌ساخت. از احوال پدر و جايگاهش سخن مى‌گفت و سرگذشت فرزندانش را پس از وى گزارش مى‌كرد و على(ع) اينها را مى‌نوشت. آن نوشته‌ها «مصحف فاطمه(ع)» است <ref>همان، ص16-17</ref>.
#از نقل‌هاى فراوانى توان دريافت كه مصحف فاطمه(س) چونان ميراثى در نزد امامان(ع) مى‌بوده است و امامان(ع) در هنگامه بدرود زندگى، مصحف را به امام بعدى تحويل مى‌دادند. ابوبصير از امام صادق(ع) نقل مى‌كند كه فرمود: «ما مات ابوجعفر حتى قبض مصحف فاطمه(س)». پيش‌تر آورديم كه حضرت صادق(ع) يك آينده‌نگرى را به «مصحف فاطمه(س)» مستند كرده بود و در نصوص مختلفى، امامان(ع) با تعبير «عندي» و يا «عندنا»، از آن سخن گفته‌اند كه نشانگر وجود آن اثر گران‌قدر چونان ميراثى در محضر امامان(ع) است. چنين است كه حضرت رضا(ع) در ضمن شماره نشانه‌هاى امامت، از جمله فرموده‌اند: «... نزد او «جفر» و «جامعه» است و نيز «مصحف فاطمه»». بدين‌سان روشن است كه اكنون آن صفحات زرين در محضر حضرت حجة بن الحسن العسكري(ع) است <ref>همان، ص69-70</ref>.
 
#نويسنده تحت عنوان «نگاهى به برخى داورى‌ها درباره مصحف فاطمه(س)»، نظر دو تن از انديشمندان به نام دكتر مدرسى طباطبايى در كتاب «ميراث مكتوب شيعه» و دكتر محمدعابد جابرى در جديدترين اثرش «مدخل إلى القرآن الكريم» را نقل و نقد كرده است. او سپس داورى منصفانه و هوشمندانه آقاى عبدالحليم جندى را آورده كه در كتاب ارجمند خود الإمام جعفر الصادق(ع)، از «مصحف فاطمه(س)» ياد كرده است و پس از نقد روايتى در اين بحث، نوشته است: پس اين مصحف به معناى اصطلاح ويژه «مصحف» كه از آن كتاب الهى مراد مى‌شود نيست؛ بلكه قطعاً از مدونات حديثى آغازين شيعه است <ref>همان، ص71-75</ref>.
4. نويسنده محترم بر چند نكته تأكيد كرده است: 1. مصحف فاطمه(س) مشتمل بر قرآن نيست؛ 2. مصحف فاطمه(س) مشتمل بر احكام نيست؛ 3. مصحف فاطمه(س)، همان «كتاب فاطمه(س)» نيست؛ 4. محتواى اين مصحف، عبارت است از: الف)- جايگاه پدر و آينده فرزندان؛ ب)- رويدادهايى از آينده؛ ج)- ياد پيامبران و اوصيا؛ د)- يادكرد حاكمان؛ ه)- وصيت فاطمه(س) <ref>ر.ك: همان، ص39، 49، 51، 58 و 67</ref>.
#از جمله القاب والاى فاطمه اطهر(س)، لقب «محدثه» است. حضرت صادق(ع) درباره اين «منقبت» والاى آن بزرگوار فرموده است: «فاطمة بنت رسول‌اللَّه(ص) كانت محدّثة و لم تكن نبيّة. إنّما سميت فاطمة محدثة لأن الملائكة كانت تهبط من السماء فتُناديها كما تنادي مريم بنت عمران...»؛ «فاطمه دختر رسول خدا، «محدثه» بود نه پيامبر. فاطمه را ازاين‌رو «محدثه» ناميده‌اند كه فرشتگان از آسمان بر او نازل مى‌شدند و با او - همان‌گونه‌كه با مريم بنت عمران گفتگو داشتند - سخن مى‌گفتند...».
 
5. از نقل‌هاى فراوانى توان دريافت كه مصحف فاطمه(س) چونان ميراثى در نزد امامان(ع) مى‌بوده است و امامان(ع) در هنگامه بدرود زندگى، مصحف را به امام بعدى تحويل مى‌دادند. ابوبصير از امام صادق(ع) نقل مى‌كند كه فرمود: «ما مات ابوجعفر حتى قبض مصحف فاطمه(س)». پيش‌تر آورديم كه حضرت صادق(ع) يك آينده‌نگرى را به «مصحف فاطمه(س)» مستند كرده بود و در نصوص مختلفى، امامان(ع) با تعبير «عندي» و يا «عندنا»، از آن سخن گفته‌اند كه نشانگر وجود آن اثر گران‌قدر چونان ميراثى در محضر امامان(ع) است. چنين است كه حضرت رضا(ع) در ضمن شماره نشانه‌هاى امامت، از جمله فرموده‌اند: «... نزد او «جفر» و «جامعه» است و نيز «مصحف فاطمه»». بدين‌سان روشن است كه اكنون آن صفحات زرين در محضر حضرت حجة بن الحسن العسكري(ع) است <ref>همان، ص69-70</ref>.
 
6. نويسنده تحت عنوان «نگاهى به برخى داورى‌ها درباره مصحف فاطمه(س)»، نظر دو تن از انديشمندان به نام دكتر مدرسى طباطبايى در كتاب «ميراث مكتوب شيعه» و دكتر محمدعابد جابرى در جديدترين اثرش «مدخل إلى القرآن الكريم» را نقل و نقد كرده است. او سپس داورى منصفانه و هوشمندانه آقاى عبدالحليم جندى را آورده كه در كتاب ارجمند خود الإمام جعفر الصادق(ع)، از «مصحف فاطمه(س)» ياد كرده است و پس از نقد روايتى در اين بحث، نوشته است: پس اين مصحف به معناى اصطلاح ويژه «مصحف» كه از آن كتاب الهى مراد مى‌شود نيست؛ بلكه قطعاً از مدونات حديثى آغازين شيعه است <ref>همان، ص71-75</ref>.
 
7. از جمله القاب والاى فاطمه اطهر(س)، لقب «محدثه» است. حضرت صادق(ع) درباره اين «منقبت» والاى آن بزرگوار فرموده است: «فاطمة بنت رسول‌اللَّه(ص) كانت محدّثة و لم تكن نبيّة. إنّما سميت فاطمة محدثة لأن الملائكة كانت تهبط من السماء فتُناديها كما تنادي مريم بنت عمران...»؛ «فاطمه دختر رسول خدا، «محدثه» بود نه پيامبر. فاطمه را ازاين‌رو «محدثه» ناميده‌اند كه فرشتگان از آسمان بر او نازل مى‌شدند و با او - همان‌گونه‌كه با مريم بنت عمران گفتگو داشتند - سخن مى‌گفتند...».


حضرت صادق(ع) بر پايه اين روايت، از يك‌سوى آن حضرت را به اين «منقبت والا» مى‌ستايد و از سوى ديگر اين عنوان را تفسير مى‌كند... با همين تصوير از «محدث» در روايات بسيارى، امامان(ع) و اوصياى رسول‌اللَّه(ص) و حتى برخى از نيك‌كرداران پاك‌نهاد، مانند سلمان، «محدث» دانسته شده‌اند... اهل سنت نيز از يك‌سوى وجود «محدث» در فرهنگ اسلامى را پذيرفته‌اند و از سوى ديگر همين تصويرى را كه براى «محدث» از روايات شيعى آورده‌ايم در منابع تفسيرى و روايى آورده‌اند... <ref>ر.ك: همان، ص75-79</ref>.
حضرت صادق(ع) بر پايه اين روايت، از يك‌سوى آن حضرت را به اين «منقبت والا» مى‌ستايد و از سوى ديگر اين عنوان را تفسير مى‌كند... با همين تصوير از «محدث» در روايات بسيارى، امامان(ع) و اوصياى رسول‌اللَّه(ص) و حتى برخى از نيك‌كرداران پاك‌نهاد، مانند سلمان، «محدث» دانسته شده‌اند... اهل سنت نيز از يك‌سوى وجود «محدث» در فرهنگ اسلامى را پذيرفته‌اند و از سوى ديگر همين تصويرى را كه براى «محدث» از روايات شيعى آورده‌ايم در منابع تفسيرى و روايى آورده‌اند... <ref>ر.ك: همان، ص75-79</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش